شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا


مقدمه ای بر قالی کرد خراسان


مقدمه ای بر قالی کرد خراسان
اقوام کرد یکی از توتم های قابل بحث و مطالعه در میان مردم ایران زمین است و قالی کرد خراسان به سبب بکر بودن حوزه مطالعاتی و ویژگیهای خاص طرح و رنگ قابل بحث و بررسی میباشد .در مقاله حاضر سعی کردیم با بررسی اقوام کرد خراسان اشاره ای به قالی کرد خراسان داشته باشیم .به امید آنکه در آینده شاهد فعالیتهای پژوهشگران در این حوضه مطالعاتی باشیم.
نگاهی به موقعیت جهانی كرد - كرمانج
كردها بزرگترین و قدیمی ترین قبایل بزرگ آریائی سرزمین ایران هستند كه در نواحی كوهستانی غرب فلات ایران از دیر باز سكونت گزیده و با تشكیل اولین سلسله پادشاهی ماد تمام خلق های ایران را زیر چترو كلمه واحدی به نام ایران در آورده در طول قرون و اعصار به وجه شایسته ای در مقابل جزر و مد حوادث در حفظ واشاعه میراث گرانبهای فرهنگی و بروز ملیت خود كامیاب شده رشادت و سلحشوری خود را در سینه تاریخ به ثبت رسانده اند .گزنفون مورخ و سردار مشهور یونان كه به پدر تاریخ معروف است میگوید :
كردها مردم بسیار رشید دلاوری می باشند.
آقای شمیم در سخنرانی محققانه خود می گوید : … باید اعتراف كنیم كه قبایل كرد بهتر و بیشتر از سایر اقوام ایرانی نژاد به حفظ بسیاری از آداب و مراسم و عادات ایرانی موفق گردیده و خیلی كمتر از قبایل دیگر دچار تحول و تبدل شده اند . درك كنان استاد سابق انگلیسی دانشگاه بغداد می گوید : ( كردها هرجا باشند ، خاصیت نژادی خودشان را نشان می دهند ، بدین لحاظ در سوریه هم توانستند ، مقامات عالی دولتی را اشغال نمایند . كردان به علت خوی و خصلت اعتراض آمیز خود به مصادر ظلم و فساد و قدرت های امپریالیست همواره مورد جور و شكنجه و قتل و كشتار قرار گرفته اند . ضحاك ماردوش پادشاه خونخوار كه چون شاهنشاه آریامهر ! مدتی بر ملت ایران چیره شده بود چون كردها را مزاحم خود می یافت فرمان داد هر شب دو نفر از آنان را كشته از مغز سرشان برای مارهایش خورش درست كنند . دانشمندانی چون ابن قتیبه در المعارف و بدلیسی در شرفنانمه و مسعودی در مروج الذهب و طبری و دیگران این موضوع را به تفصیل ذكر نموده و فردوسی در شاهنامه به آن اشاره كرده و كردها را منجی واقعی ملت ایران از شرضحاك ماردوش دانسته است . آشپز ضحاك هر شبی یكنفر از دو كرد محكوم بمرگ را كشته و دیگری را پنهانی به كوهستان فرستاده و بدین ترتیب نجات یافتگان با تولید نسل روز به روز بر تعدادشان افزوده شده علیه ستمگریها و خونخواریهای ضحاك قیام نموده بیاری كاوه آهنگر اهرمن بد كنش را نابود و فریدون را از كوه دماوند آورده و بر تخت شاهی نشانده اند و اثبات نموده اند كه شاه دست نشانده مردم است . شاه عباس صفوی بسیاری از سرداران بزرگ كرد را كه از وجودشان بیمناك بود به نامردی به قتل رساند كه از آن جمله اند : امیرخان برادوست معروف به لپ زرین از ایل شكاك و فرهاد خان قرامانلو و برادرش ذوالفقار خان از ایزانلو . استاد رشید یاسمی در كتاب كرد و پیوستگی نژادی و تاریخی او می گوید : ( آثار قدیم و اسناد جدید از آغاز عهد تاریخی ایران تا این ایام همه گواه بزرگواری و دلیری و ثبات قدم و سایر صفات پسندیده قوم كرد است كه در چهار موجه حوادث و جزر و مد ایام فتوری و تغییری در آن راه نیافته است . از روزگار اردشیر ساسانی تا قرن حاضر پیوسته این قوم همان دلیری و شهامت را نشان داه اند و با سخت ترین حوادث نبرد كرده اند )‌از نظر جغرافیایی كردها در بیشتر نقاط جهان پراكنده اند و مهمترین مراكز سكونت آنان در ایران استانهای كردستان ، كرمانشاه ، آذربایجان غربی و مهاباد و مازندران و گیلان و استان مركزی و قزوین و زنان و خراسان و خاش و در خارج از ایران در كشورهای تركیه و عراق ، شوروی و سوریه و مصر و هندوستان و پاكستان و افغانستان و بلوچستان می باشد . دانشمندان و محققین از نظر نژاد شناسی ساختمان بدنی كردها ار بدین گونه مشخص نموده اند :
۱) كردها بلند قامت اند و به طور كلی ۸۳ در صدقد كردها از حد متوسط یعنی از ۱۶۵ سانتی متر بیشتر است .
۲) از لحاظ اندازه جمجمه صرف نظر از اختلافات جزئی كه بین محققین وجود دارد عموما كردها را از تیپ (براكسیفال ) تشخیص داده اند . حد متوسط نسبت بین عرض و طول جمجمه كردها ۷۸ است .
۳) اندازه زاویه بینی اكثر كردها ۷۰ است و بدین ترتیب از تیپ ( لبتورینین ) به شمار می آیند .
۴) از لحاظ شكل صورت و قیافه از تیپ ( لیتوپروزوپ ) هستند . یعنی صورت كشیده و موزون دارند .
۵) موی كردها صدی هشتاد و دو مشكی پرپشت و بقیه بلوطی رنگ است و اغلب لب و دهان كوچك دارند .
۶) از لحاظ بنیه جسمانی تندرست و زورمند و چابك هستند ، زبان كردی دارای تنوع خاص و لهجه های متفاوتی است كه مهمترین آن ها لهجه كرمانجی ، گورانی ، سورانی و زازانی می باشد . به قول استاد رشید یا سمی و دیگر دانشمندان : در میان تمام لهجه های زبان كردی ، لهجه كرمانجی در تاریخ تطور و تحقیق زبان كردی مقام مهمی دارد كه لهجه مكری یكی از شاخه های آن می باشد و این همان لهجه ای است كه به زبان زردتشت و اوستا نیز معروف شده و بسیار جامع می باشد . این لهجه شیرین ترین و مقبول ترین لهجه كردی است و دانشمندانی نظیر میجرسون ، مرگان ، استاد امین زكی و علامه مردوخ كردستانی و كرمانج این نظر را تایید می كنند . سلامت و روانی و عدم آلودگی به زبان های بیگانه از مشخصات برجسته این زبان است . كرمانج خراسان كه در اوایل دولت صفوی برای جلوگیری از تاخت و تاز تركمانان و ازبكان به مرزهای شمال ایران انتقال داده شدند تحت عنوان سه ایل بزرگ : زعفرانلو شادلو – قراچورلو قرار دارند كه عظیم ترین آن زعفرانلوست كه از ایلات بزرگ و متعددی تشكیل شده و ریاست دیگر ایلات كرمانج خراسان را عهده دار و مركز آن شهر مرزی قهرمان پرور قوچان می باشد . درك كنان در مورد كرمانجی می نویسد : در زبان كردی به دو لهجه جدا از یكدیگر قسمت بندی می شود مانند : كرمانجی – كردی و …. آقای محمدفتحی در مقاله پر ارزش و محققانه خود كه از دو شاعر گمنام از ایل كرد شقاق به نام های مهدی بیگ شقاقی ومیرزا محمد حسین بالكانلو متخلص به مهمید نام برده است در مورد ایل شقاق می گوید كه : طایفه شقاقی از نژاد كرد آریایی هستند و پیرو مذهب تسنن می باشند و تیره هایی از این طایفه بزرگ روی ارادت به خاندان صفوی و همكاری با پادشاهان آن سلسله در طول تاریخ به مذهب شیعه گرویده اند . زبان ایلی را كه شبیه كردی و لری بوده از یاد برده و به زبان آذری تكلم می كنند . این طایفه در ازمنه گذشته از جنوب اروپا و آسیای صغیر به استان آذربایجان وارد شده اند . ( باید توجه داشت كه زبان آذری غیر از تركی است كه پس از تسلط ترك ها بر آذربایجان رو به نابودی گذاشت . )‌این طایفه را كه به زبان كردی شكاكی گویند از چهل تیره وهشتاد هزار خانواده تشكیل می شده اند كه در ابتدای ورود در حوالی شهر تبریز چادر زده بوده اند و سپس دولت وقت چهل هزار خانوار آنان را رد منطقه هشترود و گرمرود سراب قوریچای منطقه آذربایجان از سلسله جبال سهند گرفته تا میانه و چهل هزار دیگر ار در استان خراسان نواحی قوچان اسكان داده اند . از چهل تیره طایفه شقاقی آن چه بخاطر دارد به شرح زیر است :
۱- آریانلو كه به لهجه آذری اورانلوتكلم می كنند ( زبان آذری و كرمانجی خیل بهم نزدیكترند )‌.
۲- زعفرانلو كه به لهجه آذری زخورانلو تكلم می شود ( زفرانلوز اكرانلو )
۳- بالكانلو ( این به پالكانلو معروف است و هنوز بسیاری از مردم آن اسكان نیافته و بین قوچان و تركمن صحرا قشلاق و ییلاق می كند )
۴- پسیرا نلو ( احتمالا همان ایل سیل سپورانلو می باشند كه در مرز ایران و روسیه سكونت دارند و جزء‌ ایل بیچرانلو هستند )‌.
۵- چركتانلو
۶- بادانلو ( همان تیره بادلانلو قوچان می باشند كه به بهادری تغییر نام داده اند .
۷- یاراحمد لو
۸- میر سلطانلو
۹- گورانلو ( احتمالا همان كورانلو است كه در شمال قوچان در روستای كوران سكونت دارند شاید هم منظور همان طایفه ی گوركانلوی است كه اكنون جزو ایل بیچرانلو به حساب آمده است )
۱۰- موصانلو ( احتمالا همان تیره اوصانلو است كه در خراسان و خوار و ورامین سكونت دارند )‌
۱۱- فتحعلی خانلو
۱۲- توشماللوواژه اروانلو تحریف شده آریانلو ، و واژه بادانلو تعریف شده از واژه ماد است از این طایفه نویسندگان و خطاطان و شعرا و سرداران نامی برخاسته اند . میرزا محمد حسین مستوفی در مورد خلقهای ایران و آمار آن نموداری جالب توجهی از رمان شاه سلطان حسین صفوی ارائه می دهد و ایلات اصلی و فرعی ایران را از هم جدا كرده در مورد كرمانج خراسان می گوید : امام فرقه سیوم در خراسان از ایلات قدیم ایرانی الاصل یكی فرقه كرداند كه آنت ها یكصد و چهار جماعت مخلوط به چهار طایفه بزرگ اند : یكی از آن چهار طایفه ، طایفه زعفرانلو است كه بالفعل سردار آنها ممش خان نام دارد و قلعه چناران در تصرف آنهاست . جمیع كوهستان اخلومد ، ییلاقات و قشلاق ایشان است به قدر یكصد و هشتاد هزار خانوار در زمان سلطان شهید تخمین شده اند جوانان خوشرو و بلند قامت و قوی هیكل و دلیر ، ولشكر ایشان تمام سواره می باشند . یكصد كس از این سوار را با هزار سوار دیگر قوم برابر دانسته اند و در جنگ ها تفنگ بر نمیدارند و می گویند جنگ به تفنگ جنگ مردان نیست ، چرا كه زنی می تواند كه با صد سوار برابر باشد ، از گلوله جانش بستاند ، و توپ هم برای قلعه شكنی است و از این قسم جنگ را حیله وری گویند . چنان چه جنگ آنها از نیزه و شمشیر ، قلیلی از آنها تیروكمان هم استعمال می نمایند .
طایفه دوم از فرقه كرد راسعدانلو گویند و حالا سردارائیشان امیر گونه خان است و جنوشان در تصرف اوست جماعت بسیار در طایفه او مخلوطند . به قدر یازده لك خانوار در عهد سلطان شهید تخمین شده اند . ایلات ایشان از مجید یك تا شیروان قلعه و تا قریب به بوج نرد ( بجنورد ) در صحرا و كوهستان ییلاق و قشلاق می نمایند . یپدر همین امیر گونه خان محمد حسین خان ( بیگلربیگی ) بود كه از نادرشاه بنی نمود و نادرشاه به دفع او میرفت كه در راه كشته شد .
طایفه سوم از كرد را كوانلو ( كاوانلو ) گونید و سردار آن ها حالا ابراهیم خان پسر شاهبویردی خان است و قلعه آنها رادكان است و ایل مذكور از رادكان تا كوههای كلات ییلاق و قشلاق می نماید . جمعیت ایشان به قدر چهار لك خانوار در عهد سلطان شهید تخمین شده اند .
طایفه چهارم را دوانلوگویند سردار آنها اسكندر خان نام دارد بقدر دو لك و بیست هزار خانوار آنها را تخمین نموده اند قلعه مجریك در تصرف اسكندر خان است ، ایل مذكور از مجریك تا نواح جاجرم ییلاق و قشلاق می نمایند ، جمله فرق كرد را بقدر نوزده لك تخمین نموده اند همه جوانان قوی هیكل و هژبر از عهد نادرشاه تا كنون مال گذاری نكرده اند . با توجه به این كه هر لك برابر یكصد هزار نفر می باشد بنابراین كردان خراسان در اواخر دولت صفویه یك میلیون و نه صد هزار نفر بودهاند . كرمانج خراسان كه قسمت مهمی از تیره كرمانج خلق كرد می باشد دیگر شاخه های كرد از قبیل شكاك و مكری را نیز در بر می گیردكه این شاخه ها اكثرا در غرب كشور و حدود تركیه مانده اند .
علل حركت تاریخی كرد به خراسان
همان طور كه گذشت خراسان پس زا طلوع اسلام مركز قیام ها و شورش ها و تاخت و تازی های ازبكان و مغولان بود . در اواخر قرن دهم در ظهرو دولت شیعه مذهب صفوی نیز از این تاخت و تازها كاسته نشد . دوری خراسان از پایتخت صفوی یكی از علل تشجیع ازبكان و تركمانان در تاخت و تازها و چپاولگری ها بوده است .
سركوبی های موقتی شاه اسماعیل اول و شاه تهماسب نیز نتوانست جلو یغماگری های اقوام متجاوز شمالی را بگیرد . سرانجام با پیروزی عبدالمومن خان ازبك بسیاری از شهرهای خراسان ویران و نابود و مردمش قلع و قمع گردیدند و ازبكان تا حدود دامغالن و سمنان پیش رفتند . شاه عباس كه پادشاهی تیز هوش و سیاستمدار بود با عوجه به فلسفه ابن عمید كه گفته بود :
( كردها را باید سپر بلا قرار داد ) در صدد انتقال كردها به خراسان برآمدتا با یك تیر دو هدف را بزند . اما این كار اگر با مخالفت سران كرد روبرو می شد شاه چچاره ای جز سكوت و انصراف از عقدیه نداشت لذا حیله ای اندیشیده در مجمعی كه از سران كرمانج تشكیل شده بود موقعیت جلگه تهران را برای تعلیف دام و احشام آنان تشریح نموده آنانم را تشویق به مهاجرت به آن منطقه نمود . كردها كه از نظر جا و مكان منطقه آذربایجان را برای خود تنگتر می یافتند از این پیشنهاد استقبال نمودند . بدین ترتیب فصل نوینی در تاریخ نقل و انتقال و مبارزات كرد آغاز و حدود پنجاه هزار خانوار كوچ بزرگ و تاریخی خود را از حدود آذربایجان و مهاباد به سوی سرزمین ری آغاز كردند در این حركت عده ای از كردها در اطراف زنجججججان و تاكستان قزوین به جا ماندند . این حركت كه در حدود سال ۱۰۰۷ قمری انجام گرفته بود باعث شد كردها مدت دو سال در جلگه خوار و ورامین اتراق نمایند . شاه كه قسمتی از برنامه خود را انجام شده یافته بود بار دوم اوضاع و موقعیت خطیر خراسان و تسلط ازبكان بر این استان پهناور را برای آنان تشریح نموده مجددا وسیله دومین حركت بزرگ را فراهم ساخت . كردها كه سری پرشور و آكنده از عشق وطن داشتند داوطلب مبارزه با ازبكان و اخراج آنان از خراسان گردیدند . شاه نیز به مقصود خود رسیده بود چرا كه پیروزی یا نابودی كردها به هر حال به نفع وی بود . در این حركت نیز عده ای از كردها در اطراف تهران و خوار و ورامین و دماوند بجا مانده در حدود ۴۵ هزار خانوار در سال ۱۰۱۰ قمری وارد خراسان شدند . شاه پس از انتقال این عده ازكردها در غرب كشور موقعیت بهتری یافت چرا كه نیروی متحد كرد را از هم پاشیده بود و دیگران را نیز می توانست با نیرنگهای سیاسی و ترورهای ناجوانمردانه از برابر خود بر دارد . در ادامه این سیاست كثیف تمام مردان نام آور و سرداران بزرگ خود را كه از آنان بیمناك بود یا می كشت یا كور می كرد و به زندان می افكند . سیاستی كه نادرشاه نیز از آن بیرون نمود . از جكله قربانیان شاه عباس ۳ تن از بزرگترین سرداران كرد یعنی فرهاد خان قرامانلو و برادرش ذالفقار خان و دیگری امیر خان برادر وست كه از كردان شكاك بودند . امیر خان مردی شجاع و دلیر و متهور بود كه حكومت ارومیه و اشنویه را عهده دار و بسیار مورد توجه شاه بود .
چنانكه در یكی از جنگ ها كه یك دست خود را از دست داده بود شاه فرمان داد دستی از طلای ناب برای وی ساختند كه از این تاریخ به ( خانی له پ زیرین ) یعنی خان دست زرین معروف شد و هم او بود كه دژ معروف ( دمدم Dem Dem ) را بنا نهاد . (‌امروز هم مردمان ایل برادوست در منطقه اشنویه و مهاباد از همان خوی شجاعت و اعتراض آمیز امیر خان لپ زرین برخوردارند ) . شاه عباس كه از قدرت روز افزون امیر خان سردار كرد و محبوبیت او ردمیان مردم بیمناك شده بود قصد كشتن وی كرد ، لكن امیرخان به فراست موضوع را دریافته در پناه دژ معروف دمدم كه خود ساخته بود مدت چهار سال و نیم با شاه مبارزه نمود اما سرانجام به سبب برگرداندن راه آب از دژ و عدم دسترسیق مبارزین كرد به آب پس زا مدتی نیروی آنان در هم شكست . امیرخان برادوست برای اینكه به اسارت نیفتد خود وزن و فرزندانش را از پرتگاه سنگ شمشیرخان به زمین افكند و شاه كه نتوانسته بود بر زنده وی دست یابد بیش از پیش خشمگین تر شد . ( كاری كه سه قرن بعد همان طور كه خواهد آمد سردار عوض خان زعفرانلو در خراسان در برابر سپاهیان روس تزاری انجام داد . )‌داستان جنگ امیرخان در میان كردان سینه به سینه نقل شده و از شدت حوادث گوناگون ضرب المثل و سمبل شجاعت گشته است . كردها در نواحی مهاباد به شدت با شاه عباس درگیر شده بودند و در جنگی كه بین طرفین روی داد یك نفر از كردان مكری با خنجری زهرآگین به شاه حمله كرده خود را بر روی وی انداخت كه شاه از خوش شانسی به كمك اطرافیانش از مرگ حتمی نجات یافت . بنا به علل فوق شاه تحكیم سلطنت خود را در از هم پاشیدن نیروی متحد كرد می دانست و نیز برایش مسلم شده بود كه با تحكم و خشونت امكان پذیرش این امر از سوی كردان نخواهد بود . لذا همان طور كهگذشت از راه حیله برآمده با طرحی دقیق كردها را به خراسان انتقال داد . تازه واردین در خراسان با مغولان و ازبكان به زد و خورد پرداخته و آنها را اخراج و خود جایگزین شدند . لردكر زن سیاستمدار معروف انگلیسی در این رابطه می گوید : شاه عباس با این كار عاقلانه دو منظور حاصل كرد . هم وضع خود را در مشرق استحكام بخشید و هم از لطمه و نقار و كشتار تیره های كرد كه رد غرب مزاحم او بودند جلوگیری نمود. این ایلات كه به كوهستان ها و جلگه های بین اسرتآباد و چناران كوچ داده شده بودند ، در اثر خدمات نظامی ایلاتی كه انجام می داند و دفعاع نقاط مرزی با ایشان بود و بر عهده داشتند كه نفرات سوار برای قشون شاه فراهم سازند ، از دادن مالیات یا باج معاف بودند . حاصل خیزی عمده قوچان سبب شد كهاز سركرده آن هم باجی مطالبه شود . بجنورد كه ناحیه فقیر تری است هر ساله فقط اسما برای شاه پیشكش می فرستاد . وضع قرین استقلال و استقلال میراثی این تازه آمدگان به زودی برای سركده های ایشان قدرت و اهمیت بسیار فراهم ساخت و از این لحاظ قوچان از مدت ها پیش وضعی ممتاز داشت و عنوان ایلخانی یعنی بزرگ تیره وایل به رییس آن اعظا شد ، هم به مناسبت وضع برجسته ای كه او داشت و هم چنان كه گفته اند از آن جهت كه او نسبت به رفتار زیر دستانش در برابر حكومت مركزی مسئول باشد . با طصف این مهاجران كرد غالبا چه پنهانی و یا آشكارا در حال طغیان بودند و با این كه نادرشاه بوسیله گرفتن یكی از دختران ایلخانی سعی نمود آنها را نرم كند ، همین كه او به فتح هندوستان رفت ، ایشان فرصت را مغتنم شمرده در غیاب وی باز اظهار وجود و عنوان استقلال كردند و او به این سبب چنان خشمگین شد كه به قصد ریشه كن كردن آنها راه قوچان پیش گرفت و در بیرون دروازه این شهر بود كه به سال ۱۸۴۷ در خیمه گاه خود به قتل رسید .در این قرن ( قرون ۱۹ ) هم قوچان بر ضد فتح علی شاه شورش كرد و موقعی كه برنز Burnes به سال ۱۸۳۲ در آن جا بود بعد از محاصره ای طولانی شهر تازه بدست نیروی عباس میرزا ولیعهد كه افسران توپخانه او را اراده می كردند افتاده بود .
ویژگی های طبیعی :
الف )‌موقعیت نسبی – شهرستان بجنورد با مساحت ۱۱۴۰/۹۳۵ كیلومتر مربع در شمال شرقی ایران و در شمال استان خراسان واقع است و به عنوان پیشانی استان و گذرگاه شمالی خراسان به شمار می رود . فاصله مركز شهرستان تا مركز استان ۲۴۴ كیلومتر است . شهرستان بجنورد در شمال و شمال شرقی ۱/۹۷۱ كیلومتر با جمهوری تركمنستان دارای مرز مشترك است و در مشرق با شهرستان شیروان و در جنوب با شهرستان اسفراین و جاجرم و در مغرب با استان گلستان همسایه است . شهرستان بجنورد ۷/۳ درصد مساحت استان خراسان را شامل می شود.
ب) ناهمواری ها – زمین های شهرستان بجنورد رسوبی و كوههای آن جوان و مربوط به دوران های دوم و سوم و دشتهای آبرفتی آن متعلق به دوران چهارم زمین شناسی است . كوههای شمال آن در ژنوسنكلینال كپه داغ تشكیل شده و كوههای جنوب آن در امتداد كوههای البرز قرار دارد .
قلل مهم : آلاداغ – سالوك پامان داغی – قورخود – بزداغی – می سی نو است .
ج) آب و هوا – شهرستان بجنورد دارای ۳ نوع آب و هوا است . معتدل مرطوب ، معتدل نیمه مرطوب و معتدل كوهستانی
تاریخ مختصر شهرستان بجنورد :‌
تاریخ مختصر شهرستان بجنورد : پیشینه و سابقه تاریخی منطقه بجنورد بر اساس پژوهشهای باستان شناسی و مطالعات اسناد و مدارك تاریخی و به استناد غار و تپه های مكشوفه به ۵۰۰۰ سال پیش می رسد و نیز ویژگی های سفال های مكشوفه بجنورد با مشخصات سفال های چشمه علی دامغان و تپه حصار برابری می كند در طی اواخر هزاره دوم و اوایل هزاره اول قبل از میلاد در سرتاسر منطقه بجنورد از جرگلان تا دشت هیا مانه و سملقان اقوامی با مشخصات سفال خاكستری سكونت داشته اند بر همین زمان در بخش مانه و سملقان ، تپه های خان شهرا آوا نیز اقوامی ساكن بوده اند . در دوران ماد و هخامنشی (پرتوه )‌یا پارت مشتمل بر شمال خراسان و قسمتی از مازندران كنونی ویكی از ساتر آبی ۲۰ گانه بوده و بجنورد بخشی از ساترآبی پارت بوده است . از دوران اشكانیان ۲۷ زیستگاه در شهرستان بجنورد شناسایی شده است و به استناد كتب معتبر از جمله كتاب ( ایران باستان )‌نوشته محروم پیرنیا و كتاب ( تاریخ سیستان و حواشی آن ) به قلم محروم بهار ، بجنورد كهرد دوره مغول ویران شده یادگارهای دوران ساسانی را در خود دارد . آتشكده اسپاخو نیز متعلق به همین دوران است . بعدازظهر اسلام با باز شدن دروازه های ایران بر روی این دین مبین این شهرستان ینز هم جهت با دیگر نقاط تحت تاثیر فرهنگ انسان ساز اسلام قرار گرفت . در سال های آغازین قرن دوم هجری این منطقه جزئی از قلمرو طاهریان محسوب می شد . آثار و ابنیه های شهر بجنورد : بقعه امامزاده سید عباس ابن موسی كاظم (ْ)‌دوره اسلامی – تپه معصوم زاده ( شهر مدفون جرمغان )‌ دوره ساسانی – آیینه خانه دوره قاجاریه – عمارت مفخم دوره قاجاریه – كوشك علی آباد روستای علی آباد در شمال بجنورد دوره تیموری – بنا قدیمی بش قارداش ۶ كیلومتری جنوب بجنورد دوره قاجاریه و غیره . نكته : اقوام كوچ نشین بجنورد در قدیم دارای دو طایفه بودند آق قویونلو و قراقویونلو كه از سمت كردستان به شمال خراسان مهاجرت كردند و در انجا ساكن شدند از جمله اقوام كوچ نشین در این منطقه می توان اقوام كچرانلو – شادلووایزانلوها را نام برد كه طایفه عظیمی را در این منطقه تشكیل می دهند زبان اصلی مردم بجنورد كردی و تركی است و اكثرا به كشاورزی و دامپروری و تولید گلیم و قالی و سفره های كردی می پردازند .دستبافته های عشایر بجنورد :
۱- قالیچه كردی كه اكثرا در روستاهای اطراف بجنورد از جمله جرگان و مانه و سمنقان بافته می شود كه اكثر این بافته ها تركمن هستند و گاهی اوقات در تقشمایه های تركمن دراین قالیچه به كار می برند و گره اصلی آن ها گره تركی است كه بر روی دارهای افقی كه مخصوص عشایر هست بافته می شود شكل این دارها در ضمیمه آورده شده است .برای قالی بافی در این منطقه از ابزار متداول قالی بافی مانند :
دفه – قیچی – قلاب استفاده می شود ولی برای گلیم بافی یا سفره های كرد فقط از دفه استفاده می شود . نخ چله آنها اكثرا پشم ۲ لا است و برای پرز قالیچه از پشم استفاده می شود . كه دو صورت گیاهی و شیمیایی رنگرزی شده است كه اكثرا گیاهی می باشد اندازه های قالی های كرد ۲ * ۲۰/۲ متر یا ۸۰/۱ * ۲۰/۱ متر است و در سفره های كردی ۱۰۰ * ۷۰ سانتی متر یا ۱*۱ و برای پادری ۱۰۰*۶۰ یا ۱۰۰*۸۰*۱۰۰*۷۰ می باشد . در قالیچه های كردی اكثرا از رنگ های قرمز ۳۵% و سرمه ای ۳۵% و سفید ، زرد ، آبی ، سبز ۳۰% استفاده می شود .برای رنگرزی از روناس برای قرمز – از نیل برای آبی ، سبز ۳۰% استفاده می شود .
دستبافته هیا بجنورد به چند صورت است :
۱- قالیچه كردی
۲- پادری
۳- جانمازی
۴- سفره كردی
۵- زانوبند ( كه اغلب ابریشم است )
۶- خورجین
۷- جوراب عشایری
۸- گلیم چهارگوش
۹- خرك
۱۰- سفره چارگوش
۱۱- نمكدان
بازدیدها : پاساژ نیلی آقای ایزانلو :
در مغازه آقای ایزانلو انواع قالیچه های كرد با طرح ها و رنگهای متفاوت دیده می شد یا گلیمها و سفره های كرد با نقش كرد خراسان كه بافندگان آن ها تركمن یا عشایر كرد بودند یا سفره های چهارگوش یا پاردی در اندازه های ۱۰۰ * ۶۰ سانیت متر یا خرك در اندازه های ۸۰/۱ *۶۰ سانتی متر دیده می شد . اكثر پشمهای رنگ شده در این دستبافته ها گیاهی بودند و دارای رنگ های متفاوت از دیگر قالی های كرد بودند .
مغازه آقاخان ایزانلو :
در مغازه آقاخان ایزانلو دارای سفره های كرد با نقش حیوانی یا طرح كرد خراسان برگرفته از قشقایی شیراز دیده می شد و دارای پادری هایی با اندازه متفاوت ۱۰۰*۶۰ ، ۱۰۰ * ۷۰ ، ۱۰۰ * ۸۰ یا پادری با نقش چهل ستون كه دارای اندازه ۵/۱ *۱ متر بود كه اكثر آنها را در محلی به نام جرگلان می بافتند یا قا لیچه های كردی كه در بجنورد بوسیله عشایر كرد بافته می شود دستبافته های دیگری از جمله زانو بند –خرجین –جوراب كه بوسیله عشایر آ ن منطقه بافته شده است .
كارگاه رنگرزی آقای اسماعیل ایزانلو : این كارگاه رنگرزی در جاده حمزانلو نزدیك بجنورد واقع بود كه در آن جا به رنگرزی پشم یم پرداختند در این كگارگاه ۱۵۰ تن پشم در سال رنگرزی می شد . كه اكثرا به صورت گیاهی بود . تنوع رنگی آن ها زیاد بود مثلا از نیل برای آبی آسمانی ، فیروزه ای یا آبی ماستی و از روناس برای رنگ قرمز و از نار پوست و ذلیل برای رنگ كرم استفاده یم شد . برای دندانه زدن از زاج سفید ، سود یا دوغ و جوهر لیمو بكار می بردند یا از رنگ های دیگری از جمله : لاكی چینی – زرد نارنجی یا رنگ ۱۰۰۷ برا ی قرمز كردی استفاده می كردند . نمره نخ خام آنها ۵ و تعداد لا ۱ و تا ۲ لا بود .
قوچان
موقعیت و ویژگی های جغرافیایی
شهرستان قوچان با مساحت تقریبی ۸۴۹/۵۳۳ كیلومتر مربع در گستره جغرافیایی استان خراسان واقع شده است این شهرستان از شمال شرقی به درگز ، از جنوبل به نیشابرو و اسفراین ، از مغرب به شیروان و از مشرق به چناران محدود گردیده و از جهت شمال حدود ۷۵ كیلومتر بیا كشور تركمنستان مرز مشترك دارد . مركز این شهرستان شهر قوچان و بر اساس آخرین تقسیمات كشوری دارای سه بخش فاروج ، مركزی و باجگیران ۹ دهستان و ۳۳۳ آبادی دارای سكنه می باشد . این ناحیه به دلیل استقرار در نقطه تلاقی حوزه های آب ریز رود اترك و مجاورت با ارتفقاعات هزار مسجد دارای اقلیم مناسبی است . كوهستان های قوچان اغلب سرسبز بوده و از مهمترین ارتفاعات آن می توان به شاه جهان – آق كمر – سنجر بیك – تپله كاه – زیلان – گلول و … اشاره نمود . پیشینه قوچان : به استناد بررسی های باستان شناسی كه در محدوده این شهرستان به انجام رسیده و منجر به شناسایی محوطه های ارزشمند پیش از تاریخ شده است هب نظر می رسد دشت قوچان و حوزه رود اترك در مجاورت ارتفاعات هزار مسجد عامل مهمی در پیدایش تمدن های پیشرفته نحداقل از هزاره چهارم قبل از میلاد و پس از آن بوده و به دلیل اقلیم مناسب و خاك حاصلخیز از گذشته های دو مورد سكونت قرار گرفته است . هم چنین بررسی این محوطه ها نشان از وجود آبادیهای وسیع ، ارتباط فرهنگی و محضور اقوامی جدید با دیدگاههای متفاوت در آن اعصای دارد .
از حدود ۲۵ سال پیش از میلاد از قوچان به نام های آساآك ، آشاك و آرسكا یاد شده است . استاونه كه شهر قوچان نیز بخشی از آن به شمار می آمد از ساتراپهای هجده گانه پارتها محسوب می گردید .
این ناحیه درصدر اسلام تا اوایل حمله مغول به استوا ، فوجان و جنوشان معرفو بوده است . بنابر متون تاریخی هلاكوخان در جنوشان (قوچان )‌توقف نموده و در این مدت قوچان خراب را به قول عطاملك بنیان نهاد و تعمیر نمود و بنیه اش ارغون بر آن عمارت و بازار افزود . در زمان حكمرانی شاه عباس نیز یك شهر كرد نشین از طایفه زعفرانلو بنا گردید .
صنایع دستی قوچان :
از نظر صنایع دستی در شهر قوچان صنعت پوستین دوز ی- نمد مالی – سفالگری رونق خاصی دارد . گلیم بافی و چارقد دوزی ( نوعی كفش )‌سارغری ، گیوه و … هنوز معمول است و حیف و صد حیف كه اگر بی توجهی ادامه یابد و به اضحلال می رود زبان روستایی این شهر اغلب قالی و قالیچه كردی كه به اصطلاح محلی (‌خرسك )‌می گویند . به طوریكه اخیرا تولید و فروش استاندارد با كیفیت مطلوب به منظور صادرات توسط كمیته جهاد كشاورزی و هم چنین توجهات ویژه كمیته امداد امام هب بافندگان محروم رونق خاصی پیدا كرده و از نظر رده بندی در سطح استان جزو بالاترین نوع بافت و در سطح كشور نیز شاخص می باشد .
مختصری از قالی های خراسان
قالی دیگری از ناحیه خراسان دارای طرحی در مسیر رو به بالاست از دسته گگلهای پنجه نقش پرداخته و بوته هایی یك شكل و درخت نما كه به طور منم در ردیف قاب بندهایی چهارگوش جایگزین شده اند حاشیه آن متمایز است به زنجیره ای از شاخكه های پیچان در چهار سمت مستطیل متن چنان كه گفته شد رنگ های قالی خراسان وجه تمایز خود را با قرمزهای صورتی ، آبی های كمرنگ ، و عاجی كه بر زمینه ای غالبا سرمه ای می نشینند ، آشكار می سازد . این ها همه ساختاری مشترك دارند كه عبارت است از گره جفتی بافی (‌به جای گره خامه بر یك تار آن را بر دو تار جلو و دو تار پشت گره می زنند ) نامتقارن فارسی باف ، چله و پود نخی و با انداختن سه پود در هر رج گره قاین – درگز – قوچان – بیرجند در خراسان شرقی مراكز عمده قالیبافی در سده سیزدهم به شمار می آمد ند . بر طبق گزارش كمپانی هند شرقی در ۱۷۱۰ میلادی ( ۱۲۰۵ ه.ق)‌كه می كوشید تا پس از چند دهه متاركه معاملات از نور روابط تجاری خود را با ایران برقرار سازد . قالی خراسان كه به خاطر قاعدگی رنگ ها و برتری بافتش به حق در سراسر جهان مقامی شامخ یافته ، بیشرت مورد تقاضای اروپاییان قرار گرتفه است در ۱۸۸۹۰ نیز هنوز لرد كرزن به ستایش خود از قالییهای خراسان ادامه می داد . شهرستان قوچان با قدمتی دیرین اما فراموش شده و مردمی قانع و سخت كوش سالهاست كه پا برجاست مكانی كه در تاریخ قدیم دستخوش حوادث بسیار گشته و مردانی سلحشور در دامن زنانی هنرمند پروارانده . قوچان قدیم مركز بزرگرتین ایل كرد ( زعفرانلو )‌به دلیل كوهستانی بودن و داشتن آب و هوایی مناسب و زمین حاصلخیز مستعد كشاورزی و دامپروری بوده و ایلات و عشایر بسیاری را به سوی خود كشیده است . كشاورزی و دامپروری قدیمی به شكل امروز مكانیزه نبود و مشكلات فراوانی پیش روی مردان می گذاشت علاه بر این كوچ نشینی – سختی زندگی را دو چندان می نمود : زن خانه دوش به دوش مرد كار می كرد و چه بسا بیشتر و سخت تر تهیه لبنیات از شیر وظیفه پرستاری از بچه ها و گاهی بافت قالی و گلیم …. كه همه را زن خانه انجام می داد .
هنر در خانواده های عشایری :
هنر در خانواده های عشایری را می توان به ۲ قسمت طبقه بندی نمود بافندگی و تزئینات لباس كه هر یك به نوبه خود مراحل تكمیلی زیادی را طلب می كند . در بافت قالی یا گلیم ، نخست تهیه پشم مناسب ریسندگی را مورد بررسی قرار می دهیم: پشم بهاره از گوسفنداین كه رد محیطهای سربسته نگهداری نمی شوند و در كوهشتان و چراگاههای كوهپایه ای می چرند ، مرغوبیت بیشتری داشته و رنگ سفید آن كاربرد فراوانتری دارد . پشم چیده شده بایستی شسته شود . آب تمیز و زلال مورد مصرف در شستشوی پشم از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است . این شستشو غالبا در رودخائنهه و یا در آب چشمه ها صورت می پذیرد . با پایان این مرحله عمل ریسندگی و تبدیل پشم به نخ و كلاف جهت رنگرزی آغاز می گردد . در تاب دادن نخ اغلب تمام خانواده كمك می كنند . در این زمان كلاف های تاب داده شده ، آماده رنگ بوده و زمان تهیه مواد رنگی فرا می رسد . رنگ مورد استفاده در قالی ها و گلیم های قدیمی از گیاهان بومی تهیه می شد . روناس – برای رنگ قرمز و نارنجی
نیل – برای رنگ آبی و سرمه ای
ذلیل و برگ مو – برای رنگ زرد روشن و طلایی
پوست گردو – برای رنگ قهوه ای روشن و تیره و مشكی
زعفران – برای رنگ زرد طلایی
ترشك یا حماض – برای رنگ زرد تیره
جعفری – برای رنگ زرد ، نخودی و طلایی
سماق – برای رنگ خرمایی تا قهوه ای و خاكستری
پیاز – برای رنگ مسی و نارنجی
گزنه – برای رنگ زرد مایل به سبزتمشك – برای رنگ خاكستری
این گیاهان در رنگرزی الیفا پشمی و ابریشمی كاربرد فراوان دارد و جلوه خاصی به قالی بعد از بافت می بخشد . رنگ های گیاهی از ثبات بالایی برخوردارند : البته با ورود رنگ های شیمیایی از اروپا به ویژه انگلیس در زمان قاجار و كاربقرد آن در دست بافت های عشایری ضربه ای جبران ناپذیر بر فرش ایران وارد آمد . این ركورد دستبافت قوچان و مناطق تابعه را نیز بی نصیب نگذاشت .رنگ های شیمیایی با قیمت ارزان و كاربرد ساده خیلی سریع در سراسر كشور منتشر شد. با وجود این رنگ های گیاهی ارزش خود را هیچگاه از دست نداد . از بحث رنگها كه بگذریم ، نقوش محلی كه بسیار متنوع نیز هستند توجه ما را بخود جلب می كنند . قالی های بافته شده در مناطق مختلف این شهرستان هر یك طرح و نقش مخصوص به خود دارند اما مهمترین این نقوش را می توان به ترتیب ذیل نام برد :
۱- جلیلی
۲- فیل پا
۳- شیر و خورشید
۴- قابی
۵- حوضی
۶- دور خانی
۷- امام قلی
۸- بازوبندی
۹- بته جقه
۱۰- بته شاهی
۱۱- آیینه گل
این قالی ها در ابعاد ۲*۱ ، ۲ * ۵/۱ ، ۳*۵/۱ ، ۳*۲ ، ۳*۵/۲ ، ۴*۳ با دیتگاههای چوبی یا آهنی روی زمین بافته می شوند .
گلیم بافی قوچان ( پلاس ) به ۲صورت ساده و تمام نقش است كه به اشكال مختلف و ابعاد لازم بافته می شوند . این بافته ها عبارتند از :
۱- فرش
۲- حوال
۳- خورجینی
۴- توبره
۵- نمكدان
۶- جاقاشقی
۷- كاپان
۸- روزینی
۹- روبالشی
۱۰- پای تاوه
۱۱- مچ سبز
فرش پلاس در ابعاد ۲*۱ ، ۲*۵/۱ ، ۳*۵/۱، ۳*۲ با دستگاهای ذكر شده بافته می شود و به عنوان زیر انداز استفاده می شود .
جوال بیشتر در ابعاد ۱۲۰*۸۰ و به صورت جفتی بافته می شوند . از جوال در حمل اسباب و اثاثیه منزل استفاده می گردد . این بافته معمولا جزء جهازیه عروس به حساب می آید و عروس آینده تمام هنرش را در بافت آن به كار می بندند .
توبره :معمولا در ابعاد ۴۰*۴۰ سانتی متر و ۵۰*۴۰ سانتی متر بافته می شود و مورد كاربرد جوپانان برای حمل خوراكی و نان است .
نمكدان :در قدیم به عنوان انبار كوچك نمك مورد استفاده قرار می گرفت و امروز بیشتر جنبه تزئینی دارد . جاقاشقی : همان طور كه از نام آن پیداست رد قاشق و چنگال ، كارد و اسبابخوراك پزی به كاربرده می شود .
بازدیدها : مغازه آقای توحیدی
در این مكان سفره ها و جاجیم ها و گلیم هایی با قدمت بسیار بالا عرضه می شد . كه بعضی از این گلیم ها و سفره ها یا قالی های كردی با قدمت بالا احتیاج به مرمت داشته و كمتر كسی در قوچان بود كه به مرمت این ها بپردازد . در مغازه آقای توحیدی سفره های كردی با قدمت ۷۰ تا ۷۵ سال یا بیشتر دیده می شد یا خورجین هایی كه بافندگان آنها در روستای امام قلی ساكن بودند یا گردنی شتری را دیدم كه قدمت آن به ۱۰۰ سال به بالا می رسد یا نوار دور چادر یا گلیم و پتك كه قدمت بسیار بالایی داشتند و دستبافته در این مغازه بود كه خما را جذب خود كرد الوی لحاف با جاجیم و دومی گبه پلاس كه قدمتی بیش از ۱۰۰ سال داشتند از جمله دستبافته های این مغازه به توبره – سفره آردیا سفره های كردی كه دارای دور فرش بودند .
مغازه آقای مومنی :
دومین مكانی كه ما بازدید كردیم مغازه حاج آقا مومنی بود كه ایشان یكی از تولید كنندگان سفره كردی رد قوچان بود در این مغازه سفره های كردی جدید یا قدیم دیده می شد اكثرا دارای رنگ های گیاهی بود كه اثر روناس برای رنگ قرمز و لاكی یا نیل برای سرمه ای ، پوست گردو برای سیاه ، شوید برای شتری ، پوست سیب برای رنگ زرد استفاده می شد . در قوچان خامه ها را اكثرا با دست می ریسیدند . از پشم شتر جهت بافت سفره و از پشم گوسفند جهت بافت فرش كردی استفاده می شود . در مغازه آقای مومنی سفره های كردی با نقشه توپ كانلو كه در روستایی به نام توپ كانلو بافته می شد كه قدمتی ۴۰ ساله داشت یا دستبافته هایی به نام كاپان كه روی شتر می انداختند . یا سفره كردی به نام قاچكانلو در روستاهای قاچكانلو بافته یم شود كه دارای زمینه حیوانی نقش شتری است یا هجوال – خورجین – پشتی – ناقمان یا كناره كه محل بافت آن روستای جعفر آباد كه نزدیك قوچان است بافته می شود .
با كمال تشكر و قدردانی از آقایان :
ایزانلو و آقا خان ایزانلو و جناب آقای كریمی كه در بجنورد و همچنین از آقایان موئمنی و توحیدی كه در قوچان ما را در این تحقیق یاری كردند . و با احترام فراوان :از استاد ارجمند جناب آقای عبدالله احراری
منابع :
كتاب حركت تاریخی كرد به خراسان
كتاب كوچ نشینان شمال خراسان
سایت بجنورد
سایت قوچان
علیرضا برادران كیال _ سید محمد حسینی شریف
منبع : مرکز علمی و پژوهشی فرش ایران