جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

بلــــندگـوهـای خـــامـــوش


تولد یا ایجاد مجامع و گروه های بین المللی و سازمانهای سیاسی جهانی به ویژه بعد از وقوع جنگهای بزرگ یا بحرانهای سیاسی بوده است كه می توانستند به صورت بالقوه خطر جنگ را دربرداشته باشند. لذا اساسی ترین و مهمترین اهداف این مجامع دو چیز بوده است. ۱- جلوگیری از بروز جنگ ۲- برقراری و تأمین صلح در عرصه بین المللی. به همین جهت در اصول این مجامع یا منشور آنها توجهی خاص به موضوع «جلوگیری از جنگ» و«حفظ صلح»شده و برای تحقق این مهم وظایفی برای آنها در نظر گرفته شده است. در این مقاله به اختصار به مرور عملكرد سازمان ملل متحد، جنبش عدم تعهد و شورای همكاری خلیج فارس و نقش آنها در تحولات جنگ تحمیلی عراق علیه ایران پرداخته ایم.ارتش عراق با استعداد ۱۲ لشكر مكانیزه، زرهی و پیاده تهاجم گسترده ای را در ۳۱ شهریور ۵۹ علیه ایران آغاز كرد. با آغاز جنگ و كاربرد نیروهای مسلح توسط عراق علیه جمهوری اسلامی ایران كه مصداق بارز ماده ۱ قطعنامه «تعریف تجاوز» بود، سازمان ملل متحد به عنوان تنها سیستم حافظ صلح و امنیت بین المللی وظیفه یافت تا براساس بند ۱ ماده ۱ منشور برای «احراز تجاوز» و «جلوگیری از هرگونه اقدامی علیه صلح در منطقه» تصمیم لازم را اتخاذ كند. به منظور پی بردن به مواضع سازمان ملل در خصوص جنگ ایران و عراق شایسته است مواضع و اقدامات شورای امنیت، مجمع عمومی و دبیركل به طور جداگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد.
(الف) شورای امنیت
شورای امنیت به موجب بند ۱ ماده ۲۴ منشور، مسئولیت اولیه حفظ صلح و امنیت بین المللی را برعهده دارد. اما آیا شورای امنیت به این وظایف خود در قبال جنگ ایران و عراق عمل كرده است؟ علیرغم این كه تجاوز عراق به ایران كاملاً محرز بود، اما شورای امنیت در اولین واكنش خود یك روز پس از آغاز جنگ در بیانیه ای رسمی از ابراز تجاوز عراق به ایران خودداری كرد. شورا درگیری مسلحانه در مرزهای دو كشور را در حد نقض صلح یا حتی تهدید علیه صلح هم ندانست، با این حال شورا نمی توانست از تصمیم گیری در مورد جنگ ایران و عراق طفره برود. لذا در ۶ مهر ۱۳۵۹ نخستین قطعنامه خود را صادر كرد. در قطعنامه ۴۷۹ هیچ اشاره ای به تجاوز عراق و یا نقض تمامیت ارضی ایران نشده بود و تنها از ایران و عراق خواسته شد كه از استفاده بیشتر از زور خودداری نمایند كه درواقع مفهوم آن این است كه نیروهای عراقی همچنان مناطق اشغالی را تحت كنترل داشته باشند و نیروهای ایران از حمله برای بازپس گیری مناطق اشغالی خودداری كنند. شورای امنیت پس از این برای مدتی طولانی (نزدیك ۲۲ ماه) سكوت كرد اما در پی انجام عملیاتهای ثامن الائمه، طریق القدس، فتح المبین و بیت المقدس بار دیگر بر آن شد تا سكوت خود را بشكند و این بار براساس پیشنهاد اردن قطعنامه ۵۱۴ را به تصویب برساند. ویژگی برجسته این قطعنامه این بود كه در آن خواستار آتش بس سریع و عقب نشینی نیروهای دو طرف به مرزهای شناخته شده بین المللی بود. در ۱۲ مهر ۱۳۶۱ قطعنامه ۵۲۲ صادر شد. قطعنامه ای كه در آن بدون ذكر نام عراق به عنوان متجاوز تنها خواهان عقب نشینی نیروهای دو طرف شد. در تاریخ ۹ آبان ۱۳۶۲ قطعنامه ۵۴۰ تصویب شد. در این قطعنامه حمله به مناطق مسكونی دو كشور محكوم و خواهان توقف این گونه حملات شد، باز هم بدون آن كه به حملات متعدد عراق به مناطق مسكونی كشورمان اشاره كند. در ۱۱ خردادماه سال ۱۳۶۳ شورای امنیت به دنبال شكایت كشورهای عضو شورای همكاری خلیج فارس علیه ایران مبنی بر حمله به كشتیهایشان قطعنامه ۵۵۲ صادر شد. پس از این قطعنامه ایران چند عملیات بزرگ از جمله والفجر ۸ را انجام داد. پس از این شورای امنیت قطعنامه ۵۸۲ را تصویب كرد كه در آن برای اولین بار از طولانی شدن جنگ ابراز نگرانی شده بود. همچنین به موضوعاتی كه در قطعنامه های پیشین دیده نمی شد اشاره شده بود، اما این بار نیز شورا از برخورد ریشه ای و اساسی با این مسئله خودداری كرد. پس از آن نوبت به قطعنامه ۵۸۸ رسید. این قطعنامه كه در ۱۶ مهر ۱۳۶۵ به تصویب رسید جز تأكید بر نقش شورای امنیت، مطلب جدیدی دربرنداشت. بالاخره در ۲۹ تیر ۱۳۶۶ قطعنامه ۵۹۹ به اتفاق آرا به تصویب رسید. این قطعنامه با قطعنامه های پیشین متفاوت بود. مهمترین تفاوت آن از نظر صوری لازم الاجرایی بودن آن بود، مضافاً بر این كه در آن سعی شده بود تا دیدگاهها و خواسته های ایران مورد توجه قرار گیرد. این قطعنامه مفصل ترین، اساسی ترین و قوی ترین قطعنامه شورای امنیت به شمار می رفت. پس از قطعنامه ،۵۹۸ قطعنامه های متعددی چون ،۶۱۹ ،۶۲۰ ۶۳۱ و ۶۴۲ به تصویب شورا رسید كه مطالب جدیدی را دربرنداشت و تنها به توصیه دو طرف برای اجرای كامل مفاد قطعنامه ۵۹۸ اكتفا می كردند.
(ب) مجمع عمومی سازمان ملل متحد
مجمع عمومی در ۳۷ اجلاس خود براساس تقاضای عراق تشكیل جلسه داد و در ۳۰ مهر ۱۳۶۱ قطعنامه شماره ۳/۳۷ را به تصویب رسانید. در این قطعنامه نیز مانند قطعنامه های قبل شورای امنیت از شناسایی متجاوز خودداری كرد. با اندكی دقت در مفاد قطعنامه و زمان صدور آن كه قسمت اعظم مناطق اشغالی ایران باز پس گرفته شد و مقدمات ورود نیروهای ایران به داخل خاك عراق فراهم گشته ،آشكار می گردد كه هدف اصلی مجمع عمومی از تصویب این قطعنامه جلوگیری از پیروزی ایران بوده است. در اجلاس های بعدی یعنی ۳۸ تا ۴۳ نیز موضوع جنگ ایران و عراق در دستور كار مجمع عمومی قرار داشت ولی هیچ اقدام شایسته ای در قبال تجاوز عراق و احقاق حقوق ایران به عمل نیامد. نتیجه آن كه مجمع عمومی سازمان ملل متحد در طول سالهای جنگ ایران و عراق نه تنها درصدد شناسایی و تنبیه آغازگر جنگ برنیامد بلكه به شیوه های مختلف به عراق پاداش داد.
(ج) دبیركل سازمان ملل متحد
دبیركل سازمان ملل عالیترین مقام اداری این سازمان را به عهده دارد و مواد ۹۸ و ۹۹ منشور برای دبیركل نقش خاصی در جهت حفظ و تأمین صلح و امنیت بین المللی قایل شده است. زمانی كه جنگ ایران و عراق آغاز شد كورت والدهایم دبیركل سازمان بود. وی بدون توجه به نفس تجاوز عراق به ایران از شورای امنیت خواست برای مذاكره در مورد مخاصمه میان ایران و عراق تشكیل جلسه دهد. از آغاز سال ۱۹۸۲ خاویر پرزدكوئیار در سمت دبیركلی سازمان ملل به انجام وظیفه پرداخت. وی نقش فعالتر و مؤثری در قبال جنگ ایران و عراق ایفا كرد. وی به دفعات متعدد با اعزام هیأتهای كارشناسی به مناطق مختلف جنگزده و جنگی سعی در كشف حقایق و اعلام نظر به مجمع عمومی و شورای امنیت سازمان ملل داشت. همچنین وی با ارائه طرحی به شورای امنیت چگونگی اجرای قطعنامه ۵۹۸ را مشخص كرد. این طرح سرانجام با كمی جرح و تعدیل از سوی ایران و عراق پذیرفته شد و به دنبال آن با پذیرش قطعنامه ۵۹۸ جنگ هشت ساله پایان یافت. اگرچه دبیركل تلاشهای مؤثری در خلال جنگ انجام داد اما چون این تلاشها همیشه با اقدامات شورای امنیت و مجمع عمومی هماهنگی نداشت هیچ گاه به طور كامل مؤثر واقع نشد.
(د)جنبش عدم تعهد
این جنبش در روز ۱۸ آوریل ۱۹۵۵ در باندونگ پایتخت اندونزی در تاریخ ثبت گردید و اعضای آن با هدف رهایی و عدم تعهد در برابر بلوكهای شرق و غرب حیات سیاسی خود را آغاز كردند. با گذشت زمان به تدریج به اعضای این جنبش افزوده شد. دولت جمهوری اسلامی ایران نیز در سال ۱۳۵۸ و به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی به عنوان هشتاد و هشتمین عضو به جمع اعضای این جنبش پیوست. دولت عراق نیز از همان اوان تشكیل جنبش عضو آن بود. دولت عراق در سال ۱۹۸۰ (۱۳۵۹ هـ.ش) با لغو عهدنامه مرزی ۱۹۷۵ الجزایر به خاك ایران حمله كرد و درنتیجه جنگ بین دو كشور عضو جنبش عدم تعهد شعله ور گردید. با آغاز تجاوز عراق به ایران دولتهای غیرمتعهد به منظور یافتن راه حلی جهت خاتمه دادن به جنگ كوششهایی را معمول داشتند. جمهوری اسلامی ایران با توجه به جو حاكم بر سازمان ملل متحد، كه پیشتر توضیح داده شد،توقع داشت این جنبش با موضوع جنگ تحمیلی به صورت جدی برخورد نماید. به دنبال اوج گیری حملات عراق علیه ایران و درخواست ایران از جنبش به منظور بررسی و موضعگیری در خصوص جنگ عراق با ایران، جنبش اقدام به تشكیل یك كمیته حسن نیت مركب از نمایندگان دولتهای كوبا، یوگسلاوی، الجزایر، زامبیا، هند، پاكستان و سازمان آزادیبخش فلسطین كرد تا فعالیتهایی برای خاتمه جنگ به عمل آورند ولی این كمیته كاری از پیش نبرد. آذرماه ۱۳۵۹ اجلاس دفتر هماهنگی جنبش غیرمتعهدها در نیویورك تشكیل شد. در این جلسه نماینده ایران از سكوت سه ماهه جنبش در قبال آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران انتقاد كرد اما اجلاس در برابر این انتقاد هیچ واكنشی نشان نداد. پس از آن نوبت به اجلاس وزرای خارجه جنبش در دهلی نو در بهمن ۱۳۵۹ رسید. در این اجلاس هم علیرغم درخواست هیأت ایرانی در مورد جنگ، به دلیل اختلاف نظر در بین اعضا در بیانیه پایانی كنفرانس تنها به اظهار نگرانی عمیق اعضای كنفرانس اكتفا شد و از وزرای خارجه كوبا، هند، زامبیا و سرپرست هیأت فلسطینی خواسته شد كه تلاش خود را برای اجرای اصول جنبش به كار گیرند. به طوری كه ملاحظه شد در این دوره جنبش غیرمتعهدها صرف نظر از اعزام هیأتهای متعدد و اقدامات ظاهری، برخوردی بنیانی و اساسی با مسئله جنگ نكرد. جنبش با نادیده گرفتن نقض تمامیت ارضی، حاكمیت و استقلال یك كشور عضو و توسل به زور از طرف یك عضو علیه عضو دیگر، عملاً اصول خود را زیر پا گذارد و تنها بر «حل مسالمت آمیز اختلافات و آتش بس» تأكید كرد.جنبش حتی خروج نیروهای متجاوز از خاك كشور مورد تجاوز را نیز به عنوان یك موضوع مستقل خواستار نشد و به نحوی عمل كرد كه این درخواست كاملاً بر حق، در پیچ و خم مذاكرات و سفرهای متعدد راه به جایی نبرد. پس از اجلاس دهلی نو نوبت به اجلاس هاوانا رسید. این اجلاس از ۱۰ تا ۱۵ خردادماه ۱۳۶۱ با دستور كار بررسی موضوعات هفتمین اجلاس سران كه قرار بود در بغداد برگزار شود تشكیل شد. در این اجلاس مقرر شد هفتمین اجلاس سران در بغداد طبق تصمیم قبلی برگزار شود. در خصوص امنیت بغداد به عنوان محل تشكیل اجلاس هفتم سران، باید گفت كه عملیات رمضان و كربلای ۴ فشارهای جدیدی را بر جنبش وارد كرد. متعاقب ناامن شدن آسمان بغداد و بمب گذاری مخالفان صدام در ساختمان وزارت برنامه ریزی عراق، اعضای جنبش نسبت به امنیت بغداد مردد شده و در نهایت قرار شد اجلاس هفتم به دهلی نو انتقال یابد.موضوع جنگ ایران و عراق در هفتمین كنفرانس سران غیرمتعهدها (اسفند ۱۳۶۱) نیز مطرح شد و ضمن ابراز نگرانی عمیق از تلفات جانی و خسارات مالی جنگ ۳۰ ماهه از دو كشور خواسته شد كه فوراً جنگ را خاتمه دهند .اجلاس بعدی جنبش در لوآندا بود. در این اجلاس موضوع جنگ ایران و عراق كه در پیش نویس بیانیه سیاسی به طور مختصر از سوی دولت آنگولا- میزبان اجلاس- تهیه شده بود در آخرین ساعات كنفرانس پس از بحثهای زیاد در كمیته سیاسی به علت فقدان توافق در زمینه تهیه یك متن مورد قبول برای طرفین درگیر جنگ از دستور كار جنبش حذف گردید. ولی این اجلاس نقطه عطفی در خصوص جنگ ایران و عراق در جنبش بود چرا كه برای اولین بار از تكرار شعارهایی كه ظاهراً به نفع عراق بود، خودداری شد و زمینه برای اقدامات بعدی ایران در اجلاس سران در حراره فراهم آمد. در اجلاس دفتر هماهنگی نهضت در دهلی نو كه از ۱۶ تا ۱۹ آوریل ۱۹۸۶ تشكیل شد از دو كشور درخواست شد كه به جنگ خاتمه دهند. همچنین توصیه شد كه دو طرف از طریق مذاكره و روشهای صلح آمیز به یك صلح آبرومند و عادلانه و پایدار دست یابند.پس از این نوبت به برگزاری اجلاس هشتم سران جنبش غیرمتعهدها در حراره رسید. در این اجلاس رئیس جمهور وقت ایران حضرت آیت الله خامنه ای در نطقی صریح و بی پرده به بررسی مواضع ایران در قبال مسایل جاری جهانی و جنگ تحمیلی پرداخت. در پایان اجلاس نیز برای اولین بار در بیانیه سیاسی جنبش غیرمتعهدها بدون این كه نام عراق برده شود آغاز و ادامه جنگ محكوم شد. همچنین در این اجلاس كمیته هفت جانبه جامعه عرب در مقر هیأت عراق تشكیل جلسه داد و در مورد تحولات جنگ ایران و عراق و نتایج تماسهای این كمیته با كشورهای مختلف در مورد خاتمه دادن به جنگ به بحث و تبادل نظر پرداخت.به دنبال اجلاس حراره جنبش همگام و در راستای حركت سازمان ملل متحد و گاهی در چهارچوب آن به اقداماتی در جهت خاتمه جنگ ایران و عراق دست زد. با تصویب قطعنامه ۵۹۸ جنبش غیرمتعهدها نیز حمایت خود را از قطعنامه اعلام و خواستار اجرا و پیگیری آن شد. این پیگیری در اجلاس نیویورك (اكتبر ۱۹۸۷) و اجلاس نیكوزیا (سپتامبر ۱۹۸۸) محقق شد تا بالاخره ایران قطعنامه ۵۹۸ را پذیرفت و جنگ هشت ساله تحمیلی خاتمه یافت.
در پایان باید خاطرنشان كرد كه هرچند موضعگیری سیاسی جنبش در برابر جنگ موضعی منفی است اما به طور كلی می توان این موضعگیری را در چند مرحله مشخص كرد:
۱) دوره سكوت: این دوره از تشكیل كمیته حسن نیت تا برگزاری اجلاس وزرای خارجه جنبش عدم تعهد در دهلی نو (فوریه ۱۹۸۱) یعنی به مدت پنج ماه طول كشید.
۲) دوره تعلل و تردید: این دوره از تشكیل اجلاس وزرای خارجه در دهلی نو آغاز و تا تشكیل اجلاس هاوانا (ژوئن ۱۹۸۲) به مدت ۱۶ ماه -تا بعد از آزادسازی خرمشهر- به طول انجامید.
۳) دوره اقدام خاص با موفقیت ایران: این دوره با تغییر محل اجلاس هفتم سران كه قبلاً بغداد پایتخت عراق تعیین شده بود به دهلی نو آغاز می شود. ذكر این نكته ضروری است كه برگزاری اجلاس در بغداد از نظر سیاسی حمایت از متجاوز محسوب می شد و لذا تغییر این تصمیم بیانگر موفقیت ایران می باشد. بعد از این موفقیت، پیروزی دیگری در صحنه دیپلماسی نصیب ایران شد و آن شروع حركت جنبش غیرمتعهدها از حالت انفعالی سابق به حالت فعال می باشد. علت این تغییر آرام و البته كند را شاید بتوان پیروزیهای رزمندگان اسلام در جبهه های نبرد و آشكارشدن ناتوانی عراق دانست. این دوره نیز تا زمان برگزاری اجلاس نیویورك ۱۹۸۲ (حدود پنج ماه) طول كشید.
۴) دوره توصیه و اظهار نگرانی: از اجلاس دفتر هماهنگی جنبش در نیویورك (سپتامبر ۱۹۸۲) موضع جنبش در مورد جنگ ایران و عراق در راستای توصیه به طرفین جنگ برای خودداری از اعمالی كه باعث گسترش جنگ می گردد قرار گرفت. این دوره تا اجلاس حراره (سپتامبر ۱۹۸۶) یعنی به مدت ۴ سال طول كشید.
۵) دوره حركت آرام: در اجلاس حراره كه بخشی از بیانیه سیاسی به جنگ ایران و عراق اختصاص یافت برخی از اعضای جنبش به صورت منفرد عراق را متجاوز دانستند. این دوره از برخوردهای اعضای جنبش عدم تعهد در رابطه با جنگ تحمیلی تا اوایل سال ۱۹۸۷ و موفقیتهای ایران در جبهه های جنوبی (شلمچه در شرق بصره) و قریب ۱۵ ماه ادامه یافت.
۶) تلاش در چارچوب شورای امنیت و قدرتهای بزرگ: این مرحله از اوایل سال ۱۹۸۷ و به ویژه با پیروزیهای ایران در این زمان شروع شد. در این دوره تقریباً تمام قدرتهای جهانی و مجامع بین المللی به اجماع نظر رسیدند كه سقوط بصره می تواند زمینه سقوط رژیم عراق و در نهایت به هم خوردن تعادل قوا در منطقه را به دنبال داشته باشد. لذا تصمیم جامعه جهانی برای پایان دادن به جنگ صورت جدی به خود گرفت. در این دوره كه تا پایان جنگ ایران و عراق به طول انجامید جنبش عدم تعهد مانند مجامع بین المللی دیگر منتظر اقدامات شورای امنیت و قدرتهای بزرگ ماند و از هرگونه اظهارنظر مقطعی خودداری كرد. این سكوت معنی دار جنبش عدم تعهد علتی جز دنباله روی صرف از جو حاكم بر جامعه جهانی قدرتهای بزرگ و شورای امنیت سازمان ملل متحد نبود.همان طور كه قبلاً بیان شد موضع جنبش در قبال حركات ضدانسانی دولت عراق نظیر حمله به مناطق مسكونی، حمله به كشتیهای تجاری و بی طرف و تهدید خطوط هوایی هیچ عكس العملی نشان نداد و تنها سكوت را سرلوحه كار خود قرار داد. به علاوه جنبش عدم تعهد كه تقاضای كویت از قدرتهای بزرگ برای حضور نظامی آنها در خلیج فارس را محكوم نكرد و به نظر می رسد یكی از معایب بزرگ این جنبش كه گاهی مانع از اتخاذ مواضع پایدار و پی گیری مستمر مسایل می شود فقدان وجود یك سازمان مركزی برای این جنبش است. از دیگر دلایل این كه جنبش علیرغم اصول و اهداف خود كارآیی لازم در قبال جنگ ایران و عراق از خود نشان نداد می توان به موارد زیر اشاره كرد: نفوذ قدرتهای غربی به ویژه آمریكا، عدم همبستگی و وجود اختلافات زیاد در جنبش و رشد بی رویه و غیرصحیح جنبش به ویژه پذیرش اعضای وابسته به غرب و غیرمستقل.
(هـ)شورای همكاری خلیج فارس
تشكیل شورای همكاری خلیج فارس در چارچوب استراتژی آمریكا در منطقه پس از سرنگونی رژیم شاه كه ژاندارم منطقه محسوب می شد و احساس خطر از تكرار همین سرنوشت برای سایر رژیمهای وابسته، معنی خاصی دارد. از سوی دیگر آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و مقاومت جانانه رزمندگان ایران اسلامی موجب پدید آمدن وضعیتی شد كه اعضای شورای همكاری یعنی شش كشور عرب حاشیه جنوبی خلیج فارس شامل عربستان سعودی، كویت، عمان، قطر، بحرین و امارات عربی متحده علیرغم اختلافات فراوانی كه بین خود داشتند مجبور شوند جهت تأمین نیازهای امنیتی مشترك در یك پیمان منطقه ای گردهم آیند. به عبارت دیگر هراس رژیمهای منطقه از گسترش انقلاب اسلامی و تلقین و تبلیغ رسانه های غرب در مورد خطرات ناشی از انقلاب، علت العلل تأسیس شورای همكاری خلیج فارس به شمار می رود. زمان تأسیس این شورا یعنی ۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰ (هشت ماه پس از آغاز جنگ) دلیل دیگری بر صحت این ادعا محسوب می شود. كشورهای عضو شورای همكاری از همان آغاز تجاوز عراق كمكهای بسیار ذیقیمتی در اختیار این كشور گذاشتند. آنتونی كردزمن در كتاب درسهایی از جنگهای مدرن می نویسد:«اخبار تأیید شده حاكی است كه كویت، بحرین، قطر و عربستان سعودی دو روز قبل از آغاز حمله عراق به ایران موافقت كرده بودند كه از نظر مالی به عراق كمك كنند.»همچنین شورای همكاری در آغاز تأسیس خود و به منظور جلوگیری از بروز حساسیت در منطقه بر ضرورت دور نگهداشتن خلیج فارس از قدرتهای خارجی تأكید داشت اما بعد از پیروزیهای رزمندگان ایرانی در جبهه های جنگ این ملاحظات كنار رفت و معادلات سیاسی- نظامی در منطقه شكل ویژه ای به خود گرفت. شورای همكاری خلیج فارس در بدو تأسیس خود سعی كرد این گونه وانمود كند كه هیچ گونه هدف نظامی و امنیتی ندارد و این مطلب در تمامی ملاقاتها و مذاكرات دوجانبه رسمی مقامات جمهوری اسلامی ایران با هر یك از مسئولین كشورهای عضو رسماً از طرف آنها تأیید شده است.

مهدی قمصریان
منبع : سایر منابع


همچنین مشاهده کنید