شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا
گفتن و نگفتن
گزافه نیست اگر عصر جدید را «عصر نمایش» بنامیم از آن رو كه در غیاب معنویت، مرز میان «واقعیت موجود» و «حقیقت مطلوب» مخدوش است و آرام ساختن و اقناع وجدان فردی و جمعی در برابر ناهمواریها و بیرسمیها كه در دوران سنتی برعهده نهادهای اجتماعی خاص بود و گونههای مختلف فریب و تخدیر بیداری وجدانها را به تأخیر میانداخت. اینك در عصر تجدد بر عهده صورتهای نوین و پیچیده فریب است كه گسترش و نفوذی عجیب یافته تا آنجا كه اعتیاد به فریب و حتی خودفریبی، جایگزین مقاوت وجدانی و اندیشه بیداری شده است. و به این ترتیب اهداف و قربانیان فریبكاری به پای خویش و بلكه با اصرار و پیگیری به دام فریبكاران و نمایشگران میافتند. عصر جدید، عصر بازیگری و نمایش است. در جوامع برخوردار، اشتغال به انواع بازیها و بازیچهها، جایگزین عواطف انسانی و خلوت تأمل و تفكر است و در جوامع محروم، نمایش ترحم برانگیز تظاهر به رفاه و فربهی از تنعمات، بازیچه اصلی است. چیزی نظیر حكایت آن مرد لافی در مثنوی معنوی و چرب كردن لب و دهان و سبیل با دنبهای كه روزی گربه آن را میرباید و مرد لافی را رسوا میكند. در جوامع سنتی، نمایش اصلی آمیزهای است از بازیهای گوناگون و مضحكترین بازیها تظاهر به وفاداری به اصول و حفظ سنتها و باورمندیهاست زیرا با آنكه شرایط عینی این باورمندی متظاهرانه، فراهم نیست اما شرایط ذهنی و پیشینه تاریخی و فرهنگی و دلبستگیهای فردی و اجتماعی، بازیگران ریاكار را به ایفای این نقش شگفت و خندهآور وادار میكند. برای هنرمندی اهل سخن و اندیشه و آفرینش نظیر دكتر سیدحسن حسینی با آن نگاه نافذ و جستوجوگر، این نمایش مضحك تماشاییتر و شگفتتر است و البته مناسبترین دستمایه طنزآوری و شوخ طبعی را فراهم میآورد، اگرچه نوع نگاه او به این بازی متناقص نشانگر آن است كه این معركه جز برای خلق پوزخندی به طعنه و تمسخر، چندان مایهای نداشته است تا جدیتی از سر تأمل بیافریند بازیگران آشنایی كه در طنزآوریهای سیدحسن حسینی به نمایش و دگرنمایی مشغولند چندان جدی تلقی نمیشوند كه به عمق اندیشه او راهی بیابند، گویی رسوایی و خندهناكی این بازی چندان نمایان است كه شاعر جز از سر مطایبه و تفنن به آن نمینگرد.«شاعر»، «تاجر»، «زاهد» و «عارف» بازیگران اصلی این نمایش، افزون بر آنچه در عالم واقع هستند، در طنزآفرینیهای سیدحسن حسینی به اقتضای مضامین و ضرورتهای شوخطبعانه نقشهایی متفاوت ایفا میكنند. در این میان «شاعر» جایگاهی دیگرگون دارد، شاعر در «نوشداروی طرح ژنریك» هم تصویر مطلوب از مفهوم شاعر را ترسیم میكند و هم بازیگری را كه در چهره، شاعر مینماید و در اصل تاجر و زاهد ریایی است:
شاعری بار امانت نتوانست كشید / تكیه بر بالشی از عرفان داد / تاجری اهل سلوك / با سلاح خودكار / پای منقل جان داد/
پیوستن «بالش عرفان» به «پای منقل» و «سلاح خودكار!!» نشان میدهد كه آن شاعر، همین تاجر اهل سلوك است كه شانه از زیر بار امانت خالی كرده و بر «بالش عرفان» لم داده است. اما شاعر مطلوب «نوشداروی طرح ژنریك» نیز تنها، امیر سرزمین سخن است و در برابر ناهمواری شرایط بیرونی كار چندانی از او برنمیآید:
شاعری وارد دانشكده شد / دم در / ذوق خود را به «نگهبانی» داد! /
این شعر كوتاه بیان موثری است از فاصله میان ادبیات خلاق و ادبیات آكادمیك، هوشمندی سیدحسن حسینی در تصویرگری بیطرفانه موضوع است گویی دلش با شاعر همراه است و منطقش با اهل دانشكده، كه ذوق شاعرانه را برنمیتابند. در شعر «عطش و دریا» نیز نمونه دیگری از ناسازگاری شرایط با روحیات شاعر را میبینیم: شاعر تشنه / ز دریا میگفت / اهل بیت سخنش را / به اسارت بردند! /
در این شعر تناسب تلمیحی میان كلمات (تشنه ـ دریا ـ اهل بیت ـ اسارت) كه با تكیه بر حادثه كربلا پدید آمده است و بهرهمندی از این تناسب در ساختار طنز متضمن تعریضی است به آنان كه بر شاعر چنین جفایی روا داشتهاند، كه طبعاً در ادامه همان فضای تلمیحی نقش «قوم اشقیا» و لشكر كوفه را خواهد داشت. این شیوه «گفتن و نگفتن» در طنزآوریهای رندانه سیدحسن حسینی روشی است برای ابهامآفرینی تا گزندگی و دافعه مستقیمگویی، شعر را به شعار بدل نكند و نیز ظرفیت تأویلپذیری شعر را برای مخاطبان خاص گسترش دهد: بهرهگیری از ایهام در نمونه زیر گونهای از همان «گفتن و نگفتن»هاست:
شاعری رهرو بود / جهت قبلهنما را میدید / منكران طعنه تكفیر زدند: / «از چه رو سیر مقامات نكرد!» /
«مقامات» در تناسب با «رهرو» و «قبلهنما» به فرهنگ تصوف پیوند میخورد و در تناسب با منكران طعنهزن و نیز شرایط زمانی سرایش شعر در معنای «اهل قدرت» طنز گزندهای میآفریند.
در شعر «طریقت نو» جناس در كلمه «مرغ» همین نقش را ایفا میكند:
زاهدی نوبنیاد / راه و رسم عرفا پیشه گرفت / لنگ مرغی برداشت / و به آهنگ حزین آه كشید: / «مرغ باغ ملكوتم نیام از عالم خاك!» /
اسامی و عناوین رندانه برخی از شعرها نیز بخشی از «گفتن و نگفتن» و طنز و تعریض مورد نظر شاعر را فراهم میآورند مانند شعر «براعت استهلال»:
تاجری/ مجلس تفسیر گذاشت / ابتدا / فاتحه بر قرآن خواند!/
در این شعر تأویلپذیری حاصل از «فاتحه خواندن» در كنار نام شعر «براعت استهلال» گزندگی و تلخی طنز را تقویت میكند. در شعر «تسلسل» نیز سهمی از نیروی طنزآفرینی شعر در نام آن نهفته است:
و زمین میگردید / شاعری میپژمرد / عارفی جان میداد / زاهدی غسل جنابت میكرد!/ و زمین میگردید... /
تناقصی كه میان لازمه معنای «زاهد» و «غسل جنابت» وجود دارد از نظر شگردهای طنزآفرینی درخور تأمل است. در شعر «حضرت علامه!» نامگذاری شعر بخشی از شعر است كه بدون آن معنای شعر ناقص است:
حضرت علامه!
به عمل كار برآید / به سخنرانی نیست! /
مروری گذرا بر شیوه نامگذاری شعرها در «نوشداروی طرح ژنریك» نشان میدهد كه در این شعرهای كوتاه و به تعبیر شاعر این «شعركها» در اصل شاعران، هم به عنوان موضوع و مضمون و هم به عنوان مخاطبان اصلی مطرح هستند به این ترتیب كه بسیاری از عناوین از اصطلاحات و تعابیر مربوط به شعر و شاعری انتخاب شدهاند نظیر: ذكر جمیل سعدی، شعر جهانی، اندراج، توارد، تقطیع، گله و صله، تفأل، براعت استهلال، مراعات نظیر، نقد ادبی و ... از این قبیل به همین سیاق بخش مهمی از شگردهای طنزآفرینی در این مجموعه فراهم آمده از فنون بلاغت و صناعات ادبی است:
شاعری را یك روز/ زیر بازارچه شلاق زدند/ ژندهپوشی سبب واقعه را جویا شد / كافه اهل تجارت گفتند: / لفظ «بازار» گرامی بادا! / و قلمهای موَسوِس نابود! / «مردمآزار» كجا / قافیه با «بازار» است؟! /
در این شعر افزون بر مضحك بودن واقعه كه مجازات شاعر در زیر بازارچه است معانی پنهان در شیوه سخن گفتن اهل تجارت و نیز دوستان و دشمنان شاعر كه در واقع بخش ناگفته واقعه است بار اصلی اندیشه و طنز را بر دوش میكشد. در «شعر جهان» از تلمیح به سخن سعدی در گلستان برای طعنه زدن به شاعر شعر جهانی استفاده شده است:
شاعری شعر جهانی میگفت / هم بدان گونه كه میافتد و دانی میگفت! / بگذارید سخن سعدی را در گلستان باز بخوانیم تا طنز و تعریض نهفته در این شعر آشكارتر شود:
«در عنفوان جوانی چنانكه افتد و دانی با شاهد پسری سری و سرّی داشتم ....» اما همه هنر طنزآوری دكتر سیدحسن حسینی از اینگونه نیست كه البته به اقتضای مضمون ناگزیر باید از صراحت و دسترس مخاطب عام دور باشد و دریافت ظرایف و لطایف آن مستلزم دانش ادبی و غنای مطالعاتی و فرهنگی باشد.بخشی از شعرهای این مجموعه از نظر درك و دریافت طنز و شوخی نهفته در كلمات، سهلتر مینمایند مانند شعر «آرامش»
شاعری / وام گرفت / شعرش آرام گرفت /
یا شعر «تعاون»:
میتوان فرض گرفت / شاعری ارز گرفت.... / تاجری مسئله را درز گرفت! /
جستوجو و تأمل در شعرهای «نوشداروی طرح ژنریك» بیاغراق، به منزله طی یك دوره آموزشی آشنایی با معانی و بیان و بدیع و تكنیكهای طنزپردازی و شوخطبعی است و این مجموعه كوچك كه متن اصلی آن در حدود ۵۰ صفحه است مصداق «بحر در كوزه است» با آنكه به تعبیر سیدحسن حسینی «دوغ و دوشاب» در آن به گونهای از همزیستی مسالمتآمیز دست یافتهاند اما همین شعرهای كوتاه و گاه شتابزده قلمانداز به اندازه كافی نشانههای دانش و هوشمندی و خلاقیت و رندی شاعر را در خود دارند یعنی همان ویژگیهایی كه مقدمات لازم طنزآوری و شوخطبعی است.
دكتر سیدحسن حسینی خود در معرفی این مجموعه مینویسد:
«سرودههای مستقل و در عین حال به هم پیوستهای كه در ادامه میآید، حاصل یك دورهٔ چند روزه است، تلاشی است برای گنجاندن طنز و فكاهه با زبانی ساده و در قالب نیمایی... سراینده خود پیشاپیش معترف است كه در این شعركها، دوغ و دوشاب به گونهای از همزیستی مسالمتآمیز دست یافتهاند. امید كه این همزیستی ساده در چشم سختگیران این وادی چندان دشوار جلوهگر نشود. و حرف آخر اینكه این تركشهای شعری از دل برآمده است. باشد كه بر گل فرود نیاید.» اگر برآنیم كه این حرف آخر شاعر فقید دكتر سیدحسن حسینی را به كرسی بنشانیم و نگذاریم كه تركشهای شعری از دل برآمدهٔ او، بر گل فرود بیاید ناگزیر باید در بازخوانی و تحلیل و تفسیر و كشف لطایف و ظرایف و زیباییهای نهفته در آنها بكوشیم تا در این زمانه شتابزدگی و گریز از خلوت و تأمل، مجالی برای خوانندگان و علاقهمندان شعر او فراهم آید كه شناختی عمیقتر و البته التذاذ هنری پایدارتری از آثار او حاصل كنند. دریغ كه این همه بیحضور ارجمند و دلگرمكننده صاحب آن روح جستوجوگر و اندیشمند و آفریننده است .... دریغ!!
اسماعیل امینی
منبع : پایگاه رسمی انتشارات سوره مهر
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
حجاب دولت چین ایران رئیس جمهور پاکستان رئیسی گشت ارشاد دولت سیزدهم کارگران رهبر انقلاب سریلانکا
کنکور سیل سردار رادان تهران قم سازمان سنجش فضای مجازی اصفهان سلامت شهرداری تهران پلیس زنان
خودرو دلار واردات خودرو قیمت خودرو آفریقا تورم قیمت دلار قیمت طلا بازار خودرو سایپا ایران خودرو ارز
پایتخت سریال پایتخت خانواده تلویزیون موسیقی ترانه علیدوستی فیلم سریال سینمای ایران مهران مدیری کتاب
کنکور ۱۴۰۳ عبدالرسول پورعباس
فلسطین غزه اسرائیل رژیم صهیونیستی آمریکا جنگ غزه روسیه حماس طالبان اوکراین ایالات متحده آمریکا ترکیه
پرسپولیس فوتبال آلومینیوم اراک جام حذفی استقلال فوتسال بازی بارسلونا تراکتور باشگاه پرسپولیس باشگاه استقلال لیگ برتر انگلیس
همراه اول ناسا الماس تسلا فیلترینگ سامسونگ
دندانپزشکی مالاریا آلزایمر پیری کاهش وزن سلامت روان زوال عقل