چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا


ادبیات فرانسه و لوئی زیانا


ادبیات فرانسه و لوئی زیانا
فرانسه لوئی زیانا و كانادا را با هم از دست داد. این منطقه به اسپانیا واگذار شد و در زمان امپراتوری ناپلئون به دست فرانسه افتاد و آن گاه به ایالات متحده امریكا فروخته شد. این منطقه مدت ها كانونی برای توسعه و گسترش زبان و فرهنگ فرانسه به حساب می آمد.
معمولاً به طور مستقیم از راه دریا امكان دست یابی به این منطقه وجود داشت در حالی كه فاصله ای طولانی و تقریباً غیرقابل عبور آن را از بخش شرقی كشورهای انگلیسی زبان جدا می نمود.
این منطقه همچنین تا سال ۱۸۳۶ به تگزاس و مكزیك متصل بود. علاوه بر ۱۲ هزار مستعمره نشین فرانسوی و چند اسپانیایی كه هسته اولیه سفیدپوستان اصیل در این مستعمرات را تشكیل می دادند، آكادین ها و بعد پناهندگان سنت دومینگ نیز به همراه بردگان خود ساكنان این منطقه را شامل می شدند.
جدای از آن ها در طول نیمه اول قرن ۱۹ شاهد مهاجرت های پراكنده جمهوریخواهان رانده شده از وطن به این منطقه هستیم كه بر علیه حكومت سلطنتی و امپراتوری دوم توطئه كرده بودند. این گروه شامل روشنفكران، روزنامه نویسان و استادان می شدند.
بدین سان نوع خاصی از ادبیات در این منطقه گسترش یافت و در سال ۱۸۴۰ به اوج خود رسید. مورخی به نام شارل گایاره به توصیف و نقل تاریخ گذشته كشورش می پردازد. به همراه شعرایی كه از فرانسه به این منطقه آمدند، الكساندر بارد (۱۸۶۸-۱۸۱۶) از جمله كسانی است كه به خوبی از شعر سه بیتی به سبك رمانتیك ها استفاده می كند. برخی دیگر بومی همان مناطق به اشعار خود ویژگی اشعار خاص منطقه امریكا می دادند. از جمله این شعرا می توان از الكساندر لانیل (۱۸۵۱-۱۸۱۶) نام برد.
وی مبتلا به جذام بوده و زندگی سختی را سپری می كرد. لوئی اسكار دوگه نیز یكی از همین شعرا می باشد. در كنار آن ها می توان از برادران روكت نام برد: دومینیك (۱۸۹۰-۱۸۱۰) نویسنده كتاب اهالی می سی سی پی (۱۸۳۹) و گل های امریكا (۱۸۵۶) و برادرش آدرین (۱۸۸۷-۱۸۱۳).
آدرین بعد از آن كه در كتاب سوان ها (۱۸۴۱) دنیای پرشور درون خود را بیان می كند به سوی كلیسا روی آورده و كشیش می شود. وی از جمله خطیبان بنام آن زمان بود و همواره از مضمون تنهایی سخن می گفت. بعدها وی برای نوشتن رمان خود آتالای جدید به عنوان میسیونر در میان شاكتاس های هندی زندگی می كند. سیاهان نیز با مجموعه ادبی خود (۱۸۴۳) و دیوان مشترك تحت عنوان سنل از این قافله عقب نمی مانند.
درام نویسی به نام پلاسیدكانونژ (۱۸۹۳-۱۸۱۲) نمایش های فوق رمانتیك را در هر نوع ادبی افزایش می دهد. رمان ها نیز به سبك سریال نویسانی چون دوما و اوژن سور به نظر عجیب و غریب می رسند.
به دنبال نابودی و قلع و قمع سفیدپوستان این مناطق استعمار شده در جریان جنگ سیسون ضربه مهلكی به فرهنگ و ادبیات منطقه وارد می شود. با به روی كار آمدن جمهوری سوم در فرانسه هجوم و ازدحام جمهوریخواهان به این ایالت پایان پذیرفته و گروهی از آن ها به فرانسه باز می گردند. در قاره بزرگی كه به زبان انگلیسی تكلم می شد اهالی لوئی زیانا اقلیت كوچكی را تشكیل می دادند و به تدریج به سوی نابودی پیش می رفتند.
در سال ۱۸۷۶ به تاسیس نوعی آكادمی به نام آتنه لوئی زیانا آن ها به نظارت بر آثار منتشره در آن زمان پرداختند. در این آكادمی شعرایی هم چون جورج دسم (۱۹۲۹-۱۸۵۵) دارای گرایشات مدرنیسم و رئالیست و دنباله رو بودلر بودند، آلفردمرسیه موسس این آكادمی دارای آثار متعددی می باشد.
در این مجموعه آثار شاهد نوشته های برای جوانان، مقالات دیالوگ های فلسفی و رمان هستیم. در میان رمان های وی خانه سنت یبارس (۱۸۸۱) به رغم انتریگی كه به شكل ملودرام است، بهترین شاهكار ادبی لوئی زیانا در این نوع ادبی (رمان) به حساب می آید. در كنار این اثر باید از سلیمان پیر (۱۸۷۲) اثرشارل تسترو، دورگه های اورلان جدید اثری از سیدونی دو لاهوسای كه بعد از مرگش منتشر می شود یاد كرد.
اما به واسطه فقدان ناشر و خواننده در حد كافی، ادبیات این منطقه با پایان یافتن فعالیت و تلاش این نسل از بین می رود. ادبیات درلوئی زیانا به شكلی عمیق مورد توجه قرار نگرفت و فرصت آن را نیافت تا پخته تر گردد. در سال ۱۹۰۰ تنها یادی از آن باقی مانده بود.
منبع : روزنامه جوان