پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا

تأثیر غیرمستقیم


تأثیر غیرمستقیم
سنگی را به داخل استخر آب بیندازید. صدای برخورد آن با آب شنیده می‌شود و سپس موج‌های تولید شده از مرکز به تمامی جهات شروع به حرکت کرده و در نهایت با دیواره‌های استخر برخورد می‌نمایند. هر چه‌قدر سنگ بزرگ‌تر باشد صدای برخورد قوی‌تر و موج‌های تولیدشده بزرگ‌تر خواهند بود. حرکات ورزشی نیز یک‌چنین نتیجه مشابه‌ای دارند. و به‌همین خاطر ما در این مطلب نام آن‌را تأثیر غیرمستقیم نامیده‌ایم. هنگامی‌که یک عضله در پاسخ به یک حرکت رشد می‌نماید، کل ساختار عضلانی بدن و حتی عضلاتی که هیچ تمرینی برای آنها انجام نشده است نیز تا حدی رشد می‌نمایند.
حال هر چه‌قدر عضلهٔ مورد تمرین بزرگ‌تر باشد رشد حاصله نیز در آن بیشتر و تأثیر غیرمستقیم آن در رشد عضلات دیگر نیز بیشتر خواهد بود.
تا همین اواخر این تأثیر را بیشتر از همه مربوط به اجراء حرکت اسکوات کامل می‌دانستند و به‌کرات از اجراء حرکت اسکوات به‌عنوان یک حرکت رشد دهنده کل عضلات بدن نام برده می‌شد و علی‌رغم اینکه هیچ‌کس به‌علت پدید آورنده آن پی نبرده بود، همه بدون شک به واقعی بودن آن ایمان داشتند. چون نتیجه حاصلهٔ آن بسیار واضح و مبرهن می‌باشد. برای مثال اگر یک مرد با قد ۱۸۲ سانتی‌متر و وزن ۶۸ کیلوگرم برای مدت معینی تنها حرکات اسکوات سنگین را به‌عنوان برنامه تمرینی‌اش اجراء کند به احتمال زیاد در عرض یک‌سال و بر اثر تأثیر مستقیم حرکت ۲۲ کیلو افزایش وزن به‌صورت توده عضلانی خواهد داشت. ولی تمام این رشد و افزایش حجم مختص به عضلات پا و پائین‌پشت و کلاً بخش‌هائی از بدن که مورد تمرین قرار گرفته‌اند نخواهند بود.
در حقیقت نشانه‌های بارزی از رشد در عضلات سرشانه (دلتوئید)، سینه، گردن و بازو نمایان خواهد گردید. اگر این شخص در ابتدای شروع به تمرین، دور بازویش ۳۲ سانت بوده غیرممکن است که پس از گذشت یک‌سال این میزان پیشرفت سایز بازویش ثابت باقی‌مانده باشد. و پس از این مدت به احتمال بسیار زیاد دور بازویش به ۳۸ سانت خواهد رسید. و تقریباً در تمامی آنهائی‌که از یک‌چنین برنامه پیروی کرده‌اند افزایش سایر بازو به‌جای افزایش بافت چربی به‌صورت افزایش حجم فیبرهای عضلانی بوده است.
قدرت عضلات بازو در تناسب با سایز عضلات بازو افزایش خواهد یافت (البته نه براثر تناسب مستقیم) و البته با علم بر اینکه هیچ حرکتی در این مدت برای عضلات بازو انجام نگرفته است. به‌هر حال سایر عضلات بدن نیز یک‌چنین تغییر و رشدی را هر کدام بسته به تأثیر دریافتی خواهند داشت.
با وجودی‌که رسیدن به یک رشد ناهمگون در سایر عضلات آن‌هم تنها براثر اجراء حرکت اسکوات یک امر مسجل و حتمی می‌باشد، به‌هر حال حتی همین رشد نامتناسب هم حد معینی دارد و بدون اجازه رشد این‌چنینی را تا میزان معینی می‌دهد. برای مثال افزایش سایز عضلات بازو از یک حد مشخص کار بسیار مشکلی می‌باشد. مگر اینکه تمرینات مربوط به عضلات بزرگی همچون پا انجام بگیرد.
نادیده گرفتن تمرینات مربوط به پا و متمرکز کردن تمام تمرینات بر روی افزایش عضلات بازو و سینه برای یک بدنساز جوان معمولاً یک مسئله شایع و معمولی می‌باشد. در این‌چنین مواردی عضلات بازو تا یک حد معینی رشد می‌نمایند و هرگونه رشد بیشتر از این حد حداقل تا قبل از اضافه کردن اسکوات سنگین به برنامه تمرینی بسیار سخت می‌باشد. و پس از این است که بلافاصله عضلات جلوبازو دوباره در مسیر پیشرفت قرار خواهند گرفت. پس از رسیدن به ماکزیمم رشد عضلانی نامتناسب و ناهمگون بدن دیگر اجازه هیچ‌گونه رشد اصافه‌تری را به بازو نخواهد داد. مگر این‌که افزایش سایز در عضلات پا رخ داده باشد شاید هم علت و معلول دیگری مسئول یک‌چنین رابطه‌ای باشند اما با تمام این وجود نتیجه حاصله کاملاً واضح می‌باشد.
به‌رغم اینکه هنوز درصد واقعی یک‌چنین تأثیری نامعلوم بوده ولی پرواضح است که تغییرات در یک دامه مشخص و بسته به دو فاکتور اصلی تعیین می‌گردد:
۱. هر چه سایز عضله مورد تمرین بزرگ‌تر باشد به همان نسبت تأثیر غیرمستقیم حاصله نیز به مراتب بیشتر خواهد بود.
۲. هر چه فاصله بین عضله مورد تمرین با عضله‌ای که مورد تمرین قرار نگرفته بیشتر باشد به همان نسبت تأثیرات غیرمستقیم در درجه پائین‌تر خواهد بود.
اجراء تمرینات سنگین برای عضلات بازو بیشترین تأثیر غیرمستقیم را بر روی عضلات مجاور یعنی عضلات پکتورال (سینه)، لاتیسموس و ترپزیوس (زیربغل و کول) و کمترین تأثیر غیرمستقیم را هم بر روی عضلات پائین‌پا (مثل ساق) دارد ضمن اینکه پرواضح است که تأثیرات غیرمستقیم حاصله از تمرین بازو به‌هیچ عنوان در قیاس با تأثیرات غیرمستقیم تمرینات پا، عضلات بالای پشت نمی‌باشد.
از مشاهدات فوق می‌توان چند نتیجه‌گیری واضحی را به‌عمل آورد:
۱. برای نتیجه‌گیری بهتر از تمرین می‌بایست برنامه تمرینی طوری طراحی شده باشد که به تمرین عضلات بزرگ و اصلی در آن اولویت داده شده باشد.
۲. بیشترین میزان تمرکز می‌بایست به سمت بزرگ‌ترین عضله در بدن معطوف شده باشد.
۳. چیدمان و ترتیب اجراء حرکات در یک جلسه تمرینی می‌بایست تا حد ممکن طوری تنظیم شده باشد که با بزرگ‌ترین عضله شروع و با کوچکترین عضله به پایان برسد.
در عمل موارد فوق بدین‌گونه می‌باشد که ۱. چهارسرران و همسترینگ ۲. لتیسموس ۳. ترپزیوس ۴. پکتورال ۵. بازو ۶ـ ساعد. تمرینات مربوط به عضلات کوچکی مثل دلتوئید می‌بایست با تمرین عضلانی مثل سینه که دلتوئید در آنها به‌صورت عضلات ثانویه درگیر است یا تواماً اجراء شود و یا در صورت عدم تلفیق در نتیجه‌گیری به‌عمل آمده که پیش‌تر آورده شد دو مورد اول آن‌را کاملاً واضح بوده و نیازی به توضیح اضافه ندارد. اما نتیجه‌گیری سوم (ترتیب اجرای حرکات) چندان واضح جلوه نمی‌کند. تجربیات گذشته ثابت کرده است که بیشترین تحریک عضلانی منجر به رشد به‌وسیله حرکتی مهیا می‌شود که به‌صورت لحظه‌ای از توانائی ذخیره شده داخلی آن عضله کار بکشد. متأسفانه در اکثر مواقع رسیدن به شرایط خستگی لحظه‌ای در عضله بزرگتر به‌دلیل اولویت دادن به عضله کوچک‌تر و اجراء حرکت برای آن عضله غیرممکن می‌باشد.
به همین خاطر و به‌دلیل اینکه هنوز سیستم ظرفیت و کارائی مورد نیاز را دارد بسیار مهم می‌باشد که ابتدا بزرگ‌ترین عضله تمرین داده شود. ضمناً اینکه تمرین عضله بزرگ‌تر خود باعث خواهد بیشترین تأثیر غیرمستقیم نیز حاصل شود و همین یکی از ملاحظات مهم دیگر ترتیب اجراء حرکات می‌باشد.
منبع : مجله دانش ورزش