جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

من، خودم و مادرم


من، خودم و مادرم
● ”جرمن جیناس“ مردی که می‌خواهد پرواز کند
انتقال به تاتنهایم برای هافبک جوانی چون ”جرمن جیناس“ فرصت و اشتیاق ویژه‌ای به‌وجود می‌آورد. این موضوع می‌تواند برای جیناس به اندازه کافی راضی‌کننده باشد.
همواره پیرامون این بازیکن صحبت‌های زیادی به گوش می‌رسد؛ اینکه وی قد بلندی ندارد و نمی‌تواند شبیه افراد قدبلند در میدان به هنرنمائی بپردازد. ۶ ماه پیش جیناس به کلمات تحقیرآمیز راجع به خود گوش فرا می‌داد، نه فقط به خاطر شیوه‌ بازی که به جهت رابطه‌اش با رسانه‌ها. کلمات به‌کار رفته شایسته فردی که قبل از رونی، جوان اول بریتانیا محسوب می‌شد، نبود. سرپائی رابسون، مربی وقت نیوکاسل، جیناس را در سال ۲۰۰۲ با مبلغ ۵ میلیون پوند از تاتینگهام فارست به خدمت گرفت. پس از صحبت‌های اولیه مشخص شد که سربائی روی جیناس به‌عنوان یک مرد کلیدی حساب می‌کند و به او دلبسته است؛ با این حال اتفاقات بعدی مطابق انتظارات هواداران نیوکاسل پیش نرفت. جیناس از نیوکاسل به تاتنهام رفت و با نمایش خوب در این فصل باعث پیشرفت این تیم و نایل آمدن به سکوهای بالا شد. او در ماه اوت راهی لندن شد و در اولین گفت‌وگو با رسانه‌ها از نیوکاسل تمجید کرد. جیناس گفت: ”از دوران حضورم در نیوکاسل لذت بردم، اما به آینده پرفروغ‌تر می‌اندیشیدم. این بازیکن ۲۲ ساله در ادامه گفت: ”احساس کردم در تاتنهام اوضاع مطلوبی خواهم داشت. بازیکنان جبران تاتنهام من را به یاد اوایل دوران حضور در نیوکاسل می‌اندازند؛ جائی‌که من، دایر و بلامی یک مثلث قدرتمند و با آتیه را ساخته بودیم. تیم جالبی داشتیم و فوتبال زیبائی را ارائه دادیم. وقتی تیم چنین فاکتورهائی را از دست داد و من تاتنهام را دارای روحیه جوانگرائی دیدم، تن به این انتقال دادم“.
بله، همان‌طور که عنوان شد یک دنیا صحبت درباره جیناس وجود دارد. جیناس یک سخنگوی ماهر است. خانواده وی هم‌اکنون در ”کلیفتون“ تاتینگهام ساکن هستند. وی درباره خانواده خود توضیح می‌دهد: ”مادرم یک کارگر بود. او ساعت‌های طولانی کار می‌کرد. من از مدرسه به خانه می‌آمدم. ما با هم به بیرون می‌رفتیم و در مواقع بیکاری ناهار را کنار هم صرف می‌کردیم. مادرم در روزهای کاری پس از رسیدن به خانه به پخت‌وپز و شست‌وشو می‌پرداخت. او به‌خوبی از من و خواهرم مراقبت می‌کرد. آن هم تا حد توان. مادریم موفقیت را القاء می‌کرد. او بود که زندگی و طریقه پیمودن راه درست را به من آموخت. پدرم هفته‌های متمادی دور از ما و در ”بورتون“ مربیگری می‌کرد. او بعدها به نیومکزیکو منتقل شد“.
بله، جیناس ۱۴ ساله بود که بیش از پیش غیبت پدر را احساس کرد. حضور پدر در مکزیک و کار بیرون از خانه مادر، روی روحیه جیناس تأثیر گذاشته بود. به قول وی، پدرش موقعی به مکزیک رفت که هر پسری احتیاج به پدرش دارد؛ با این حال جیناس فکر شخصی خود را برای آینده‌اش مدنظر قرار داد. جیناس در صحبت‌هایش از ”ریچارد لیبورد“ نام برد. کسی‌که در واقع نقش مهمی در آینده وی ایفاء کرد. این شخص بازیکن تیم ”برادفورد“ بود. از پدر ”جرمن“ به‌عنوان یک نمونه واقعی پدر نام برده می‌شود. او همواره در زمین‌های فوتبال حضور داشت. جیناس گفت: ”پدرم فقط به تکنیک علاقه داشت و مرا به‌کارهای تکنیکی در زمین فوتبال ترغیب می‌کرد؛ شوت زدن، پاسکاری، جابه‌جائی و ... انتظارات پدر بالا بود. اگر من هت‌تریک می‌کردم، او باز هم راضی نمی‌شد. همیشه پدرم را در زمین فوتبال می‌دیدم. اندکی بعد اوضاع تغییر کرد. با ارائه قابلیت‌هایم نظر مردم را جلب کردم و آنها با فریاد: ”جرمن، جرمن“ من را تشویق می‌کردند. مادرم در این‌باره به من هشدار داده بود. اگر می‌خواستم به این صداها گوش فرا دهم اوضاع بسیار خطرناک می‌شد. مادرم مراقب من بود. این موضوع سبب شد تا تعادلی در رفتارهایم ایجاد شود، اما انتقادهای پدر چه نقشی در رشد جرمن داشت؟ انتقاد همواره باعث رشد است. او به رشد من کمک کرد و باعث شد تحت نظر مربیانی چون رابسن و سونس کار خود را به‌خوبی انجام دهم. شما باید بدانید چگونه خود را با انتقادها هماهنگ کنید“.
افراد زیادی با کار تحت نظر پدر جرمن، مراحل رشد و ترقی را طی کردند. این افراد که شامل دارن هاکربی، مایکل دارسون و اندی رید می‌شوند، هم دوره جرمن نیز بودند. صحبت از این مسائل، جیناس را به یاد خاطرات گذشته می‌ندازد در راه درستی گام برمی‌داشتم و ما واقعاً تیم درخشانی داشتیم. ”پتانت“ در تیم زیر ۱۲ ساله‌ها با ما بود.
فاصله خانه وی با خانه ما ۲ مایل بود. همسایگی با پنانت یکی از مسائل مورد علاقه‌ من بود. می‌دانید وقتی جوان هستید... مردم می‌گفتند جرمن پنانت در محله ما بهترین است و من همیشه می‌پرسیدم: ”پنانت کیست؟“ بعدها کنا هم به بازی پرداختیم“.
پنانت، دایر و برامبل از جوانان برتر انگلستان و دوست نزدیک جیناس محسوب می‌شوند. فوتبالیست شدن دشوار است. شاید شما بر اثر شهرت زیاد به کجراهه بروید، با این حال زندگی زیر سایه فوتبال زیبا است، هر چند می‌تواند سخت هم باشد. این صحبت‌ها اعتقاد جیناس است. و هم‌اکنون در یکی از حساس‌ترین برهه‌های زندگی خود قرار دارد، اما با مسئولیت بیگانه نیست. جیناس در ۱۸ سالگی کاپیتان ”فارست“ بود و در نیوکاسل در دشوارترین لحظات و هنگام صدومیت ”شیرر“ بازوبند کاپیتانی سیاه و سفیدها را روی بازو داشت. سال پیش، وی در جریان بازی دوستانه تیم‌ملی انگلستان مقابل اسپانیا در مادرید مورد تهاجم نژادپرستان قرار گرفت.
آن شب یکی از دشوارترین لحظات حرفه‌ای جیناس رقم خورد. وی در این‌باره توضیح می‌دهد: ”من و همه سیاهان مورد حملات نژادپرستانه قرار گرفتیم، اما اشلی کول و رایتی (رایت فیلیپس) پیش از ما مورد لطف تماشاگران اسپانیائی قرار گرفتند. آنها در شرایطی نبودند که خواسته مردم درباره توضیح جریان را اجدیت کنند؛ با این حال اگر از من توضیحی خواسته می‌شد، حتماً ریز مسائل را ارائه می‌کردم.
اما زندگی در لندن چگونه است؟ عاشق جنوب هستم. اینجا آزادی زیادی داریم. جشن‌های زیادی برگزار می‌شود و اگر روی یک اتوبوس بنشینید، هیچ‌کس نخواهد گفت چه می‌کنید. شما در منطقه خاص خود کار موردعلاقه‌تان را انجام می‌دهید“.
و از همه بهتر آنکه جرمن دوباره گلزنی را از سر گرفته و تحت‌نظر ”مارتین پول“ عملکرد مثبتی ارائه می‌کند. ”پول“ به نقش او اعتقاد دارد. جیناس درباره گلزنی می‌گوید: ”هنگامی‌که جوان‌تر بودنم تمام فکر و ذهنم گلزنی بود. برخی اعضاء تیم پدرم در آن اوقات از من می‌پرسیدند: ”چقدر گل زده‌ای؟“ و اگر من کمتر از ۲ یا ۳ گل در هر دیدار به ثمر می‌رساندم، مورد تاب قرار می‌گرفتم، با این حال پدرم که همواره نگاه متفاوتی به فوتبال داشت من را درک کرده و می‌گفت خب فوتبال، دشوار است و هر بازی با بازی دیگر متفاوت“.
جیناس به ادامه فصل امیدوار است: ”اگر آنچه در تیم فصل اول ارائه دادیم را تکرار کنیم، اوضاع مطلوبی خواهیم داشت“.
آنچه وی در بازی هفته‌ پیش مقابل چارلتون ارائه داد، نشانگر تلاش وی برای تحقق آرزوهایش بود. لباس سفید تاتنهام همرنگ آرزوهای جیناس است و البته راهی که ”جرمن“ باید طی کند!.

منبع: آبزرور
منبع : روزنامه ابرار ورزشی


همچنین مشاهده کنید