پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

دیسیپلینی که نیم ساعت عمر کرد!


دیسیپلینی که نیم ساعت عمر کرد!
امیر قلعه نویی برای فوتبال ایران یک موهبت است. او در شوره زار استعدادهای مربیگری، به صورت خودجوش قد علم کرده است و آنقدر جربزه داشت که در عنفوان جوانی صاحب نیمکت تیم ملی فوتبال شد. شاید به همین دلیل است که امروز رفتار فنی و حرفه ای او در کسوت سرمربیگری استقلال زیر ذره بین افکار عمومی و رسانه ها قرار دارد و جو فوتبال ایران از بیم از کف رفتن این ثمره ارزشمند، مته به خشخاش کنشهای او می گذارد.
ماجرا درست از همین جا شروع می شود. سرمربی استقلال در یک دوگانگی تلخ، دچار سرگیجه فنی است. پیش از شروع فصل، مجتبی جباری همه جای دنیا را گشته و سر تمرین همه تیمهای ایرانی رفته، اما تمایلی به ادامه کار با استقلال ندارد. قراردادها یکی پس از دیگری منعقد می شود، لیست خروجی تنظیم شده و موازی با آن، خریدها هم شکل می گیرد، اما همچنان از جباری خبری نیست. تیم برای آماده سازی بیشتر راهی ترکیه می شود، اما مجتبی در این سفر هم همراه استقلالی ها نیست. قضیه بیخ پیدا می کند. گویا مسافرت کاری جباری به فرانسه هم بی حاصل می ماند تا او در شرایط اضطراری، مجبور به عقد قرارداد با تیم سابقش شود. او که باشگاه را در موضع انفعال قرار داده، به مسؤولان این تیم می قبولاند زیر برگه ای را امضا کنند که دست تیم را حتی در قبال ارایه پیشنهاد مطلوب خارجی هم کوتاه نگه می دارد.
در چنین شرایطی و با توجه به الحاق دیرهنگام مجتبی به تمرینات آبی پوشان، قلعه نویی تصمیم می گیرد در نخستین بازی استقلال با ابومسلم در لیگ هشتم، جباری را از ترکیب اصلی دور نگه دارد. این تصمیم نیمه انضباطی اما، تنها ۱۸ دقیقه طول می کشد و در پی مصدومیت امیدرضا روانخواه، امیر به سرعت از اندیشه های اولیه اش عدول می کند و با واهمه از عاقبت تیمش در هنگامه نخست، شماره هشت را راهی میدان می کند. دست بر قضا جباری در این نمایش گره گشا ظاهر می شود و گل نخست و حیاتی لاجوردی پوشان را وارد دروازه حریف می کند.
برتری سه امتیازی استقلال در بازی اول باعث مکتوم ماندن ایده های مخالفان شده و از قلعه نویی به واسطه استمداد از جباری ناآماده خرده ای گرفته نمی شود. بازی های کج دار و مریض و نه چندان جالب جباری برای استقلال دنبال می شود تا اینکه او به واسطه بهانه ای همچون نقد نشدن چک خود، تمرینات تیمش را در آستانه بازی با راه آهن و دیدار ماقبل داربی تهران ترک می کند. این، نقطه آغاز یک پارادوکس دیگر است.
از سویی نمی توان بازیکنی را که تا فاصله یک روز به بازی تمرینات تیم را ترک کرده، به بازی فرستاد و دست بر قضا امیر در مواجهه با مطبوعات از همین باب وارد می شود: «به گنده تر از جباری هم باج نمی دهم.» از سویی دیگر اما پس از پیروزی پرحرف و حدیث در برابر استقلال اهواز و در آستانه شهر آورد تهران نمی توان بهترین بازیکن تیم را نیمکت نشین کرد و به حاشیه برد. این جاست که قلعه نویی در دام می افتد و یک تصمیم بینابینی دیگر می گیرد که به واسطه آن هم دنیا را از دست می دهد و هم آخرت را از کف رفته می بیند.
می توان امروز از امیر قلعه نویی پرسید، این چگونه تنبیهی است که ۳۰ دقیقه به درازا می کشد؟ آیا اگر فقدان بازیساز با کیفیتی مثل جباری به درهم ریختگی تاکتیکی تیم می انجامد، چاره کار عقب نشینی از مواضع اتخاذ شده است؟ اینکه در کمتر از دو ماه، امیر قلعه نویی دو فقره عقبگرد جانانه در قبال یک بازیکن انجام می دهد، به طور حتم در آینده به جری شدن سایر مهره ها و شیوع بازیکن سالاری خواهد انجامید. او چگونه می تواند چشم در چشم شاگردانش بدوزد، در شرایطی که همه آنها دست کم دو دفعه شاهد عدول سرمربی شان از تصمیمات انضباطی به ظاهر قاطع بوده اند؟
امیر، مربی جوانی است که چنانچه در سطور آغازین سیاهه پیش رو قید شد، از سرمایه های فوتبال کشورمان به شمار می رود، اما باید بپذیرد هنوز هم چیزهایی وجود دارد که او نمی داند. اگر او امروز در قامت دانای کل فرو برود و همچنان در شخصیت مربی قهرمان لیگ پنجم باقی بماند، به دست خویشتن دودمان خود را در حوزه مربیگری بر باد داده و به قول حافظ شیراز، نمرده، می توان بر او نماز خواند. با این حال اگر سرمربی آبی پوشان علاوه بر توسعه مداوم حوزه معلومات فنی اش، بر استحکام شخصیتی خود نیز بیفزاید و بر عقایدش استوارتر از گذشته باقی بماند، می توان همچنان به آینده او خوشبین بود.
رسول بهروش
منبع : روزنامه قدس