شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا


«فرانو» چیست‌؟


«فرانو» چیست‌؟
موضوع‌ بحران‌ مخاطب‌ در شعر امروز كه‌ به‌ انحای‌ مختلف‌ باعث‌ ركود بازار نه‌ چندان‌ داغ‌ مجموعه‌های‌ شعر جوان‌ و غیرجوان‌ ما شده‌، پیشنهاد شعر «فرانو» را ظاهراً پررنگ‌تر كرده‌ و دست‌ شاعر و مخاطبان‌ صمیمی‌اش‌ را در فراز و نشیب‌ شگردهای‌ دریافت‌ و درك‌ هرمونوتیكی‌ باز گذاشته‌ است‌.
فرانو یك‌ شعر كاملاً عینی‌ است‌ و از مفاهیم‌ ذهنی‌ و تركیبات‌ اضافی‌ استعاری‌ خیلی‌ به‌ ندرت‌ و به‌ ناگزیر استفاده‌ می‌كند وگرنه‌ ساخت‌ ذاتی‌اش‌ به‌ دور از كاركردهای‌ تكراری‌ گذشته‌ است‌. این‌ نام‌ توسط‌ دوست‌ شاعرمان‌ «اكبر اكسیر» برای‌ رفع‌ بحران‌ مخاطب‌ پیشنهاد شده‌ است‌ كه‌ البته‌ این‌ نوع‌ شعر در ادبیات‌ ما سابقه‌ تاریخی‌ دارد و تنها یك‌ نام‌گذاری‌ بر نوعی‌ از شعر امروز است‌... حلقه‌ فرانو در آستارا توسط‌، اكبر اكسیر، نگارنده‌، داوود ملك‌زاده‌، آرش‌ نصرت‌الهی‌ و افشین‌ خدامرد بطور جدی‌ دنبال‌ می‌شود.
استقبال‌ عام‌ و خاص‌ از اولین‌ آلبوم‌ شعر فرانو (بفرمایید بنشینید صندلی‌ عزیز!/ نیم‌ نگاه‌/ ۸۲) از اكبر اكسیر و شعرهای‌ شاعران‌ حلقه‌ فرانو چاپ‌ شده‌ در مطبوعات‌ ادبی‌ دلیل‌ موجهی‌ برای‌ موفقیت‌ این‌ پیشنهاد است‌.
شعرهایی‌ كوتاه‌، بی‌قید وزن‌ و موسیقی‌ تحمیلی‌ و ساده‌ به‌ زبان‌ امروزی‌ مردم‌، با توجه‌ به‌ قشر عظیم‌ جامعه‌ علاقه‌مند به‌ ادبیات‌ معاصر، زبان‌ نرم‌ عامیانه‌ همراه‌ با نگاره‌های‌ خاص‌ زبانی‌ با طنزی‌ نهان‌ و تفكر برانگیز.
مهمترین‌ ویژگی‌، دوری‌ از عاشقانه‌های‌ بازاری‌ و اجباری‌ و سیاسی‌های‌ مبتذل‌ ولوس‌ و پرداختی‌ نو از زاویه‌یی‌ دیگر به‌ اشیا و مفاهیم‌ دور و اطرافمان‌...
استفاده‌ فنی‌ از مقوله‌ خیلی‌ مهم‌ زبان‌ و كاربردها و كاركردهای‌ ماورای‌ ظاهر آن‌ از جنبه‌های‌ زیبا شناختی‌ و تطبیقی‌ علم‌ زبان‌شناسی‌.
فرانو شعر سوژه‌ مدار و مضمون‌ پرداز است‌ كه‌ با نخ‌ نامریی‌ مراعات‌ النظیر و تناسب‌ به‌ هم‌ پیوسته‌. با ضربه‌های‌ پایانی‌ در فضای‌ معلق‌ گرو تسگ‌ بدون‌ پیش‌بینی‌ حوادث‌ از پیش‌ تدارك‌ دیده‌ شده‌...
فرانو گاهی‌ به‌ مثابه‌ یك‌ قصه‌ عشر مینی‌ مالیستی‌ عمل‌ می‌كند و با كمترین‌ واژگان‌ بیشترین‌ معنا را به‌ دوش‌ می‌كشد. نه‌ اینكه‌ تنها زبانمدار یا معنی‌مدار باشد بلكه‌ خصوصیات‌ ذاتی‌ ادبیات‌ به‌ معنای‌ واقعی‌اش‌ را در بر دارد.
با پوسته‌یی‌ عامه‌ فهم‌ و هسته‌یی‌ خاصه‌ فهم‌ به‌ نحوی‌ هر دو قشر را در برمی‌گیرد و فراگیر عمل‌ می‌كند.
فرانو با شعر آسان‌، بدون‌ درگیری‌ و برخورد لفظی‌ تفاوت‌ دارد. به‌ ظاهر، شعری‌ آسان‌ است‌ اما مانند تصویرهای‌ مینیاتوری‌، پر از ریزه‌ كاری‌های‌ هوش‌ ربا است‌.
تازگی‌ تركیبات‌ و شخصیت‌ بخشی‌ها به‌ اندام‌ وارگی‌ روزمره‌ در كاربردهای‌ چند وجهی‌ از خصوصیات‌ این‌گونه‌ شعرهاست‌.
از فرانو تنها یك‌ موضوع‌ خاص‌ استنباط‌ نمی‌شود، فهم‌ آن‌ به‌ تناسب‌ و فراخور حال‌ و ذهنیت‌ خواننده‌ شكل‌ می‌گیرد و در گستره‌ ادبیت‌ زبان‌ پخش‌ سراسری‌ پیدا می‌كند.
فرانو انگار به‌ انسجام‌ یك‌ پازل‌ گسسته‌ برخاسته‌ است‌، سبك‌ جدید نیست‌، نوعی‌ غبار روبی‌ از قابلیت‌ زبان‌ فارسی‌ در آینه‌ شعر امروز است‌.
فرانو در محدوده‌های‌ مدرن‌ با مولفه‌های‌ پیشرو سروكار دارد.
سوژه‌ در شعرفرانو با یك‌ جرقه‌ عوضی‌، حادث‌ می‌شود! گاهی‌ درگیری‌ ذهنی‌ شاعر با این‌گونه‌ شعرها به‌ مثابه‌ صنعت‌ است‌، صنعتی‌ كه‌ مواد اولیه‌ معمولی‌ از واژگان‌ را، به‌ یك‌ شعر غریب‌ و حادثه‌ غیرمترقبه‌ تبدیل‌ می‌كند.
بیشتر اوقات‌، نام‌ شعر در فرانو، خارج‌ از كلمات‌ شعر است‌ و نام‌ خود كلید ورود به‌ فهم‌ آن‌ است‌.
فرانو شبیه‌ یك‌ قسمتی‌ از سمفونی‌ است‌ كه‌ اجرای‌ دقیقش‌ به‌ اركستراسیون‌ منظم‌ نیاز دارد تا شكل‌ مقبول‌تری‌ بگیرد.
فرانو پرداختن‌ دیجیتالی‌ به‌ اندوخته‌های‌ ذهنی‌ و تجربیات‌ ذهنی‌ و تجربیت‌ شاعر است‌ درحد اعجاز ایجاز. ایجاز این‌ نوع‌ شعر در بطن‌ كلمه‌، اتفاق‌ می‌افتد نه‌ در سطرهای‌ موازی‌ و متوازی‌... پس‌ هر شعر كوتاه‌ و ساده‌ نمی‌تواند مختصات‌، فراگیر فرانو را داشته‌ باشد.
این‌ نوع‌ شعر، به‌ وزن‌ چندان‌ توجهی‌ ندارد. وزن‌ و بی‌وزنی‌، ناخودآگاه‌ و براساس‌ اتفاق‌ در آن‌ شكل‌ می‌گیرد و تعمدی‌ در كار نیست‌.
فرانو، برخلاف‌ نمونه‌ شعرهای‌ پسامدرنی‌ كه‌ در اغلب‌ صفحات‌ شعر مدرن‌ امروز دیده‌ می‌شود منقطع‌ و طولانی‌ نیست‌. هركجا كه‌ سوژه‌یی‌ پردازش‌ شد شعر بی‌وقفه‌ پایان‌ می‌گیرد. بازی‌ با كلمات‌ نیست‌، از فعل‌های‌ لولایی‌ و ایهام‌ كاربردی‌ و تركیبات‌ وارونه‌ به‌ وقت‌ لزوم‌ با شگردهای‌ زبانی‌ استفاده‌ می‌كند. با كاریكلماتور و شعرك‌ و لطیفه‌های‌ بی‌مزه‌ خیلی‌ فرق‌ دارد...
در این‌ نوع‌ شعر، از دوم‌ شخص مفرد مفلوك‌ چندان‌ خبری‌ نیست‌ و اگر این‌ ضمیر مزاحم‌ در شعر فرانو به‌ نا گزیر وارد شود طبق‌ آرایه‌ تشخیص، شخصیت‌ بخشی‌ شده‌ است‌.
طنز در فرانو حرف‌ اول‌ را می‌زند و آن‌ با لطیفه‌ و جوك‌ و فكاهی‌ و هجو و هزل‌، زمین‌ تا آسمان‌ تفاوت‌ دارد طنز در متن‌ و بطن‌ واژه‌ها حادث‌ می‌شود و در جابه‌جایی‌ها و بازی‌های‌ خاص‌ زبانی‌ در رابطه‌ با سوژه‌ها صورت‌ می‌بندد. در این‌ نوع‌ شعر، به‌ طراحی‌ سوژه‌ و سناریوهای‌ از پیش‌ ساخته‌، هیچ‌ نیازی‌ نیست‌، چراكه‌ همه‌ چیز شعر به‌ ناگهان‌ اتفاق‌ می‌افتد. البته‌ چینش‌ كلمات‌ به‌ مهندسی‌ خاص‌ نیاز دارد تا در مجموعه‌یی‌ یكدست‌ ، در خدمت‌ شعر مورد نظر باشد.
در فرانو تعهدهای‌ خشك‌ و حزبی‌ دهه‌ چهلی‌ و... جایی‌ ندارد. یك‌ برش‌ كوتاه‌ مثل‌ یك‌ عكس‌ هنری‌ زاویه‌ تازه‌یی‌ با نگرشی‌ نو در حد زیبایی‌ زبانی‌ هم‌، منجر به‌ فرانو می‌شود. هرچند برای‌ حرف‌های‌ دیگر هم‌ جای‌ زیادی‌ دارد.
بی‌شك‌ فرانو شعر مقبول‌ دهه‌ هشتاد است‌ چراكه‌: شعری‌ است‌ مردمی‌ و اجتماعی‌ بدون‌ پرداختن‌ به‌ شعارهای‌ دهن‌ پركن‌. این‌ نوع‌ شعر، از آنجایی‌كه‌ خمیر مایه‌ طنز دارد شعر متملق‌ و با نقاب‌ و دروغ‌ نمی‌تواند باشد. طنزش‌ ویرانگر و هدایت‌گر است‌ و جایی‌ برای‌ هیچ‌گونه‌ تعارف‌ باقی‌ نمی‌گذارد.
شاعران‌ جدی‌ كه‌ قادر به‌ اجرای‌ طنز نیستند در فرانو خیلی‌ راحت‌ با استفاده‌ از كلمات‌ معمولی‌ عامیانه‌ ناخواسته‌ به‌ طنز اصیل‌ خود می‌رسند. پس‌ به‌ پشتك‌ و وارو زدن‌ برای‌ خنداندن‌ مخاطب‌ آنچنان‌ نیازی‌ نیست‌ «شعری‌ است‌ دردمند كه‌ به‌ قولی‌ از فرط‌ جدیت‌ طنزآور شده‌ است‌.»
در هر صفحه‌ ادبی‌، تعدادی‌ نمونه‌ فرانو یافت‌ می‌شود بی‌آنكه‌ شاعرش‌ متوجه‌ این‌ نام‌ باشد. پس‌ فرانو با اینكه‌ در معنا فراتر از نو است‌ اما پیشاپیش‌ وجود داشته‌ است‌ و برعكس‌ شعر دهه‌ چهل‌ و شعر سپید شاملویی‌ و غیره‌ در خدمت‌ ذهنیت‌ و شعار و نماد و تركیبات‌ صرف‌ استعاری‌ و دور از ذهن‌ كه‌ خواننده‌ را گیج‌ و گنگ‌ می‌سازد یا مثل‌ شعر دهه‌ هفتاد و پسامدرن‌ كه‌ پیروان‌ آنها در حد فتوكپی‌ برابر اصل‌ دیده‌ می‌شوند عمل‌ نمی‌كند. در فرانو هر شاعر، استقلال‌ زبانی‌ خود را دارد و هیچ‌ شعری‌ به‌ شعر شاعر دیگر شبیه‌ نیست‌ یا حداقل‌ كمتر می‌تواند شبیه‌ باشد. رندی‌ شاعرانه‌ در زبان‌ و فهم‌ و استعداد هركس‌، شعر متفاوتی‌ در این‌ حیطه‌ فراهم‌ می‌سازد.
البته‌ بدون‌ پیشینه‌ ادبی‌ و گذشتن‌ از سوابق‌ درخشان‌ شعر سنتی‌ نیمایی‌ سپید و... نمی‌توان‌ به‌ اجرای‌ این‌ نوع‌ شعر دست‌ یافت‌، چون‌ فرانو تعالی‌ زبان‌ است‌ كه‌ در مقوله‌ مقدس‌ شعر حادث‌ می‌شود و به‌ قولی‌ فرانو این‌ امكان‌ را به‌ شاعر می‌دهد كه‌ بداند. به‌ قول‌ آدونیس‌: «شعر واداشتن‌ زبان‌ به‌ گفتن‌ چیزهایی‌ است‌ كه‌ به‌ گفتن‌ آن‌ عادت‌ نكرده‌ است‌!»
منصور بنی‌ مجیدی‌
منبع : روزنامه اعتماد