شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

بررسی دلایل در استدلالات اخلاقی


بررسی دلایل در استدلالات اخلاقی
در بررسی استدلالات اخلاقی باید به این نكته توجه داشت كه برخی دلایل، غیرارزشی (non-evaluative) هستند و ارزیابی درستی و صدق آنها به آگاهی و دانستن دانش های گوناگون وابسته است. قطعاً ما از همه چیز آگاهی نداریم، اما معمولاً واجد یكسری اطلاعات عمومی هستیم كه آن هم به تحصیلات و علاقه مندی خود ما وابسته است. البته هر كسی درباره حوزه كاری و تحصیل خود، اطلاعات تخصصی دارد اما درباره برخی امور دیگر ممكن است هیچ اطلاعاتی نداشته باشد. بنابراین به اطلاعاتی كه افراد متخصص درباره حوزه كاری خودشان به ما می دهند، اعتماد می كنیم. اما باید به یك نكته توجه كنیم كه گاهی افراد متخصص و خبره اطلاعاتی نادرست به ما می دهند كه احتمالاً منظور آنها از این عمل فریب دادن ما است. چون با گفتن حقیقت یا چیزی از دست می دهند و یا با فریب دادن ما چیزی به دست می آورند. حتی افرادی نیز كه قصد فریب دادن ما را ندارند، گاهی به ما اطلاعات نادرست می دهند. بنابراین در بررسی یك استدلال اخلاقی اگر نیاز به اطلاعات تخصصی داشتیم و خواستیم به افراد متخصص رجوع كنیم، باید حداقل به این دو نكته توجه كنیم:
۱- آیا آن فرد قابل اعتماد هست یا نه؟ آیا دلایلی وجود دارد كه به اطلاعات او اعتماد نكنیم؟
۲- آیا آن فرد گرایش خاصی به موضوع دارد یا بی طرفانه برخورد می كند؟ همان طور كه گفته شد، در یك استدلال دلایل می توانند به طرق مختلف نتیجه را حمایت كنند. مثلاً در برخی استدلالات از تجربیات گذشته به عنوان شواهد و دلایلی برای حمایت از نتیجه استفاده می شود؛ گاهی شواهد علمی این نقش را بازی می كنند و گاهی اصولی كلی كه دلالت ها و نتایجی برای موارد خاص دارند به عنوان دلیل ارائه می شوند. علاوه بر «انواع» دلایل و شواهد، تنوعی در «شدت» و قدرت آنها نیز وجود دارد. استدلالات معتبر به لحاظ قیاسی (منطقاً معتبر) قوی ترین استدلالات هستند، اما همان گونه كه در نوبت های پیشین توضیح داده شد برخی استدلالات ممكن است استدلالات خوب و مناسبی باشند ولی شدت و قوت آنها مانند استدلالات قیاسی و منطقاً معتبر نباشد.
بنابراین هنگام ارزیابی یك استدلال، وقتی می خواهیم «شدت» و قوت حمایت دلایل از نتیجه را بررسی كنیم، بهتر است از خودمان سئوال كنیم:
۱- آیا دلایل به نتیجه مربوط هستند یا نه؟ یعنی ارتباط دلایل و شواهد را با نتیجه استدلال در نظر بگیریم.
۲- اگر دلایل به نتیجه مربوط هستند، آیا آنها پشتوانه مناسبی برای پذیرفتن نتیجه هستند؟
۳- اگر نتیجه استدلال، عملی را به ما توصیه می كند، آیا انجام آن عمل بر پایه آن دلایل معقول است؟
۴- آیا می تواند دلایل دیگری وجود داشته باشد كه نتیجه را سست یا حتی بهتر آن را حمایت كند؟
۵- آیا می توان از اطلاعاتی كه در استدلال ارائه شده نتایج دیگری استنتاج كرد كه نتیجه استنتاج شده توسط نویسنده را سست و یا بهتر آن را حمایت كند؟
به این مثال دقت كنید: «افرادی كه از میوه، سبزیجات تازه و روغن زیتون استفاده می كنند، احتمال ابتلایشان به بیماری های قلبی پایین تر است. بنابراین دولت باید مردم را به مصرف این مواد تشویق و ترغیب كند تا كمتر به بیماری های قلبی مبتلا شوند.»
اگر خوب به این استدلال توجه كنید، متوجه می شوید كه یك نكته مبهم است؛ یعنی مشخص نیست كه آیا دولت یك تعهد و الزام اخلاقی در این زمینه دارد یا اینكه اگر بخواهد مردم كمتر مبتلا به بیماری های قلبی شوند، باید آنها را به مصرف این مواد تشویق كند. البته استدلال هیچ دلیل قانع كننده ای ارائه نمی دهد مبنی بر اینكه دولت اخلاقاً ملزم به افزایش سطح سلامتی مردم است، اما مبتنی بر این فرض بیان نشده است كه دولت ها به طور كلی ملزم به چنین امری هستند. شاید این فرض نامعقولی نباشد اما این سئوال مطرح می شود كه دولت چگونه باید مردم را تشویق و ترغیب كند تا رژیم غذایی شان را تغییر دهند. پذیرش اینكه دولت وظیفه دارد تا مردم را از خطر برخی غذاها برای سلامتی شان آگاه كند، كاملاً معقول است اما اگر این آگاهی موجب تحمیل برخی غذاها شود، آنگاه آزادی انتخاب از بین می رود.توجه كنید در این مثال، می خواهیم بررسی كنیم كه آیا دلیل ارائه شده نتیجه را حمایت می كند یا نه. در اینجا سخن از صدق آن دلیل نیست. حتی فرض می كنیم كه دلیل ارائه شده صادق است، حال سئوال این است كه اگر مردم رژیم غذایی شان را تغییر دهند، كمتر مستعد به بیماری های قلبی خواهند بود؟ آیا دلیل ارائه شده به نتیجه مربوط است؟ به نظر می رسد كه دلیل ارائه شده كاملاً به نتیجه مربوط است البته اگر این فرض را بپذیریم كه رژیم غذایی می تواند بر روی سلامتی تاثیر داشته باشد. اما به نظر شما این دلیل برای حمایت قوی از نتیجه «كافی» است؟ ممكن است افرادی كه از میوه، سبزیجات و روغن زیتون استفاده كرده اند به لحاظ ژنتیكی كمتر مستعد به بیماری های قلبی بوده اند و نتوان گفت كه مصرف این مواد برای همه مردم چنین خاصیتی دارد. به عبارت دیگر می توان خود دلیل ارائه شده را مورد شك قرار داد یعنی بر چه مبنایی می توان گفت كه آن دلیل، كاملاً قابل قبول است. (سخن از صدق آن نیست، چون فرض كرده ایم كه آن دلیل صادق است، در اینجا سخن بر سر این است كه چون آن دلیل یك دلیل تجربی است تعداد نمونه ها در تائید آن نقش دارند.)
بنابراین وقتی می خواهیم حمایت دلایل را برای یك نتیجه جدا از صدق آن بررسی كنیم، بهتر است پنج سئوالی را كه در بالا ذكر شد در نظر داشته باشیم.
احمدرضا همتی مقدم
منبع:
Critical Reasoning
Ann Thomson.۱۹۹۹.
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید