چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

آزادی اندیشه در قرآن


آزادی اندیشه در قرآن
از مهمترین استعدادهایی که در انسان وجود دارد و نیازمند فضای اجتماعی مناسب برای رشد و بالندگی است ، تفکر است. انسان عصر مدرن ، آزادی های اجتماعی را یکی از آرزوها و اهداف خود می داند و در پی تامین و حفظ آن و دیگر آزادی ها تلاشی پیگیر و مستمر دارد.
آزادی اندیشه به مفهوم فراهم بودن شرایط ، داده ها و راههای تامین کننده تفکر آزاد و نفی موانع تحمیل و محدودیت های تفکر است.
در روایات اسلامی احادیثی از پیامبرص و ائمه اطهار در ستایش تفکر نقل است. مثلا در احادیث آمده یک ساعت فکر کردن از ۷۰ سال عبادت برتر است.
در این نوشتار به بررسی این مفهوم با توجه به قرآن پرداخته می شود تا معلوم شود اسلام آزادی اندیشه را نفی یا تایید می کند.
آزادی اندیشه به مفهوم فراهم بودن شرایط ، داده ها و راههای تامین کننده تفکر آزاد و نفی موانع تحمیل و محدودیت آفرین تفکر است.
انسان به طور کلی در رای و اندیشه خود آزاد بوده و هیچ مانع و عاملی این آزادی را تهدید نمی کند. به عبارت دیگر، آزادی انسان در اتخاذ راههای تامل عقلانی و شیوه های آن است ، بدون آن که دیگران ، داده ها و ابزار انحراف آفرین و خطابخش به وی تحمیل کنند یا او را به قدم برداشتن در راههای معینی ملزم سازند که به نتایج از پیش تعیین شده اعم از حق یا باطل بینجامد. هر یک از این امور وجهی از وجوه سلب آزادی اندیشه تلقی می شوند زیرا موجب خواهد شد انسان از سوی دیگران به سمت نتیجه معینی راه برده شود که اگر آزاد گذارده می شد، شاید به نتیجه دیگری حتی متضاد با آن می رسید. همچنین آزادی اندیشه به معنای رفع موانع عوامل درونی بازدارنده عقل ، بویژه هوای نفس و پیروی از عادات است.
این عوامل همگی قیدهای محدودکننده آزادی اندیشه هستند که عقل را به سوی نتایج از پیش تعیین شده رهنمون می کنند البته باید توجه داشت که آزادی اندیشه به صاحب فکر و پیروان و مروجین آن هم اطلاق می شود.قوه تفکر به علیت برخورداری انسان از عقل است.
آزادی تفکر ، ناشی از همان استعداد انسانی بشر است که می تواند در مسائل بیندیشد. این استعداد حتما باید آزاد باشد. پیشرفت و تکامل آدمی در گرو این آزادی است.
● فکر ، منطق است
انسان چون موجود عاقل و متفکری است ، قدرت دارد در مسائل تفکر کند و به واسطه تفکری که در مسائل می کند ، حقایق را تا حدودی که برایش مقدور است کشف می کند.خداوند در آیه ۴۲ سوره انفال می فرماید: «تا آنها که هلاک (و گمراه) می شوند ، از روی دلیل روشن باشد و آنها هم که زنده می شوند (و هدایت می یابند) از روی دلیل باشد. طبق این آیه ، می توان فهمید روش اسلام در دعوت مردم ، اقامه برهان و درنتیجه درخواست از مردم به تفکر و اندیشه است.
براساس این آیه ، انسان باید حیات خود خصوصا زندگی دینی خویش را براساس اندیشه و تفکر بنا نهد و برای عقاید و اعمالش ، دلیل و حجت به دست بیاورد و برای سلوک عقیدتی و عملی خود برهان داشته باشد. همچنین خداوند در آیات ۹۸ و ۹۹ سوره نسائ می فرماید: جز مردان ، زنان و کودکان ناتوانی که نمی توانند چاره جویی کنند و راهی را بیابند ، امید است که خداوند ایشان را عفو کند ، خداوند بسیار بخشاینده و آمرزنده است.
براساس مفهوم آیات فوق کسانی که به هر طریقی می توانند خود را از شک و سرگردانی نجات بدهند یا از دست کسانی که آنان را از لحاظ فکری یا جسمی اسیر کرده اند خود را برهانند و راه چاره ای بیابند ، چنین افرادی هرگز در پیشگاه الهی عذری نخواهند داشت و هیچ بهانه ای از آنان پذیرفته نخواهد شد. بنابراین انسان باید از تمام امکانات مادی و معنوی خود در این زمینه استفاده کند تا بتواند حقایق الهی را بیابد و براساس آنها حرکت کند. دین مقدس اسلام برای درک معارف الهی به انسان آزادی کامل بخشیده تا پس از اندیشیدن و تحقیق کردن ، به درک این معارف نائل شده و از آنها بهره گیرد.
همچنین براساس آیات ۱۱ بقره ، ۲۴ انبیاء و ۷۵ قصص درخواست دلیل و توضیح خواستن ، نشانگر اهمیت دادن به تفکر و دعوت به اندیشیدن است این به دلیل آن است که اسلام مبتنی بر منطق و اندیشه می باشد و انسان هایی که آزادفکر و آزادمنش باشند ، با تفکر و اندیشیدن در نهایت به حقانیت اسلام نائل می شوند و به آن معتقد می گردند. سراسر قرآن ، پر از آیاتی است که انسان را به سوی اندیشیدن ، خرد ورزیدن و به کارگیری نیروی عقل و اندیشه دعوت می کند این گونه آیات به دلیل اصطلاحاتی که دارند، آزادی تفکر و گسترده بودن عرصه اندیشیدن را ثابت می کند.
خداوند در آیه ۶۴ سوره زخرف می فرماید: آیا (بر سلوک پدرانتان رفتار می کنید) هرچند مواجه شوید با آنچه بهتر از چیزی باشد که پدرانتان را بر آن دریافتید؟ ، این آیه و آیاتی از این سنخ (که خداوند پیروی کورکورانه از پدران را مذمت می کند) دلالت دارد بر این که آدمی باید با اندیشه و تفکر حقایق را دریابد و آنچه را بهتر است انتخاب کند. شکی نیست که برای یافتن بهترین ها لازم است انسان بتواند با اندیشه های مختلف آشنا شود و درباره آنها تفکر کند. این چیزی جز آزادی اندیشه نیست که این آیات بر آن دلالت می کنند.آیه ۱۵ سوره اسراء ، آیه ۴۷ سوره یونس و آیه ۲۴ سوره فاطر که همگی هدف از ارسال پیامبران را انذار و تبشیر و دعوت مردم و اقامه حجت بیان می کنند و همگی بر اهمیت اندیشه و آزادی اندیشه به منظور یافتن حقیقت دلالت می نمایند.
این بیانگر آن است که در پرتوی بهتر اندیشیدن ، بهتر درخشیده و آزادی اندیشه نه تنها به زبان اسلام نمی انجامد بلکه با اندیشه و تفکر ، حقیقت اسلام تابناک تر می شود.از بررسی آیه های مطرح شده معلوم می شود که اسلام نه تنها اندیشیدن را ارج می نهد و آزادی انسان در اندیشیدن را محترم می شمارد بلکه تفکر را برای رهایی و نجات یافتگی ضروری می داند و از آن رو که خود مبتنی بر منطق و برهان است ، در ارتباط با انسان ها با زبان برهان و استدلال آنان را به سوی خویش دعوت می کند و برای پذیرش ، آنان را به اندیشه و تفکر ترغیب می نماید.
● قلمرو آزادی اندیشه
اسلام راه اندیشه را باز گذاشته است اما این امر اختیاری به دوگونه تحقق می پذیرد: یکی تفکر صحیح و شایسته که باعث ترقی و تکامل انسان می شود ، دیگری تفکر باطل که باعث تنزل و سقوط انسان می شود لذا اسلام اندیشه صحیح و مفید را تعریف و تمجید و تفکر باطل و بیهوده را مذموم و مردود می شمارد البته انسان را آزاد و مخیر دانسته که با عقل و درایت خود هر کدام را می خواهد برگزیند.
● محدودیت اندیشه
به هرحال ، نتایج اندیشه ها به طور مطلق قابل قبول نیست و تنها نتایج پذیرفتنی است که برخاسته از امیال و هوسهای نفسانی نباشد و همچنین نتایجی حق ویقینی باشد.
البته محترم نبودن پاره ای از اندیشه ها از سوی قرآن در ارتباط با فرد ، جامعه ، دنیا و آخرت لزوم خاص خود را دارد.
قرآن به انسان ها توصیه می کند که هر اندیشه ای را نپذیرند مثلا خداوند در آیه ۶۴ سوره نمل می فرمایند: خداوند در برابر مشرکان می فرماید که اگر در ادعای خود راستگو هستید برهان و حجت خود را ارائه کنید. با توجه به آیه فوق باید گفت اگر کسی ادعایی داشت ، هرچند آن را با اندیشیدن به دست آورده باشد ، در صورتی مدعای او پذیرفتنی است که حجت و دلیلی برای آن داشته باشد و هرگز احترام به تفکر و اندیشیدن ، نمی تواند توجیهی برای پذیرش نتیجه اندیشیدن باشد.
از این جهت از تایید ، جواز و اطلاق آزادی اندیشیدن نمی توان پذیرش تمامی اندیشه ها را نتیجه گرفت.
آیه ۱۸ سوره زمر ، دلالت می کند که هر چند استماع سخنان و تفکر درباره آنها نیکو و ستوده است اما در مقام عمل و پیروی باید تابع شایسته ترین سخنان شد.
در این صورت ، اگر چند اندیشه صحیح داشتیم ، شایسته آن است که به بهترین آنها عمل شود البته اگر در میان چندین اندیشه فقط یکی صحیح و باقی اشتباه باشد ، در این صورت با توجه به این آیه شریفه ، انسان و بندگان الهی باید به آنچه صحیح است ، عمل کنند
. از این رو باید گفت : از دیدگاه قرآن هم در مقام پذیرفتن و هم در مقام عمل کردن باید اندیشه ای را قبول و از آن تبعیت کرد که بهترین ها یا برهانی باشد.
حال اگر کسی به توصیه ها و ارشادهای اسلام توجه نکرد و تصمیم گرفت فکر و خیال باطل و حرام بنماید، آزاد است و تا زمانی که اندیشه های خود را به کار نگرفته ، هیچ مجازاتی ندارد اما همین که اندیشه های باطلش را به ظهور رساند ، به دلیل فعلش مجازات می شود چون اندیشه های باطل و افکار فاسد را در خارج عملی کرده است.
از آنجا که عملی ساختن اندیشه های باطل ، موجب تشویق افکار دیگران و بازماندن آنان از حقایق می گردد ، نوعی تخلف و تعدی از قانون محسوب می شود. در آیات قرآنی به موضوع های متعددی برای اندیشیدن اشاره شده است که نمونه هایی از آن در ادامه ذکر می شود: درآیات ۸سوره روم ، ۴۲ سوره زمر و ۶۲۴ سوره یونس خداوند به اندیشیدن در مورد آفرینش انسان ، حیات و ممات و حقیقت دنیا سفارش کرده و در آیات ۶ سوره فتح ، ۱۲ سوره حجرات و ۱۰۳ - ۱۰۵ سوره کهف از گمانه زنی و ظاهربینی نهی کرده است.
در این آیات انسان هایی که گرفتار ظواهر می شوند و فکر خود را به امور ظاهری منحصر می کنند، مورد مذمت قرار گرفته اند و بیان شده که چنین کسانی از اندیشه خود سود نخواهند برد بنابراین تفکری که نتیجه بخش و به حال انسان سودمند باشد نه اندیشه ای بی حاصل یا زیان بخش در اسلام از اهمیت زیادی برخوردار است.
لازمه پذیرفتن اصل اندیشه در اسلام به معنی پذیرفتن هر نتیجه و دستاوردی که از اندیشیدن حاصل می شود نیست و چنین تلازمی درست نیست زیرا انسان چه بسا در تفکر خود از مقدماتی ثابت نشده و ظنی استفاده کند ، طبعا نتیجه آن گاهی خطا و غلط خواهد بود. قرآن بارها استفاده از مقدمات و نتایج ظنی را نهی کرده و چنین عملی را مذموم شمرده است.
قرآن کسانی را که از ظنون پیروی می کنند مورد مذمت قرار داده است.
خداوند درآیه ۳۶ سوره یونس می فرماید: گمان ، هرگز انسان را از حق بی نیاز نمی سازد بنابراین از دیدگاه قرآن ، آزادی در پیروی از ظنون معنا ندارد زیرا گمان چه بسا انسان را به حق برساند و مایه انحراف از آن گردد. البته محترم نشمردن نتایج ظنی از دیدگاه قرآن در ارتباط با فرد و جامعه متفاوت است.
به این معنا که اگر نتایج ظنی ، مایه زیان به جامعه باشد ، پیگرد قانونی دارد و اگر تنها به خود شخص مربوط باشد اگر به آخرت او زیان برساند، پیامدهای اخروی دارد در غیر این صورت ، یعنی نتایج دنیوی شخصی آن متوجه خود او خواهد بود.
کسی که به نتایج یا مقدمات ظنی پایبند گردد ، طبعا باید منتظرعواقب آن که متوجه او خواهد شد ، باشد.آنچه بیان شد ، درباره کسی است که آگاهانه از مقدمه یا نتیجه ای ظنی استفاده می کند اما اگر کسی امری ظنی را یقینی خیال کند ، از دیدگاه قرآن عقوبت اخروی ندارد و جزو آن دسته از مستضعفان به شمار می رود که امید است رحمت الهی شامل حالشان گردد. نتیجه آن که محصولات یقینی و حیثیتی از دیدگاه قرآن محترم است ، آنچه را انسان ظنی می شمارد ، ارزش عمل ندارد و کسانی که از ظنون پیروی می کنند ، مورد مذمت قرآن هستند.خداوند در آیه ۱۲ سوره حجرات به مومنان می فرماید: «ای کسانی که ایمان آورده اید از بسیاری گمانها بپرهیزید چرا که بعضی از گمان ها گناه است». اندیشه ای که نتیجه هوی وهوس است و در اثرهواهای نفسانی گرفتار آنها شده است ، قابل قبول نیست.
قرآن برای مصون ماندن اندیشه ها از هوسها ، شخص را به تقوی و پرهیزگاری دعوت می کند. خداوند در آیه ۲۹ سوره انفال می فرماید: «اگر از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید برای شما وسیله ای برای جدا ساختن حق از باطل قرار می دهد (روشن بینی خاصی که در پرتو آن حق را از باطل خواهید شناخت). تاثیر هواهای نفسانی بر اندیشه ، موجب شده تا قرآن انسان را از پیروی هواها بازدارد و کنترل آنها را توصیه کند. قرآن با نشان دادن رابطه پیروی از گمانها و هواهای نفسانی در آیه ۲۳سوره نجم می فرماید: «آنان (مشرکان) فقط از گمان های بی اساس و هواهای نفسانی پیروی می کنند درحالی که هدایت از سوی پروردگارشان برای آنها آمده است».
منبع : روزنامه جام‌جم