جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

معصومیت از دست رفته


معصومیت از دست رفته
«برانكو به خانه بازگشت» این تیتر یكی از روزنامه ها پس از پایان ۲۸۴ روز دوری برانكو ایوانكوویچ از فوتبال ایران بود؛ یكی از انبوه تیترهایی كه حضور دوباره مرد كروات را روی نیمكت تیم ملی، موفقیتی بزرگ جلوه می داد. چهره سرد و خونسردی مفرط دستیار سابق بلاژویچ، گرچه به مذاق فوتبالدوستان كشورمان سازگار نبود و مربیان وطنی را به لجاجت وامی داشت و با وجودی كه سیمای انگار بهت زده اش هیچ كس و حتی جلد روزنامه ها را شورآفرین نمی كرد و از حرف هایش تیتر یك درنمی آمد اما ایوانكوویچ كسی بود كه روزنامه نگاران روی نامش اتفاق نظر داشتند.
قهرمانی غیرمنتظره بوسان و از آن مهمتر نمایش متفكرانه تیم ملی به رهبری برانكو در بازی های آسیایی ۲۰۰۲ گویی همانی بود كه فوتبال ایران سال ها جست وجویش می كرد. به همین خاطر وقتی در بعدازظهر چهارشنبه، نهم مهرماه ۱۳۸۲ قرارداد جدید ایوانكوویچ به امضا رسید، شعفی بی مانند در میان ورزشی نویسان به خصوص جوان ترهایشان به وجود آمد كه «سرانجام آنچه می خواستیم به حقیقت پیوست؛ برانكو ما را به آرزویمان می رساند.» شادمانی روزنامه نویسان دلایل متعددی داشت، از جمله اینكه خود را در مواجهه با تكروی های محمد دادكان رئیس وقت فدراسیون فوتبال كه علاقه شدیدی به حضور مربیان داخلی روی نیمكت تیم ملی ، شاید به هر قیمتی داشت، سربلند می دیدند و دیگر آنكه كسی را در نقش سرمربی می یافتند كه نه تنها هوشمند و دانا می نمود و آرامش خود را در شرایط بحرانی از كف نمی داد كه هیچ گاه مغرورانه با آنان سخن نگفته بود، كه هیچ گاه دانش و توانایی اش را به رخ نكشیده بود. بدین سبب فوتبال ملی ایران و حواشی آن متاثر از وحدت رویه مطبوعات درباره ایوانكوویچ رفته رفته به امنیت درونی می رسید.
چند روز بعد، پیروزی راحت برابر نیوزیلند در جام بین قاره ای آسیا- اقیانوسیه شكی باقی نگذاشت كه برانكو بهترین گزینه برای در دست گرفتن سكان هدایت تیم ملی است. از این رو عجیب نبود آنگاه كه یكی از روزنامه ها تیتر زد: «برانكو ایران كوویچ»!
به گمان بسیاری، فوتبال ایران آرام ولی مطمئن مسیر بهروزی را طی می كرد. فوتبالی كه با همه ضعف و كاستی هایش، بیش از هرچیز نیازمند نگرشی نوین، سبكی متفاوت و حرفی بدیع بود. بنابراین وقتی تیم ملی به سوی جام ملت ها پیش می رفت و دروازه جام جهانی را نشانه می گرفت، كمترین تردیدها پیرامون سرنوشت آینده اش به یقین بدل می شد. نمایش درخور ستایش تیم ملی در جام ملت های ۲۰۰۴ به ویژه در نبرد حماسی با كره جنوبی باعث شد كه حتی درگیری مشمئزكننده رحمان رضایی و علی بداوی در میانه مسابقه با عمان برابر دیدگان میلیون ها نفر به دست فراموشی سپرده شود. حتی شكست مقابل چین در ضربات پنالتی كه ما را از رسیدن به فینال بازداشت نیز با برتری در دیدار رده بندی رویاروی رقیب حالا دیگر سنتی- بحرین- ظاهراً جبران شده بود. سومی در آسیا برای «شروع دوباره» مطلوب بود هرچند كه حاشیه ها كم كم آشكار می شد.
جام جهانی در پیش بود و با آنكه صعود بیش از همیشه در دسترس به نظر می رسید اما نكته گیری ها اندك اندك شكل می گرفت. حضور همایون شاهرخی و حسین فركی روی نیمكت تیم ملی كه گویا حربه ای از سوی رئیس فدراسیون برای كنترل تصمیمات برانكو به شمار می رفت، بهانه ای مستمر برای منتقدان فراهم می كرد. به تبع این موضوع، اسامی دعوت شده ها به اردوی ملی، هربار جنجالی تازه به وجود می آورد. هركس قصد داشت با اهرمی بازیكن مورد پسند خود را به تیم ملی برساند. این فشارها كه پیش از جام ملت ها آغاز شده بود، در هنگامه رقابت های مقدماتی جام جهانی به اوج خود رسید. دعوت از خداداد عزیزی كه پیش از این با به كارگیری بدترین صفات به سرمربی حمله كرده بود- و برانكو همواره تاكید می ورزید به او نیازی ندارد- سرسخت ترین هواداران مرد كروات را به فكر انداخت كه «چه جریانی در شرف تكوین است؟» اتفاقی از این دست، توپ منتقدان را به طور دائمی در زمین برانكو قرار می داد و اقتدار و استقلال رأی سرمربی را به چالش می كشید، تا جایی كه به تدریج بدبینی را برای علاقه مندان به ارمغان می آورد.
وقتی اسامی تیم ملی برای جام جهانی ۲۰۰۶ اعلام شد و اسم كسانی چون بختیاری زاده و عنایتی، كه برانكو كمترین اعتقادی به آنها نداشت، در لیست دیده شد دیگر سئوالاتی متنوع به همراه نیاورد. حتی زمانی كه علی كریمی قبل از آغاز جام، علیه سرمربی مصاحبه كرد و شخصیتش را به پرسش گرفت كسی انگشت به دهان نگرفت و سپس چند روز بعد با شروع جام جهانی، شكست ساده و مبتدیانه برابر مكزیك و پرتغال هیچ كس را دچار كابوس نكرد. از سوی دیگر، اعتراض و بی احترامی طعنه آمیز بازیكنان به سرمربی هم كسی را وادار به واكنش نكرد. از این رو وقتی در بعدازظهر چهارشنبه سی و یكم خردادماه ۱۳۸۵ تساوی تحقیرآمیز مقابل آنگولا ثبت شد، اندوه به سراغ كسی نیامد. برانكو اگرچه سعی می كرد با بیرون گذاشتن علی كریمی در آخرین حضورش روی نیمكت تیم ملی، غرورش را بازیابد و اقتدارش را به رخ كشد، اما بیش از همیشه تحت سیطره و یاس آلود چهره می نمود، به ویژه هنگامی كه در واپسین دقایق آخرین دیدار، باز هم به ستاره تیمش متوسل می شد و او دست رد بر سینه اش می زد.
شهرام ذاكری فرد
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید