جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

سلام من دنیس برگ کمپ هستم


سلام من دنیس برگ کمپ هستم
● مهاجمی كه جای فان باستن را گرفت
در یك بعدازظهر زیبا در پاییز سال ۱۹۸۶ آژاكس با حساب ۱-۲ از دن بوش عقب بود. این یك بازی از لیگ فوتبال هلند بود و در آن زمان یوهان كرویف معروف آژاكس را مربیگری می كرد و این همان عصر و زمانه ای بود كه در آن فتح جام برندگان جام باشگاه های اروپا نیز شامل حال این تیم معروف و معتبر آمستردامی شد.در چنان دیداری یان ووترز هافبك وسط وقت آژاكس پاسی را برای ماركو فان باستن به درون محوطه ۱۸ قدم فرستاد و او با یك ضربه قیچی برگردان عالی گل مساوی را به ثمر رساند.
تماشاگران به پاخاستند و شروع به تشویق این بازیكن و گرامیداشت این گل زیبا كردند. كیس فان در درلیندن مدافع دن بوش كه قرار بود در آن مسابقه فان باستن را مهار كند، هنوز عكسی از آن صحنه را در خانه اش دارد كه نشان می دهد چطور سرمربی كنونی تیم ملی هلند به هوا پریده و در حال زدن ضربه اش است و خود او با اعجاب در حال نگاه كردن این مهاجم و آن لحظه ناب است. شاید او می خواهد به همگان از طریق این عكس بگوید كه چقدر به لحظه شكل گیری آن واقعه بزرگ نزدیك و جزیی (ولو غیرفعال) از آن بوده است.
هر چه بود آژاكس در پایان آن فصل در بازی فینال جام برندگان جام در شهر آتن ۰-۱ بر لوكوموتیو لایپزیك از آلمان شرقی سابق پیروز شد و این جام را برد اما فان باستن با میلان قرارداد بسته و در راه انتقال به این تیم نامدار ایتالیایی قرار داشت.آژاكس برای پركردن جای او ابتدا فرانك استپلتون ایرلندی را از منچستر یونایتد خرید، اما ۴ هفته از گل تكان دهنده فان باستن در برابر دن بوش بیشتر نمی گذشت كه یك بچه مدرسه ای لاغراندام از تیم جوانان باشگاه وارد تیم اصلی آژاكس شد تا برای مسابقه با تیم رودا مورد استفاده قرار گیرد و همین بازیكن بود كه در درازمدت و ماه ها بعد از آن دیدار و پس از رفتن فان باستن جای او را گرفت.«سلام، من دنیس برگ كمپ هستم.»
و او شروع كرد به دست دادن با یاران جدید و بزرگسالش و در نیمه دوم نیز به عنوان بازیكن ذخیره مورد استفاده قرار گرفت. درست است كه او برخلاف بسیاری از بازیكنانی كه در همان دیدار اول خود برای آژاكس گلزنی كرده اند (و در تضاد با سنت موجود در این زمینه) گلی در نخستین مسابقه خود به ثمر نرساند اما به بهترین شكل جبران كرد و در ۶ سال بعدی كه در عضویت این تیم بود بیش از ۱۰۰ گل را به نام این تیم نوشت، او سپس به اینترمیلان رفت و هر چند در این تیم ایتالیایی چندان موفق نبود اما در آرسنال كاری كرد كه این باشگاه پس از مدتی محبوب نبودن و ارائه بازی های منفی دوباره مورد توجه و علاقه مردم قرار گیرد و تهاجمی و زیبا بازی كند و جام های باارزشی را هم به دست آورد.
با این حال برگ كمپ كه در پایان فصل گذشته بازنشسته شد و شنبه شب این هفته در دیدار وداع و بزرگداشت خود شركت جست، خوشش نمی آید كه با فان باستن قیاس شود. «فان باستن بازیكنی متفاوت با من بود. او بسیار بیشتر از من نزدیك به نوك حمله و در عمق خط دفاعی حریف كار می كرد ولی من همیشه متمایل به عقب بوده ام و به اندازه او در گلزنی و زدن ضربات آخر تخصص نداشته ام. ویژگی های اضافه ای كه من داشتم كمك به دیگران در كار گلزنی و به واقع در گلسازی بود. من عادت نداشتم كه ۲۴ ساعته در محوطه ۱۸ قدم كشیك بایستم تا اگر توپی رسید آن را از یكی دو متری وارد دروازه كنم.»
● یك پست تازه برای او
به خاطر همین خصلت و طرز نگرش بود كه در سال ۱۹۹۱ لوئیس فان گال مربی وقت آژاكس یك پست تازه و اختصاصی در تركیب تیمش برای برگ كمپ جور كرد. این پست «مهاجم سایه» نام داشت و بهتر بگوییم او فوروارد كاذب تیم بود كه باید پشت مهاجمان اصلی می ایستاد و آنها را تغذیه می كرد و در صورت امكان خودش ضربه آخر را می زد.
پیراهن شماره ۱۰ را به او پوشاندند و او تبدیل به ایده آل ترین رابط بین خطوط میانی و حمله تیمش شد و از همان موقع بود كه آمار گلزنی او هم بالاتر رفت زیرا فرصت و فضای بیشتری را برای مانور و نزدیك شدن به دروازه و سپس زدن ضربه آخر می یافت، با این حال بالاترین رقم گلزنی او در یك فصل ۱۶ گلی بود كه در فصل طلایی ۹۸ - ۱۹۹۷ به ثمر رساند و در سایه آن تفنگداران فاتح هر دو جام قهرمانی در مسابقات «لیگ» و «جام حذفی» انگلیس شدند. اما اگر از ۲۰۰ گل لیگی فان باستن طی ۱۰ سال فوتبال حرفه ای او حداكثر فقط ۱۰ گل در یادها مانده اند، اكثر گل های برگ كمپ متفاوت و برخی منحصر به فرد بوده و به تبع آن در یادها و خاطرها حك شده اند. در دوره ای كه او در آژاكس بود با ویم یونك هافبك وقت این تیم چنان آشنایی و هماهنگی جالبی را برقرار كرده بود كه انگار دوقلو هستند.
یك اشاره و یك چشمك كافی بود تا یونك توپ را درست به نقطه خالی و یا كور محوطه جریمه رقیب بفرستد و برگ كمپ سردربیاورد و با ضربه ای سریع كار را تمام كند. از ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۳ برگ كمپ ۲۵ گل لیگی زد كه بیش از نیمی از آنها محصول همكاری همان دو عنصر بود. بنابراین جای تعجبی نداشت كه اینتر خواهان استخدام هر دو نفر به طور همزمان شد. با این حال همان طور كه پیشتر نیز گفتیم ایتالیا برای برگ كمپ جایی موفق و مناسب از آب درنیامد. او در تابستان ۲۰۰۶ راجع به ۱۱ سال پیش می گوید: «قرار بود ما با شیوه پرسینگ یك بازی كاملاً فشرده و رو به جلو و تهاجمی را اجرا كنیم، اما كارمان نگرفت و مربی وقت باشگاه (اوسوالدو بانولی) بلافاصله به سیستم دلخواه قبلی اش كه یك بازی سراسر دفاعی بود، رجعت كرد و زیر پای من سست شد.» با این كه اینتر در اولین فصل حضور برگ كمپ در این تیم جام یوفا را برد اما خود او طی دو فصل حضور در «سری A» بیشتر از ۱۱ گل نزد و تركیب او و یونك اگر در لیگ هلند عالی جلوه كرده بود، در كالچو موثر واقع نشد.
بروس ریوك كه در آن زمان مربی آرسنال بود، او را از مخمصه رهایی بخشید و به هایبوری آورد. خیلی ها معتقد بودند كه ادغام و تركیب آرسنال و برگ كمپ یك تركیب ناهمگون و عجیب خواهد بود، اما امروز كه ۱۰ سال از شروع آن همكاری و ۲ ، ۳ ماه از پایان آن می گذرد، برخی می گویند ارتباط كاری آنها ایده آل و فوق العاده بوده است و اصلاً برای یكدیگر ساخته شده بودند. او به خاطر موفقیت های توام با آرامش اش از سوی هواداران آرسنال «مرد یخی» نامیده می شد و آنها می خواستند از این طریق از خونسردی فراوان و موثر وی سخن گویند.
● قدرت بازی خوانی
اما راز موفقیت برگ كمپ چه بوده است؟ در پاسخ باید گفت قوه بازی خوانی او، لمس و كنترل صحیح توپی كه برایش فرستاده می شد و سپس جاری كردن حركت بعدی از طریق ارسال یك پاس سریع و دقیق و فنی. او خوب می توانست تشخیص بدهد كه پس از دریافت توپ با آن چه باید بكند. او از معدود كسانی بود كه در لحظه استپ و مهار توپ ارسال شده به سمت وی نقشه لازم را برای حركت بعدی اش كشیده بود و از قبل می دانست كه با آن چه خواهد كرد. به ندرت در او حالت سرگردانی را می یافتید. به خاطر همان خصلت او حداقل یك دهم ثانیه از بازیكن مقابل یا یارگیر مستقیم خود جلو بود و همان فرصت را وقف و مصروف انجام حركت بعدی اش می كرد. گلی كه برگ كمپ به نفع تیم ملی هلند در سال ۱۹۹۸ در مسابقات جام جهانی فرانسه در دروازه تیم ملی آرژانتین جای داد، نمونه ای روشن از روندی بود كه گفتیم.
او یك توپ هوایی را مهار كرد، ولی در همان زمان خود را در شرایط و وضعیت لازم برای زدن ضربه مورد نظرش قرار داد. روبرتو آیالا مدافع وسط معروف آرژانتین نزدیك به او قرار داشت، اما مسئله این بود كه وی فقط حركتی مثل سایر بازیگران حاضر در صحنه و مانند دیگر انسان ها روی این صحنه انجام داد. حركت او و سایر آرژانتینی ها برطبق قانون فیزیك و نهایت چیزی بود كه می شد از یك فوتبالیست انتظارش را داشت. او برگ كمپ بود كه یك قدم بالاتر و بیشتر از سایرین برداشته و چند ثانیه جلوتر و سریع تر از آنها قرار گرفته بود بنابراین تكه آخر ماجرا كه زدن شوت به سمت دروازه و به ثمر رساندن گل بود (و با آن هلند بر آرژانتین فائق آمد و راهی دور نیمه نهایی شد) قسمت آسان قضیه بود.
این فقط یكی از ۱۰ ، ۱۵ گل عالی و «كلاس جهانی» بود كه برگ كمپ طی عمرش به ثمر رساند و چنان هنرمندانه به دست آمد كه «كارلوس روا» دروازه بان وقت آرژانتین از لحظه ظهور و شوت زنی برگ كمپ در محوطه ۱۸ قدم می دانست كه دروازه اش فرو خواهد ریخت و گریزی از آن نیست. یك گل او در برابر تیم ملی انگلیس در ویمبلی طی سال ۱۹۹۳ دو سه گل او برای آژاكس و شماری هم با آرسنال جملگی از هوش او برمی خاست و چشم ها را خیره می كرد و اینها سوای گل های متعدد زیبایی است كه او زد و اگر استثنایی نبوده باشند، مهر شناسایی انحصاری برگ كمپ را بر خود حمل می كرده اند. او متخصص این بود كه پا به توپ و مانوركنان به پشت ۱۸ قدم حریف برسد و با یك ضربه چرخان به گوشه های دروازه حریف كار را تمام كند و تماشاگران را به وجد آورد.
● ... و یك فیلم
به آنها بیفزایید پاس های گل دقیق و پرشماری كه او برای یارانش می فرستاد و برخی پاس های «تودر» و فوق العاده ای بودند. یكی از این پاس ها كه در برابر نیوكاسل بود از چنان هوش بالایی نشات می گرفت كه ناظران تنها راهی كه برای قبول و توصیف آن یافتند، این بود كه بگویند «شانسی» بوده است، یعنی در مخیله آنها نمی گنجید كه یك آدم عادی بتواند چنین پاسی را آگاهانه صادر كند. چندی پیش كه یك نوار DVD حاوی ۱۰۰ گل او با پیراهن آرسنال عرضه شد، برگ كمپ كوشید با صدای خودش بر روی فیلم در مورد آنها توضیح بدهد و به دیگران بگوید كه آنها را چطور طراحی و اجرا كرده است. یكی از آنها در برابر لسترسیتی بود ولی هرچه كه بیشتر به توضیحات برگ كمپ روی این صحنه توجه می كنید كمتر درمی یابید كه او چطور قدرت تشخیص محل فرود توپ و كار با آن را داشته است. شاید خود برگ كمپ هم نمی دانست كه «زبان و فهم» فوتبالش از حد متعارف گذشته و به «برگزیدگان كم شمار» دوران معاصر فوتبال پیوند خورده است.
● آمار ملی
برگ كمپ ۷۹ بار پیراهن تیم ملی هلند را به تن كرد و ۳۷ گل به ثمر رساند. اولین بازی ملی برگ كمپ در بازی دوستانه مقابل ایتالیا در سپتامبر سال ۹۰ بود كه ایتالیا با یك گل به پیروزی رسید. آخرین بازی برگ كمپ در تیم ملی هلند در مرحله نیمه نهایی یورو ۲۰۰۰ و این بار هم مقابل ایتالیا بود. هلند این بازی را در ضربات پنالتی به ایتالیا واگذار كرد.
● آمار گلزنی
بهترین فصل برگ كمپ در آرسنال فصل ۹۸ - ۹۷ بود كه موفق شد ۲۲ گل به ثمر برساند. او در این فصل به طور میانگین در هر بازی ۵۵/۰ گل زد. ۲۳ درصد گل های برگ كمپ در آرسنال از خارج از محوطه جریمه به ثمر رسید. ۸۵ درصد گل ها را نیز با پای راست وارد دروازه حریفان كرد. برگ كمپ در یازده فصل حضور خود در آرسنال به طور میانگین در هر بازی ۲۹/۰ گل به ثمر رساند. این آمار در اینتر ۲۱/۰ و در آژاكس ۵۶/۰ بود.
● افتخارات باشگاهی
▪ آژاكس: یك قهرمانی در لیگ هلند، دو قهرمانی در جام حذفی هلند، یك قهرمانی در جام برندگان جام اروپا، قهرمانی در جام یوفا، دو بار انتخاب به عنوان مرد سال فوتبال هلند.
▪ اینتر: قهرمانی در جام یوفا.
▪ آرسنال: سه قهرمانی در لیگ برتر، چهار قهرمانی در جام اتحادیه، انتخاب به عنوان بهترین بازیكن فصل در سال های ۱۹۹۸ و ۲۰۰۲ .
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید