جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


معیری: پیوند شعر و آواز


معیری: پیوند شعر و آواز
بی تردید رهی معیری از جمله ترانه سرایان مطرح چند دهه اخیر است كه به نیكی كلام و حسن تركیب موصوف بوده و در سخنش كمتر با تركیبات سست و فرو افتاده روبه رو می شویم.
آنچه از رهی به یادگار مانده، برای بسیاری از دوستداران شعر و موسیقی دنیایی از خاطره است. آنچه می خوانید، یادداشت مختصری است از شرح حال این شاعر گرانقدر.
رهی به معنای رهانیده و به تعبیری دیگر آزاده و نیز تخلص شادروان محمدحسن رهی معیری، فرزند محمدحسن خان معیری (مؤید خلوت) از عموزادگان فروغی بسطامی است.
مادرش بانو فخری حجازی (فخر عالم) از نوادگان احمدخان مشیرالسلطنه (از رجال دوره ناصری) به شمار می رفت.
به خاطر ذوق سرشار ادبی و سرشت عاطفی كه داشت، در نوجوانی به دنیای شعر روی آورد و همان زمان بود كه نخستین رباعی خود را سرود.وی در نقاشی و موسیقی استعدادی چشمگیر داشت و شاید همین آشنایی با موسیقی سبب شد تا ترانه هایی كه بر روی آثار آهنگسازان بزرگ ایران زمین ساخته، كاملا بر ریتم و ملودی این آثار منطبق باشد و علاوه بر اینكه زیبایی آنها را دو چندان كرده، به آنها لطفی دیگر بخشیده است.اما این تنها بخشی از ذوق و استعداد وی در زمینه سرودن شعر _ كه ما در اینجا آن را كلام موزون و سنجیده می نامیم _ بوده است؛ چرا كه رهی در سرودن اشعار دارای مضامین سیاسی، اجتماعی و انتقادی نیز به غایت تواناست.بسیاری از این اشعار، از جنبه های گوناگون دارای اهمیت بوده و با نام های مستعار «شاپریون» ، «زاغچه» ، «حقگو» و «گوشه گیر» در روزنامه ها و مجلات فكاهی و سیاسی توفیق، تهران مصور و باباشمل انتشار می یافت و این همكاری در میان سال های ۱۳۲۱ تا ۱۳۲۶ بود.
پیش از آن در سال ۱۳۱۹ كه رهی خدمت سربازی خود را به پایان برده بود، چند سالی هم به خدمات دولتی در شهرداری و اداره نوغان مشغول شد و سپس در وزارت پیشه و هنر آن زمان با سمت رییس اداره كل انتشارات و مطبوعات فعالیت می كرد.
فعالیت های ادبی و مطبوعاتی او سبب شده بود تا نه تنها در میان ادب دوستان ایرانی، بلكه در میان كسانی كه در سایر كشورهای همجوار ایران به زبان پارسی سخن می گفتند یا با آن اندك آشنایی داشتند، كمتر كسی را بیابیم كه رهی معیری را نشناسد.
سفرهای متعدد وی در فاصله سال های ۱۳۳۶ تا ۱۳۴۶ برای شركت در محافل ادبی كشورهایی مانند روسیه، فرانسه، تركیه و... گواه شهرت فرامرزی این شاعر چیره دست و خوش ذوق است.گرچه رهی در سرودن انواع شعر به خوبی دست داشت؛ اما تصنیف ها و ترانه هایش چیز دیگری است؛ به گونه ای كه برخی از ترانه های وی سالهاست كه ورد زبان مردم است. راست است كه رهی شاعری نبود كه با گذر زمان بر ترانه هایش غبار بنشیند تا اندك اندك از خاطر محو شود. احاطه رهی بر دستگاه های موسیقی و آشنایی وی با این هنر بدیع، تا بدانجاست كه چند آهنگ مؤثر و ماندگار نیز ساخته و پرداخته است. بسیاری از كسانی كه با رهی كارهای مشتركی را انجام داده اند، بر این امر مهر تأیید می زنند.
بیژن ترقی كه خود ترانه سرایی است نامی، درباره تأثیر آشنایی رهی معیری با موسیقی در ساختن ترانه های جاودانه اش، چنین می گوید: «به باور من، شاعر ترانه سرا غیر از شاعر معمولی است و به طور كلی به سایر شعرا رجحان دارد؛ چرا كه باید تمام ریزه كاری هایی كه در ملودی آهنگ به كار برده شده، در نظر گرفته و طوری بیان شود كه لباس زیبایی باشد بر تن آن ملودی. به همین ترتیب رهی معیری از جمله كسانی بود كه ضمن تسلط به شعر و ادبیات، با موسیقی هم به خوبی آشنا بود و اگر تصنیفی مانند «وصف خزان» با ملودی آهنگ به خوبی تلفیق یافته، تنها به خاطر همین آشنایی با موسیقی است.»
از آنجا كه در دو نوع موسیقی ما، یعنی موسیقی آوازی و آثار مركب از موسیقی و كلام، وجود شعر چه به صورت كلاسیك و چه به شكل ترانه در موفقیت و مقبول افتادن یك اثر موسیقایی بیشترین تأثیر را دارد، نداشتن تسلط یا دست كم آشنایی ترانه سرا با موسیقی كه برای آن ترانه می سازد و نیز نداشتن اشراف كافی آهنگساز به ادبیات فارسی، تا حد قابل توجهی از مقبولیت آن اثر می كاهد.
استاد حسین دهلوی در كتاب خود «پیوند شعر و موسیقی آوازی» شیوه های گوناگون گذاشتن كلام بر موسیقی را این گونه شرح می دهد: «دو نكته مهم در تلفیق شعر و موسیقی وجود دارد كه به طور كلی، یكی ریتم است و دیگری تكیه كلام. اصولا ساختن ترانه بر روی موسیقی به دو گونه است كه در یكی ملودی پیشتر ساخته شده و ترانه سرا یا تصنیف ساز بر روی آن كلام می گذارد و دیگری اینكه همزمان با آفرینش یك آهنگ، ترانه ای هم با توجه به مضمون و حال و هوای ملودی برای آن ساخته می شود كه این آخری بسیار مشكل بوده و تسلط كافی را در هر دو زمینه می طلبد.»
این چنین است كه یك اثر جاویدان از پیوند ترانه، موسیقی و آواز پدید می آید و از هر چشم كه بدان بنگری، نشانی از همدلی، همزبانی و همرهی پدیدآورندگان می بینی و اگر ترانه های دیروز از همتایان امروزی شان ماناترند شاید تنها به همین خاطر باشد و به قول فریدون مشیری:
یاد باد آن همدلی و همزبانی، همرهی
ساز محجوبی و آواز بنان، شعر رهی
شعر یك موهبت الهی است و یك الهام خاص كه تنها لحظه ای در ذهن خلاق شاعر نقش می بندد و به همان سرعت هم از ذهن محو می شود و قریحه شاعری ویژگی است كه شاید در همه كس وجود نداشته باشد.
شعر در حقیقت، كودتایی است در كشور آرام كلمات و آن كس كه چنین كودتایی را حساب شده صورت دهد، بی تردید شاعری است چیره دست و توانا. رهی معیری نیز به مفهوم گسترده كلام، چنین شاعری بود. با نگاهی گذرا به آثار به جا مانده از او، به روشنی می بینیم كه تقریبا در بیشتر قالب ها و اوزان شعری فارسی، سروده ای دارد. به گفته آنان كه در زمان حیاتش او را از نزدیك می شناختند، وی آثار شاعران بزرگ پارسی زبان را با ژرف نگری پیش چشم داشته و بنابراین از شیوه اندیشه و زبان شعری آنان تأثیر بسیار پذیرفته است. رهی از شیفتگان سعدی بود؛ چه در غزل هایش به روشنی این شیفتگی را می توان دید:
از بداندیشان نیندیشم كه یار من تویی
فارغم از دشمنان تا دوستدار من تویی
خاطر از دم سردی باد خزانم ایمن است
تا حدیث تازه و رنگین بهار من تویی
بهره یاب از دولتم تا با توام خلوت نشین
بر كنار از محنتم تا در كنار من تویی
گهگاه نیز شیوه حافظ و مولوی در سروده هایش دیده می شود و در عین حال، شاعرانی همچون فرخی و به ویژه نظامی را در سرودن منظومه ها و قطعه هایش از یاد نبرده و از آنها نیز تأثیر می پذیرد.
در مجموع، شیوه رهی آمیخته ای است از شیوه های عراقی، اصفهانی و خراسانی. چنانكه به گفته دكتر داریوش صبور، می توان این شیوه را «شیوه تهرانی» نامید كه آمیزه ای بود از سبك عراقی با چاشنی اصفهانی.
وسواس و دقت ویژه رهی در آفرینش تك تك آثارش و تلاش برای ارائه اثری خالی از هرگونه كاستی نشان از باریك بینی و اهمیتی دارد كه وی برای ایجاد یك اثر ماندگار قائل است.
رهی، شاعری گوشه نشین نبود و همواره در محافل ادبی و هنری زمان خود، حضوری فعال داشت.
حضور فعال او در انجمن حكیم نظامی، انجمن موسیقی خالقی، همكاری با برنامه «گل ها» در رادیو به همراه شادروان داوود پیرنیا و سرپرستی این برنامه پس از درگذشت آن بزرگوار، نمونه های خوبی از عدم انزوای اوست.
شادروان سیداسماعیل نواب صفا در این باره می گوید: «رهی و چند شاعر دیگر كه از نامداران روزگار خود بودند، در انجمن حكیم نظامی كه به مدیریت شاعر و دانشمند آن زمان «وحید دستگردی» تشكیل شده بود، كار می كردند. زمانی كه من به تهران آمدم، تا مدت ها پیش از اینكه رهی را ملاقات كنم؛ آثارش را در مجلات فكاهی و سیاسی آن روز می خواندم و در گذر ایام، كم كم با آثارش آشنایی بیشتری پیدا می كردم. هنگامی كه برنامه گل ها در رادیو آغاز به كار كرد، رهی بیشتر اوقات به رادیو می آمد و اگر كاستی در برنامه بود، به شادروان پیرنیا یادآوری می كرد و پس از وی هم تا پایان زندگی سرپرست آن برنامه بود.»
شادروان رهی معیری شاعری بود آزاده و شاید برگزیدن نام رهی برای تخلص شعریش نیز چندان هم نابجا نباشد:
بر خاطر آزاده غباری ز كَسَم نیست
سرو چمنم، شكوه ای از خار و خَسَم نیست
آزادگی و بلندنظری رهی تا بدانجاست كه لطف، ظرافت و معنای باطن و آراستگی ظاهر را همه و همه در اشعارش یكجا دارد.
علاوه بر بلندنظری، شادروان رهی معیری وسواس و مشكل پسندی بسیاری در سرودن شعر داشت؛ تا جایی كه مدت ها در چاپ آثارش مردد بود.
وی فردی ژرف نگر و ظریف نیز بود و همواره روی اشعارش كار می كرد، غزل را یكباره نمی ساخت و پس از سرودن هر شعر، شاید یك ماه روی آن كار می كرد و سپس آن را انتشار می داد. رهی علاوه بر همه این ویژگی ها، ویژگی دیگری نیز داشت و آن پاكیزگی و نظم ظاهری در پیرایش و آرایش بود؛ به طوری كه دوستانش هرگز وی را دو روز پیاپی با یك پوشش نمی دیدند.
شادروان نواب صفا، در این باره می گوید: «از ویژگی های بارز رهی، خوش پوش بودن و برخورد صمیمی و صادقانه اش با مردم بود و دوستی صادقانه اش با من نیز گواه این مدعاست. این خوش خلقی وی، سبب محبوبیت بسیاری در میان همه مردم شده بود.»
از میان كسانی كه با رهی در زمینه ترانه و موسیقی همكاری مشترك داشته اند، امروز تنها دو نفر در قید حیات هستند؛ علی تجویدی كه هم اكنون چندی است در بستر بیماری افتاده و مهندس همایون خرم كه درباره نحوه همكاری اش با رهی معیری می گوید: «آشنایی با شادروان رهی معیری، چندی پیش از آغاز به همكاری ما با هم بود. در سال ۱۳۳۷ كه من با رادیو
به عنوان تكنواز ویلن همكاری داشتم، با رهی برای نخستین بار آشنا شدم؛اما همكاری رسمی ما با هم از سال ۱۳۴۵ آغاز شد. پیشنهاد رهی برای همكاری مشترك، در من انگیزه زیادی ایجاد كرد و در این همكاری به روشنی می دیدم كه وی عاشق كارش بود.»
درگذشت رهی برای بسیاری از دوستدارانش غم انگیز و دردناك بود. شادروان سیداسماعیل نواب صفا، رهی را شاعری بزرگ و ترانه سرایی توانا می دانست و مرگ وی را بسیار دردناك توصیف می كرد.
وی در سال ۱۳۴۶ برای عمل جراحی به انگلستان سفر كرد؛ سفری كه دیگر بازگشتی نداشت و سرانجام در بیست و چهارم آبان ماه ۱۳۴۷ چشم از جهان
فروبست.
امروز مزار رهی در آرامگاه ظهیرالدوله دربند، در كنار بسیاری از ادیبان و هنرمندان نامی ایران زمین، پذیرای ادب دوستان اهل ذوق است.
هنگام حضور بر مزار وی نخستین چیزی كه توجه را جلب می كند، قطعه شعری است كه به سفارش خودش بر سنگ مزار وی حك شده است:
الا ای رهگذر كز راه یاری
قدم بر تربت ما می گذاری
در اینجا شاعری غمناك خفته است
رهی در سینه این خاك خفته است
منابع:
۱ _ رهاورد رهی با مقدمه و به كوشش دكتر داریوش صبور
۲ -گفتگو با دكتر داریوش صبور _ آبان ماه ۱۳۸۳
۳ _ گفتگو با بیژن ترقی _ آبان ماه ۱۳۸۳
۴ _ گفتگو با سید اسماعیل نواب صفا _ مهرماه ۱۳۸۳
۵ _ گفتگو با مهندس همایون خرم _ مهرماه ۱۳۸۳
۶ _ چهره های ماندگار موسیقی و ترانه به كوشش فروغ بهمن پور
۷ _ تصنیف ها، ترانه ها و سرودهای ایران زمین به كوشش سعید مشكین فام.
مانا لقمانی
منبع : شورای گسترش زبان و ادبیات فارسی


همچنین مشاهده کنید