جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


مدیریت فناوری، پیش شرط رقابت پذیری


مدیریت فناوری، پیش شرط رقابت پذیری
در شرایط امروز جهانی و باتوجه به تجارب و شواهد به دست آمده و واقعیتهای موجود، نقش محوری و كلیدی فناوری در رشد و توسعه بنگاهها و درنتیجه كشورها امری روشن و تردیدناپذیر است. در این میان، كشورها، سازمانها و بنگاهها برای كاهش زیانهای ناشی از فرایند جهانی شدن اقتصاد و ادامه بقای خود ناگزیر از پذیرش شرایط جدید و محیط رقابتی با بهره گیری از ابزارها و سازوكارهای مختلف هستند.
بدیهی است كه تنها با اتكا به ابزارهای سنتی و بدون بهره گیری از فناوریهای جدید و رقابتی و بدون استفاده از الگوهای نوین مدیریتی، این نوع فناوریها نیز نمی توانند توفیق لازم را در این بازارها به دست آورند. از همین رو است كه امروزه مدیریت فناوری به عنوان یكی از موضوعهای اصلی و مهم موسسات صنعتی، تجاری و خدماتی تبدیل شده است.
مدیریت فناوری یكی از زمینه هایی است كه علی رغم اهمیت آن در كشور ما تاكنون كمتر به آن پرداخته شده است. به همین منظور سازمان مدیریت صنعتی در راستای رسالت خود برای كمك به سازمانهای دولتی و خصوصی در زمینه های مختلف مدیریتی به موضوع مدیریت فناوری پرداخته است و در این راه علاوه بر ارائه خدمات مشاوره ای - تحقیقاتی و آموزشی در این زمینه تصمیم بر تالیف و نشر یك سلسله مقالات مرتبط گرفته است. مقاله زیر به عنوان اولین مقاله از این دست، بر آن است تا نقش و ضرورت توجه به مدیریت فناوری را در ابعاد مختلف در شرایط فعلی خاطرنشان سازد.
طی سالیان متمادی، فناوری تاثیر بسیار شگرفی بر توسعه روابط انسانی و پیشرفت تمدن بشری گذاشته است. امروزه دیگر فناوری به تمامی ابعاد زندگی بشری وارد شده و تحولات چشمگیری كه همه روزه در آن صورت می پذیرد، زندگی انسانها را بیش از پیش تحت تاثیر خود قرار داده است. از این رو، موفقیت دولتها، صنایع مختلف، شركتهای خصوصی و دولتی و تك تك افراد یك جامعه، به چگونگی بهره برداری و استفاده از فناوری وابسته شده است.
از آنجا كه فناوری، همواره در خلق ثروت برای كشورها نقش بسزایی ایفا كرده و سطح استاندارد و كیفیت زندگی مردم را به شدت تحت تاثیر خود قرار داده است، لذا سیاستمداران در سطوح عالی كشورها به مدیریت آن به عنوان یك عامل استراتژیك توجه دارند. در سطح صنعت نیز، متولیان و برنامه ریزان صنایع مختلف از این دیدگاه به مدیریت فناوری توجه می كنند كه ارتقا سطح فناوری می تواند موجب افزایش كارایی و اثربخشی صنعت مربوطه گردد. لیكن درسطح بنگاههای اقتصادی، فناوری زیربنای كسب و كار و عامل اصلی تولید كالا و خدمات به شمار می آید. از این رو مدیران عالی بنگاههای اقتصادی تمامی تلاش خود را به هدایت صحیح این عامل اساسی مبذول داشته اند.
جدا از اینكه فناوری در چه سطحی به كار گرفته می شود و یا بایستی بشود، دو مقوله رقابت پذیری و تحولات سریع تكنولوژیكی، در شكل دهی و تكامل مدیریت آن نقش مهمی ایفا كرده اند. از این رو، دراین مقاله به بحث پیرامون تحولات سریع تكنولوژیكی در پیدایش مدیریت فناوری و نقش و جایگاه رقابت پذیری پرداخته می شود.
● تحولات سریع فناوری
حجم و سرعت تغییرات تكنولوژیكی در سالهای اخیر آنقدرگسترده و وسیع بوده است كه تعقیب آن توسط افراد وسازمانها، بسیار دشوار شده است. بخصوص در حوزه هایی نظیر فناوری اطلاعات، تحولات سالهای اخیر قابل مقایسه با مجموع پیشرفتهای صورت گرفته در چند هزار سال گذشته نیست.
وقایع رخ داده در قرن نوزدهم و بیستم، با برقراری ارتباط تنگاتنگ بین علم و فناوری به خوبی نشان داد كه علم، در بسیاری از مواقع، زیربنای توسعه فناوری را فراهم آورده و توسعه فناوری نیز به نوبه خود بازارهای جدیدی را خلق كرده است. درواقع گسترش و توسعه علوم مختلف، زمینه های فشار برای توسعه فنــاوری (TECHNOLOGY PUSH) را فراهم می آورد.
به گونه ای كه ایده های اولیه در برخی از حوزه ها به وجود آمده و ازطریق نوآوری تكنولوژیكی، این ایده ها به محصولات و خدمات جدید تبدیل می شوند و در فرایند تجاری سازی در جهت پاسخگویی عملی به یك نیاز وارد بازار می شوند. اما ازسوی دیگر، تحولات و تغییرات تكنولوژیكی در بسیاری از موارد توسط كشش بازار (MARKET-PULL) تحریك و تقویت می شوند. به این ترتیب كه توسعه فناوری در شركتها معمولاً به منظور پاسخ به نیازهای مشتریان و بازار بالقوه ای كه برای یك كالا وجود دارد شكل می گیرد. در مدل كشش بازار&، با طرح شدن یك نیاز از سوی بازار، شركت به شناسایی و درك نیاز بازار و مشتریان پرداخته و با استفاده از مدلهای مناسب حل مسئله، توسعه فناوری را از طریق انجام تحقیقات پایه، كاربردی و یا توسعه ای انجام می دهد.
از این رو، دو عامل كشش بازار و فشار علم و فناوری به همراه یكدیگر به تغییر و تحولات تكنولوژیكی كمك كرده و درعین حال هركدام از این دو عامل به توسعه و ارتقا یكدیگر نیز یاری می رسانند و لذا یك حلقه مثبت را در تغییر و تحولات فناوری تشكیل می دهند.
از آنجا كه این دو عامل تاثیر انكارناپذیری در فرایند نوآوری تكنولوژیكی و خلق مزیت رقابتی در سطوح مختلف دارند. در سطوح خرد در بنگاههای اقتصادی هزینه های بسیاری را صرف انجام فعالیتهای تحقیق و توسعه ای می كند تا ضمن دستیابی به فناوریهای موردنیاز آنها را در محصولات و فرایندهای خود به كار گرفته و از این طریق محصولات و كالاهای قابل رقابت در بازارهای مختلف ارائه كنند.
سیاستگذاران كلان ملی نیز هزینه های زیادی در راه تحقیق و توسعه، انجام پژوهشهای بنیادی، افزایش اختراعات و پرورش نیروی انسانی توانمند صرف می كنند تا تمامی این عوامل باعث افزایش تولید محصولات با ارزش افزوده بیشتر شود. واضح است كه دستیابی به فناوری، پرورش نیروی انسانی ماهر وانجام نوآوری و... با هزینه های بسیار بالایی صورت می پذیرد و درصورت عدم اعمال مدیریت صحیح بر این منابع ارزشمند، كلیه فعالیتهای صورت گرفته در این راه به هدر خواهد رفت. بنابراین، نقش مدیریت در توسعه، بهبود و حفاظت از این منبع ارزشمند بسیار پررنگ و برجسته است.
باتوجه به ملاحظات فوق بود كه مدیریت فناوری از اوایل دهه ۸۰ میلادی در سطح دانشگاهی و در قالبی میان - رشته ای مطرح شد. درواقع، فلسفه به وجودآمدن این رشته دانشگاهی مدیریتی به سالهای دهه ۷۰ و ۸۰ میلادی زمانی برمی گردد كه بسیاری از صنایع آمریكا به تدریج موقعیت رقابتی خود را از دست می دادند. و جای خود را عمدتاً به محصولات ژاپنی (و حتی برخی از محصولات كشورهای آسیایی و اروپایی) می سپردند.
با كاهش توان رقابتی صنایع آمریكا، مدیران و دست اندركاران سازمانهایی چون شورای ملی تحقیقات (NATIONAL RESEARCH COUNCIL=NRC) ،آكادمی علمی مهندسی و آكادمی ملی علوم (NATIONAL SCIENCE FUNDATION=NSF) تلاشهایی درجهت توجه به مدیریت فناوری برای كسب مجدد رهبری اقتصادی آمریكا انجام دادند. گزارش شورای ملی تحقیقات در سال ۱۹۸۷، بر لزوم رفع شكاف دانش و عمل در فعالیتهای مهندسی و علوم پایه از یك سو و كسب وكار مدیریتی از سوی دیگر تاكید می ورزید.(۱) همچنین تحقیقات بیشتر نشان داد كه ارتباط میان خلق فناوری و استفاده تجاری از آن در بسیاری از سازمانهای دولتی و خصوصی ضعیف و ناكافی بـــوده و بنابراین، برنامه های آموزشی دانشكده های مهندسی و مدیریت و... بایستی موردبازنگری قرار گیرد. از این رو، روشهای جدیدی در برنامه ها و محتوای دروس این دانشكـــده ها در دستور كار قرار گرفت كه شكل گیری برنامه های خاص و تخصصی در زمینه مدیریت فناوری، یكی از نتایج این فعالیتها است.
● مفهوم مدیریت فناوری
تعاریف مختلف و متنوعی از مدیریت فناوری ارائه شده است كه در اینجا به برخی از آنها اشاره می شود. بنابر تعریف شورای ملی تحقیقات، مدیریت فناوری رشته های مهندسی، علوم و رشته های مدیریتی را برای برنامه ریزی، توسعه و بكارگیری ظرفیتهای تكنولوژیكی درجهت تدوین و پیاده سازی اهداف استراتژیك و عملیاتی یك سازمان با هم مرتبط می نماید. (۲)
از سوی دیگر، برخی از محققان به تعریف كاركردهای مدیریت فناوری پرداخته اند و مدیریت فناوری را فرایندی كه همه فعالیتهای شناسایی، انتخاب، اكتساب، بهره برداری و حفاظت از فناوریهای یك بنگاه را دربــــــرمی گیرد. (۳) و برخی نیز به تعریف سطوح مدیریت فناوری در سطح جهانی، استراتژیك و عملیاتی پرداخته اند. (۴)
اما به طور كلی، منظور از مدیریت فناوری (فارغ از اینكه در چه سطحی به كارگرفته یا تعریف می شود)، مدیریت سیستمهایی است كه به ایجاد، كسب و استفاده از فناوری كمك می كنند. ازجمله وظایف اصلی مدیریت فناوری، می توان به موارد زیر اشاره كرد. (۵)
▪ مدیریت تحقیق و توسعه؛
▪ مدیریت نوآوری؛
ب▪ رنامه ریزی فناوری؛
▪ مدیریت استراتژیك فناوری.ازسوی دیگر، از دیدگاه كلان، مدیریت فناوری دانشی است كه به تدوین و اجرای سیاستهایی جهت مواجهه با تغییرات تكنولوژیكی و استفاده موثر از آن و تاثیر فناوری بر جامعــه، سازمانها، افراد و طبیعت می پردازد و هدف از آن، هدایت و تشویق نوآوری، افزایش رشد اقتصادی و كمك به استفاده مسئولانه از فناوری درجهت منافع بشریت است.
طارق خلیل رئیس انجمن بین المللی مدیریت فناوری و یكی از بنیانگذاران این رشتــه، مدیریت فناوری را تخصصی میان رشته ای می داند كه علوم پایه، مهندسی و مدیریت را با هم پیوند می دهد، وی چارچوب مفهومــی زیر را برای مدیریت فناوری ارائه می دهد:
● نقش فناوری دررقابت پذیری
رقابت پذیری، فرایندی است كه هر نهادی می كوشد تا از آن طریق بهتر از دیگری عمل كرده و از وی پیشی گیرد (مدیریت تكنولوژی، ص ۴۸). درواقع می توان از آن به عنوان تلاشی یاد كرد كه یك بنگاه اقتصادی، صنعت یا كشور برای برتری یافتن نسبت به یك بنگاه اقتصادی، صنعت یا كشور دیگر در عرصه رقابت انجام می دهد. در سطح بین المللی، كشورها به دلیل كمبود منابع مالی، فنی و تخصصــــی لازم، می باید برای رسیدن به ثروت و بهره مند ساختن آحاد جامعه خود از رفاه، با یكدیگر به رقابت بپردازند. از این رو، كسب توانمندیهای رقابتی در جهان امروز به یكی از چالشهای اساسی كشورهای مختلف در سطح بین المللی تبدیل شده است. برای برخورداری از توان رقابتی، عوامل مختلفی باید وجود داشته باشندكه از جمله عوامل و شاخصهای اصلی رقابت پذیری در دو سطح ملــی و بین المللی می توان به عوامل ذیل اشـــاره كرد. (مدیریت تكنولوژی صص ۴۸ و ۴۹)
الف - استاندارد سطح زندگی؛
ب - تجـارت؛
ج - بهره وری؛
د - سرمایه گذاری.
تركیب این عوامل با یكدیگر، تعیین كننده میزان رقــــــابت پذیری یك كشور در بعد بین المللی است. فناوری می تواند درهریك از عوامل مذكور نقش اساسی ایفا كند. به كمك فناوری می توان زیرساختهای لازم برای سرمایه گذاری را فراهم آورد. همچنین فناوری سبب افزایش میزان كارایی تولید و به تبع آن افزایش بهره وری می شود.
ازسوی دیگر، فناوری به ارتقا و تسهیل تجارت كمك قابل توجهی می كند. در سطح بنگاههای اقتصادی، فناوری از عوامل مهم افزایش توان رقابتی پذیری محسوب می شود. زیرا از طریق تبلور در متمایزسازی محصولات، كاهش هزینه ها و ایجاد فرصتهای جدید كسب و كار به بنگاههای اقتصادی در كسب مزیت رقابتی كمك می كند.
درواقع فناوری می تواند با كاهش قیمت تمام شده محصولات، بهبود كیفیت كالاها یا خدمات تولیدی و تغییر مشخصات محصولات، عـــــاملی برای رقابت پذیری بنگاههای اقتصادی در عرصه بازارهای جهانی و منطقه ای باشد. در سطح صنعت، چنانچه آن صنعت توانایی بهبود، توسعه و نوآوری تكنولوژیكی را داشته باشد و بتواند با استفاده از سازوكارهای مناسب به انتشار فناوری در بنگاههای اقتصادی زیرمجموعه خود كمك كند، آنگاه با افزایش سطح توانمندیهای مجموعه بنگاههای زیرمجموعه خود، به سوی رقابت پذیری گام برخواهد داشت.
اما عامل رقابت پذیری و حضور در بازارهای مختلف، تنها عامل پیدایش و اهمیت یافتن مدیریت فنــــــاوری در عرصه ملی و بین المللی نبوده است. عوامل متعدد دیگری همچون محدود بودن منابع تكنولوژیك، سرمایه گذاریهای هنگفت جهت نوآوری و توسعه فناوری، دشواری دستیابی به فناوریهای توسعه یافته توسط دیگر بنگاهها، پررنگ شدن حمایت ازحقوق مالكیت معنوی و... ضرورت روزافزون مدیریت این منبع حیاتی را در سطوح مختلف آشكار ساخته است.
● ضرورت توجه به مدیریت فناوری
قرن بیست و یكم، قرنی است كه در آن تحولات شگرف علمی و تكنولوژیكی به همراه پدیده جهانی شدن موجب شده است تا كشورها و بنگاههای اقتصادی برای باقی ماندن در بازار جهانی به رقابت تنگاتنگی با یكدیگر بپردازند.
درواقع درجهانی كه اقتصاد تحت تاثیر مسایل سیاسی و تكنولوژیكی قرار دارد، چالش فراروی مدیران و سیاستگذاران كشورهای درحال توسعه (ازجمله ایران) باتوجه به محدودیت منابع، پویایی محیط، رقابتهای شدید جهانی و عقب افتادگی تكنولوژیكی، برخورد هوشمندانه و آگاهانه تر با موضوع كسب توانمندیهای تكنولوژیكی است. ازسوی دیگر، بررسی پیــــــامدهای اجتماعی تصمیم گیریهای سیاستگذاران ملی در زمینه توسعه فناوری مناسب نیز از دیگر مواردی است كه لزوم و اهمیت به كارگیری مدیریت فناوری را در این سطح آشكار می سازد.
در سطح بخش یا یك صنعت خاص نیز، مدیران و تصمیم گیران، اینك با محیطی متفاوت با گذشته مواجه هستند. شركتهای رقیب درحال ادغام با یكدیگرند و كمك به رشد كارآفرینی در سطح بنگاههای كوچك و متوسط فعال در یك صنعت از مسئولیتهای عمده این بخشها به حساب می آید. ایجاد خوشه های صنعتی، شبكه های انتشار فناوری و توسعه فناوریهای عمومی (GENERIC) كه كاربرد بسیاری در سطح صنعت دارند از چالشهای اصلی است كه مدیران و سیاستگذاران با آن دست به گریبان هستند. در این سطح، مدیریت فناوری با ارائه راهكارهای مناسب می تواند به این دسته از مدیران اجرایی و میانی در وزارتخانه های مختلف كشور كمك كنند.
مدیریت فناوری در سطح بنگاههای اقتصادی به مدیران این بنگاهها خدمات بسیاری ارائه می كند. اما متاسفانه بسیاری از مدیران ومهندسان در بنگاههای اقتصادی داخلی بر «بهره برداری» از فنــــاوری صرفاً در راه كسب و كار خود تمركز كرده اند و این موضوع باعث شده است تا آنها تاثیر فعالیتهای تكنولوژیكی كنونی را در آینده شركت كمتر از حد واقعی برآورد كنند و كمتر به مسایلی چون كوتاه شدن دوره عمر محصولات، نوآوریهای مداوم در محصولات و فرایندها و درنهایت جهانی شدن تولید كالاها و خدمات بپردازند. مطمئناً افزایش توجه و آگاهی مدیران و مهندسان ایرانی از مفهوم مدیریت فناوری به این گروه از مدیران كمك می كند تا ازطریق تدوین و یكپارچه سازی استراتژی كسب و كار و فنــــاوری، شركتهای خود را برای بهبود بهره وری، افزایش اثربخشی و مستحكم كردن جایگاه رقابتی شان در بازار داخلی و بین المللی یاری كنند.
● نتیجه گیری
رقابت، توان رقابتی، توسعه پایدار، و جهانی شدن واژه هایی هستند كه امروزه در كلیه محافل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در سطوح ملی، بخشی و بنگاههای اقتصادی به گوش می رسند. به نظر می رسد كه در شرایط فعلی دیگر كسی بر سر مقوله خوب یا بد بودن جهانی شدن و یا تدوین استراتژی های رقابتی پایدار بحثی ندارد، زیرا روند جهانی شدن ظاهراً غیرقابل برگشت بوده و كشورها و بنگاههای اقتصادی مختلف را تحت تاثیر خود قرار داده است. اگر بپذیریم كه امروزه فناوری نقش بسیار مهمی در فرایند جهانی شدن و اتخاذ استراتژی های رقابتی در سطح جهانی دارد، قطعاً به این موضوع خواهیم رسید كه برای مدیریت این منبع گرانبها و ارزشمند، به كسب مهارتهای زیادی نیازمندیم.
امروزه، مدیران ارشد در سطوح مختلف برای كسب موفقیت، برخورد آگاهانه با تحولات دنیای كسب و كار، پرهیز از رویكرد آزمون و خطا و درنهــایت كاهش ریسك تصمیم گیریهای خود، باید آشنایی با اصول مدیریت فناوری را تاحد ممكن افزایش داده و به تدریج، اصـول آن را درعمل پیاده كنند. از این رو مدیریت فنــاوری به عنوان مقوله ای میان رشته ای، سعی در یكپارچه سازی دیدگاه مدیران به تحقیقات، انتقال فناوری، توسعه محصولات و فرایندهای جدید، تجاری سازی فناوری، كسب توان رقابتی ازطریق فناوری و درنهایت یكپارچه سازی تمامی این موارد در استراتژی كلی بنگاههای اقتصادی داشته و در سطح كلان، به مدیران عالی كمك می كند تا به سیاستگذاریهای مناسب، تمامی تلاشهای پراكنده ملی در مسیر توسعه فناوری را هماهنگ و جهت دهی كرده و با فراهم آوردن زیرساختهای لازم و حضور هوشمندانه، موجبات توسعه پایدار و افزایش توان رقابت ملی را فراهم آورند.
منابع و ماخذ
۱ - مدیریت تكنولوژی، رمز موفقیت در رقابت و خلق ثروت، طارق، خلیل، ترجمه سیدكامران باقری و ماهور ملت پرست، انتشارات پیام، متن، ۱۳۸۱ ص ۴۸
۲ - NATIONAL RESEARCH COUNCIL. (۱۹۸۴), MANAGEMENT OF TECHNOLOGY THE HIDDEN COMPETITIVE ADVANTAGE. NATIONAL ACADEMY PRESS, WASHINGTON. DC. REPORT N۹. CEST-CKOSS-۶.P: ۱۵
۳ - JOHN N. SKILBEK & CRAIG M. CRUICK SHANK, (۱۹۹۷), “INNOVATION IN TECHNOLOGY MANAGEMENT, THE KEY TO GLOBAL LEADERSHIP” PICMET/, P:۲۰۶
۴ - ROUSSEL P, K. SAAD & T.ERICKSON, ۱۹۹۱, THIRD GENERATION R&D HARVARD BUSINESS SCHOOL PRESS ROTHWELL R. (۱۹۷۷), THE CHARACTERISTICS OF SUCCESSFUL INNOVATORS AND TECHNICALLY PROGRESSIVE FIRMS, R&D, MANAGEMENT, VOL, P:۱۹۱-۲۰۶
MILLET, SM, (۱۹۹۰), THE STRATEGIC MANAGEMENT OF TECHNOLOGICAL R&D: AN IDEAL PROCESS FOR THE ۱۹۹۰, INT. TECHNOLOGY MANAGEMENT, VOL ۱۰, P:۶۴-۶۶
۵ - DREJER A, (۱۹۹۰), FRAMEWORK FOR THE TECHNOLOGY MANAGEMENT OF TECHNOLOGY.
منبع : ماهنامه تدبیر


همچنین مشاهده کنید