جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

از ۷ سالگی در صف نان می ایستادم


از ۷ سالگی در صف نان می ایستادم
دیتمار برباتوف وحشت زده است؛ از همه سفرهایی كه با اتومبیل به لندن دارد، از ترافیكی كه در آنجا حاكم است و از حق ترددی كه بایدبپردازد.برباتوف می پرسد. «حق تردد؟ این دیگر چیست؟» همه چیز را برایش توضیح می دهم. او می گوید: «ترافیك هنوز وحشتناك است.» این بازیكن جدید تاتنهام می كوشد تا همه چیز را درباره محیط جدیدش بداند. او كه اولین مصاحبه مطبوعاتی اش را با دیلی میل انجام می دهد، اظهار می دارد: «قبلاً در لوركوزن بودم و آنجا فقط ۲۰۰ هزار نفر جمعیت داشت. اما لندن، ببینید چقدر بزرگ است. تفاوت را ببینید. صحبت كردن به زبان انگلیسی خیلی كمكم می كند. اما بیشتر اوقاتم را صرف شناختن شهر می كنم. سعی می كنم با اتومبیل بروم و همه جا را ببینم. به دور و اطراف سر می زنم و خیابان ها را می شناسم. گاهی اوقات گم می شوم اما راهم را پیدا می كنم. در حال حاضر، اوضاع خوب است. تاكنون فقط برای لباس به مغازه ها سر زده ام. به نظرم خیابان آكسفورد بسیار جالب است. مردم زیادی آنجا هستند. باورنكردنی است.»
آیا بلغاری های دیگری هم به زودی در وست اند به او ملحق خواهند شد. او می گوید: «منتظریم كه ببینیم بلغارستان به اتحادیه اروپا ملحق خواهد شد. البته هنوز نمی دانم كه آیا این الحاق برای بلغارستان بهتر خواهد بود یا نه.» برباتوف به تشریح اوضاع بلغارستان می پردازد: «هزینه ها بالا است. شاید برای شما گران نباشد اما برای ما گران است. اشتغال كافی در آنجا وجود ندارد و اگر خانواده ای داشته باشیم، بهترین ها را برای آنان می خواهیم. برایشان غذا تهیه می كنیم، لباس می خریم و حمایتشان می كنیم و مشغول كار هستیم.به همین دلیل است كه حق تردد برای او آزار دهنده است زیرا این مسأله به نظر وی هدر دادن پول است.
او تابستان امسال از لوركوزن به تاتنهام پیوست و این انتقال برای تیم لندنی ۱۱ میلیون پوند هزینه دربر داشت. او كه ۲۵ سال سن دارد، در محیطی به دنیا آمد و رشد كرد كه كمونیسم در فضای آن موج می زد و در عین حال او دوره كمونیسم و پس از آن را تجربه كرده است. او انواع و اقسام بلاتكلیفی هایی را كه یك انسان ممكن است تجربه كند، دیده است. او در صف نان ایستاده است و هنگامی كه ۱۷ سال بیشتر نداشت، پس از ترك خانواده و پیوستن به زسكاصوفیه زندگی در یك خوابگاه ۶ نفره را تجربه كرد.وی افزود: «این وضعیت برای همه كسانی كه در تیم ملی بلغارستان حضور دارند یكسان است. ما هرگز فراموش نمی كنیم از كجا آمده ایم و زمانی كه دور هم جمع می شویم از آن روزها حرف می زنیم.
روزهای نخست حضور در زسكاصوفیه را به خاطر می آورم. اهل صوفیه نیستم اما مجبور بودم به آنجا بروم. همه اینگونه بودند. ما در خوابگاه زندگی می كردیم. پول كافی نداشتیم. حتی غذای كافی نبود. این وضعیت برای ما دشوار بود اما همه چیزهایمان را تقسیم می كردیم.»او در ادامه اظهار داشت: «ما سعی می كنیم این چیزها را فراموش نكنیم زیرا چرخ زمانه می چرخد و اگر چوب لای این چرخ بگذارید، بازنده می شوید. ما می خندیدیم. جوك تعریف می كردیم. اما وضعیتمان دشوار بود. خانه ام را ترك كرده بودم و پولی به من پرداخت نمی شد. هیچ كسی به من پول نمی داد. اما من هم به خاطر پول بازی نمی كردم. به این امید بازی می كردیم كه به تركیب ثابت راه پیدا كنیم تا پس از آن پول گیرمان بیاید.
من هرگز به این چیزها فكر نمی كردم. زمانی كه هنوز جوان و معصوم هستید، به دنبال شهرت می روید نه شانس. زمانی كه بچه بودم آمادگی آن را داشتم كه برای تیم موردعلاقه ام به صورت رایگان بازی كنم. هنگامی كه بزرگتر می شوید طرز تفكرتان تغییر می كند. باید واقعیت را بپذیرید. گاهی اوقات می نشینم و با خود فكر می كنم هنگامی كه فوتبال به صورت آماتوری برگزار می شد، بهتر بود یعنی زمانی كه برای سرگرمی و شادی بازی می كردیم، نه برای پول. شاید آن دوره بهتر بود.پدر دیتمار بازیكن زسكاصوفیه بود. این بازیكن با یادآوری آن دوران اظهار می دارد: «من و برادر كوچكم كودكی خوبی داشتیم. ما در خانواده ای ورزش دوست به دنیا آمدیم. پدرم بازیكن فوتبال بود و مادرم هندبال بازی می كرد.
برای من، پدرم بهترین بود. در حالی كه بزرگ می شدم پدرم بهترین آموزگارم بود. او همه چیز را به من آموخت. او آموخت كه چگونه بازی كنم، چگونه گل بزنم، چگونه توپ را كنترل كنم و چگونه پاس بدهم و ما هنوز از آن روزها حرف می زنیم. هنگامی كه در اینجا بازی داریم، به او زنگ می زنم یا او با من تماس می گیرد و به خاطر بازی هایم از من تمجید می كند. درباره كارهایی كه در بازی كرده ام و یا باید می كردم، حرف می زنیم و براساس آنها بازی هایم را اصلاح می كنم. او یك بازیكن حرفه ای بود و افتخار می كنم كه پسر او هستم. او بازیكنی بود كه از سرش استفاده می كرد و من از چنین بازیكنی خوشم می آید.
اما در آن زمان در بلغارستان نمی شد پول زیادی به دست آورد. باید ساعت ۶ صبح از خواب بیدار می شدیم و در صف نان می ایستادیم. گاهی این صف، چند صد متر می شد. یادم می آید ۷ یا ۸ ساله بودم كه در صف نان می ایستادم. اما دوران آموزنده ای بود. پدر و مادرم برای ما هر كاری می كردند و من تلاش می كردم كه پاسخ آنان را به شایستگی بدهم.»آیا برای پدر دیتمار آسان بود كه او را در این مسیر حساس نگه دارد. دیتمار با لبخند می گوید: «نه، آسان نبود. زیرا یك جوان ۱۹ یا ۲۰ ساله فكر می كند همه چیز را درباره زندگی می داند. چنین فردی می خواهد همه چیز را بیازماید. یادم می آید كه یك بار شب قبل از بازی ساعت ۴ صبح به خانه رفتم. پدرم منتظرم بود. او فقط گفت: «مگر نمی خواهی بازیكن شوی؟ گفتم كه می خواهم بازیكن شوم اما دوستانم از من خواستند كه شب را در كنارشان باشم.
می خواستم چیز تازه ای را بیازمایم، اما آرامش پدرم را هرگز فراموش نمی كنم. این مسأله تأثیر زیادی روی من داشت زیرا انتظار داشتم كه عصبانی شود و سرم داد بكشد. از این اشتباهم درس گرفتم و هرگز آن را تكرار نكردم.»او با اشاره به تنهایی اش می گوید: «اكنون تنها هستم و روی كارم متمركز شده ام. به همین دلیل است كه تاتنهام من را به اینجا آورد. برای اینكه بازی كنم و برای این تیم گل بزنم.»او اكنون برای تیمش گل می زند و به واسطه همین امر توانسته است نظر تیم بزرگی مثل منچستریونایتد را جلب كند.
او برای لوركوزن گل می زد و با وجود علاقه یونایتد به تاتنهام پیوست، بنابراین مارتین یول مربی تاتنهام قرارداد خوبی به او پیشنهاد كرد.برباتوف افزود: «۶ سال بسیار خوب و شگفت انگیز را در آلمان سپری كردم. اما زمان تغییر و تحول فرا رسیده بود. اینجا بازیكنان بزرگی حضور دارند و لیگ برتر انگلستان بزرگترین لیگ دنیا است.
سعی می كنم كار خود را به بهترین وجه ارایه دهم. فوتبال بازی كنم و گل بزنم. اگر چنین كنید شهرت به دنبالش می آید و همه به شما احترام می گذارند. در حال حاضر كار خودم را می كنم و به چیزی كه بیش از همه علاقه دارم این است كه روز به روز بهتر شوم. من به خودم باور دارم. این تنها چیزی است كه می توانم بگویم. باید منتظر بود و دید كه در آینده چه اتفاقی می افتد.»شاید برباتوف همه این سختكوشی و موفقیت ها را مدیون روزگار سخت و ناخوشایندی است كه در صف نان می ایستاد و در خوابگاه های پرجمعیت زندگی می كرد.
منبع : روزنامه ابرار ورزشی


همچنین مشاهده کنید