جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

برای دیوید بکهام


برای دیوید بکهام
لطفاً از گل دیوید بكهام ذوق زده نشوید و اصلاً فكر نكنید او به دوران اوج بازمی گردد!این بازیكن كه قبلاً خیلی خیلی بزرگ تصور می شد (در ادامه مشخص شد قدرت او در موهای زیبایش بود!) اكنون فردی بی مصرف تلقی می شود. نیازی نیست راز سقوط دیوید شرح دهیم. حواشی او گویای همه چیز است.
● صادره از «لیتون»
دیوید به گفته خود رنج شنیدن «هو» را اولین بار در كودكی هنگامی كه جلوی چشم هواداران تاتنهام، منچستریونایتد را به عنوان تیم آینده خود انتخاب كرد، متحمل شد. او بزرگ شد و یاد گرفت چگونه با دلیل، آرمان های خود را حفظ كند. این جوان بدون مراقبت های لازم از سوی والدین رشد كرد و وقتی از وسط زمین دروازه ویمبلدون را گشود به اوج شهرت رسید. تیتر درشت روزنامه ها نیز نمی توانست بر شهرت دیوید بیفزاید. او در جای دیگری مطرح شد؛ داستان های هزار و یك شب این بازیكن را كه فراموش نكرده اید؟ زمان می گذشت اما بكهام سر به راه نمی شد. تلنگری لازم بود.
● لنگه كفش
«دیوید» با گرانقیمت ترین ماشین ها خیابان های جزیره را زیر پا می گذاشت و اگر كسی به قصد آزار او و ویكتوریا جلوی ماشینش توقف می كرد، جنجال به پا كرده و زور خود را نشان می داد. مردم از زندگی رؤیایی او صحبت می كردند و تصور می نمودند در دنیای دیگری سیر می كند اما این زندگی از بیرون زیبا بود. آن لبخندهای سردی كه او و ویكتوریا جلوی دوربین ها تحویل خبرنگاران می دادند، گویای همه چیز بود.
● روانشناسی بكهام
چند سال پیش روزنامه «سان» به نقل از یك روانشناس برجسته اسرار تكان دهنده ای درباره بكهام فاش كرد. آن روانشناس در قسمتی از گفته های خود به نكات جالبی اشاره كرد: بكهام در دوران كودكی با بی توجهی پدر و مادر روبرو شده و به همین دلیل وقتی بزرگ شد، تصمیم گرفت از محیط خانواده دور شود. خیره سری او در ابتدای دوران حرفه ای، ناشی از شرایط خاص عصر بچگی بود.
دیوید خیلی زود ترك تحصیل كرد و با پولی كه از راه جمع كردن شیشه به دست می آورد، اتاق خانه یك پیرمرد و پیرزن به زعم خود مهربان را اجاره كرد. «دیوید» محبت دریغ شده ۵ سالگی خود را طلب می كرد و عاقبت به دست آورد؛ هرچند خیلی دیر! بی توجهی پدر و مادر به حدی بود كه حتی وقتی دیوید نیمه شب با حالتی نامتعادل راهی خانه شد، هرگز نپرسیدند آیا سر تمرین بودی یا...
چند سال بعد تاریخ تكرار شد. بكهام جای آنكه سر تمرین حاضر شود، در فروشگاه ها مشغول خرید برای بروكلین (فرزندش) دیده می شد. اینجا چشمی مراقب اعمال او بود. فرگوسن نگذاشت این جوان بیش از این تباه شود. قابل توجه آقای تد بكهام! نوبت «لنگه كفش» فرا رسید. فرگی تصور می كرد با زدن یك ضربه فیزیكی می تواند عقل دیوید را جابجا كند اما اشتباه می كرد اگر هم قرار بود اتفاقی رخ دهد باید قبل از آن گل معروف به ویمبلدون و آن سر تكان دادن های معنادار به وقوع می پیوست.
● ...و اكنون
دیوید تمرینات رئال مادرید را به قصد شركت در مراسم ازدواج تام كروزترك كرد. كاپلو عصبانی شد اما او هم نتوانست و ظاهراً نمی تواند این جوان سركش را رام كند. هواداران، هزار چهره از او به یاد دارند اما ما فقط ۲ تصویر از وی به یاد داریم؛ اولی آن جوان معصوم با موهایی بلوند كه گل می زد و هواداران را شاد می كرد و دیگری این عروسك تبلیغاتی كه گل نمی زند اما اسپانسرها را راضی می كند.
منبع : روزنامه ابرار ورزشی


همچنین مشاهده کنید