جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

آیت الله محمد مهدی خالصی


آیت الله محمد مهدی خالصی
بخش دائره المعارف سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی با داشتن حدودا۸۵۰ زندگی نامه از علمای مجاهد پانصد سال تاریخ سیاسی مذهبی به عنوان منبع ارزنده ای جهت استفاده محققان و پژوهشگران از سوی مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است. علاقه مندان می توانند با وارد شدن در بخش «دائره المعارف ها»یِ سایت با جستجوی عالم مورد نظرشان به اطلاعاتی پیرامون حیات و سلوک سیاسی اجتماعی ایشان دست یابند. پانزدهم ذی حجه مصادف با تولد آیت الله محمد مهدی خالصی است. ایشان از علمای مبارزی است که به همراه فرزند خود در سرزمین عراق بر ضد اشغالگران انگلیسی دست به نبردهای مسلحانه زد و در نهایت نیز در حالت تبعید در شهر مقدس مشهد درگذشت.
از برجسته ترین علمای مجاهد و ضد استعمار شیعه عراق در قرن سیزدهم و چهاردهم هجری. وی فرزند شیخ حسن كاظمی بود و در ۹ یا ۱۵ ذیحجه ۱۲۷۶ ق در كرخ - كاظمین به دنیا‌ آمد و در میان طایفه خود (خالصی)‌ پرورش یافت. برخی مقدمات علوم دینی را نزد پدرش در نجف آموخت، سپس به زادگاهش بازگشت و تحصیلات خود را در فقه و اصول و كلام نزد استادان فاضل كاظمین از جمله شیخ عباس جصانی تكمیل كرد و بار دیگر به نجف اشرف بازگشت و در حوزهٔ درس علما و مدرسان آنجا حاضر شد و از فضلای معروف گردید. سپس به سامرا رفت و از درس میرزای شیرازی استفاده كرد و بعد از رحلت او به زادگاهش كرخ بازگشت و به تدریس پرداخت.
حلقه درس وی را طلاب فاضل تشكیل می دادند و او دروس فقه و كلام و تقریرات درس اصول استادش، آخوند خراسانی را تعلیم می داد و چند سال بعد به مقام ریاست علمای كاظمین رسید و شیعیان كرخ و كاظمین از او تقلید كردند.
در اواخر ۱۳۲۹ ق و پس از حملهٔ‌ روس ها به شمال ایران كه آزادیخواهان سرشناسی را دستگیر و اعدام نمودند و نیز اندكی بعد از حملهٔ استعمارگران ایتالیایی به طرابلس غرب (لیبی)، بسیاری از مراجع و علمای عراق، از جمله شیخ مهدی خالصی فتوای جهاد بر ضد اشغالگران روسی و ایتالیایی صادر كردند.
در ذیحجه ۱۳۳۲ ق متفقین علیه عثمانی اعلام جنگ دادند و متعاقب آن، دولت عثمانی نیز در ۱۸ ذیحجه همان سال بر ضد آنان اعلام جهاد داد. یك هفته بعد كه انگلیسی ها به عراق یورش برده و بندر فاو را تصرف كردند، علمای شیعه عراق از جمله آیت الله خالصی در حمایت از عثمانی،‌ فتوای جهاد بر ضد كفار (استعمارگران انگلیسی) صادر كردند.
در كاظمین، شیخ محمدمهدی خالصی، جنبش جهاد را هدایت كرد و بر وجوب دفاع از سرزمین های اسلامی فتوا داد. او رساله ای به نام السیف البتار فی جهاد الكفار (شمشیر بران در جهاد با كفار) نوشت. همچنین با صدور حكمی بر مسلمانان واجب كرد تا برای از بین رفتن فتنه كافران، تمام دارایی خود را در راه جهاد هزینه كنند و كسی كه از بخشیدن سرمایه، خودداری كند، واجب است كه به اجبار از او بگیرند.
اشغال بخشی از سرزمین عراق توسط انگلیسی ها و نیز صدور فتاوای جهاد علما بر ضد آنان، شور و احساسات فراوانی در میان شهرهای شیعه نشین عراق ایجاد كرد و ده‌ها هزار داوطلب به دعوت علما، آمادهٔ‌عزیمت به جبهه های نبرد شدند. مجاهدان به سه گروه تقسیم گردیدند و هر گروه را تعدادی از علما فرماندهی می كردند. گروه دوم مجاهدان كه در هویزه استقرار داشت تحت فرماندهی شیخ محمدمهدی خالصی و فرزندش شیخ محمد خالصی زاده و تعدادی دیگر از علما بود. آنها عملیات نظامی متعددی علیه تأسیسات نفتی انگلیس اجرا كردند.
در ۵ ربیع الاول ۱۳۳۷ق، به دعوت فرماندار انگلیسی كاظمین، علمای بزرگ كاظمین و در رأس آنان آیت الله خالصی در جلسه ای با حضور فرماندار شركت كردند و در آن علما با حضور و حاكمیت سیاسی انگلستان بر عراق، آشكارا مخالفت كرده طی طوماری خواستار تشكیل یك حكومت عربی ـ اسلامی شدند. علمای كاظمین توانستند افكار عمومی را بر ضد حاكمیت انگلستان بر عراق بسیج نمایند. آنها تهدید كردند كه هركس به نفع اشغالگران انگلیسی رأی دهد،‌او را تحریم و از جامعه طرد خواهند كرد. اغلب مردم شهر كاظمین نیز به ندای آنان پاسخ مثبت دادند. پس از اینكه در كنفرانس قاهره (۲ رجب ۱۳۳۹ق) تصمیم نهایی بر معرفی فیصل به عنوان تنها نامزد حكومت عراق گرفته شد، شیخ مهدی خالصی و سیدمحمد صدر،‌از جمله علمایی بودند كه او را تأیید و مدت كوتاهی با وی همكاری كردند. خالصی در دیدارش با فیصل او را اینگونه مخاطب قرار داد: ما با شما به عنوان پادشاهی بیعت می كنیم كه به طور عادلانه در كشور حكومت كنید بر این اساس كه حكومت، قانونی و پارلمانی باشد و عراق در دوران شما متكی به هیچ قدرت بیگانه ای نباشد. همچنین او با صدور فتوایی درباره بیعت، بر موضعگیری خود تأكید كرد، كه این فتوا عیناً در روزنامه های داخلی عراق انتشار یافت.
هنگامی كه وهابیان حجاز در ۱۳۳۹ ق به قصد انهدام مراقد ائمه شیعه (ع)، تصمیم حمله به جنوب عراق را داشتند،‌وی به همراه گروهی از علمای كاظمین و مردم داوطلب، به دعوت آیت الله نائینی و آیت الله سیدابوالحسن اصفهانی به كربلا آمد.
در ۱۳۴۰ ق نیز انگلستان تصمیم گرفت كه قرارداد اتحاد با ملك فیصل، نامزد پادشاهی عراق را امضا كند كه در واقع امر، نوعی تحت الحمایگی بود كه قبلاً علما با آن مخالفت كرده بودند. این قرارداد سال بعد در معرض افكار عمومی قرار گرفت و متعاقب آن تشنجاتی در كشور پدید آورد. نمایندگان شیعیان بغداد به كاظمین رفتند و با شیخ مهدی خالصی و سید حسن صدر دیدار كردند و از آنان خواستند كه با قرارداد اتحاد میان ملك فیصل و انگلستان، مخالفت كرده و پادشاهی فیصل را نیز به رسمیت نشناسد. خالصی با این پیشنهاد موافقت كرد مشروط بر آنكه نائینی و اصفهانی نیز فتوای مذكور را امضا كنند.
آن سه نفر در فتاوایی كه صادر كردند هرگونه شركت در انتخابات را تحریم نمودند. آیت الله خالصی نیز فتوایی صادر كرد و اعلام نمود در صدد باطل كردن بیعت خود با فیصل است زیرا او به تعهداتش مبنی بر حفظ استقلال خود عمل نكرده است، همچنین بر رها شدن از هر قید و بند و دخالت خارجی تكیه و تأكید نمود و طی فتوای دیگری ورود به دستگاه های دولتی و ادارات را تحریم و آن را به مثابه همكاری با كفار دانست. با آنكه فیصل در آغاز، اهمیتی بدان فتواها نمی داد اما آن فتواها تأثیر فراوانی بر مردم عراق گذاشت و اكثریت مردم عراق، انتخابات را تحریم كردند.
مقامات انگلیسی و فیصل ناگزیر مخالفت علما را جدی گرفتند و چون هیچ یك از علما آماده توافق نبودند، لذا درصدد تبعید آنان برآمدند. نخست شیخ محمدخالصی زاده و سیدمحمد صدر را از عراق به ایران تبعید كردند و در ذیقعده ۱۳۴۱ ق شیخ مهدی خالصی نیز به حجاز تبعید شد. وی پس از پایان مراسم حج بنا به دعوت دولت ایران از راه بندر بوشهر و اصفهان وارد قم گردید و در همه جا استقبال فراوان مردم روبرو شد. پیش از وی آیت الله نائینی و آیت الله اصفهانی به عنوان اعتراض به تبعید خالصی و دیگر علما، عراق را به سمت قم ترك كرده بودند. به گفته خالصی زاده، هنگامی كه شیخ مهدی خالصی دریافت كه علمای تبعیدی ساكن قم‌(نائینی و اصفهانی)، دو تن را نزد ملك فیصل فرستاده تا از وی خواهش كنند كه در باز گرداندن علما به عراق به آنان كمك و همكاری كند، سخت ناراحت شد و یاران روحانی خود را سرزنش كرده گفت كه نباید تسلیم حكومت عراق و انگلیس شد، بلكه باید در ایران ماند و نخست این كشور و سپس عراق و دیگر كشورهای اسلامی را اصلاح كرد. به سبب همین اختلاف نظر خالصی با دیگر علمای تبعیدی بود كه نامبرده قم را رها كرد به مشهد روی آورد و به اقامه جماعت و تدریس و تألیف پرداخت. ولی بنا به گزارش دیگری، مقامات دولتی عراق، حساب شیخ مهدی خالصی را از دیگر علمای تبعیدی جدا ساخته و به هیچوجه مایل نبودند نامبرده به عراق بازگردد.
آیت الله خالصی در اندیشه و عمل، انقلابی و سازش ناپذیر و خواستار دگرگونی اساسی در ساختار سیاسی ایران و عراق و دیگر كشورهای اسلامی بود كه رهبران مذهبی آن زمان، پس از چندین سال جنگ و درگیری و شكست و ناكامی و تبعید، حاضر به انجام چنان كاری نبودند.
به هر روی، در ۱۲ رمضان ۱۳۴۳ ق در مشهد مقدس درگذشت و در جوار مرقد امام رضا (ع) دفن شد. به مناسبت درگذشت او، حوزه های علمیه ایران و عراق تعطیل شد و مجالس ختم متعددی در این دو كشور برگزار گردید و شعرای زیادی بر او مرثیه سرودند. وی دارای تألیفات متعددی بود از جمله:‌حاشیه علی الفیه الشهید الثانی؛ الدراری اللامعات فی شرح القطرات و الشذرات؛ رساله فی تداخل الاغسال؛ كتاب فی الرجال؛ رساله در فقه (فارسی)؛ رساله فی الارث؛ الشریعه السمحاء؛ القواعد الفقهیه؛ مختصر الرسائل؛‌تلخیص رسائل شیخ انصاری در فقه و بالاخره العناوین فی الاصول. او همچنین مدرسه ای به نام جامعه الزهرا در كاظمین تأسیس كرد.
منابع: تاریخ جنبش اسلامی در عراق (۱۹۰۰-۱۹۲۴م)، ۲۲۳-۲۲۴، ۲۲۷، ۲۳۳-۲۳۴، ۲۳۷، ۲۴۲، ۲۴۹، ۲۵۳؛ تشیع و مشروطیت در ایران، ۱۷۲، ۱۸۱، ۱۸۳؛ دایره المعارف تشیع، ۷: ۳۶-۳۷؛ ریحانه الادب، ۲: ۱۱۶-۱۱۷؛ علما معاصرین، ۱۳۴-۱۳۶؛ فقهای نامدار شیعه، ۳۹۰، ۳۹۵، ۴۳۰،‌۴۱۰؛ «قیام نجف علیه انگلیس (۱۹۱۸م/ ۱۳۳۶ق)»، تاریخ معاصر ایرن، س ۱، ش۱، بهار ۱۳۷۶، ۱۴؛ «آفتاب پنهان»؛ كیهان فرهنگی، س ۵، مرداد ۱۳۷۲، ش ۱۰۰، ۱۱۶-۱۱۸؛ گنجینه دانشمندان، ۱: ۲۲۹-۲۳۱؛ مرگی در نور، ۳۴۸؛ معارف الرجال فی تراجم العلما و الادباء، ۳: ۱۴۷-۱۵۰؛ مكارم الآثار، ۶: ۲۱۴۵-۲۱۴۷؛، نقش عشایر عرب خوزستان در جهاد علیه استعمار، ۸۲، ۸۴، ۱۲۴، ۱۲۵، ۱۲۹-۱۳۰؛ نقش علمای شیعه در رویارویی با استعمار، ۸۹، ۹۰، ۹۳، ۱۴۸، ۱۶۰، ۲۱۲، ۲۳۸؛ نهضت روحانیون ایران (چاپ دوم)؛۱ و ۲: ۱۷۳؛ نهضت شیعیان در انقلاب اسلامی عراق، ۱۶۶.
منبع : مرکز اسناد انقلاب اسلامی


همچنین مشاهده کنید