جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


داستان کوتاه


داستان کوتاه
● داستان كوتاه چیست؟
داستان كوتاه لحن خشكی دارد و برشی برگرفته از زندگی است. آغاز و انتها در داستان كوتاه مطرح نیست، چرا كه هر سطری خواستش را بیان می دارد و به همان اندازه مهم است. داستان كوتاه بیشتر در پی وحدت زمان است و زبانش ساده و بی آلایش می باشد، با این همه نمی توان در آن نشانی از ابتذال یافت.
یكی از مسایل در درك داستان كوتاه پی بردن به عمق حادثه های سطحی داستان برای دریافت معنا و زبان سمبلیك حوادث است. اغلب خوانندگان و البته منتقدان عقیده دارند كه داستان های خوب، دلپذیر و لذت بخشند. خوانندگان طی سالیان متمادی از نوشته های داستان نویسان بزرگ لذت برده اند. اگر از خواندن داستانی لذت نبردید نخست مطمئن شوید داستان را خوب فهمیده اید یا نه. اگر بعد از تجزیه و تحلیل عناصر داستان چیزی دستگیرتان نشد مطمئن باشید كه اشكالی در داستان وجود دارد.
از دیگر ویژگی های مهم داستان كوتاه پرهیز از شاخ و برگ اضافی و دوری از گزافه گویی است. داستان كوتاه در عین حال كه تكان دهنده ترین، سرسختانه ترین و موثرترین ابزار تاثیرگذار بر آحاد اجتماع است. از نقطه نظر ادبی نیز موفق ترین به شمار می آید. ارزش واقعی داستان كوتاه در پیام انسانی، هم دردی با مطرودان و مظلومان و انتقاد سخت و كوبنده از جامعه است. به همین دلیل است كه داستان های كوتاه جذاب و دلنشین می گردد.
داستان كوتاه مانند اتومبیلی است كه بنزین كافی برای رسیدن به مقصد خاصی را دارد. این اتومبیل نمی تواند از مسیر خود منحرف شود یا گردش اشتباهی داشته باشد یا سرعتش را كم و زیاد كند یا حرف اضافی داشته باشد و یا این كه بیراهه برود.
این ضروریات را اولین بار منتقد بزرگ داستان كوتاه ادگارآلن پو مطرح كرد: «نویسنده ابتدا تأثیر واحدی را در نظر می گیرد. بعد با استفاده از حوادث و تركیب اثرات آن ها به عنوان بهترین وسیله برای رسیدن به یك «تاثیر واحد» سود می جوید.» «كنش» یا «عمل» در داستان كوتاه به نرمی و به طور قابل قبولی شكل می گیرد. داستان كوتاه، داستان شخصیت پردازی نیست، بلكه موقعیت است و شخصیت نسبت به موقعیت سنجیده می شود، اما در داستان بلند یا رمان محور، شخصیت اصلی است و تعداد شخصیت در داستان های كوتاه اندك است و خواننده در مواجهه با چنین شخصیتی همواره در حال تفكر درباره علت اعمال كاراكترهاست یا این كه در پی آن است كه اگر شخصیت فوق با موقعیت متفاوتی روبه رو می شد چه عكس العملی نشان می داد و چه اندیشه ای از ذهنش می گذشت.
كتاب های زیادی درباره شخصیت های آثار شكسپیر نوشته شده است، چون آن ها به خوبی شخصیت پردازی شده اند. به طوری كه ما می توانیم آن ها را همانند مردمان واقعی توصیف كنیم و رفتار و كردارشان را مورد بررسی قرار دهیم. البته نمی توان شخصیت های نظیر هاملت یا لیدی مكبث را در داستان كوتاه پیدا كرد، اما می توان با شخصیت های ویژه ای آشنا شد كه همواره در یادها بماند.
● نویسنده داستان كوتاه از چه شیوه های ادبی بهره می گیرد؟
در وهله نخست زبان روایت بی نهایت بی آلایش و سخت روزمره است و همراه با برودت و تاكید بر عینیت «بیان شاعرانه معمول» در داستان كوتاه جایی ندارد.
یك داستان كوتاه قوی پنجره هایی از زندگی را در برابر دیدگان ما می گشاید. خواننده با خواندن داستان های ماجراجویانه یا كلاسیك خود را در میان بعضی از حوادث می بیند یا با خواندن داستانی مهیج بدون آن كه خطری او را تهدید كند، دچار هیجان می شود.
اما در این میان لذتی نیز وجود دارد كه از عمیق بودن معنای داستان نشأت می گیرد. این لذتی است كه همراه خواننده می ماند، داستانی كه به خاطر «عمق معنا» باعث لذت ذهنی می شود و به خواننده دیدگاهی می دهد كه همراه او باقی می ماند. یك گزارش خبری عبارت از كوشش یك خبرنگار در نوشتن حقیقت پیرامون حوادثی ویژه است.
در حالی كه داستان كوششی است برای نوشتن چكیده حقیقتی تعمیم داده شده درباره بعضی از مسایل یا موقعیت ها و اشخاص، تا ما بتوانیم از آن طریق قسمتی از واقعیت زندگی را واضح تر و واقع بینانه تر ببینیم. ادبیات ما را با تجربیات كسانی شریك می سازد كه بهتر از ما می بینند و بیشتر از ما درباره آنچه كه می بینند می اندیشند. همواره در تاریخ انسان های بزرگ نوشته هایی از تجربیات و اندیشه های خود به جا گذاشته اند. به وسیله ادبیات می توانیم از طریق پنجره هایی كه نویسندگان به روی ما گشوده اند به دنیا نگاه كنیم.
داستان كوتاه خوب یا یك شعر خوب همانند گیاهی اند كه برای رسیدن به مغز (بهترین قسمت گیاه) باید پوست (لایه های) آن را كند و به مطبوع ترین قسمت آن دست یافت، اما داستان كوتاه نویسندگان خاص خود را دارد. نویسنده این نوع ادبی به دلیل تراكم افكار شاعرانه یا ایده هایش قلم فرسایی نمی كند، به خاطر منافع مادی نیز نمی نویسد، می نویسد چون رنجیده و دردمند است و همیشه پایبند اخلاقیات است، حتی به هنگام نگارش متون خشن هیچگاه در پی آن نیست كه خواننده را خشنود سازد. او پیوسته با واقعیات برخورد دارد.
نویسنده داستان كوتاه همیشه در تلاش است تا قالب داستان كوتاه را تكامل بخشیده، ظرافت بیشتری در آن بگنجاند و آن را از تحقیر گونه های پرحجم ادبی مصون نگاه دارد و اگر داستانی قوی باشد خواننده می تواند از طریق لایه های مختلف به عمق معنای داستان دست یابد و می تواند چگونگی گره گشایی داستان را مورد ارزیابی قراردهد یا این كه درباره محتمل و قابل باور بودن داستان قضاوت كند. وقتی می توان خواننده خوبی شد كه تمام عناصر غنای داستان را شناخت و مورد ارزیابی قرار داد. این عناصر نه تنها باعث برجستگی داستان می شوند، بلكه معیاری نیز برای تشخیص داستان های خوب از داستان های ضعیف یا بد هم می باشند. بی تردید تمامی این تلاش ها بدون وجود علاقه مندان به ادبیات امكان پذیر نیست.
منبع : روزنامه جوان


همچنین مشاهده کنید