جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


تعامل یک‌سویه کتاب‌های فارسی با سایر زبان‌های دنیا


تعامل یک‌سویه کتاب‌های فارسی با سایر زبان‌های دنیا
● خیابان ترجمه یكطرفه است
میان تعداد اثری كه در طول یك سال از زبان‌های مختلف دنیا به فارسی ترجمه می‌شود، با تعداد آثار فارسی كه به سایر زبان‌های دنیا برگردانده می‌شود، جدا از تناسبی كه نیست ، یك فاصله نجومی وجود دارد.در سال‌های اخیر، جریان ترجمه در ایران یك جریان یك‌سویه بوده كه حركت آن پیوسته تندتر و تندتر شده است. ما بیش از آن كه به عرضه ادبیات خود در غرب بپردازیم، مصرف‌كننده ادبیات آمریكا و اروپا بوده‌ایم. فرهنگ‌دوستان ایرانی بدون آن كه به دنبال جایگاهی در ادبیات معاصر دنیا باشند، ادبیات مدرن دنیا را مشتاقانه می‌خوانند، ترجمه می‌كنند و در اختیار اهل مطالعه قرار می‌دهند. هر از چندگاهی در محفلی فرهنگی، یكی از صاحب‌نظران ادبی كشور به این جریان یك‌‌سویه اشاره و به آن اعتراض می‌كند ولی تاكنون این اعتراضات از زمزمه‌های محدود فراتر نرفته است و بررسی این مساله به عنوان یك بحران در جریان ادبی معاصر ایران و ارائه راهكارهایی برای آن، دغدغه جدی و پیگیر هیچ كدام از فرهنگ دوستان نبوده است. بازار نشر ایران نیز به حضور پررنگ آثار ترجمه شده به وی‍ژه رمان و داستان خو گرفته ‌است. به گفته كتابفروشان، كتابخوانان - چه آنان كه كتابخوان حرفه‌ای محسوب می‌شوند و چه آنان كه گاهی عزم كتابخوانی می‌كنند - چاپ و انتشار آثار ترجمه شده را بیشتر از آثار تالیفی فارسی دنبال می‌كنند. فروش داستان‌ها و رمان‌های غرب درمقابل آثار نویسندگان فارسی زبان در همین حوزه بیشتر و چشمگیرتر است. اولین دلیل این اتفاق تاسف برانگیز را می‌توان در سطح كیفی و غنای ادبی آثار جستجو كرد. در یك قضاوت دور و تحقیق نشده، آثار تالیفی فارسی قدرت رقابت با آثار خارجی را ندارند و در نتیجه مهجور مانده‌اند. اما صاحبنظران فرهنگی كشور، اگر چه این توجیه را به‌طور كامل رد نمی‌كنند، دلایل دیگری را برمی‌شمرند. دلایلی چون عدم فعالیت آژانس‌های بین‌المللی كتاب در ایران، همراه نبودن ایران در قوانین جهانی نشر چون كپی‌رایت، عدم حضور منسجم و برنامه‌ریزی شده ایران در نمایشگاه‌های بین‌المللی كتاب و معرفی نشدن ادبیات معاصر ایران در غرب و شرق؛ نه به همت مسوولان دولتی و نه به یاری علاقه‌مندان و فعالان عرصه ادبیات.
● استثناها
در روزهایی كه وابستگی بازار ادبیات، فرهنگ و نشر ما به همنوعان غربی‌اش بیشتر و بیشتر می‌شود، گاهی نسیمی نیز از سمت شرق به غرب وزیدن گرفته است. این افتخار بیش از هر گروه دیگری متعلق به ادبیات كودك و نوجوان و شركت موفق نویسندگان و تصویرگران ایرانی در جشنواره‌های جهانی چون بولونیاست. مطرح شدن ادبیات كودك و نوجوان مدیون فعالیت جدی و هدفمند نهادی متولی چون شورای كتاب كودك است كه حالا دیگر در غرب هم نامی شناخته شده است. یكی از آخرین نمونه‌های انتقال ادبی از ایران به غرب كه سیلی از انتقادها و تشویق‌ها را به دنبال داشت و حواشی بسیاری برانگیخت، ترجمه رمان «سفر به گرای ۲۷۰ درجه» به زبان انگلیسی بود. احمد دهقان، نویسنده درباره دلایل انتخاب این اثر برای ترجمه می‌گوید: «به گمان من یكی از دلایل این انتخاب، زبان اثر بود؛ زبانی كه می‌خواست در نهایت سادگی و ایجاز واقعه بزرگی را روایت كند. این زبان را به عمد در زمان نوشتن رمان برگزیدم چون می‌خواستم بدون پیچیدگی‌های فرمی و نگاه‌های حاشیه‌ای اثری درباره جنگ بنویسم، داستانی بنویسم كه خواننده را جذب و او را با واقعیت عظیم و تكان‌دهنده جنگ آشنا كند».
به اعتقاد دهقان، غربی ها علاقه فراوانی به شناخت ادبیات معاصر ایران به ویژه ادبیات جنگ دارند، چون فقط خبرهایی درباره جنگ شنیده‌اند و حالا می‌خواهند بدانند نسل جنگ و فرزندان این آب و خاك چه نگاهی به جهان و پدیده‌هایش دارند.
«رمان سفر به گرای ۲۷۰ درجه» كه رویكرد جدیدی به جنگ ایران دارد، توسط پال استراكمن، استاد دانشگاه نیوجرسی به انگلیسی ترجمه شده است. استراكمن كه دكترای زبان و ادبیات فارسی دارد، داستان‌هایی از ابراهیم گلستان را نیز به انگلیسی برگردانده است.
هوشنگ مرادی كرمانی نیز از نویسندگان شناخته شده و چهره‌های شاخص ادبیات ایران در غرب است چون آثار او نه فقط به زبان انگلیسی، كه به سایر زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، هلندی، عربی و ارمنی هم ترجمه شده‌‌اند. آثار ترجمه‌شده كرمانی، جوایزی چون جایزه دفتر بین‌المللی كتاب‌های نسل جوان و جایزه جهانی هانس كریستین اندرسن را از آن او كردند.
در حوزه شعر معاصر وضعیت به‌گونه‌ای دیگر است. شاعران دوره‌ای خاص چون فروغ فرخزاد، احمد شاملو، نیما یوشیج، مهدی اخوان ثالث و م.آزاد در جهان غرب شناخته‌ شده است و مجموعه‌های شعری آن‌ها به همت مترجمان ایرانی یا خارجی به سایر زبان‌ها برگردانده شده است. صمد بهرنگی از نخستین كسانی بود كه به ترجمه شعر معاصر ایران توجه كرد. پس از شاعرانی كه نام بردیم، شاعران جوان‌تر ایرانی در دست یافتن به شهرت و اعتبار جهانی موفق نبوده‌اند.
● كلاسیك‌‌‌ها پیشتازند
ادبیات معاصر ایران، علاوه بر ضعیف بودن در مقابل رقبای خارجی در برابر پیشكسوتان سرزمین خودش نیز كاستی‌های بسیار دارد. برخلاف ادبیات معاصر ایران، آثار كلاسیك فارسی، جایگاه و اعتبار ویژه‌ای در غرب دارند. «رباعیات خیام» را علاوه بر اهل نظر و کارشناسان ادبی در غرب، عامه مردم كتابخوان نیز می‌شناسند. اشعار خیام بارها در ترانه‌های غربی استفاده شده‌است. رواج انتشار چاپ‌های نفیس و دو زبانه از آثار خیام، نمونه روشن اقبال جهانی به ادبیات کلاسیک ایران است. مولانا و در پی آن حافظ نیز مشتاقان و علاقه‌مندان خاص خود را در غرب دارند. ایتالو کالوینو در مجموعه مقالات خود با عنوان «چرا باید کلاسیک‌ها را خواند»، در کنار کلاسیک‌های غربی به اهمیت کلاسیک‌های فارسی چون آثار نظامی و شاهنامه فردوسی پرداخته است .
مهجور بودن ادبیات معاصر در مقابل رونق کلاسیک‌ها، فرهنگ دوستان را به سوی این نتیجه هدایت می کند که توانمندی مطرح شدن و رقابت در ذات آثار فارسی وجود دارد ولی به قطع نیازمند توجه بیشتر، تربیت و هدایت دلسوزانه‌تر است.
منبع : روزنامه تهران امروز


همچنین مشاهده کنید