سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

در آستانه تجرید


در آستانه تجرید
● همراه با نقاشی های فرشته ستایش
فرشته ستایش، شماری از آخرین تجربیات تجسمی و نقاشی های خود را درنگارخانه پاسارگاد به نمایش گذاشته است.
فرشته ستایش در روند مطالعات تجسمی خود، همه توجه و تمركز خود را بر «سطح» و باروری سطح معطوف كرده است.
او به دنبال راه حل هایی می گردد كه نیروی بیان را نه فقط از طریق بیان حالت های انسانی، بلكه از راه پرورانیدن بافت و ایجاد حساسیت های تجسمی به چنگ آورد.
هانری ماتیس می گفت: نیروی بیان را نمی توان در خشمی كه از چهره ای شعله ور است یا در حركت تندی نمایان می شود، یافت. بلكه نیروی بیان كیفیتی است كه در طرز قرار گرفتن كلی عناصر مختلف پرده نهفته است. یعنی در جایی كه به وسیله شكل ها اشغال شده است و در فضای خالی اطراف آنها و در تناسبات میان آنها،... اینها هر یك در امر «بیان» سهمی دارند.
ماتیس می گفت: هر جز كه در تصویری فایده ای نداشته باشد، به همان اندازه مضر است و می افزود: هر یك از جزئیات زائد، در ذهن بیننده جای جزئیات مهم را اشغال می كند. شیوه حركت فرشته ستایش، به گونه ای است كه گویی در حال تداركات وسیعی برای ایده های بزرگی است. با دیدار از آخرین تابلوهایش می توان حدس زد كه او انبار بزرگی از سطوح و وسایلی كه بر سطح خراش ایجاد كرده و همچنین بافت ها و پیوندهای مختلف را تدارك دیده است. حالا دیگر، او شناخت خوبی از سطوح و صداهای مختلف ناشی از بافت و رنگ، كسب كرده است. او، بعد از كسب تجارب فراوان در زبان تجسمی، اكنون به واژگان تجسمی خاص خود دست یافته است. نقاشی های این هنرمند، فرصت هایی بدیع برای تماشا و خط بصر هستند. او از معدود نقاشان معاصر ماست كه قادر است از تكنیك كلاژ (تكه چسبانی)، در سطوح وسیع بهره بگیرد و جلوه هایی شگفت نیز خلق كند.
بارها دیده ایم كه نقاشان ما، بیشتر كلاژهایشان را در سطوح كوچك و روی مقوا به خوبی انجام می دهند، اما كمتر كلاژهایی در سطوح وسیع در نمایشگاه های موجود به چشم می آید.
فرشته ستایش، با این دستاوردهای تجسمی اش ممكن است به دو كار متفاوت بپردازد: یكی، ادامه همین تكنیك و كشف های كوچك و بزرگ تجسمی در همین زمینه و دیگری، استفاده از این پشتوانه برای اجرای ایده ها و طرح های متفاوت.
البته، ما هنوز در این باره چیزی نمی دانیم. اما آن چه كه گفتنی است، آن است كه «كلاژ» در میان نقاشان ما، هنوز به یك امكان خلاقه و قابلیتی بیانی تبدیل نشده است و بیشتر به طور اتفاقی و از سر تفنن به كار می رود. در حالی كه می دانیم این تكنیك بارها به وسیله نقاشان مختلف در خیلی از كشورها به كار رفته و نتایج حیرت آوری نیز حاصل شده است. به هر حال، ستایش با تجربه اندوزی در این تكنیك، به قابلیت های خوبی دست یافته و آن را تبدیل به شیوه ویژه خود كرده است.
او در مسیر تجارب متنوع تجسمی اش به تلفیق ظریفی از روح ایرانی و پردازش مدرن دست پیدا كرده است.
یكی از خصلت های بارز آثار فرشته ستایش را باید در زنانه بودن فضای آثارش مورد توجه قرار داد. به سختی می توان پذیرفت كه این آثار را یك مرد اجرا كرده باشد. شكی نیست كه اثر هنری به وسیله انسان هنرمند به وجود می آید و وقتی از «هنرمند» یاد می شود، هیچ نیاز به اشاراتی مانند زن یا مرد نیست؛ اما با همه این حرف ها، این آثار زنانه اند. آثار این نقاش را می توان در دو معنای مختلف توضیح داد: «تجزیه» و «تجرید».
تجزیه، به معنای جزء حزء كردن و از هم جدا كردن اجزای چیزی است، كه این چیز در آثار این نقاش همه سطوح و عناصر تصویری به كار رفته را شامل می شود. عناصر و سطوحی كه در توزیع آنها بر بوم نقاشی، فرآیند «تجزیه» شدن به دلخواه نقاش صورت گرفته است. به گونه ای كه بیننده با دیدن چنین فرایندی است كه با تصویر آشنا می شود، با تصویری كه تاروپودش آكنده از واقعیت است، اما واقعیتی تجزیه شده كه حالا دیگر نه «واقعیتی طبیعی» كه «واقعیتی بیانی» است. كاری كه ستایش با ماتریال آثارش می كند، منجر به ایجاد رابطه ای جدید میان مخاطب و واقعیت می شود.
رابطه ای غیرمرسوم كه در یك حركت پاندولی میان «واقعیت هنری» و «واقعیت طبیعی» ذهن مخاطب را به نوسان وامی دارد و او را در معرض كشف و درك تازه ای از بیان هنری قرار می دهد.
اما در مجموعه آثار جدید ستایش، تنها می توان نشانه های كم سویی از عامل «تجرید» را پیدا كرد.
او پدیده «تجرید» را می شناسد، اما هنوز برایش درونی نشده است.
ارتقای ماهوی و فنی این آثار از وضع كنونی به آستانه پرفروغ «تجرید»، راهی است كه می تواند فرشته ستایش را در موقعیتی متفاوت قرار دهد، موقعیتی كه پله های صعود از آن را یكی پس از دیگری در حال پیمودن است.
چالشی كه آثار این نقاش را در شرایط كنونی به خود مشغول كرده است، در جا نیفتادن دو معنای «تحت الشعاع» و «تحت اللفظی» است. او به یك پردازش تحت اللفظی از تجریدپردازی مشغول است. در حالی كه «تجرید» به لحاظ مفهومی یك «معنا»ست كه فقط در سطوح والای اندیشه و احساس بر شخص آشكار می شود، به گونه ای كه تنها می توان تحت الشعاع آن نور واقع شد. «تجرید» نوری است كه در قید «تحت اللفظی» نمی گنجد و پرده نمی گشاید.
این هنرمند، باید از قیود، علایق و محدودیت های بسیاری در تجربه هنری خود عبور كند تا بتواند راه دشوار تجرید پردازی را بپیماید. تجرید، آن جاست... آن جایی كه هنرمند تعادل و كمال را تجربه می كند.
منبع : روزنامه ایران