ماندن تا سرحد امکان

می گوییم هیزم تنور انتخابات نمی شویم، می گوییم فقط در رقابتی آزاد، عادلانه و رقابتی شرکت می کنیم، می گوییم انتخابات به مردم واگذار شود خود بارها نشان داده اند که بلدند چه کار کنند. اصرار داریم به هر نحو ممکن انتخابات مجلس هشتم با استانداردها و شرایط همه نظام های جمهوری برگزار شود. همه اینها برای آن است که نگرانیم و بهترین راه برای حفظ کشور و نجات از وضع موجود را باز هم رجوع به صندوق های رای می دانیم و مگر اصلاح طلبی چیزی جز اعتقاد به اصلاحات از درون است؟ و مگر حرفمان غیر از این است که به داد تن رنجور و خسته ایران باید رسید و باز هم بهترین راه، اصلاحات است و ترمیم ضایعات و پیدا کردن مرهم های موثر بر زخم ها و البته جراحی هم لازم است و مگر یک بار در جریان قتل های زنجیره یی بیمار تن به چاقوی جراحی نسپرد و بالاخره غده یی که ممکن بود سلامت جانش را به خطر بیندازد بیرون نیامد؟ بازهم تاکید و اصرار می کنیم که اصلاح طلبیم و راه نجات و حیات کشور عزیزمان را جز اصلاحات نمی دانیم و مگر چیزی فراتر از آن می خواهیم که باید پاسخ هایی از جنس دیگر بگیریم؟ و به انواع اتهامات نیز نواخته شویم؟
اما گویا این تاکیدها و اصرارها آنجا که باید گوش شنوا و آغوشی باز و استقبالی پیش دستانه داشته باشد به بن بست می خورد و کم کم این پیام را به اندازه همان تاکید و اصرارمان می شنویم که چندان هم حضورمان لازم نیست و کار ملک و مملکت به خوبی می گذرد و چرخ های رونق و آبادانی بهتر از گذشته می چرخد. نیایید که اولاً نمی گذاریم بیایید، ثانیاً خرابکاری های گذشته تان هم هنوز درست نشده،
می خواهم خیلی صادقانه و کمی صریح به عنوان یک ایرانی مسلمان که حتماً می خواهد ایران عزیز همیشه سرافراز و سربلند باشد و جوانان آن آزادانه و با افتخار دل در گرو این سرزمین داشته باشند متواضعانه از حاکمان سرزمین ام درخواست کنم اجازه ندهند مملکت فدای تنگ نظری ها، انحصارطلبی ها، چشم بستن بر واقعیات و انکار بدیهیات شود.
معتقدم همانگونه که گفته شد انتخابات دوم خرداد ۷۶ و رای بی نظیر مردم به سیدمحمد خاتمی آن روز ایران را برای سالیانی بیمه کرد و همچنان که مجلس ششم جمهوریت نظام را به نمایش گذاشت، این روزها با گذشت نیمی از عمر دولت نهم به آن بیمه و آن جمهوری واقعی دوچندان نیاز داریم.
امروز ایران اسلامی به مانور دموکراسی نیاز دارد و این مانور جز با حضور واقعی مردم میسر نمی شود. حضور واقعی مردم آن زمان رخ می دهد که دایره انتخاب شوندگان آنچنان تنگ و بسته نشود که انتخاب کنندگان انتخابی نداشته باشند. نمی توان از تکلیف و وظیفه مردم برای شرکت در انتخابات سخن گفت اما حق انتخاب شوندگان را که پیش زمینه همان وظیفه و تکلیف است به بهانه هایی ساختگی و دلایلی غیرقابل فهم زیر پا گذاشت.
لازم است این نکته صریح گفته شود امروز کسانی آگاهانه یا ان شاء الله ناآگاهانه با تشدید ردصلاحیت ها به فراهم آوردن مقدمات عدم شرکت در انتخابات توسط بخشی از جامعه که انتخاب شان محدود و اصلاً منتفی شده مشغولند. اصلاح طلبان تا آنجا که ممکن بوده هشدار و انذار داده اند.بازهم بر راه و روش اصلاح طلبی مان اصرار می کنیم و اعتقاد داریم اصرار و تاکیدمان امروز حتی اگر پاسخی درخور نگیرد حداقل به آنچه به آن اعتقاد داشته ایم عمل کرده ایم و فردا پیش روی فرزندان این آب و خاک شرمنده و سرافکنده نیستیم. شاید برای فردا به کار بیاید. شاید هم دیگر خیلی دیر باشد.

شهاب الدین طباطبایی

منبع : روزنامه اعتماد