جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


تهران در جست‌وجوی فضای عمومی


تهران در جست‌وجوی فضای عمومی
● گفت‌وگو با انوشیروان نورفردی، معاون برنامه‌ریزی شرکت توسعهٔ فضاهای فرهنگی
جریان زندگی اجتماعی در شهرها نه تنها در رفع نیازهای مادی شهرنشینان خلاصه نمی‌شود بلکه در کنار توسعهٔ زیربناها و تأسیسات که رفاه نسبی شهرنشینان را فراهم می‌کند می‌بایست دیگر نیازهای معنوی و غیرمادی را نیز در نظر داشت و برای ایجاد، رشد و هدایت آن برنامه‌ریزی کرد که محمل تبلور چنین نیازهائی، فضاهای عمومی در سطح شهرها هستند. این در حالی است که پیش‌بینی فضاهای عمومی برای تعامل و ارتباط شهروندان با یکدیگر به‌طور مستقیم در پدید آمدن فرهنگ استفاده از امکانات و فضاهای عمومی شهری نقش عمده‌ای داشته و به مدیریت شهری کمک می‌کند.
به همین منظور و برای بررسی نگرش، انگیزه، برنامه‌ریزی و حوهٔ مدیریت فضاهای عمومی در تهران با انوشیروان نورفردی، معاون برنامه‌ریزی شرکت توسعهٔ فضاهای فرهنگی وابسته به شهرداری تهران به گفت‌وگو نشستیم.
وی که دانش‌آموختهٔ رشتهٔ برق از دانشگاه تهران است از ۴ سال پیش مسئولیت برنامه‌ریزی توسعهٔ فضاهای فرهنگی را بر عهده دارد و معتقد است همکارانش در معاونت‌های فرهنگی - اجتماعی مناطق، نسبت به لزوم وجود چنین فضاهائی و اصول حاکم بر طراحی و کاربری آنها آگاهی کامل دارند. وی اما در مورد اینکه چرا شهروندان، نتایج این آگاهی را در سطح شهر احساس نمی‌کنند اظهارنظر نمی‌کند.
نکته‌های قابل توجهی در این گفت‌وگو به چشم می‌خورد که جالب‌ترین آنها شاید شناسائی وجود شرکت توسعه فضاهای فرهگی بود که اساساً می‌باید تنها نهاد برنامه‌ریزی و اجراء ایجاد فضاهای عمومی در شهر باشد چرا که در جریان جست‌وجوی یک مرکز و فرد پاسخگو دربارهٔ این موضوع، بخش‌هائی نظیر روابط عمومی و امور بین‌الملل، معاونت اجتماعی و فرهنگی، معاونت برنامه‌ریزی، سازمان پارک‌ها و فضای سبز و مرکز مطالعات و برنامه‌ریزی شهرداری تهران از وجود چنین شرکتی بی‌خبر بودند تا ما را به آن معرفی کنند! تنها عنصر راهنمای ما به این شرکت، تابلوئی بود که در خیابان عباس‌آباد و در جلوی ویرانهٔ سینما آزادی نصب شده بود!
● کارکرد شرکت توسعهٔ فضاهای فرهنگی چیست و چه وظیفه‌هائی دارد؟
شرکت توسعهٔ ضفاهای فرهنگی از شرکت‌های وابسته به شهرداری تهران است و وظیفه‌اش ساخت و ساز و توسعهٔ فضاهای فرهنگی در سطح شهر است؛ فضاهائی فرهنگی، مذهبی، هنری، ورزشی و مانند اینها، در واقع هر فضائی که به نوعی با فرهنگ ارتباط پیدا کند، مسئولیت ساخت و ساز آن بر عهده ما است.
● تا به حال و به‌طور مشخص چه پروژه‌هائی انجام داده‌اید؟
شرکت از سال ۷۲ تأسیس شده و در طول این ۱۳ سال، منشاء توسعهٔ زیادی در سطح فضاهای فرهنگی بوده است. در اغاز تأسیس شرکت بسیاری از فرهنگسراهای امروزی در این شرکت سیاستگذاری، طراحی یا اجراء شده و به مرحلهٔ ساخت و بهره‌برداری رسیده‌اند. در حال حاضر هم ما پروژه‌های متعددی در سطح شهر در دست اجراء داریم و در سالیان گذشته سعی کردیم تمرکزمان بیشتر، بر روی ساخت و ساز و تعریف فضاهای فرهنگی باشد.
● بخشی از فضاهای فرهنگی، فضاهای مکث و گفت‌وگو و فراغت است، آیا شما در ایجاد چنین فضاهائی هم فعال هستید؟
هر یک از اینها تعریفی دارد، فضای مکث فضای فراغت از کار، فراغت از زندگی، فراغت از تفریح. به‌نظر من هر فضائی در شهر اگر با دید فرهنگی نگریسته شود ویژگی‌هائی پیدا می‌کند. فضای مکث یا فضاهائی که موردنظر شما است از نظر من به‌صورت یک پاساژ با واسطه است بین دو اتفاقی که در زندگی انسان می‌افتد.
وقتی که بحث فردی مطرح می‌شود ممکن است پاساژی باشد بین زندگی و کار و وقتی که بحث جمعی مطرح است فکر می‌کنم همان چیزی است که منظور شما از فراغت است و جائی است که خانواده، جمع، گروهی از دوستان یا همکاران به آنجا می‌روند و از آن چیزهائی که پیشتر بودند جدا شده، ر فضائی تازه قرار می‌گیرند. در دنیای امروز این مسئله موردنظر است و روی آن خیلی تکیه می‌شود. اصولاً ارتباط مردم با مردم و فضاهائی که بتوانند همدیگر را ببینند و با هم ارتباط برقرار کنند تأثیرات خیلی مثبتی دارد.
همچنین شهرنشینی پی‌آمدهای ویژهٔ خودش را دارد. بحث کار، زندگی، بحث اقتصادی، زندگی آپارتمان‌نشینی و سرانه‌های فضاهائی که باید در اختیار شهروندان باشد مثل فضای خدماتی، فرهنگی، فضای سبز و ... همهٔ اینها به‌سوئی می‌رود که باید نقاط مکث و درنگ وجود داشته باشند. ما در تهران فضاهائی داریم که پتانسیل‌هائی دارند. یک یاز مباحث در این‌خصوص، احیاء این فضاها است. البته احیاء اینها این‌طور نیست که برویم دنبال سخت‌افزار و بخواهیم کار ویژه‌ای انجام دهیم. باید با فکر کار کرد.
ما نمی‌توانیم به مردم بگوئیم یک چاردیواری می‌کشیم و مجبور هستید که بیائید در این چاردیواری بایستید و با هم حرف بزنید یا بازی کنید! بلکه مردم خودشان باید ترغیب شوند، بیایند، بروند، استفاده کنند و ارتباط برقرار کنند. حال برای اینکه این جوشش به‌وجود بیاید باید تمهیداتی بیندیشیم ما در ۹۰ درصد از پروژه‌های فرهنگی که در سطح شهر اجراء می‌کنیم ایجاد چنین فضاهائی را به مهندسان مشاور تأکید می‌کیم.
این موضوع دو مزیت دارد: یکی اینکه آن فضاها را ایجاد کرده‌ایم، دوم اینکه همان فضا باعث می‌شود که مجموعهٔ فرهنگی ما بهتر کار کند. هدف ما از ساخت مجموعهٔ فرهنگی این است که مردم از آن بهره ببرند. روش‌های استفاده از فضای فرهنگی یکی این است که مدیر آن مجموعه تبلیغ کند و کلاس‌ها و فعالیت‌های فرهنگی مطلوب عرضه کند. یکی هم این است که مردم خودشان جلب شوند و دوست داشته باشند وارد این فضاها شوند.
● یکی از نکته‌های صحبت شما این بود که ما فضاها را احیاء کنیم، اما با این به‌هم ریختگی کالبدی شهر به لحاظ ساخت و ساز و مشکلاتی از این دست، آیا اصلاً چنین فضاهائی باقی مانده است که به فکر احیاء آن باشیم؟
● در مناطق شهرداری کدام و احد مسئول در نظر گرفتن موضوع ایجاد فضای درنگ و گفت‌وگو در پروژه‌ها است؟
وقتی یک پروژه فرهنگی در منطقه‌ای تعریف می‌شود معاون فرهنگی اجتماعی به‌عنوان دستگاه بهره‌بردار، معاون شهرسازی به‌عنوان کسی که باید به لحاظ فنی و مسائل شهرسازی پروژه را تعریف کند، معاون فنی - عمرانی منطقه به‌عنوان کسی که باید پروژه را اجراء کند و یا بر آن نظارت داشته باشد درگیر کار هستند. اینها همه نیروهای کارشناس هستند و اینگونه مسائل را می‌شناسند.
● اما نگرانی اینجا است که تجاری شدن پروژه‌ها باعث می‌شود که این جور فضاها در پروژه‌های شهری، زائد قلمداد شده و اعتنائی به آنها نشود!
اگر منظور شما دیدگاه اقتصادی است، باید بگویم که این‌طور نیست و ما از این بابت نگرانی نداریم. تنها بحث اجرائی شدن این موارد است که برای آن باید هماهنگی‌هائی در شهرداری انجام شود. این موضوع حتی در پروژه‌های عمرانی نیز شدنی است. فرض کنید در یک منطقه قرار است برای راهی احداث شود؛ برای این‌کار شهرداری منطقه باید آزادسازی‌هائی انجام دهد. در محدودهٔ این بزرگراه‌ها زمین‌هائی از مردم تملک می‌شود که به تبع آن فضاهائی در کنار پروژه پدید می‌آید؛ بعضی جاها نیز در تقاطع‌ها میدان‌هائی ایجاد می‌شود که باید برای آنها فکری کرد. در دیگر پروژه‌های فرهنگی و مذهبی که به‌کار ما مربوط می‌شود کوشیده‌ایم به این سمت برویم که از فضاهای اینچنینی هر چقدر هم کوچک باشد نهایت استفاده را در ایجاد فضاهای موردنظر ببریم.
● مشخصاً چه پروژه‌هائی را اجراء می‌کنید یا بر آنها نظارت دارید؟
یکی از پروژه‌هائی که سازمان زیباسازی روی آن کار می‌کند در محور ولی‌عصر در حال اجراء است. یک سری پروژه هم در منطقه ۵ تحت عنوان احیاء فضاهای فراموش‌شدهٔ شهری داریم. فضای فراموش شدهٔ شهری مثلاً فضاهای زیر دکل‌های فشار قوی است که ضوابط اجازه نمی‌دهد. درآنها کار خاصی انجام شود.
اینها محدوده‌هائی در شهر هستند که بدون استفاده رها شده و معمولاً در آنها فضای سبز (عمدتاً کاشت کاج) ایجاد می‌شود. اما از آنجا که منظری دارند و فضای شهری به آن مشرف است می‌توان همان فضائی که شما اشاره کردید را در آنها پیش‌بینی کرد. ما هم به دنبال این هستیم که بتوانیم از اینگونه فضاها ایجاد کنیم. اینها پروژه‌هائی است که در مناطق دیگر به نوعی در دست اقدام است. در پروژه‌های دیگرمان نیز لزوماً آن فضاها نباید کنار خیابان باشد بلکه می‌تواند روی تراس یک مجموعهٔ فرهنگی، داخل پارک یا در قسمتی که با شهر ارتباط دارد فرا گیرد.
● به بحث شناسائی چنین فضاهائی اشاره کردید؛ آیا آماری از سرانهٔ فضاهای فراغت و گفت‌وگو دارید؟
بله، سرانه‌های آن گرفته شده ولی چون عدد و رقم آن دقیق نشده، اعلام نمی‌کنم. در طرح جامع و طرح تفصیلی نیز که در حال انجام است به این موضوع اشاره شده اما در این زمینه کمبود زیادی داریم.
● به منطقه ۵ اشاره کردید، اما بعضی از مناطق هستند که بدون در نظر گرفتن چنین فضاهائی ایجاد شده‌اند؛ مانند منطقه نواب، ایا برای ایجاد فضاهای فراغت در چنین مناطقی طرحی دارید؟
بله؛ شهرداری به‌طور جدی وارد موضوع شده و برنامه‌ریزی‌هائی به‌ویژه برای منطقهٔ نواب شده است و بنا است تا یک سری فضاهای باز و فضاهای فرهنگی در محدودهٔ نواب به‌وجود بیاید.
● به‌نظر شما در نواب چه می‌شود کرد؟ ظاهراً به‌قدری ساختمان در این محل ساخته شده که دیگر فضائی برای خلاقیت باقی نمانده است!
هر کاری که انجام می‌شود کاستی‌هائی دارد که باید آنها را برطرف کرد. یکی از کاستی‌های نواب فقدان فضای شهری، فضای سبز، میدان‌های باز و فضاهای فرهنگی است، تا این حجم جمعیت ساکن را پوشش دهد. ما معتقدیم اگر قرار باشد اهالی نواب برای رفتن به پارک، سینما، فرهنگسرا و یا برای خوردن چای یک سفر انجام دهند این خودش یک معضل می‌شود که به این منظور برنامه‌ریزی‌هائی شده است.● فکر می‌کنید اصلاً زمین خالی در نواب باقی مانده که بشود چنین فضاهائی ایجاد کرد؟
بله؛ هم در فازهای جدید و هم در لایه و سطح دوم نواب در شرق و غرب فضاهائی وجود دارد. یک سطح نواب در لایهٔ کنار بزرگراه ساخته شده اما در لایه بعد آن می‌توان چنین امکاناتی پدید آورد.
● دیگری بزرگراه شهید صیاد تهران است که در آن پارک‌های حاشیه‌ای کنار بزرگراه پارک کنند که با توجه به سرعت خودروهای عبوری خطرناک است. پرسش این است که آیا قاعده و اصولی برای طراحی چنین فضاهائی وجود دارد یا خیر؟
اگر کنار بزرگراه فضای سبز ساخته می‌شود قرار نیست ماشین‌ها بیایند کنار بزرگراه باسیتند و از فضای سبز استفاده کنند!
● اما این فضا به گونه‌ای طراحی شده که مردم را به خود می‌خواند و برای استفاده از آن مجبور هستند کنار اتوبان پارک کنند!
قرار نیست چون یک فضای سبز کنار اتوبان است ماشین‌ها بیایند کنار اتوبان بایستند و از فضای سبز استفاده کنند و از طرف دیگر چون آنجا فضائی است که قرار است مردم از آن استفاده کنند قطعاً باید برایش راهی پیدا کنند و از محله برایش دسترسی بگذارند. وقتی شما از فضاهائی نام می‌برید که همگی با واژه‌ای به نام امنیت عجیبی هستند می‌بایست توجه ویژه‌ای به آنها مبذول شود. وقتی من به‌عنوان یک پدر، فرزندم را به گردش می‌برم قرار نیست که نقش نگهبان بچه را بازی کنم، من هم باید با بچه‌ام لذت ببرم. بنابراین باید تمهیداتی جهت تأمین امنیت اندیشیده شود. مثلا شما (پارک حاشیه‌ای بزرگ
راه صیاد) نمونه‌ای است که الان به صورت معیوب بهره‌برداری می‌شود. ما هر پروژه‌ای را که کنار بزرگراه تعریف می‌کنیم مباحث کندرو و تندرو را هم طبق ضوابط در نظر می‌گیریم. مواردی از این دست مستلزم هماهنگی‌هائی است که باید بین بخش‌های مختلف شهرداری صورت گیرد که مطمئناً بعداً اجراء می‌شود. اما در شرایط فعلی که مردم فضای سبز کم دارند و مجبور به استفاده از فضای یاد شده‌اند باید تا زمانی‌که شرایط برای پارک خودروها آماده شود، پلیس از توقف خودروها جلوگیری کند. این در حالی است که در پارک‌ گفت‌وگو این اتفاق نیفتاده است و هیچ‌کس خودرواش را در محدودهٔ اتوبان شهید چمران نمی‌برد. چرا که برای پارک، پارکینگ اختصاصی وجود دارد.
● بخشی از فضاهای داخل شهر، فضاهای بافت قدیم است که باز همان نگاه اقتصادی مبنی بر کوبیدن و ساخت پاساژ و آپارتمان بر آن حاکم است. آیا برای احیاء چنین فضاهائی برنامه‌ای دارید؟
ما دو بافت داریم که گاهی وقت‌ها مفهوم آنها مخلوط می‌شود: بافت فرسوده و بافت تاریخی.
این دو را باید از هم جدا کرد. بافت فرسوده و بافت تاریخی هر یک تعریف خودش را دارد. بافت فرسوده بالاخره باید درست شود، شما وقتی یک فرش فرسوده در خانه دارید یا باید آن را بفروشید و بروید فرشی نو بخرید و یا اینکه همان را تعمیر کنید. اما به‌نظر من ضرر و زیان بافت فرسوده در صورت رخ دادن حادثه برای شهر تهران خیلی بیشتر از ضرر و زیانی است که ما فکر می‌کنیم هم‌اکنون دارد اتفاق می‌افتد.
● حالا شما چه برنامه‌ای برای احیاء بافت‌های تاریخی مانند منطقهٔ مروی دارید؟
بافت تاریخی، بیشتر در منطقه ۱۲ تهران است. شهرداری منطقهٔ ۱۲ باید نگاه ویژه‌ای به موضوع داشته باشد. ما هم در کنارشان هستیم و کمک می‌کنیم یعنی هر جائی که به کمک ما نیاز باشد ما هم وارد موضوع می‌شویم. البته بافت تاریخی فقط در آنجا نیست.
ما در محدودهٔ ری و سعدآباد هم بافت تاریخی داریم. البته یک بار توسط این شرکت همهٔ بناهای باارزش و تاریخی شده در تهران شناسائی شده که پنج هزار بنای یاد شده در طرح جامع در زمره آن است که الان قابل دسترسی و استفاده است و باید دوباره این کار به روز شود. ما هم در بحث فضاهای تاریخی روی کرد احیاء را به‌صورت جدی دنبال می‌کنیم.
● دیدگاه شما نسبت به احیاء چنین فضاهائی چگونه است؟
در پروژه‌ای که اشاره کردم تیم کارشناسی ما با هماهنگی سازمان میراث فرهنگی کارهای چشمگیری انجام داده است. در این پروژه ساختمان‌ها را به‌صورت ممتاز، عالی، بسیار خوب، متوسط و بی‌ارزش ارزشگذاری کرده‌ایم. سپس بررسی می‌کنیم که هرکدام از اینها چه کاربری می‌تواند داشته باشد. مثلاً برای ساختمان‌های باارزش بسیار خوب شما می‌توانید با مرمت آن، هتل ۳ ستاره با مهمانسرا طراحی کنید و با برخی پروژه‌ها که به‌صورت تخصصی تعریف می‌شوند، مانند طنزخانهٔ تهران، مرکز اسناد شهرداری، پژوهشکدهٔ تئاتر و ... به‌نظر من راه‌حل احیاء فضاها و بافت‌های تاریخی استفاده از آنها است.
● برای گردشگاه‌های پیرامون تهران هم برنامه‌ای دارید؟
مطالعات همه‌جانبه‌ای در مورد گردشگاه‌های اطراف تهران در این شرکت انجام شده است و امروز، سازمان زیباسازی روی آن برنامه‌ریزی می‌کند و هر جا که لازم باشد ما هم وارد می‌شویم. یکی از وجوه تمایز تهران با دیگر پایتخت‌های دنیا قرار گرفتن آن در کنار کوهستان‌های زیبا است که آنجا چند تا امزادهٔ خوب و درجه یک هم داریم. موضوع گردشگاه‌های یک بحث سیستماتیک است، گردشگاه‌های اطراف تهران هم رده دارند و چنانچه بافت طبیعی اینها را بررسی کنیم پی می‌بریم که تهران به لحاظ اکوتوریسم نیز بسیار غنی است. ضلع جنوب‌شرقی تهران نیز بی‌نظیر است، کوه‌ بی‌بی شهربانو و دامنهٔ آن که به خرابه‌های باستانی منتهی می‌شود فضای فوق‌العاده‌ای است که ما می‌خواهیم یک سری کاربری‌های فرهنگی - تاریخی در آن ایجاد کنیم. برج طغرل و امامزاده والده در آنجا است که این امامزاده والده خود دارای ویژگی‌های عجیبی است.
قبرستانی که در آنجا وجود دارد با آدم‌های نخبه‌ای که در آن دفن شده‌اند، بی‌نظیر است و وجود چشمه علی که برنامه‌ریزی مفصلی می‌طلبید و اما نیز مشغولیم. ما در تهران ۷ دره خیلی خوب داریم که سامان‌دهی و به سازی این دره‌ها خود، پروژه‌ای وسیع است. در محدودهٔ منطقهٔ ۵ نیز پروژه کوهسار را داریم که مبحث وسیعی است و دریاچهٔ منطقهٔ ۲۲ هم که داستان خاص خود را دارد.
● یکی از مباحث فراغت، آماده‌سازی فضای شهری برای استفادهٔ مردم در شب‌هنگام است، آیا در این مورد نیز برنامه‌ای دارید؟
اینها موارد کلانی است که زیاد به این شرکت ارتباط ندارد. البته ما در طراحی پروژه‌هایمان باید به این نکته‌ها توجه کنیم اما اینکه بخواهیم زندگی شبانه در شهر ایجاد کنیم بحث پیچیده‌ای است و ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی و امنیتیی دارد. شما باید همهٔ مباحث را با هم ببینید. چنانچه شما بتوانید سرانهٔ فرهنگی فضاهای شهرتان را به‌صورت عادلانه در سطح شهر تأمین کنید قطعاً زندگی شبانه را هم می‌توانید در آنجا داشته باشید. من امیدوارم که با گسترش فضاهای فرهنگی و فراغت در سال‌های آینده این ایده تحقق یاب.
● پس فعلاً برنامهٔ خاصی برای شهر شب اجراء نمی‌شود؟
در طرح تحصیلی منطقهٔ ۱۲ و مطالعاتی که در حال انجام است مواردی دیده شده است. اتفاقاً یکی از معضلات منطقه ۱۲ این است که در طول روز، کار، فعالیت و جمعیت انبوهی در آنجا وجود دارد، اما پس از آن خالی از سکنه می‌شود. به این ترتیب می‌توان با ایجاد قابلیت‌های زندگی شبانه بسیاری از مشکلات را حل کرد.
● روی فضاسازی پیاده‌روها چگونه کار می‌کنید؟
برنامه‌ریزی پیاده‌راه‌های سطح شهر به‌عهده سازان زیباسازی است که هم‌اکنون برای خیابان ولی‌عصر در حال فعالیت‌ هستند. در این مورد ما تنها برای پروژه‌های خودمان برنامه‌ریزی می‌کنیم که باغ موزهٔ دفاع مقدس یا باغ کتاب تهران از این جمله هستند.
● در پروژه‌های خودتان چه می‌کنید؟ مثلاً در همین باغ موزهٔ دفاع مقدس؟
باغ موزهٔ دفاع مقدس، ۲۰۰ هکتار زمین و ۳۰ هزار متر ساختمان دارد. با توجه به سطح اشغال ۱۰ درصدی‌اش ما فضای باز زیادی داریم. در این فضای باز مردم باید راه بروند و برای راه رفتن احتیاج به پیاده‌رو دارند که این پیاده‌رو باید تعریف شود. اینکه چه‌طور راه بروند، کجا بروند، با چه شیبی، از چه منظری و از کجا بگذرند و چه‌طور با ساختمان در ارتباط باشند، همهٔ اینها چیزهائی است که ما باید در تعریف پیاده‌روها حتی در شهر مورد توجه قرار دهیم.
وقتی شما وارد مغازهٔ یک فرد حرفه‌ای می‌شوید، برای چند دقیقه با شما کاری ندارد؛ ولی مغازه‌دارهای بی‌تجربه تا وارد می‌شوید می‌گویند بفرمائید! مغازه‌دار با تجربه چند دقیقه شما را به حال خود وا می‌گذارد تا خوب نگاه کنی و با تجربه‌اش می‌فهمد که چه چیزی چشم شما را گرفته است. بحث پیاده‌روها هم همین است ما باید بگذاریم مردم راه بروند و نگاه کنند. قرار نیست ما در پیاده‌راه‌ها به مردم اطلاعات بدهیم.
● یکی از فضاهای پر رفت و آمد تهران خیابان جمهوری است که با وجود مغازه‌های زیاد و حجم تردد پیاده هیچ فضائی برای استراحت در آن دیده نشده است. به‌نظر شما در خیابان جمهوری برای پیاده‌ها چه می‌شود کرد؟
شما باید اقتصادی فکر کنید و با دیدگاه اقتصادی به این موضوع نگاه کنید. آنها باید به کار خودشان ادامه دهند. به‌نظر من در این مقوله باید نیازسنجی شود که مغازه‌داران و مخاطبان آنها دنبال چه هستند مثلاً آنجا در آن محدوده، مغازه‌ٔ کوچکی وجود دارد که کباب‌هائی لای نان لواش می‌گذارد و عرضه می‌کند. اگر این مغازه می‌توانست تعدادی میز در پیاده‌رو بگذارد همان فضائی که موردنظر شما است ایجاد می‌شد.
اما به خیابان جمهوری که برگردیم به‌نظرم در بدنهٔ خیابان هم می‌توان فضاهای مکث ایجاد کرد اگر در لایه‌های عقب‌تر هم این اتفاق بیفتد اشکالی ندارد ولی باید برنامه‌ریزی و ایجاد فضا کرد چرا که خیابان جمهوری با برخورداری از سابقهٔ کافه‌نادری حتماً به چنین فضاهائی نیاز دارد.
علی کلانتری
منبع : ماهنامه فنی و مهندسی ساختمان و شهر


همچنین مشاهده کنید