جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

قهرمان شدن قهرمان


قهرمان شدن قهرمان
قهرمان بودیم که با تیمی کم و بیش دگرگون شده جام ملت های آسیا را در دست گرفتیم و در فرودگاه بین المللی بانکوک از هواپیما خارج شدیم.از محمود بیاتی - که در تهران مربی تیم ملی ایران برنده چهارمین دوره مسابقه های جام ملت های آسیا بود - خبری نبود.
میان دهداری و رنجبر هم شکراب شده و دهداری، آن طور که تا آخرین روزهای عمرش بود، با اینکه سرمربی تیم ملی بود، خودش را بی سر و صدا کنار کشید و میدان را برای محمد رنجبر خالی گذاشت.
قهرمان آسیا برای تجدید قهرمانی و تکرار «جام داری» با پس زمینه ای از اختلاف نظر تهران را ترک کرد و به سوی تایلند رفت.
کمتر کسی می دانست که آتش زیر خاکستر اختلاف های به ظاهر فنی وجود دارد، اما وجود داشت و این اختلاف نظرها، خودش را در همه موارد نشان می داد. از ارنج تیم - که حالا چیدمانش می گویند - تا نوع تمرین و انتخاب شیوه بازی که همان روزها هم تاکتیک نامیده می شد.
دهداری خیلی زود - شاید از همین تهران - کناره نشین شد. رنجبر را خود او آورده بود پس خود او نمی توانست دست رد به سینه اش بزند. پس دست رد به سینه خودش گذاشت و تیم ملی در محیطی پر از پچ پچه، بازی های جام ملت های آسیا را شروع کرد.
مقابل کامبوج، بچه های ملی پوش کمی جا خوردند، اما همه چیز را به بازی اول و بیگانگی با فضای مسابقه نسبت دادند.
وقتی حسین کلانی یک تنه بزرگترین شکست را به عراق وارد کرد غتیم ایران ۳- تیم عراق صفرف فضای تیم ملی عوض شد و این ادامه داشت و قوت گرفت تا شگفتی اولیه مقابل تایلند «ته کشید» و تمام شد.
بازی کردن مقابل تایلند که ۲۵ هزار تماشاگر طبل و دهل زن که شیپور و سنج هم می زدند، جور دیگری آغاز شد. تا آمدیم خاطره سه گل مسابقه با عراق را مرور کنیم، دو بار توپ به سینه دروازه مان چسبید.
در روزی که از سرعت و جنگندگی حسین کلانی - که حالا شناخته شده و کاملاً زیر نظر قرار داشت - کاری برنمی آمد، تکنیک و خلاقیت و «فردیت» بازی ایرانی خودش را دوباره بر بازی مسلط کرد.
مقابل عراق، فرارها و فشارها و سماجت های کلانی سرنوشت ساز شد، برابر تایلند، دریبل ها، پا به توپ رفتن ها، شوت زدن و از راه دور زاویه های بازمانده را دیدن. به استاد این شیوه بازی یعنی علی جباری مجال داد تا آقای بازی و مرد اول میدان باشد.
باخت ۲-۰ به پیروزی نمایان ۲-۳ تبدیل شد. بازی تکراری با کامبوج، این بار به شکل دیگری انجام شد. کامبوجی ها که فوتبال را در بالاترین سطح دسته جمعی آن بازی می کردند، نیمه اول را ۱-۱ تمام کردند و نیمه دوم را بازنده شدند. ایرانپاک تساوی ۴۵ دقیقه نخست را باعث شد و قلیچ خانی از نقطه پنالتی تیم ملی را به بازی فینال برد.
در آخرین مسابقه بهترین بازیکنان ایرانی - ستارگانی که حضور در فینال را باعث شدند- دوباره نقش آفرینی کردند.جباری و کلانی که تیم ایران را در دو بازی سرنوشت ساز صاحب دو پیروزی انگشت نما کرده بودند، حقشان بود که در روز توزیع جوایز هم مرد اول میدان باشند و چنین هم شد.
بازی در دست کره ای ها بود که جباری نفس تیم ملی را آزاد کرد و چون مسابقه به تساوی ۱-۱ کشیده شد، کلانی دوباره از گوشه های تعصب و غیرتش چیزی برای حیرت به دیگران رو کرد و بسان تیراندازی که از جان خود مایه می گذارد، زد و افتاد. جایزه این دو گل راهیابی به جام جهانی کوچک بود که آن داستان خودش را دارد.
اختلاف انگار همزاد و «قل» دوم فوتبال ایران است. اما این دو ویژگی فوتبال ایرانی در بخش روانی اش نیست که اراده جمعی را هم بارها دیده ایم که ناممکن را ممکن کرده است.
درست مثل همین مسابقه های پنجم جام ملت های آسیا. تیم در آتش اختلافی که رئیس فدراسیون هم در افروختن اش سهمی مهم داشت دست و پا می زد و تیم ملی از چنین آتشی مایه می گرفت، تا بهترین بازی هایش را انجام دهد.
محمد صادقی و علی پروین که در جام ملت ها به میدان نرفتند - و این ریشه اصلی تمام اختلاف های دهداری جوان گرا و رنجبر متکی به تجربه بود- در جام جهانی کوچک نشان دادند که دهداری چقدر بحق بود.
رنجبر وقتی به دور از تمایلات رنگی رئیس فدراسیون- مرحوم مصطفی مکری- مربیگری کرد بسیار زیاد شبیه به پرویز دهداری تصمیم گرفت و تیم چید.
اردشیر لارودی
اردشیر لارودی ، مربی و روزنامه نگار قدیمی ایران است که سالیان طولانی برای فوتبال ایران قلم زده و شاگردان بسیاری را تربیت کرده است.لارودی حرفه خود را به عنوان جدول نویس کشتی شروع کرد ، او دروازبان فوتبال هم بود و با حضور در کلاس های مربیگری رایکوف و دتمار کرامر به یک مربی سازنده تبدیل شد.لارودی در باشگاه راه آهن و دارایی ستاره های زیادی برای فوتبال ایران ساخت.اما در این میان هیچگاه عشق اصلی خود را که نویسندگی بود از یاد نبرد.
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید