یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا


اقتصاد، درمانی دیگر دارد


اقتصاد، درمانی دیگر دارد
دنیای اقتصاد عرصه فرصت ها و تهدید ها و رقابت هاست، باید فضای رقابت را شناخت و از فرصت ها بهره گرفت. این مهم جز با ظرافت ها و بکارگیری همه کارشناسان حاصل نمی شود. اقتصاد متکی به نفت این ویژگی را دارد که با بالا رفتن قیمت نفت، تب می کند و با پایین آمدن آن لرز می گیرد. همه کشورها درصدد کاستن وابستگی خود به آن هستند. امارات وابستگی اقتصاد کشور را به نفت به سه درصد کاهش داده است. از طرفی تحولی در جهان جدید در حال وقوع است که در میان علمای مختلف «عصر فراصنعتی» نام گرفته است. این تمدن که در تمام ابعاد زندگی و ساختار اجتماعی تاثیرات مستقیم خود را دارد، اقتصاد را نیز بی بهره از تاثیر خود نمی گذارد. سرعت حرکت آن هم برخلا ف تمدن صنعتی فوق العاده پرشتاب است. اقتصاددانان می گویند متوسط قیمت ها در پنج سال آینده ناشی از این تحول علمی سی درصد کاهش می یابد.
یعنی سالیانه شش درصد و ماهیانه نیم درصد با این مقدمات موج ارزانی در اقتصاد بین المللی در راه است. به طوری که چین نوظهور سالهاست که با تولیدات ارزان خود، در پشت مرزهای همه کشورها کمین کرده است. مدیریت و اقتصاد نوین، فضا و زمان و مکان را لحظه به لحظه فشرده تر می کند تا بهره وری بیشتری در تولید حاصل آید. سرعت کامپیوتر هر سال دو برابر و قیمت آن به نصف کاهش می یابد.
کارخانه های ایران با این موج جدید کاهش قیمتها در بازار جهانی آیا امکان رقابت دارند؟ امیدوارم این نظر، قلب نازک ونازنین هیچ جناح سیاسی را نرنجاند که به مدد تجربه میدانم طاقت فریاد دادخواه ندارند. اما آنان چنان سرگرم چالش با همدیگر در عرصه سیاست و قدرت هستند که گویی چشمانشان واقعیت های اقتصادی را نمی بیند.
عرصه اقتصاد حکمی فراتر از دیدگاه های سیاسی آنان دارد و فردایی که در راه است به درمانی خارج از تئوری ها و اندیشه های جناحی نیاز دارد. ژاپن سالها پیش اعلا م کرده بود که ما از آغاز قرن بیست و یکم و هزاره سوم تولید خود را نمی فروشیم بلکه دانایی خود را می فروشیم. هیچ دقت کرده اید که در بازار امروز کالا یی با مارک سونی و ساخت ژاپن پیدا نمی شود و زحمت باز و بستن پیچ و مهره ها به سایر کشورهای آسیای جنوب شرقی مانند مالزی و کره واندونزی واگذار شده است؟ زبان دیجیتال و دانایی هر لحظه از هزینه تولید می کاهد و بر رفاه همگانی می افزاید، چند سال پیش کتابخانه ای با وسعت یازده هزار متر مربع برای دانشگاهی افتتاح شد، اطلا عات این کتابخانه در برابر با دو گیگابایت و به اندازه ناخن کوچک یک انگشت جای می گیرد. این یعنی فشردگی مکان و زمان.
بیمارستان اینترنتی در دنیا راه اندازی شد که هزینه انتقال بیمار از قاره ای به قاره دیگر به صفر برسد و کمیسیون پزشکی از طریق پنجره های کامپیوتر برگزار شود. هزاران مثال دیگر می توان زد که رشد و توسعه کشورها با آن اندازه گرفته می شود. ما در تجارت الکترونیک در رتبه چندم جهانی قرار داریم؟ امارات، همسایه دیوار به دیوار ما در رتبه چندم است؟ آنچه که امروز با آن مواجه هستیم فقط یک انقلا ب ساده اقتصادی نیست، بلکه تحولی عمیق تر و جابجایی یک تمدن است که با معیارهای قدیمی و حتی تئوری های «جان مینارد کینز» قابل درک نیست.
نمی شود که ما در درون گفتمان موج سوم و فرا صنعتی با ریه های موج دومی و موج اولی تنفس کنیم. نسل جدید و امروز ما با اینترنت و الکترونیک و گردش اطلا عات و میلیاردها سایت های اینترنتی آشنایی دارند. سخن من بسیار ساده تر از آنست که نیازمند بحث و بسط بیشتر باشد. بقای ما در اقتصاد مستلزم قابل رقابت کردن تولیداتمان در عرصه جهانی است. اگر دیگران بتوانند ارزان تر تولید کنند و ما نتوانیم، طبیعی است که از گردونه رقابت خارج می شویم و نه تنها در بازار جهانی حضور نمی یابیم بلکه بازار داخلی مان نیز تسلیم دیگران می شود. آیا این سخن پیچیده ای است؟ تمدن چرخ دنده ها لحظه به لحظه در حال سقوط است. ما نباید در عرصه ای بجنگیم که دیگران درصدد ترک آن هستند.
مدیریت مبتنی بر دانایی، ناراضی ترین مشتری را بهترین مشتری، و منتقدترین همکار را بهترین همکار خود می داند تا توانمندی خود را بر مبنای خواست ها و نظرات جدید به روز کند. دانایی همچون زر و سیم اندوختنی نیست، بلکه پخش کردنی است و با خرج بیشتر ارزش مضاعف می گیرد و صیقل می یابد. به رغم میل باطنی مثالی از بعد معکوس می زنم. غلبه مدیریت دانایی محور، به گونه ای است که هر مقاومتی را در مقابل خود در هم می شکند و در فضای رقابتی همانند بیماری ایدز سیستم دفاعی بدن حریف را از کار می اندازد. این مدیریت با شیوه های بسته و غیرمشارکتی و اسراف کار و گران میانه خوبی ندارد و هر لحظه به سوی متابولیسم حرکت می کند.
بدنه تصمیم گیری ما نباید اجازه دهد که تحولات پرشتاب، سریع تر از قابلیت مدیریت ما حرکت کند. این اراده اگر با عزم همگانی توام نشود، مشکلاتی جدی تر پیش رو قرار می گیرد. اقتصاد امر شوخی بردار و تابع دستور بخشنامه نیست. کار مفید کشور را نباید بیش از این با افت شدید مواجه کنیم. در حال حاضر نیز رضایت بخش نیست. شما اگر سازمانی را در نظر بگیرید که مدیرش به تنهایی دوندگی کند و کارشناس آن از گردونه کار و تصمیم سازی خارج شود چه توفیقی برای آن سازمان پیش بینی می کنید؟ نمونه های آن فراوان است. با اشاره گفتم و گذر کردم تا کسی نرنجد.
اما آیا احتمال نمی دهید که ما از تجارت جهانی عقب بمانیم؟ صنایع و کارخانجاتمان توان رقابت با دیگران را از دست بدهند؟ بازار ما تسلیم کالاهای دیگران بشود؟ تا کی می توان به مدد تعرفه و بستن حقوق گمرکی سنگین و تزریق پول نفت به تولید و مدیریت و تحمیل قیمت های بالا بر خریدار داخلی و اعمال سهمیه بندی و غفلت از زیرساخت ها تاوان ضعف مدیریت را پرداخت و بر اقتصاد و گردشگری و کسب و کار مردم رکود مضاعف تحمیل کرد؟ تا کی باید انرژی جامعه صرف صف آرایی های سیاسی و بازی های بی سرانجامی بشود که نیاز اقتصاد و زندگی مردم نیست و بیشتر به سرگرمی شباهت دارد تا یک بحث عمیق در عرصه اقتصاد و مدیریت؟ سخن از راست و چپ، واقعا بی معناست و به درد غنی سازی اوقات فراغت می خورد. سرایندگان اولیه این شعر هم اکنون در تکمیل قافیه های آن درمانده اند. در عرصه اقتصاد معادل سازی اصولگرا و اصلاح طلب هم درمان درد نیست. کدام اصولگرای واقعی مخالف اصلاح و موافق افساد است و کدام اصلاح طلب واقعی مخالف اصول و موافق بی بند و باری و ولنگاری است؟ کدام غیرآبادگری خواهان ویرانی کشور است؟ اگر بحث بر سر محتواست که همه خواهان اصلاح امور و اصول و آبادانی کشور است و اگر بازی بر سر اسم و واژه است هیچ دعوایی نیست. «قیمه» را با هر «ق» و «غ» که می خواهید بنویسید فقط اندکی گوشت بدهید تا خورشت آن درست شود. کسی با نام ونوس، زیبایی و با نام فروردین، خاصیت باد بهاری نمی یابد.
بیایید به جای بازی با اسامی و واژه ها همه توانمندی های خود را به عرصه دیگری ببریم و گوهر معرفت به ملک دیگر اندازیم. دعوای اصلی آنجاست. آنجا که گرانی، بیکاری، بحران مسکن، اشتغال، ازدواج و... غوغا می کند و زندگی جوانان را تهدید می کند. آنجا که به جد تهدید می شویم که با کاهش قدرت خرید هر لحظه یک دهک از طبقات جامعه از گردونه زندگی آبرومندانه خارج می شوند و در معرض شغل های کاذب و ناسالم قرار گیرند، نگران باشیم از این که شیوع مواد مخدر صدها هزار خانواده را از بیخ و بن متلا شی کند، دانشگاه ها و آموزش و پرورش ما خدای ناکرده از توان تربیت نسلی برای فردا باز مانند، عناصر دانایی و ثروت ما راه مهاجرت در پیش گیرند، ثروت حقیقی ما در پویایی اقتصاد دیگران به کار افتد و ما از آن بی بهره باشیم. مگر نه این که ثروت حقیقی عبارت از زمان و سرمایه های انسانی است که آن را در اختیار داریم؟ آن را به ارزانی از دست ندهیم.
مگر نه این که کار مفید با زمانی سنجیده می شود که ما برای انجامش به کار می گیریم؟ از معطلی مردم بکاهیم. در دنیای جدید بوروکراسی و کاغذ بازی قرن نوزدهمی در حال حذف شدن است. الا ن چه زمانی است که در سفر استانی دولت دویست هزار نامه از مشکلا ت مردم به رئیس جمهور تحویل شود؟ پس سیستم اداری با این همه هزینه و این همه پرسنل چه کار می کند که دویست هزار نفر حکایت از گره فرو بسته زندگی خود می کنند؟
به هر حال اقتصاد و اشتغال، درمانی غیر از آنچه که می نویسیم و می گوئیم دارد. شفا و لذتی در نفی دیگران و سهم خواهی افراطی و رفتار تفوق آمیز نیست. درمان واقعی مستلزم عزم همگانی و اراده و اتحاد ملی فارغ از گرایش ها و سلیقه های سیاسی است. چیزی که حضرت امام (ره) با اندیشه شفابخش وحدت آن را بنیان نهاد و مقام معظم رهبری با حساسیت بیشتر و تاکید مستمر حتی نام سالی را هم به آن اختصاص داد. چه پیامی از این روشن تر؟
مالک رضایی
منبع : روزنامه مردم سالاری