شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


ای آدم های ساده فیلسوف!


ای آدم های ساده فیلسوف!
فیلم «گاو» دومین تجربه فیلمسازی داریوش مهرجویی پس از الماس ۳۳ (سال ۱۳۴۶) است؛ فیلمی که در سال ۴۸ باعث شد بسیاری از نگاه ها را به سوی سینمایی فکور و جدی فراخواند. مهمتر از این امر نیز بین ادبیات و سینما پیوندی ناگسستنی ایجاد کند و ظرافت های قصه گویی و گوشه ای از هرمنوتیک متن را در ساختار تصویری به نشانه های دیداری درآورد.
این فیلم خاستگاه سه ژانر ادبیات، تئاتر و سینماست که با بیان ساده و ملموس سینمایی مهرجویی به اثری ماندگار بدل شده است. ادیب و منتقدی درباره سبک رئالیسم جادویی آمریکای لاتین گفته است که ریشه این سبک نوشتاری در ادبیات ایران است.
وی در این باره متن فیلم گاو را مثال می زند و آن را نمونه ای می داند که شاخص تر از آثار اولیه سبک رئالیسم جادویی خود را به رخ می کشد. بی شک آنچه که از ویژگی های این سناریو و داستان ادبی پشت آن برمی آید، وفاداری به دستمایه های نوشتاری اقلیمی و بومی است؛ «گاو» تم ساده ای دارد. حرکت عناصر داستانی براساس منطقی آرام و ملایم جولان می یابد. جنس رئالیسم متن با این که بی شباهت به واقع گرایی چخوف در داستان کالسکه چی و تعامل مرد کالسکه دار با اسبش نیست، اما در نوع خود ممتاز و منحصر به فرد نیز می نماید.
این ممتاز بودن در نوع دگردیسی شخصیتی مش حسن و تنهایی او پس از فقدان گاو به چشم می آید. این امر هم نمودی است که می تواند به یکباره ژانر داستانی را از یک رئالیسم صرف و معمولی به سوی رئالیسم جادویی هدایت کند. مش حسن شخصیتی ساده و روستایی است که دغدغه های او براساس محیط پیرامونش تعریف شده است.
اما در عین حال دگردیسی شخصیتی وی بی شباهت به فیلسوفی شاعر مسلک نیست که به طور ناگهانی در میدان شهر پاریس زمام تفکر از دست می دهد و خسته و فرتوت از بازخوانی تفکر مغرب زمین به سوی اسبی می رود که شاید در آن لحظه برای او دیدن نجیب ترین موجود است. قصه فیلم گاو در اوج سادگی روستایی عمق می گیرد و به اثری مبهوت کننده تبدیل می شود. مش حسن یک گاو دارد. او گاو خود را خیلی دوست دارد.
زیرا این گاو منبع گذران زندگی وی و خانواده اش است. مش حسن یک روز به شهر می رود. در غیاب او گاو بیمار و تلف می شود و هنگام بازگشتش به آبادی با حسی غریب روبه رو می شود. اهالی روستا از بین رفتن گاو را از مش حسن پنهان می کنند، اما در نهایت قضیه را به او می گویند و مش حسن در چنین موقعیتی قوه تعقل خود را از دست می دهد. شب ها در طویله می خوابد، به خوردن کاه و یونجه و علف روی می آورد و خود را گاو مش حسن تصور می کند. در چنین زاویه ای پرداخت داستانی تراژیک نیز هست؛ تراژدیایی که در اثر کوچک بودن محیط و دنیای کم حجم پیرامون به شکلی ناخواسته روی می دهد و انگار کسی هم در پیشامد آن مقصر نیست.
شخصیت پردازی سینمایی مش حسن با نقش آفرینی عزت الله انتظامی به اوج زیبایی های خود رسیده است. این فیلم همچون مهرجویی برای انتظامی نیز به منزله نخستین برگ درخشان کارنامه هنری رقم می خورد و بازیگر نه چندان نام آشنای آن روزگار در عالم سینما را به یکباره به سر زبان ها می اندازد. دگردیسی شخصیتی مش حسن، در شیوه بازی انتظامی زیبا و خیره کننده است. ممیک چهره بازیگر، گشاد شدن چشم ها، تغییر تن صدا و نزدیک کردن آن به فردی نامتعادل که خود را گاو می داند، خیره کننده است. ساختار قصه، لوکیشن روستایی و تکنولوژی سینمایی ابتدایی این امکان را به انتظامی تئاتری می دهد که با فن و فوت و آموزه های خود از عالم تئاتر تمام و کمال مایه بگذارد.
بازی علی نصیریان نیز در این فیلم چشمگیر است. نصیریان که خود این قصه را برای اجرای تئاتری آن در تلویزیون به صورت درام درآورده است، گویی چندان مشکلی با نقش خود «مش اسلام» ندارد. او انگار در نقش حل شده است. تمرینات پیش از آغاز این فیلم به نصیریان تئاتری نیز امکان می دهد که در قالب نقش خود بازی به یادماندنی را به جا بگذارد.
در فیلم گاو بازیگرانی از جمله عزت الله انتظامی، علی نصیریان، جعفر والی، جمشید مشایخی، پرویز فنی زاده، عصمت صفوی، عزت الله رمضانی فر، مهین شهابی و... به ایفای نقش می پردازند. اغلب این بازیگران هم نه تنها با تجربه ایفای نقش روی صحنه به این فیلم آمده اند بلکه خود عضو اداره تئاتر هستند. در واقع وجهه تئاتری بودن آنها در زمان ساخت فیلم بسیار پررنگ است. این امر در بیان های تئاتری و ادای دیالوگ های بازیگران بسیار نمود دارد.
معمولاً متن سعی می کند که به نوعی شبه زبان معیار منطقه بپردازد. یعنی در عین حال که زبان سناریو فارسی سلیس و روانی است، نوع ادای کلمات با فارسی معیار یا لهجه مردم تهران فرق دارد و در واقع نسخه اوریژینال و اصل خود مردم روستایی به شمار می رود.
این لهجه در نوع خود به ابعاد شخصیت پردازی آدم های قصه کمک شایانی کرده است. شاید یکی از زیباترین نمونه های آن نحوه سلام کردن اهالی روستاست که در هنگام رویارویی با مش حسن در زمان اختلال حواس او به چشم می آید. آنها لفظ سلام علیک را به صورت شکسته و خلاصه به کار می برند و این کلام تا حدی زیبا و شنیداری می شود که از کیفیتی موسیقایی و آهنگین برخوردار می شود. اغلب بازیگران فیلم نیز برای ادای دیالوگ ها با تغییر حالت شکل فیزیکی لب ها، تغییر صوت و شکل ظاهری و صوری کلمات، خلاصه و شکسته ادا کردن واژگان با کمک المان های حالت دهنده به صورت و ... بیان گفتاری متن و ساختار تصویر را به شکلی هماهنگ ارائه می دهند.
متن فیلم گاو به لحاظ ساختار قصه و پیچیدگی های درون متنی از نوعی سادگی غیرمنتظره و اعجاب انگیز برخوردار است. کلیت اثر برای نویسندگان و دانشجویان داستان نویسی و فیلمنامه نویسی مانند اثری مدرسه ای، معیار و استاندارد به شمار می رود.
بافت زبانی و زیرساخت زبان به لحاظ سادگی به داستانی در کتاب های درسی شبیه است و همواره این امکان را برای طیف عظیم و فراگیر مخاطبان فراهم می کند تا با این اثر ارتباط عمیق و درونی پیدا کنند. دیالوگ های دقیق و حساب شده به نحوی در متن طراحی شده اند که همواره امکان جابه جایی آنها سخت و دشوار است. دراین میان بیان تئاتری بازیگران بر بومی گرایی زبان می افزاید و لهجه خاص آنها در فیلم به پرداخت شخصیتی آدمها و تعریف آنها در موقعیت های مکانی و زمانی کمک می کند. لوکیشن فیلم در روستایی در قزوین قرار دارد. روستایی کوچک و دورافتاده که خود به لحاظ ویژگی های محیطی و اقلیمی به باورپذیری شخصیت ها کمک کرده است.
قصه و ساختار داستانی فیلم گاو آنقدر ساده است که همواره ما را به کشف نکته برجسته ای وا می دارد. زیرا سادگی شخصیت ها و دنیای آنان همواره بی نظیر به چشم می آید. پرداخت سینمایی مهرجویی از این فیلم ۱۰۰دقیقه ای سیاه و سفید نیز با بیانی روایی و شفاف صورت می گیرد و همواره ابعاد جذابی از لحظه های حسی و روحی و روانی شخصیت ها و زوایای متن را به تصویر می کشد. شخصیت ها دراین فیلم اغلب نمایانگر یک تیپ اجتماعی تعریف شده درچارچوب روستا هستند. بنابراین دنیا و کنش ها و واکنش های آنان همواره تحت تأثیر شخصیت محوری و دغدغه های فکری و روحی و روانی او قرار می گیرد.
مش اسلام (علی نصیریان ) و کدخدا (جعفر والی) نمودی از این تیپ های جامعه روستا هستند که در اثر فراز و فرودهای روحی و روانی مش حسن به تعریف های دیگری می رسند و همواره زوایای دیگری از ابعاد وجودی خود را نشان می دهند. مش اسلام که با بازی علی نصیریان به پرداختی عمیق و روان شناختی نزدیک می شود، نشانگر شخصیتی با مرام و معرفت و اهل جوانمردی است. او همواره پررنگ تر از کدخدای روستا هم به چشم می آید و در مواقع بحرانی و اضطراری مانند فردی دانا به حل بحران و مشکلات می پردازد.
اگر دقت کنیم ما همیشه او را با رفتاری ملایم و طول موج درونی آرام می بینیم، اما هنگامی که به همراه کدخدا و دیگران، مش حسن را برای مداوا به شهر می برد، به طور ناگهانی برای دقایقی زمام عقل را از دست می دهد و با ترکه به کتک زدن مش حسن می پردازد. او در این حین حالتی بی تعادل دارد و انگار باور کرده است که مش حسن به راستی گاو است. در چنین لحظه ای اوج توهم مش حسن به چشم می آید.
او که توسط افراد آبادی طناب پیچ شده است، به یکباره از دست آنها فرار می کند و از دره خود را به پائین پرتاب می کند و به این شکل پایانی تراژیک را برای زندگی خود رقم می زند.
فیلم گاو بنا به دلایل فراوانی از سنگ های زیربنایی تاریخ سینمای ایران به شمار می رود. این فیلم همواره دارای شناسنامه ای اصیل و دربرگیرنده باورهای منطبق بر قصه است. مهرجویی که پیش از ساخت این فیلم تجربه ناموفقی را درعرصه فیلمسازی پشت سر گذاشته بود با این فیلم به باورهای تازه ای در عالم سینما رسید؛ سینمایی که همواره توانست به جای تکیه بر مسائل پیش پا افتاده و بی ارزش بر عمق و محتوا تکیه داشته باشد و چهره ای عمیق و ژرف از انسان را ارائه دهد؛ انسانی که به لحاظ المان های شخصیت پردازی در زمره بزرگترین شخصیت های داستانی تاریخ ادبیات جهان قرار دارد و سادگی و هستی شناسی وی به نحوی غریب و اسرار آمیز مخاطب را با خود درگیر می کند.
همذات پنداری با شخصیت های فیلم آنقدر زیاد است که همواره بی نظیر به نظر می رسد. بی شک اگر از مخاطبان فیلم درباره شخصیت های سینمایی و ماندگارترین آنها سؤال بپرسیم، نام مش حسن یکی از گزینه های ثابت ذهن آنهاست. ماندگاری یک شخصیت داستانی نیز از قدرت و ابعاد شخصیتی عمیق و انسانی او خبر می دهد. این درحالی است که مش حسن بسیار ساده است و به لحاظ افق دید و معرفت شناسی از سطح مرزهای روستا فراتر نرفته است.
بنا براین سادگی غیرمنتظره و در عین حال اسرار آمیز او همواره سخن آن ادیب را به ذهن می رساند که سرچشمه سبک رئالیسم جادویی را در قصه های ایرانی به ویژه داستان فیلم گاو دانسته بود. با تمام این تفاسیر این فیلم به تناسب زمان و مکان یکی از آثار حرفه ای و بی بدیل است. زبان هنری این اثر در دوره ای که الفاظ رکیک و غیرهنری ورد زبان شخصیت های سینمایی بود، به سوی بیانی ساده، پاک و در عین حال فلسفی و هستی شناختی می رود. بررسی زبان شناختی سینمایی فیلم گاو در مقایسه با سینمای دهه ۴۰ بی نظیر است.
این تنها فیلمی است که زبان، ذهنیت و شخصیت آدم ها را در مجموعه روحی و فیزیکی آنها به شکلی انسانی و واقعی ارائه کرده است؛ زبانی که اگر چه ساده و روستایی است اما در فرامتن خود به سوی آفاق فلسفی و هستی شناختی خیز برمی دارد.
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید