شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


محیا فیلمی متفاوت


محیا فیلمی متفاوت
اگر به خاطر داشته باشید، قرار بود با اکران فیلم های سینمایی در کشور، ما نیز به آن ها بپردازیم، زیرا با این روند کند در اکران تنها سینمای شهر مطمئنا ما و دانسته هایمان فرسنگ ها با این صنعت به روز فاصله خواهد داشت و اگر بخواهیم منتظر اکران فیلم در سینمای بیرجند و یا دیگر شهرهای استان باشیم، باید از خیر گذر لحظه ای اتفاقات گذشت.
اما به علت این که ما نمی توانیم چنین ضرری را به شما تحمیل کنیم پس به معرفی بعضی از آثار روز می پردازیم؛ شما هم باید متوجه تیزرها و تبلیغات تلویزیونی محیا شده باشید، گریم متفاوت شهاب حسینی چنان جذب کننده است که بیننده را وادار به حدس زدن می کند.
● حدس در مورد نقش و چگونگی داستان فیلم.
محیا در میان فیلم های روز کشور که صرفا به عشق های فانتزی می پردازد، فیلم متفاوت و قابل توجهی است.
در میان فیلم های روی پرده، شاید محیا از همه کلیشه ای تر و نزدیک تر به سینمای بدنه به نظر بیاید، اما این گونه نیست.
هر چه باشد عشق و علاقه آن قدر در سینمای ما روایت شده که به امری همیشگی و پیش و پا افتاده بدل شده است.
داستان فیلم کمی متفاوت تر و بهتر از دیگر فیلم های دختر، پسری روایت شده است، اما به طور کلی باز هم بر می گردد به مسئله عشق و ازدواج (پایان و نهایت همه فیلم های ایرانی و به نوعی تنها حلقه پایانی داستان ها) اکبر خواجویی کارگردان این فیلم متفاوت در تلویزیون با پدرسالار و کهنه سوار شناخته شده است.
سریال های جذابی که بارها و بارها از تلویزیون پخش شده و هم چنان دوست داشتنی و ماندگار است.
پدرسالار چندی پیش برای بار چندم از شبکه دوم پخش شد و مورد استقبال قرار گرفت.
خواجویی علاقه زیادی به قصه گویی دارد و این کاملا در کهنه سوار مشهود است.
به گفته خود خواجویی در مصاحبه با مجله فیلم ؛ قصه این سینمایی در سال ۱۳۸۱ نوشته شده و بارها مورد بازنویسی قرار گرفته است.
این فیلم سر و ته مشخصی دارد و به موقع شروع می شود و سر وقت نیز به پایان می رسد.
او از تجربه های تلویزیونی اش در این امر به خوبی استفاده کرده و با هوشمندی می داند که مخاطب حوصله کش و قوس های بی خود و الکی را ندارد، به همین دلیل صحنه های عاشقانه فیلم را زیادی برجسته و معلوم نکرده است.
قصه فیلم؛ قصه ای ساده و روان می باشد که با طرح موقعیتی جدید جذاب تر ظاهر شده است.(الهام حمیدی) در خانواده ای بزرگ شده که همه مرده شور بوده اند و خودش هم مرده شور است.در این میان جاوید (شهاب حسینی) که دانشجوی رشته پزشکی است و متعلق به طبقه متوسط جامعه، به او علاقه مند می شود.اما محیا برای ازدواج با جاوید شرط هایی دارد و جاوید را مجبور به گذراندن مراحل سختی می کند که از همه عجیب تر شستن هفت مرده است.برگ برنده این سینمایی ایده بکری است که خواجویی با دیدی متفاوت به آن پرداخته است، مسئله مرده و مرده شور از مضامینی می باشد که در عین ترس نوعی کنجکاوی نیز در انسان ایجاد می کند.خواجویی با اطلاع از این مسئله جامعه شناختی سراغ این موضوع رفته و آن را به تصویر کشیده است، اما خان رستم و هفت شرط محیا موضوعی نخ نما و کهنه در سینمای ماست که علاوه بر غیرمنطقی بودن تکراری نیز می باشد.
محیا خواستگاری لات و بی پروا دارد (کرم پسر دایی اش) و البته جاوید نیز یک دلباخته دیگر دارد (دختر خاله اش) که البته مادر و خواهر جاوید هم به این وصلت علاقه مند هستند.
اما کرم به شدت تهدیدگر و سمج است و پای عشقش ایستاده است.
ماجرای رقیب عشقی نیز موضوعاتی کاملا کلیشه ای و تکراری است که مخاطب را به یاد فیلم فارسی های پیش از انقلاب می اندازد، رقیب هایی که همیشه به همین گونه خلق می شود؛ کرم شخصیتی است که در تمام مدت فیلم وجودش آرامش و سلامتی کاراکتر و عاشق واقعی را تهدید می کند، شخصیت و کاراکتر کرم در تمامی فیلم های این چنینی موجود است و یا دختری که پدر و مادر جاوید اصرار بر ازدواج آن ها دارند، کاراکتری است معمولی و تکراری.
حال تصور کنید این فیلم با مشخصه های گفته شده به سمت پایانی معناگرا برود و سعی کند مفهومی ماورائی را انتقال دهد، شاید اگر خواجویی همان روند دختر، پسری فیلمش را ادامه می داد موفق تر بود و به جایی می رسید.
او با این کارش خواسته عشق حقیقی را با عاشق زمینی پیوند دهد و به نوعی به عشق از زاویه جدیدی نگاه کند.
جالب ترین قسمت این است در روستایی که جاوید می رود دچار تحولات معنوی می شود در یک لحظه ۷ نفر می میرند تا جاوید بتواند به شرط و عهدش عمل کند.
این سکانس اغراق آمیز به تعبیری می خواهد جاوید متحول شده و رسیده به عرفان را به عشق زمینی اش نیز برساند.
در این فیلم خواجویی در ابتدا با خلق موضوعی جدید و متفاوت خوب و قدرتمند شروع می کند، اما در امتداد ماجرا با خلق موقعیت ها و کاراکترهایی تکراری موجب دلزدگی بیننده می شود و در ادامه با پایان معناگرای فیلمش ذهن بیننده را دستمایه نوعی آرمان گرایی و نصیحت گویی می کند که برای مخاطب غیر قابل تحمل است به طور کلی فیلم خواجویی تکلیفش مشخص نیست و گاهی قوی و تازه است، گاهی کلیشه ای و گاهی معناگرا.
بازی برجسته شهاب الدین حسینی یکی از نکات قابل توجه و زیبای فیلم می باشد.
حسینی که این روزها به یکی از بازیگران مطرح سینما بدل شده است،ثابت کرده می تواند متفاوت نیز بازی کند.
خواجویی خوب توانسته روی این کاراکتر و بازی حسینی وقت بگذارد.
به همین دلیل می توان اظهار داشت این بازیگر جوان یکی از بازی های برجسته خود را ایفا کرده است.
او دیپلم افتخار جشنواره فجر را برای ایفای نقش جاوید دریافت کرده است.
الهام حمیدی نقش مقابل شهاب الدین حسینی به دلیل کاراکتر همیشه خوب و تکرار تجربه بازی کنار شهاب الدین حسینی بعد از بچه های ابدی در مظان اتهام تکراری شدن و کلیشه شدن است.
درست است که او در این فیلم کاراکتری متفاوت است اما در ایفای نقش و شخصیت کاملا شبیه دیگر کارهایش می باشد.
او در زیر تیغ همان شخصیتی بود که در بچه های ابدی و یا خیلی دور خیلی نزدیک .
به طور اجمالی محیا فیلمی است عاشقانه که سعی دارد متفاوت باشد به همین علت در روند ماجرا دچار نوعی معناگرایی و ماورایی می شود که موجب شکستن شده است.
خواجویی با ایده ای بکر به سینما آمد و نسبت به اولین کارش خوب ظاهر شد، امیدواریم با نگاه متفاوتش دوباره نیز دست به تولید بزند و قدرتمند تر عمل کند.
منبع : روزنامه خراسان


همچنین مشاهده کنید