سه شنبه, ۲۹ اسفند, ۱۴۰۲ / 19 March, 2024
مجله ویستا


تو از نسل قبلی، حرف منو نمی فهمی!


تو از نسل قبلی، حرف منو نمی فهمی!
اختلاف بین والدین و فرزندان یا همان فاصله بین نسلها موضوعی مهم و مورد توجه روان شناسان است. زیرا از گذشته تاکنون همواره این دو نسل با یکدیگر در تضاد و تعارض بودند و ما اگر خواسته باشیم، علل این فاصله را مورد بررسی دقیق قرار دهیم، متوجه خواهیم شد بسیاری از والدین به تصور اینکه نیاز فرزندانشان صرفاً در تهیه لباس زیبا و تغذیه مناسب خلاصه می شود، از ایجاد جو صمیمانه و ارتباط دوستانه با آنان خودداری می کنند، به همین دلیل دایماً بین آنها بر سر مسایل مختلف، اختلاف به وجود می آید.
کارشناسان تربیتی معتقدند، پدر و مادرها به این دلیل نمی توانند با فرزندان نوجوان خود روابط صمیمانه برقرار کنند که آنان را با زمان جوانی و نوجوانی خود مقایسه می کنند و انتظار دارند مانند فرزندان آن زمان رفتار کنند، حال آنکه خودشان نیز در آن ایام با والدین خود در تضاد بودند و همین مشکل را داشتند.
● علل اختلاف نظر والدین و فرزندان چیست؟
اکثر والدین دوست دارند فرزندشان طبق نظر آنان لباس بپوشد و یا مثل آنان از لباسهای ساده تر و یا حتی تیره تر استفاده کند، در حالی که فرزند نوجوان آنان رنگهای روشن تر و یا مدلهای فانتزی را می پسندد. این اختلاف سلیقه که در بسیاری از خانواده ها به چشم می خورد، اغلب به کشمکش و تعارض بین والدین و فرزندان منجر می شود. چون پدر و مادر سعی می کنند خواسته فرزند خود را نادیده بگیرند و عقیده خود را به او تحمیل کنند. در مقابل نوجوان هم به هر طریقی مقاومت می کند برای آنکه دوست دارد به خاطر دل خودش زندگی کند و سلیقه، اعتقادات و ارزشهای خود را به کار ببندد. به همین دلیل نافرمانی می کند و تعارض به وجود می آورد. به اعتقاد روان شناسان، یکی از راههای صمیمی شدن با فرزندان نوجوان، داشتن ارتباط مطلوب و گفتگوی دوستانه با آنهاست.
والدینی که هنگام صحبت کردن با فرزند نوجوان خود، از کلمات طعنه آمیز و نیشدار استفاده می کنند، باید بدانند که با ادای هر کلمه نیشدار و تحقیرآمیز ضربه جبران ناپذیری به ارتباط بین خود و فرزندشان وارد می سازند و فاصله بین خود و او را عمیق تر می کنند.
● دو سالگی، شروع تعارض
شیرین صداقتی، کارشناس ارشد روان شناسی عمومی در این مورد به گزارشگر ما می گوید: به طور کلی به وجود آمدن تعارض و اختلاف بین والدین و فرزندان و یا بین هر گروه و دسته ای که با یکدیگر تعامل دارند، امری طبیعی است مسأله مهم نوع برخورد با این مشکل است، نه اینکه از آن جلوگیری کرد.
وی معتقد است: تعارض بین فرزند و والدین از سن دو سالگی شروع می شود، چون در این سن شخصیت بچه شکل می گیرد و کودکان در این زمان استقلال خود را به صورت مخالفت و «نه» گفتنهای مکرر نشان می دهند که در این حالت اگر با واکنش شدید والدین روبرو شوند و به خواسته های کودک توجهی نشود یا آنها را سرکوب کنند، دچار شک و تردید می شوند و در آینده احساس بی لیاقتی و بی کفایتی خواهند کرد.
در دوران نوجوانی وظایف والدین سنگین تر می شود. زیرا در این ایام نوجوان از والدین فاصله می گیرد و اوقات خود را بیشتر با دوستان و همسالان می گذراند یا در تنهایی سپری می کند و اگر پدر و مادر حتی در کارهای کوچک او دخالت کنند، واکنش نشان می دهد، زیرا آن را تهدید بزرگی علیه خود به حساب می آورد و به طور کلی از لحاظ احساسی از خانواده جدا می شود، به همین خاطر والدین تصور می کنند فرزندشان با آنها تعارض پیدا کرده و دیگر به خانواده خود علاقه ای ندارد. این همان فاصله بین نسلها و یا به تعبیری فاصله عمیق بین نگرش و ارزشهای دو نسل است. اگر علل به وجود آمدن این فاصله را بررسی کنیم، متوجه می شویم مهم ترین علتش تفاوت سنی است، زیرا والدین در سن میانسالی قرار گرفته اند و فرزند در سن نوجوانی و همین تفاوت سنی سبب می شود که خواسته های متفاوتی داشته باشند. نوجوان به آینده فکر می کند، ولی والدین معمولاً همان موضوعات و مشکلات جاری را مدنظر قرار می دهند، نوجوان آرمان گراست و همه چیز را در حد خوب و مطلوب می خواهد، حال آنکه والدین واقعیت گرا هستند و مسایل را همان گونه که هست می پذیرند.
● دوران طوفان و فشار
نکته مهمتر مسأله، بلوغ نوجوان و تغییراتی است که در اندام او ایجاد می شود، بدین معنا که وقتی نوجوان از دوران کودکی به مرحله نوجوانی می رسد، تفکرش انتزاعی تر می شود، قوه تخیل و استدلالش بالاتر می رود و تفکر خودمحوری پیدا می کند، در این حالت نوجوان تمایل زیادی به برقراری اجتماعی دارد، از سوی دیگر نوجوان در این سن بسیار حساس و زودرنج می شود و نسبت به اندک تذکر و سرزنشی حساسیت زیادی نشان می دهد، به همین دلیل «استانلی هال» (اولین دانشمندی که درباره مسایل جوانان تحقیقاتی انجام داده است) دوران نوجوانی را دوران طوفان و فشار نامیده است.
شیرین صداقتی، در ادامه می گوید: یکی دیگر از خصوصیاتی که موجب می شود این رفتارها از نوجوان سر بزند، میل به استقلال است. البته میل به استقلال از سن دو سالگی به وجود می آید، ولی در نوجوانی شدیدتر می شود.
وی معتقد است ما دو نوع استقلال داریم: استقلال خودمختاری هیجانی و استقلال رفتاری.
استقلال خودمختاری و هیجانی؛ یعنی نوجوان دوست دارد از لحاظ عاطفی از والدین جدا شود و به خودش متکی شود و استقلال رفتاری وقتی نوجوان به سنی می رسد، به خاطر کسب استقلال به گروه همسال گرایش پیدا می کند و در این حال دوست دارد خودش مسؤول اعمال و رفتارش باشد.
● از شیر گرفتن روانی!
محمد خدایاری فرد، عضو هیأت علمی دانشکده علوم تربیتی تهران، جدا شدن از خانواده و ملحق شدن به اجتماع و گروههای اجتماعی را یکی از ویژگی های دوره نوجوانی می داند و در این مورد می نویسد: نوجوان به خاطر کسب استقلال و به دست آوردن آزادی عمل در کارها و رفتار و کردار خود می خواهد از خانواده جدا شود، که این جدایی را بعضی از دانشمندان «از شیر گرفتن روانی» نام نهاده اند و می گویند: یک فرد سه مرتبه از خانواده جدا می شود. مرتبه اول موقع به دنیا آمدن و بریدن از بند ناف و جدا شدن از رحم مادر. مرتبه دوم به هنگام از شیر گرفتن کودک و مرتبه سوم را دوران بلوغ می دانند و می گویند نوجوان در این سن از خانه جدا می شود و به اجتماع پناه می برد. در آنجا مهارتهای لازم را کسب می کند و تمرین زندگی اجتماعی را به عمل می آورد، زیرا معمولاً نوجوان در خود احساس عدم امنیت می کند و برای به دست آوردن امنیت و کسب تعادل روانی نیازمند برقراری روابط نزدیک و صمیمانه با گروه های اجتماعی و همسن و سال خود می باشد.
وی معتقد است، یکی از عوامل مهم انحرافهای نوجوانان پیدا کردن دوستان نامناسب است که زمینه انجام اعمال خلافکارانه را در آنها تقویت می کنند.
● تحکیم روابط دوستانه میان والدین و فرزندان
روان شناسان راهکارهایی برای تحکیم روابط دوستانه میان والدین و فرزندان ارایه داده اند و معتقدند: والدین باید با فرزندشان دوست باشند و به او احساس امنیت و آرامش بدهند. در این صورت نوجوان فردی خود ساخته و با عزت نفس بالا بار می آید و وقتی در جو گروه همسال قرار می گیرد، زود تحت تأثیر واقع نمی شود و از اعمال نادرست آنان پیروی نمی کند.
هیچ کس انتظار ندارد اختلاف نظر بین والدین و فرزندان به وجود نیاید اختلاف بین دو نسل وجود دارد، ولی مهم شیوه برخورد با این مشکل است، اگر والدین و فرزند نوجوان به جای اعمال قدرت از دریچه چشم یکدیگر به مسایل نگاه کنند، اختلافها حل می شود. والدین باید با فرزندان خود صحبت کنند و به سخنان آنها گوش دهند و زمینه ای ایجاد کنند تا نوجوان پدر و مادر خود را محرم و غمخوار خود بداند و بتواند به راحتی مشکلات خود را با آنها در میان بگذارد.
نکته مهمتر اینکه پدر و مادر باید راستگو و صادق باشند، وقتی صداقت در میان خانواده حاکم باشد، فرزندان هم یاد می گیرند مسایل خود را صادقانه بیان کنند.
مسأله دیگر تحقیر و مقایسه است که والدین نباید فرزندان خود را به خاطر ضعف هایی که دارند تحقیر کنند و آنها را با همسن و سالان خود مقایسه نمایند و صفات خوب دیگران را به رخ آنان بکشند.
در مورد اعتقادات مذهبی نیز پدر و مادر موظف هستند روح مذهب و معنویت را در فرزندان خود تقویت کنند و ارزشهای انسانی، مذهبی و اخلاقی را با ایمان و اعتقاد به مبانی الهی به طور صحیح در آنها ایجاد کنند و در نهایت به فرزندان خود احترام بگذارند و به آنها کمک کنند تا نواقص خود را رفع نمایند. نصایح و تذکرهای خود را با استدلال و منطق و در خلوت با آنها در میان بگذارند و هرگز در حضور دیگران بخصوص همسالان به پند و اندرز دادن آنان نپردازند.
خجسته ناطق
منبع : روزنامه قدس


همچنین مشاهده کنید