شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


زیبا زندگی نکنی، مقهور زشتی می شوی


زیبا زندگی نکنی، مقهور زشتی می شوی
گاهی رفتارهای اجتماعی و فردی ما به شکلی است که اگر کسی اهل «آتو»گرفتن باشد، لازم نیست حتی ذره ای به خودش زحمت بدهد. ما به اندازه کافی مواد لازم برای تهیه انواع و اقسام آش هایی را که یک وجب روغن رویشان می ایستد، برای او فراهم می کنیم. اگر کسی نداند که ایرانی صاحب چه پیشینه فرهنگی و چه دین سترگی است و بخواهد فرهنگ این قوم را از روی رفتارهای برخی از ما قضاوت کند، نتیجه، چندان درخشان از کار در نمی آید. بدنیست قبل از این که دیگران این ضعف ها را با بوق و کرنا در رسانه های خود جار بزنند و یا در جاهایی، درباره کار، یا به عبارت بهتر خرابکاری ما،معنادار سکوت کنند، خودمان منصفانه به نقد عملکردهایمان بپردازیم . هرچند به نظر می رسدکه در بسیاری از زمینه ها ، مهار کار از دست در رفته و باید برای بقیه مسائل کاری بکنیم.
مرحوم دکتر شریعتی تعبیر زیبایی داشت به این مضمون که سری که سودایی دارد، به سرگرمی نیاز ندارد. بی تناسبی و آشفتگی در بسیاری از امور زندگی، عارضه ناشی از بیکاری و بی کارگی ذهن است. روی کلمه «ذهن» تکیه می کنم ، چون بسیاری هستند که ظاهراً کاری دارند و شغلی و سر برج که می شود، حقوقی هم می گیرند، اما ذهنشان بیکار است. ذهنی که زندگی را نه امری تصادفی و «دم غنیمتی » به تعبیر غلطش، که موضوعی بسیار جدی می داند، در هر پدیده ای دنبال جمال و زیبایی و تناسب است و لذا با خود و با شرایط اجتماعی اش نمی جنگد، بلکه با روشی معقول در پی تعدیل و اصلاح امور خود و دیگران بر می آید. او پیوسته، از هر فرصتی بهترین استفاده را می کند و «کم نمی آورد» تا دچار عقده حقارت و خود کم بینی شود و بخواهد با کارهای نامعقول، این کاستی را جبران کند.
پوشش، بی تردید یکی از ابزارهای ابراز وجودو اثبات هویت فردی، به خصوص در سنین نوجوانی و جوانی و یکی از راه های اثبات استقلال طلبی و خودمختاری است. چنین احساسات قدرتمندی را نمی توان با اطلاعیه و صدور فرامین متعدد و اعمال زور، مهار کرد. تنها وظیفه متولیان فرهنگی، هدایت این احساسات به سوی وضعیتی بسامان و متناسب است. انسان تا به مدارج کمال نرسد، پیوسته نگران قضاوت دیگران در باره خود است و «چشم مردم» و «جلب توجه و تحسین آنها» برایش بسیار اهمیت دارد. متأسفانه به علت تربیت های خانوادگی و اجتماعی ناقص یا غلط،معمولاً این ویژگی های خلقی تا سنین بالا درافراد باقی می ماند و وقتی با احساساتی چون بخل ، بدبینی، حسد و امثالهم همراه شود، معجونی تماشایی را پدید می آورد.
با آن که فرهنگ اصیل اسلامی ، ارزشگذاری بر اعمال را مبتنی بر «رضایت خداوند»و «انجام تکلیف» به جای «نگرانی برای نتیجه» می داند، ولی متأسفانه مردم ما، در اثر یک تکرار تاریخی برنامه ریزی شده، اعتماد به نفس خود را در زمینه زیبایی شناسی و رفتارهای متناسب فردی و اجتماعی از دست داده اند. افرادی که سعی می کنند «به هر ضرب و زوری» که هست، توجه و احیاناً تأییدو تحسین دیگران را به دست آورندو برایشان فرق نمی کند که این توجه از سوی چه کسانی و با چه نیت هایی باشد، از عارضه دردناک احساس حقارت و خود کم بینی رنج می برند که متأسفانه در همه ما و در تمام سطوح دیده می شود، اما جلوه های بیرونی آن با یکدیگر تفاوت دارد. گاه این عقده حقارت در نحوه گفتار جلوه می کند و فرد تلاش می کند به نوعی سخن بگویدکه مخاطب، مرعوب شودو در نتیجه ، لغات و اصطلاحاتی را به کار می برد که معنای صریح و روشنی ندارد و دریافت مفهوم، جز به مدد مراجعه به لغت نامه های متعدد، میسر نیست. از آنجا که به کارگیری این واژه ها از سوی این افراد، برای تفاخرو جلب توجه به شیوه غلط انجام می پذیرد، غالباً هم لغات را در معنای صحیح خود به کار نمی برند که دریافت سخن آنها می شود کاری دشوار و مضحک. گاهی کسانی که در لفاظی و سخن پراکنی تبحری ندارند، سعی می کنند با وسایل و ابزاری که قاعدتاً برای رفع نیازهای روزمره اختراع شده است، از جمله تلفن همراه و ماشین و امثال اینها، برای خود کسب وجهه و اعتبار کنند و به همین علت ، مصرف کنندگان این کالاها، کمتر به جنسی که می خرند، قانعند و دائم آن را تغییر می دهند و از آنجا که برخی تولید کنندگان هفت خط دنیا، دست ما را «خوب» خوانده اند، روزی نیست که انواع جدید منگوله دار و پر و پیمان آنها را به عنوان «آخرین پدیده!» به خورد ما ندهندو چون مورد مصرف این کالاها، هر چیزی هست غیر از آنچه که باید باشد، یکسره تبدیل به مصرف کنندگان کر و کوری شده ایم که نمی پرسیم چرا «آخرین پدیده!» دیروز این قدر زود از رده خارج شد و چرا باید برای «آخرین پدیده!» امروز، این قدر هزینه کنیم و اساساً این کار، کدام یک از دردهای فراوان ما را درمان کرده است و می کند البته به نظر نمی رسد طرح این سؤالات برای گروهی که گرفتار «سرطان مصرف زدگی» است؛ راه به جایی ببرد،حتی ممکن است پرسش کننده را هم رسوای خاص و عام و متهم به عقب افتادگی و «املیسم!» کند!
بعید می دانم کسی با نیت و نگاه خیرخواهانه و به خاطر «اصلاح» اقدامی کند و به نتیجه نرسد.اگر به نتیجه نمی رسیم، باید به خود رجوع کنیم و انگیزه های خود را برای انجام هر عملی، بازبینی و واکاوی کنیم. آدمی بالفطره به دنبال زیبایی و بیزار از زشتی است. اگر زندگی شهری ما چه از نظر معماری و چه از نظر پوشش افراد و تمامی جلوه های اجتماعی، عاری از زیبایی و تناسب است، باید پیش ازهر اقدامی به این بیندیشیم که آیا واقعاً زیبا بودن، زیبا دیدن، زیبا شنیدن، زیبا پوشیدن و زیبا زیستن و همه وجوه زیبایی را بلدیم و به فرزندان خود آموخته ایم و آیامتولیان امور فرهنگی و اجتماعی ، خود از دانش زیبایی و زیبایی شناسی بهره مند هستند و ظاهر و گفتار و رفتار آنان، تناسب و جمال را در ذهن آدمی تداعی می کند آیا پوشش و کلام و رفتار آنان، حاکی از خوش سلیقگی ، سادگی ، تناسب و زیبایی است و تصاویر دلنشین و دلپذیری را در منظر مردمان قرار می دهند آیا نوع کج سلیقگی ، بی تناسبی ، اجتناب از به کارگیری نقوش و رنگ های طبیعی و فرح بخش علت اصلی گرفتاری های اجتماعی ما نیستند باز گلی به جمال ریشه های قدرتمند فرهنگ اسلامی و ایرانی ما پس از حمله های اساسی به آنها، باز هم از گوشه و کنار زندگی ما سر بر می آورند و گاهی در جلوه های زیبای رفتاری کسانی که «هنوز » الگوهای اصیل زندگی را از یاد نبرده اند، خود را به رخ چشمان خواب آلوده و مبهوت ما می کشند.
آیاما در خانواده، مدرسه ، دانشگاه و سایر مراکز فرهنگی خود، زیبایی و تناسب و خوش سلیقگی و خوش صحبتی و تمام صفاتی را که «خوش» و «زیبا» و «به قاعده» هستند، به فرزندان خود آموخته ایم یااقشار مختلف جامعه را به امان خود رها کرده ایم تا همه چیزشان را از پوشش و گفتار گرفته تا رفتار و تفکر و حس زیبایی شناسی، از پائین ترین طبقات غرب ، الگو بگیرند نگاهی منصفانه به نوع پوشش نخبگان غربی، اعم از زن و مرد، به خوبی بیانگر آن است که آنان براساس اعتقادات خود، بسیار مقیدتر از ما هستند که در مقابل نگاه مردم و دوربین های تلویزیونی چه بپوشند چگونه بنشینند، چگونه راه بروند تا بیانگر سلامتی جسم و مراقبت ازخود باشد. شانه های خمیده ، لباس های بی تناسب و پرهیز از آراستگی ، به هیچ وجه شایسته یک مسلمان که پیامبرش به آراستگی و زیبایی، شهره بوده است و در زمانه ما نیز، بزرگان دینی اش پیوسته ساده پوش و برازنده و پاکیزه و به کلی مبرای از اسراف و مصرف زدگی بوده اند و هستند، نیست. تقید به نظم و پاکیزگی و آراستگی ، همزمان با اجتناب از اسراف و تبذیر و تفاخر ، رسمی است که باید در زندگی ، پوشش، گفتار و رفتار اجتماعی ما جاری و ساری شود، زیرا بی تعارف، ملتی هستیم که در همه چیز راه اسراف را در پیش گرفته و به کلی از الگوی قناعت، نظم، خوش سلیقگی و جمال اسلامی - ایرانی خود دور افتاده ایم. اسراف و کج سلیقگی و بی تناسبی، خوره مزمنی است که پایه های فرهنگی ما را خواهد خورد و جامعه ای که نتواند «زیبا» زندگی کند، به ناچار مقهور زشتی ها خواهد شد.
تهمینه مهربانی
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید