جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


روایت‌های ساده از آدم‌های آشنا


روایت‌های ساده از آدم‌های آشنا
«آنا هنوز هم می‌خندد» عنوان مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه اکبر صحرایی است.نویسنده در این کتاب ۱۳۱ صفحه‌ای ۴۴ داستان کوتاه را گردآوری کرده که برخی از آنها در ردیف داستان‌های کوتاه کوتاه قرار می‌گیرد اما برخی دیگر در این تعریف خاص نمی‌گنجند.
البته در روی جلد کتاب عبارت «داستان کوتاه کوتاه» درج شده که از منظر نویسنده و ناشر تمام ۴۴ داستان را در این تعریف ویژه جای می‌دهد ولی اگر در تعریف داستان کوتاه کوتاه یا همان داستان مینی‌مالیستی دقیق شویم، متوجه تفاوت برخی از داستان‌های ارائه شده در این کتاب با تعریف رایج از داستان مینی‌مالیستی خواهیم شد.
در تعریف داستان‌های مینی‌مالیستی نظرات مختلفی بیان شده که ازجمله: نوعی داستان کوتاه کوتاه که با بریدن تمام شاخ و برگ‌های خود این روزها به‌سادگی و به سرعت در زندگی ما جا باز کرده است، همزمان با سرعت ماشین، قطار، مترو، هواپیما و شتاب تلویزیون و اینترنت انسان امروزی وقت فراقتش اندک است.
در مقابل، رقابت نابرابری که تلویزیون با فرصت مطالعه‌اش ایجاد کرده، روبه داستان‌های مینی‌مالیستی آورده است. او در این قالب با متنی روبه‌رو است که جز نقطه اوج (نقطه اوج داستان کوتاه) که آن نیز روزبه‌روز کوتاه‌تر می‌شود، چیزی نمی‌بیند، بدون مقدمه‌چینی، با یک تصویر واحد، یک تعلیق کوتاه مناسب و یک پایان جذاب.
بنابراین وجه مشترک داستان‌های مینی‌مالیستی در کنار تفاوت زیاد حجم آنهاست، هرچند به‌صورت تقریبی اگر برای رمان حداقل ۱۰۰هزار کلمه و داستان کوتاه، ۱۰هزار کلمه در نظر بگیرید، یک داستان کوتاه در مسیر فشرده‌شدن به کمتر از هزار، ۱۰۰ و ۵۰ کلمه یا در حد یک پاراگراف می‌رسد و البته هر روز کوچک‌تر و کوچک‌تر می‌شود. براساس دیدگاه «جان بارت» که؛ «کم، زیاد است».
با این تعریف، مجموع داستان‌های کتاب «آنا هنوز هم می‌خندد» به‌طور کل در ردیف داستان‌های کوتاه کوتاه قرار نمی‌گیرند ولی از داستان کوتاه با ویژگی‌های رایج و متعارف هم پیروی نمی‌کنند. بنابراین می‌توان آنها را در حد فاصل دو گونه یادشده قرار داد. تمایل به کوتاه‌نویسی از جانب نویسنده باعث شده او به عناصر تکنیکی مختص این‌گونه نوشتاری روی آورد.
از جمله، عنصر گفت‌وگو در این داستان‌ها پررنگ‌تر است. به‌طور مثال داستان‌های «کارت شناسایی»، «داری می‌خندی؟»، «بچرخ تا بچرخم»، «می‌شماریم تا یازده»، «خون‌نامه» و «تیراندازی به جنازه» فقط با استفاده از گفت‌وگو نوشته شده، البته در حین گفت‌وگو، سایر عناصر داستانی مثل صحنه‌پردازی، شخصیت‌پردازی و... هم شکل گرفته است ولی شیوه روایی داستان گفت‌وگوی محض است. این داستان‌ها تقریبا در ردیف داستان موفق کتاب قرار می‌گیرد چون با بهره‌گیری از قدرت گفت‌وگو نویسنده توانسته قصه را پیش ببرد. در داستان کوتاه «داری می‌خندی» این مثال بارز است:
ـ اینجا رو نیگا کن... چشمت درد هم داره؟
ـ نه! ولی یه کمی خارش داره دکتر!
ـ چشمت چه سالی تخلیه شده؟
ـ زمان جنگ!
ـ چند سال می‌شه؟
ـ فکر کنم ۱۳۶۳ بود...
با این چند گفت‌وگوی کوتاه تقریبا فضای داستان ساخته می‌شود. شخصیت‌ها به خواننده معرفی می‌شوند و زمان و مکان هم تا حدودی مشخص می‌شود و گفت‌وگوهای دیگری که در ادامه داستان می‌آید، بقیه نیازهای مخاطب را هم به او می‌رساند. البته گفت‌وگوهایی هم در برخی از داستان‌ها آمده که با تعاریف گوناگون از عنصر گفت‌وگو هماهنگی ندارد به طور مثال در داستان «می‌شمارم تا یازده» استفاده بهینه‌ای از تکنیک گفت‌وگو به عمل نیامده است:
ـ رحیم... بفرما دست بمال به صورت ... خیالت راحت شد؟
ـ پنج!
ـ کاک رستمم!
ـ شرمندتم کاک رستم!
ـ دشمنت.
ـ شش
ـ دارعلی، نشونه... دست بزن به پیشانی بلندم که تا فرق سر مو نداره.
ـ هفت!
ـ نوکرت قنبر...
اختصاص ۹ سطر از کتاب به این گفت‌وگوی تقریبا نامفهوم، حوصله خواننده را سر می‌برد. چون مخاطب از شگرد روایتی گفت‌وگو انتظارات دیگری دارد.
تعاریفی که از گفت‌وگوی ارائه شده تا حدودی جایگاه این عنصر روایتی در داستان را مشخص می‌کند: «گفت‌وگو به معنای مکالمه و صحبت کردن با هم و مبادله افکار و عقاید است و در شعر،‌ داستان و نمایشنامه و... به کار برده می‌شود.» «صحبتی را که در میان شخصیت‌ها یا به‌طور گسترده‌تر در افکار شخصیت واحدی در هر اثر ادبی، صورت می‌گیرد گفت‌وگو می‌نامند.»
رویکرد زیاد نویسنده به گفت‌وگو باعث تلخیص در بیشتر داستان‌ها شده است. لحن گفت‌وگوها در بیشتر داستان‌ها تقریبا یکسان است چون شخصیت‌ها مدام در داستان‌های بعدی تکرار می‌شوند. شخصیت‌محوری بسیاری از داستان‌های کتاب «دارعلی» است که معمولا آدم بی‌غل و غش و دوست‌داشتنی است. در بعضی از داستان‌ها او و دوستانش را در جبهه‌های جنگ می‌بینیم و در برخی دیگر از داستان او در پشت جبهه است. البته تعدادی از داستان‌ها از نظر زمانی به سال‌های بعد از پایان جنگ می‌پردازد. در مجموع داستان‌های کوتاه کتاب «آنا هنوز هم می‌خندد» را می‌توان قصه‌های به هم پیوسته‌ای دانست که هر یک از آنها به‌طور جداگانه‌ هم استقلال دارند و به‌طور مستقل می‌توان از آنها به عنوان تک‌داستان کوتاه ارائه کرد. دارعلی نمونه‌ای از آدم‌های دوست‌داشتنی دوران دفاع مقدس است که دیگران معمولا شیفته سادگی و صفای او می‌شوند. حتی زمانی که عصبانی و خسته است هم برای دیگران شخصیتی دلنشین و دوست‌داشتنی دارد. نویسنده هم سعی کرده او را با تمام سادگی‌هایش نشان بدهد و تقریبا موفق بوده است. چون دارعلی و دوستانش بعد از خواندن داستان‌های کتاب تا مدت‌ها در ذهن مخاطب می‌مانند و این رمز موفقیت یک داستان است.
علی‌ الله سلیمی
منبع : روزنامه تهران امروز


همچنین مشاهده کنید