سه شنبه, ۲۹ اسفند, ۱۴۰۲ / 19 March, 2024
مجله ویستا

سالگرد قتل منادیان اتحاد تمامی نیروهای مترقی، دموکرات و رزمنده ایرانی


سالگرد قتل منادیان اتحاد تمامی نیروهای مترقی، دموکرات و رزمنده ایرانی
روز شنبه ۳۰ فروردین ۱۳۵۴، شاه مجدداً دست به جنایت تازه ای زد و ۹ نفر از زندانیان سیاسی، بیژن جزنی، حسن ضیا ظریفی، عزیز سرمدی، عباس سورکی، مشعوف کلانتری، مصطفی جوان خوشدل، کاظم ذوالانوار، محمد چوپانزاده و احمد جلیل افشار، این رزمندگان انقلابی و فرزندان راستین خلق را به دست جلادان حرفه ای خود به قتل رساند.
این خبر که در ابتداء از جانب خبرگزاریهای خارجی انتشار یافت، کمی بعد، از طرف مقامات رسمی دولت ایران نیز تصدیق شد.
مقامات دولتی ایران مدعی شدند که این گروه هنگام انتقال از زندانی به زندانی دیگر، قصد فرار کردند و بضربه گلوله محافظین به قتل رسیدند.
این دروغ بقدری مفتضح بود که نه تنها هیچیک از سازمان های مسئول بین المللی آن را باور نکردند، بلکه بر عکس توجه کردند که برای قتل این زندانیان توطئه ای در کار بود. از جمله سازمان عفو بین الملل از دولت ایران خواست، به این سازمان امکان دهد، تا یک گروه از پزشکان بیطرف را برای معاینه اجساد کشته شدگان و تشخیص این امر که این افراد به چه نحو کشته شدند به ایران اعزام دارد. لیکن دولت ایران به این تقاضای رسمی سازمان عفو بین الملل پاسخی نداد.
البته با در نظر گرفتن سوابق رژیم شاه در انجام جنایاتی مانند این، هیچ انسان دموکرات و ترقی خواهی داستان جعلی رژیم شاه را باور نکرد و همه به این نتیجه رسیدند که این فرزندان رشید خلق طبق نقشه قبلی از طرف رژیم خونخوار و بفرمان شخص شاه بقتل رسیدند.
بیژن جزنی و همرزمانش مدتها بود که در معرض کین حیوانی رژیم شاه قرار داشتند. او و رفقایش پس از گذار از مراحل سخت مبارزه انقلابی به این نتیجه رسیده بودند، که یگانه راه غلبه بر رژیم ایران بر باد ده، اتحاد تمامی نیروهای مترقی، دموکرات و رزمنده ایرانی است. آنها منادی وحدت در مبارزه علیه رژیم برای سرنگونی آن شده بودند.
قتل آنها نشان وحشت بیکران رژیم شاه از این اندیشه و تحقق آن بود. بویژه با توجه به شرایط آن روز کشور و جهان.
در درون کشور مبانی سیاسی و پایگاه های اجتماعی رژیم بیش از وقت دیگری متزلزل شده بود. اوضاع اقتصادی کشور نابسامان بود. تورم، گرانی و بیکاری ناشی از این نابسامانی اقتصادی عرصه را بر اکثریت مردم تنگ کرده بود و بر سر راه علاج بین محافل حاکمه ایران اختلاف بوجود آمده بود. انبان تمام عوامفریبی های رزیم نیز ته کشیده بود. سردرگمی در کشورداری به آنجا کشیده بود که شاه احزاب خود فرموده خودش را منحل کرد و تحت عنوان « حزب رستاخیز ملی» در صدد تبدیل کشور بیک زندان بزرگ زیر سایه فاشیسم نوع پهلوی برآمد.
وضع بین المللی برای شاه و رژیمش واقعاً وحشت انگیز بود. سرهنگان سیاه یونان، فاشیسم پرتقال، امپراتوری حبشه، وبدنبال آنها دو ژاندارم محلی، یکی لون نول در کامبوج و دیگری تیو در ویتنام جنوبی بزباله دان تاریخ افکنده شده بودند. امپریالیسم آمریکا به چنان روزی افتاده بود که دیگر نمی توانست ژاندارم های خود را حفظ کند، و این برای شاه ناقوس مرگ بود.
انقلاب مردم ایران در افق تاریخ در حرکت بود و شاه از بیم آینده خود و رژیمش دیگر هیچ مرزی در جنایتکاری نمی شناخت. او تصور می کرد با محروم کردن جنبش از بخشی از رهبران انقلابی آن قادر خواهد بود، مانع حرکت چرخه تاریخ شود. چه تصور خام و عبثی...
ما در سی و یکمین سالگرد قتل بیژن جزنی و همرزمانش، خاطره این منادیان اتحاد تمام نیروهای مترقی، دموکرات و رزمنده ایرانی را گرامی می داریم، و وفادار به جهان بینی علمی و سمت گیری طبقاتی- تاریخی آنها، راه آنها در مبارزه برای دموکراسی، صلح و سوسیالسم را ادامه می دهیم.
قطره های خون( بیاد حزنی و همرزمانش)
بر روی آهنگ ترانه« الهه ناز» بنان
باز این دژخیم پلید
از گلستان خلق
گلهای تازه رس
از هراسش ربود
باز موج خشمی عظیم
در دل خرد و پیر
جوشان گشت و به پیش
تازه تر رو نمود
آنها رفتند و دیگر از هر قطره خون
در بستان رزم خلق
زان پس تا کنون
هزاران گل شکفت
راه ما راه خلق است
دشمن سرنگون
پیکاری جان افروز و راهی بس گلگون
مملو از خیز و افت
در جهان به از این راهی بهر ما نیست
راه ما جز ره خلق چیست
آنها رفتند و دیگر از هر قطره خون
در بستان رزم خلق
زان پس تا کنون
هزاران گل شکفت
راه ما راه خلق است
دشمن سرنگون
پیکاری جان افروز و راهی بس گلگون
مملو از خیز و افت.
انوشه کیوان پناه
گرفته از دنیای ما:
http://www.donyayema.info/articles_detail.php?aid=۱۰۵۴
منبع : پایگاه اطلاع‌رسانی فرهنگ توسعه


همچنین مشاهده کنید