جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


شاید تو هم دست بزن داشته باشی


شاید تو هم دست بزن داشته باشی
در گذشته نظام مردسالا رانه مبتنی بر زور، زنان را مورد آزار و اذیت مردان قرار می داد. متاسفانه به دلیل نگاه سنتی به زن در بیشتر جوامع شاهد پدیده همسرآزاری هستیم. البته با تغییر فرهنگ ها، به ویژه در قرن بیستم و تحمیل حقوق زنان و تصویب اعلا میه حقوق بشر در قانون اساسی اکثر کشورها، نوعی برابری میان زن ومرد ایجاد شد. البته در بعضی کشورهای در حال توسعه همچنان این برابری به طور کامل محقق نشده است. نمونه بارز همسرآزاری، خشونت خانگی است. این خشونت خانگی شکل های مختلفی شامل خشونت فرزندان نسبت به هم یا خشونت زن علیه شوهر دارد. اما یکی از رایج ترین نوع خشونت خانگی، خشونت علیه زنان (شوهر نسبت به زن) است. سو» رفتار علیه زنان در همه کشورها اعم از توسعه یافته و در حال توسعه با درجات مختلف وجود دارد.
به طور کلی خشونت خانگی زمانی اتفاق می افتد که زن یا شوهر سعی دارند دیگری را کنترل کنند. یکی از رایج ترین نوع این خشونت ها، آزار جسمی یا بدنی علیه زن یا مرد است. تحقیقات نشان داده است که زنان چیزی حدود ۸ بار بیشتر از مردان مورد آزار بدنی قرار می گیرند. خشونت بدنی علیه زنان یعنی به کار بردن نیروی بدنی که فرد را دچار آسیب بدنی می کند. مثل هل دادن، سیلی زدن، لگد زدن، پرتاب کردن، سوزاندن و... بررسی ها نشان داده است که کتک زدن سه مرحله را طی می کند:
۱) مرحله تنش زایی:
در این مرحله جرو بحث میان زن و مرد افزایش می یابد و گاها بعضی آزارهای خفیف را نیز در برمی گیرد.
۲) مرحله اعمال خشونت:
شوهر به شکلی شدید شروع به کتک زدن زن می کند و حتی ممکن است وی را مجروح سازد.
۳) مرحله پشیمانی:
شوهر قول می دهد که هرگز این کار را تکرار نکند. شوهر در حالی که عذرخواهی می کند سعی دارد زن را مقصر بداند.
نکته قابل توجه این است که زنان پس از کتک خوردن، حاضر به ترک خانه نیستند.
بررسی ها نشان داده است که زنان کتک خورده برای عدم متارکه و جدایی از همسرشان دلا یلی میآورند که عمدتا وابسته به فرهنگ و باورهای آنهاست از جمله این دلایل می توان به وابستگی مالی به شوهر، فشارهای خانوادگی یا فرهنگی برای عدم جدایی، ترس از تنهایی، پایبندی به ازدواج، پذیرفتن گفته های شوهر (حق با اوست، مقصر خودم هستم)، پایبندی به فرزندان و احساس شرم نسبت به جدایی، اشاره نمود.
علا وه بر خشونت جسمی یا بدنی، خشونت جنسی، خشونت های کلا می مثل فحاشی، خشونت اقتصادی و خشونت معنوی مثل دریغ کردن از محبت یکدیگر، در دسته بندی خشونت های خانگی قرار می گیرد.
نوع دیگری از پدیده خشونت خانگی علیه زنان، سو» رفتار جنسی علیه زنان است. این نوع خشونت با خشونت بدنی ارتباط نزدیکی دارد و شامل موارد زیر است:
۱) تهاجم جنسی
۲) مزاحمت جنسی
۳) استثمار جنسی
سازمان جهانی بهداشت اعلا م کرد حدود ۱۴ تا ۲۰ درصد زنان ایالا ت متحده آمریکا حداقل یک بار در طول عمر خود مورد تجاوز قرار گرفته اند.
نوع دیگری از خشونت علیه زنان، سو»رفتار عاطفی شامل رفتارهای کلا می و غیر کلا می است که گاها زخم ناشی از آنها عمیق تر از زخم ناشی از ضرب و شتم است. این خشونت ها شامل ترساندن همسر برای کنترل وی، تخریب وسایل شخصی او، فحاشی، انتقادهای پی در پی از او و مقصر دانستن همیشگی زن در بروز خشونت علیه وی است.
در این شرایط باورهایی چون: زنان آزار دیده خود کاری می کنند تا آزار ببینند- زن باید کتک بخورد و این امر کاملا طبیعی است - مردی که زنش را کتک نزند، مرد نیست - زن اگر کتک نخورد، سرکش می شود و زن باید آبرو داری کند در خرد تقویت می شود. این باورها در بسیاری از اقشار جامعه یافت می شود وهرچه این ذهنیات بیشتر بر زنان و مردان حاکم شود، میزان همسرآزاری بیشتر خواهد بود.
همچنین پژوهش ها ثابت کرده است، کتک زدن زن به فرزندان نیز آسیب می رساند.
در اغلب موارد، فردی که زنش را می زند، فرزندان را نیز مورد ضرب و شتم قرار می دهد. کودکانی که کتک خوردن مادرشان را می بینند، تحت تاثیر قرار گرفته و حتی ممکن است الگوبرداری کنند مثل رفتار پرخاشگرانه و بی حرمتی به مادر، افت تحصیلی و تبدیل شدن به فردی که در آینده یک فرد آزارگر خواهد بود. این کودکان اغلب دچار مشکلا ت عاطفی و تحصیلی خواهند بود. البته گاهی اوقات این فرزندان مسیر کمال گرایانه افراطی را طی می کنند وهرگز از محیط و شرایط خود راضی نیستند. آنها پرتوقع و بی اعتماد بار میآیند.
بعضی کودکانی که مورد ضرب و شتم قرار می گیرند یا شاهد کتک خوردن مادرشان بودند، مبادرت به مصرف مواد و تهاجم به دیگران می کنند. این افراد دارای سو» رفتارهای اجتماعی با الگوهای رفتاری ناهنجار هستند.
نکته قابل توجه دیگر این که ، زنانی که مورد آزار و اذیت شوهران خود قرار می گیرند دچار پیامدهای بدنی و جسمی و پیامدهای روانشناختی می شوند. پیامدهای جسمی که معمولا کتک زدن است می تواند آسیب های خفیف یا شدیدی را به دنبال آورد، این آسیب ها ممکن است باعث نقص موقت یا دائمی یکی از اعضای بدن فرد شود. اما این آسیب ها تنها منتهی به آسیب های بدنی نمی شود بلکه پیامدهای روانشناختی را نیز شامل می شود.
این آسیب ها ممکن است به مراتب اثرات ماندگارتری نسبت به آسیب های بدنی بر زنان داشته باشد، شامل آسیب های روحی و روانی و تخریب شخصیتی فرد که آثاری چون افسردگی و اضطراب، عدم اعتماد به نفس، احساس ترس و ... را بر فرد تحمیل می کند. جالب است که اکثر این زنان در برابر این آسیب ها به پزشکی قانونی مراجعه نمی کنند و تنها آن دسته از افرادی که تمایلی به ادامه زندگی ندارند، دل را به دریا زده و به پزشکی قانونی یا روانشناسان مشاور مراجعه می کنند.
زنان بسیاری هستند که همواره مورد آزار قرار می گیرند ولی سکوت کرده و شکایت نمی کنند. متاسفانه فرهنگ ما کتک خوردن زن از مرد را پذیرفته و خود زن باور کرده است که مرد حق دارد در هنگام عصبانیت او را مورد خشونت قرار دهد، پس بهتر است کاری نکند تا فرد را عصبانی کند. از این رو اکثر زنان کشور ما تا زمانی که تصمیم جدی برای طلا ق ندارند، از مجاری قانونی وارد نشده و اعتراضی علیه خشونت نسبت به خود مطرح نمی کنند، آیا در قوانین کشور ما از زنان کتک خورده حمایت می شود؟
در قوانین بسیاری از کشورها حقوق زن و مرد یکسان تعریف شده است. اما هم در کشورهایی که مدعی دموکراسی هستند و هم کشورهای در حال توسعه، مردان نسبت به زنان از حقوق بالا تری برخوردارند.
در قانون اساسی ما، قانون خاص و مشخصی در مورد کتک زدن زنان وجود ندارد.اما اگر مردی به هر شیوه ای اقدام به ضرب و شتم و فحاشی علیه زن نماید، به طور قطع اقدام او قابل بررسی و تعقیب است.
به نظر می رسد پیشگیری بهتر از درمان است پس در وهله اول، افراد باید در انتخاب همسر مناسب دقت کنند و پس از آن زنان نسبت به حقوق خود آگاه باشند تا این که بتوانند در مواقع لا زم از حقشان استفاده کنند.
نویسنده : فرزانه دهرویه
منبع : روزنامه مردم سالاری


همچنین مشاهده کنید