جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


فرار ژن ها مخاطره آمیزترین رویکرد فرار مغزها


فرار ژن ها مخاطره آمیزترین رویکرد فرار مغزها
کشور کهن ایران منشاء و منبع غنی ترین و قدیمی ترین تمدن های بشری بوده است. اما, متاسفانه و به دلایل گوناگون کشور ما نتوانسته به گونه مطلوبی خود را با تحولات دوران گذار از عصر کشاورزی به عصر صنعتی و از عصر صنعتی به عصر اطلاعات هماهنگ سازد و حاصل این دو گذار برای ما فقر اقتصادی و اطلاعاتی بوده است, علی رغم این موضوع و با توجه به مشکلات فراوان مردم کشور ما برای دست یابی به اطلاعات و سواد تکنولوژیک داشته و دارند, امروزه با دو معضل بزرگ به نام فرار مغزها و فرار ژن ها مواجه است. معضلی که در اثر سیطره بی حد و حصر کشورهای پیشرو و توسعه یافته در صنعت و فناوری بروز پیدا کرده است.
شاهد هستید که هر سال بسیاری از نخبگان علمی کشورمان توسط دانشگاهها و شرکت های آمریکایی و اروپایی جذب می شوند و این یعنی از دست رفتن سرمایه های مادی و معنوی فراوانی که آثار و تبعات آن در حال و آینده گریبان گیر ما خواهد شد.
اعتقاد بر این است که ادامه این روند منجر به تخلیه کشور از ژن های نخبه خواهد شد و نتایج آن در نسل های آینده بروز خواهد کرد روندی که با توسعه فناوری اطلاعات شدت بیشتری گرفته است و باعث تسلط هر چه بیشتر کشورهای توسعه یافته بر کشور در حال توسعه ما خواهد شد.
دولت ها به عنوان بزرگترین ساختارهای اجتماعی و اقتصادی در کشورهای جهان سومی باید برنامه ها و راهکارهای مناسبی برای کنترل روند رو به رشد فرار مغزها و ژن ها به کشورهای توسعه یافته ارائه کنند.
بنا بر آمار اعلام شده از سوی بانک جهانی سالانه ۳۰۰ هزار نفر که بیشتر آنها نیز شامل افراد تحصیلکرده و کارگران ماهر می باشند از ایران به خارج مهاجرت می کنند و ایران از لحاظ فرار مغزها در رتبه پانزدهم جهان قرار دارد. شرایط سخت مهاجرت در کشورهای اروپایی و آمریکایی باعث شده است که آنها در یک اقدام خودآگاه فقط دو دسته از افراد را دستچین کنند و به آنها اجازه اقامت و زندگی در کشورشان را بدهند.
این افراد نیز کسانی هستند که کمترین ریسک اقتصادی و امنیتی را برای آنها به همراه داشته باشند. که شامل افراد تحصیلکرده و ثروتمند هستند.
در گزارش منتشر شده از سوی بانک جهانی با عنوان؛مهاجرت بین المللی و فرار مغزها؛ تعداد افرادی که در طی سالهای گذشته از ایران خارج شده اند بالغ بر ۳۰۰ هزار نفر در سال عنوان شده است. بر اساس این گزارش جمهوری اسلامی ایران از نظر مهاجرت اتباع خود به خارج از کشور در جایگاه پانزدهم جهان قرار گرفته است. سه کشور انگلیس - فیلیپین و هند به ترتیب در رتبه های اول تا سوم جهان از نظر حجم مهاجرت اتباع خود به خارج قرار گرفته اند. تعداد مهاجر از این سه کشور به ترتیب ۴۴/۱ و ۱۲/۱ و ۰۳/۱ میلیون نفر در سال عنوان شده است. این گزارش حاکی است که ۵۸ ٪ از کل ایرانی های مهاجر که معادل ۱۷۰ هزار نفر در سال می شوند افراد تحصیلکرده ای هستند که برای ادامه تحصیلات و یا جست وجوی شرایط بهتر برای زندگی خود به خارج مهاجرت می کنند. ایالات متحده امریکا و اتحادیه اروپا مراکز مهم جذب مهاجران ایرانی هستند. از کل مهاجران ایرانی ۴۵٪ آنها وارد ایالات متحده می شوند و بقیه به دیگر نقاط جهان مهاجرت می کنند. این گزارش حاکیست که تنها ۳۴٪ از ایرانیان تحصیلکرده ای که با مدرک لیسانس به خارج مهاجرت می کنند می توانند شغلی متناسب با تحصیلات و در شان خود پیدا کنند در حالیکه مهاجران هندی و هنگ کنگی و ایرلندی از جمله موفقترین مهاجران جهان هستند.
آمار ها نشان می دهند در سال ۱۳۸۲،تعداد ۰۰۰/۲۴۰ ایرانی دارای تحصیلات دانشگاهی در امریکا زندگی می کردندو ۱۸۲۶ عضو هیئت علمی تمام وقت ایرانی در امریکا و کانادا تدریس می کردند. در حالیکه طبق آمار تا سال ۱۳۷۵ جمع استادان و دانشیاران حاضر در ایران فقط ۲۲۰۰ نفر بود و جمع استادیاران حاضر در ایران ۶۰۰۰ نفر بود. ۶۰۰۰ پزشک ایرانی و ۳۰۰۰ دانشجوی پزشکی ایرانی در امریکا زندگی می کردند.
در سال ۱۳۸۰ درآمد سالیانه کشور از محل صادرات نفت ۲/۱۶ میلیارد دلار اعلام شده بود در حالیکه ضرر ناشی از خروج مغز ها از کشور ۳۸ میلیارد دلار برآورد شده بود. در سال ۷۸ بطور قانونی ۵۴۷۵ فرد دارای درجه دکترا و فوق لیسانس از کشور مهاجرت کردند یعنی روزی ۱۵ نفر. بنا بر آمار اعلام شده در سال ۱۳۷۹ تعداد ۲۵۰.۰۰۰ نفر فارغ التحصیل دانشگاهی ایران را ترک کرده اند. بودجه سال ۱۳۸۲ کشور رقم ۹۶.۰۰۰ میلیارد تومان بود و از سال ۱۳۵۸ تا انتهای ۱۳۸۱ اعلام شد که ۵۰۰ میلیارد دلار نفت فروخته شده است.
در سال ۱۳۸۴ صندوق بین المللی پول اعلام کرد:
کره جنوبی - فیلیپین - چین تایپه و ایران اولین کشورهای دنیا از نظر فرار مغزها هستند. در ایران سالانه ۱۵۰.۰۰۰ تا ۱۸۰.۰۰۰ نفر با تحصیلات دانشگاهی از کشور خارج می شند که معادل خروج ۱۱ میلیارد دلار سرمایه از کشور است.
با توجه به آمار ذکر شده می توان پی به اهمیت بحران و شاید اتفاق خطرناک تاریخی بزرگی که در آینده نه چندان دور گریبان فرزندان و نسل های بعد ما را خواهد گرفت، برد.
خروج بی سر و صدای هزاران تحصیلکرده و نخبه ایرانی غیر از ضرر های جبران ناپذیر مادی زمینه ای را برای پدیده خطرناک فرار ژن ها فراهم می کند یعنی با خروج هر نخبه ایرانی از کشور اولین ضربه ای که به کشور می خورد از بعد اقتصادی خواهد بود چرا که تمام سرمایه گذاری های مادی در طول بیست و پنج سال و امکان استفاده از دانش وی در سال های بعدی از بین می رود، اما در آینده با ماندگار شدن نخبگان در اروپا و آمریکا و کانادا(که عاشقانه برای جوانان و متفکرین ما آغوش گشوده اند) و ادامه تحصیل و کار و با لمس شرایط خوب زندگی معمول در این کشور ها برای این قشر از افراد و ازدواج آنها یا نسل های بعدی آنها با زنان و مردان کشورهای مقصد ژن نبوغ خود را به راحتی به یک دو رگه منتقل می کنند و این ژن بعد از دو یا سه نسل به یک انسان تمام غربی منتقل می شود و به همین سادگی اتفاقی که من از آن به بمب ژنی یاد می کنم خواهد افتاد. بمبی که اکنون منفجر شده است اما صدای آن را نسل های بعدی خواهند شنید.
جوامع نخبه هر روزه به علم، فن، صنعت و تولید جدیدی دست می‌یابند و دیگر کشورهای دنیا به دلیل نیاز به آن علوم، فنون، صنایع و تولیدات جدید، ناگزیر باید هزینه لازم را پرداخت کرده و فرهنگ کشورهای نخبه را که با علوم، فنون و صنایع و تولیدات آنها همراه است نیز بالاجبار بپذیرند، زیرا فرهنگ جدید و نو نیز با تولید علم و فن جدید حاصل می‌شود؛ یعنی محصول فیزیکی و تولیدی حاصل از علم و تکنولوژی جدید به همراه خود، فرهنگ استفاده جدید را نیز متولد می‌کند.به عبارت دیگر کالهای تولیدی هر کشور بر اساس فرهنگ همان کشور تولید می‌شود. لذا هر کشوری با صدور کالاهای خود به دیگر کشورها، فرهنگ خویش را نیز صادر نموده و به مرور زمان فرهنگ دیگر کشورها را با فرهنگ خویش جایگزین می‌نماید و در نهایت کشورهای نخبه گریز به دلیل نیاز و وابستگی همیشگی، خدمتکار این کشورها می‌شوند.
افراد نخبه به علت توانایی بالا در تولید ایده، دانش، علم، فن، فناوری و صنعت جدید همیشه زمینه ساز حرکت و پویایی اقتصاد و خالق فرصت‌های شغلی جدید برای جامعه خود هستند. البته این موضوع در کشورهایی اتفاق می افتد که از اقتصاد سالم و ساختار هدفمندی برای مدیریت نیروی انسانی برخوردار باشد و توانایی حفظ و حتی جذب دوباره نیروهای از دست رفته را داشته باشد . به عقیده کارشناسان بهترین و مطمئن ترین نقطه برای سرمایه‌گذاری در خصوص اشتغال و رفع معضل بیکاری در بلند مدت، توجه ویژه به نخبگان، دانشمندان و اندیشمندان جامعه است تا با تولید علم، فن، تکنولوژی و صنعت جدید، فرصت‌های شغلی بر گرفته از علم و صنعت داخلی را برای کشور ایجاد کنند. ساده ترین راه حل برای رسیدن به چنین امکانی فراهم کردن محیطی مساعد برای فعالیت علمی، تحقیقاتی و پژوهشی و همچنین به کار گیری نخبگان در لایه های مشاوره ای و مدیریتی سطح بالای کشور است. رفع تبعیض ها و بی عدالتی ها در گزینش نیروها و حمایت مادی مناسب و تشویق و ترغیب نخبگان به انجام کارهای بزرگ و تاثیرگذار می تواند اقدامات موثر بعدی در جلوگیری از فرار ژن ها باشد.
متاسفانه روندی که در سال های اخیر در کشور با آن مواجه بوده ایم به علت عدم مدیریت صحیح در توزیع نیروی تحصیل کرده در بازار کار تقویتی بوده است و از سوی نهادهای دولتی و خصوصی بسیاری موقعیت های شغلی در کشورهایی مثل استرالیا و... تبلیغ می شوند.
پایین رفتن ارزش تحصیل در کشور به علت مشکلات اقتصادی عدیده از یک سو و همچنین گرایش عجیب دانشگاه های دولتی به جذب دانشجویان بر اساس شهریه های بالا موجب از بین رفتن جایگاه واقعی علم و تحصیل در کشور شده است این دو پدیده جالب نیز که حاصل ضعف های بیشمار ساختار سنتی آموزش در کشور می باشد باعث شده اند تا وضعیت کشور از نظر عدم پرورش مناسب استعداد ها و همچنین تسریع خروج منابع انسانی نخبه به حالت بحرانی برسد.
اصول آینده نگری و میهن اندیشی ایجاب می کند تا همه کسانی که دلشان برای ایران و آینده آن می سوزد در این مورد به تفکر بنشینند و تلاش کنند تا این موج منفی به مثبت تبدیل شود و زمینه بازگشت سرمایه های علمی و در نهایت اقتصادی به وطن فراهم شود.
این موضوع در قالب بیانیه ای از سوی فعالان جامعه مدنی ایران در اجلاس منطقه ای جامعه اطلاعاتی آسیا و اقیانوسیه که در تهران برگزار گردید مورد اشاره قرار گرفت و حمایت و توجه اکثر کشور های آسیایی را درپی داشت.
http://bashari.blogfa.com/


همچنین مشاهده کنید