سه شنبه, ۱۲ تیر, ۱۴۰۳ / 2 July, 2024
مجله ویستا


کودکان کار در تقاطع سایه روشن های زندگی


کودکان کار در تقاطع سایه روشن های زندگی
انبوه فالنامه حافظ در دستش را بالا می آورد. کاغذ فالنامه های کش پیچ شده در اثر تابش خورشید، متمایل به رنگ زرد شده است. شاید ۶ ساله باشد. جثه ای ریزتر از این سن دارد؛ اسکلت نازک و استخوانی هیکلش در پوشش یک زیر پیراهنی نیم آستین قهوه ای رنگ باخته و شلواری لاجوردی گل و گشاد که دم پا دولا تا خورده و پوست چهره که از آفتاب کبود شده. فالنامه های دستش را به طرف صورتم بالاتر می آورد. با پشت دست دیگر جویبارهای عرق را از مثلث چهره اش پاک می کند. به چشمانش می نگرم که از شدت گرما هر چند لحظه زیر مژه ها پنهان می کند.
- اسمت چیه؟
- چند سالته؟
-لبان خشکیده اش تکان می خورند:«یه فال بخر!...» حالا زل می زند به چشمانم. فالنامه ها را بالای پیشانی کوتاه سایبان صورتش می کند: در نگاهش فریادیست که تنها در اسکلت تردش طنین می اندازد و کلید قفل زبانش نیز پنداری دراختیارش نیست ولو چند تا فالنامه از او خریده باشم...
این کودک، از قبیله کودکان کار در پراکندگی های شهر ما است. بچه های کار، اغلب کودکان و نوجوانان پسر و دختر با چهره هایی خسته و سر و وضع ژولیده و کهنه. آن ها را همه روزه در میادین، چهارراه ها و معابر شلوغ می بینیم. تردید ندارم که همه مان هم از خود می پرسیم این کودکان را چه کسانی روانه خیابان ها می کنند فالنامه و آدامس می فروشند، پشت چراغ قرمز شیشه ماشین ها را تمیز می کنند، گل می فروشند، گاه بعضی هم دست تکدی پیش رهگذران می برند... این گروه از بچه ها باید در محیط خانواده و در جمع دوستان خود انرژی کودکانه خود را تخلیه کنند نه این که در شهر پراکنده باشند و با التماس و خواهش در حساس ترین شرایط سنی فروشندگی کنند و سلامت فکری و روحی شان در تلاطم اجتماعی مجروح شود با حضور آنان در جامعه احتمال هر آسیبی دور از ذهن نیست. آیا فکر کرده و می اندیشیم سرنوشت این کودکان به کجا و ناکجاها ختم خواهد شد؟... آینده- ولو نه چندان دور- چه نقش و قلمی بر صفحه زندگی این گونه کودکان و خانواده های آن ها رقم خواهد زد؟...
... آنچه که در وهله نخست درباره علل پدیده کودکان کار به اذهان خطور می کند فقر مادی و فقر فرهنگی- تربیتی است و آنچه هم که در نهایت به عنوان چاره سازی و ساماندهی کودکان کار به ذهن راه می یابد، لزوم اقدام دستگاه های مربوطه برای سامان بخشی و حمایت های مختلف خانواده های ذیربط و تربیت و پرورش کودکان کار تحت شرایط نظام مند است تا پیش از هر تهدید و افزایش و خطرات؛ بسترهای مناسب آنان فراهم شود.
● کودکان کار؛ پدیده جهانی
پدیده کودکان کار منحصر به جامعه ما نیست چرا که فقر مادی و فرهنگی و ضعف معنوی مسری جهانی است. نخستین انگیزه و رویکرد جهانی کودکان کار که در سنین غیر مجاز تن به انجام کارهای مختلف می دهند، می توان به دو بخش کلی تقسیم کرد: کمک به امرار معاش خانوادگی و دیگری تامین نیازهای فردی خود. به عبارت دیگر این پدیده به دلیل فقر مادی و فرهنگ فقر بروز می کند و توسعه می یابد. با مروری کوتاه و گذرا به موقعیت جهانی کودکان کار در می یابیم که امروزه میلیون ها کودک عمدتاً در کشورهای رو به توسعه به منظور دستیافت به نیازهای خود و کمک به وضعیت معیشتی خانواده شان، به صورت پراکنده، سازمان یافته و بیشتر غیر رسمی، واداشته به انجام امور گوناگون شده اند. این کودکان اغلب با دستمزدهای ناچیز، بسیاری شان در فضاهای آسیب بار، مخاطره آمیز، غیرانسانی و دور از چشم جامعه و یا برخی در محیط های خانوادگی به کار گمارده می شوند. اگر چه سازمان جهانی کار و مرکز بین المللی رشد کودک (یونیسف) همواره در ساماندهی کودکان کار در سطح جهانی تدابیر و اقداماتی صورت داده است لیکن همچنان نگران موقعیت کودکان کار و خطراتی که آنان را تهدید می کند است.
● کار در سایه سوء استفاده
کنار در ورودی پشت صندوق کتابفروشی نشسته است. به رغم آن که پیاپی مشتریان در بدو وارد شدن از او درباره کتابی که جست و جو می کنند، می پرسند. اما «محمد نجات» با صمیمیت هنگام گفت و گوی مان مشتریان را به سایر کارکنان فروشگاهش راهنمایی می کند و با خوشرویی و اشتیاق به سوالم پاسخ می دهد: او دلیل رویکرد کودکان کم سن و سال به کارهای مختلف را فقر می داند که پدران و مادران کودکان و نوجوانان خود را وارد بازار کار می کنند تا در خیابان ها به آدامس فروشی، فالنامه، تکدی گری و کارهایی از این قبیل روی آورند. او می افزاید:«چند تایی از همین کودکان هر ۴-۳ روز به اینجا می آیند و سکه های پول شان را می دهند و برابرش اسکناس می گیرند و می روند.
بچه های کار یک پدیده ناهنجار اجتماعی است که از سویی دیگر بی توجهی مسئولان را نسبت به این پدیده می نماید که در آینده معلوم نیست چه سرنوشتی خواهند داشت.» این کتابفروش می گوید:«چه بسا این کودکان مورد سوء استفاده برخی افراد واقع شوند.»
● ضرورت یک برنامه ریزی موثر
یک دانشجو، کلیت علت و معلول پدیده کودکان کار را محصول ساختار جامعه و خانواده می داند و نیز معتقد است تربیت دینی می تواند این قبیل کودکان را در مسیر خواست های مثبت رهنمون و در امواج اجتماعی واکسینه کند. وی در عین حال، برنامه ریزی در جهت ساماندهی کودکان کار و نقش دستگاه های اجرایی مربوطه در تامین سلامت وجودی آنان را موثر قلمداد می کند.
به گفته «حسین عربی» دانشجوی دانشکده حدیث، یک بخش از دلیل و مشکلات پدیده کودکان کار به معلول ساختاری جامعه برمی گردد. وی می گوید: «باید سیستم جامعی برای ساماندهی این قبیل کودکان طراحی و اجرا شده تا آنچه که قانون و اسلام می گوید و این که حق کودک و نوجوان در امور تربیت و آموزش محقق شود.» وی معتقد است: «یک بخش ناشی از خلأ آن سیستم به ساختار جامعه برمی گردد و بخش دیگر معطوف به خانواده می شود. در این زمینه می بینیم رفتارها در بعضی از خانواده ها ضعیف است. بنابراین، بچه های این گروه از خانواده ها از حداقل تربیت محرومند چرا که بنیاد باورهای اسلامی آنان چندان ثابت به عمل نیست.» بنا به نظر این دانشجو خانواده نقش بسیار مهمی در تربیت فرزندان خود دارد. آنجا که این نقش کمرنگ باشد، بچه ها در قالب معارف دینی پرورش نخواهند شد. او می افزاید: «این قبیل کودکان وقتی که به سنی می رسند با توجه به آن خلأ های اصولی- تربیتی، برای آن که حداقل نیازهای خود را تامین کند از خانه بیرون می زند که این اتفاق شروع حرکت و سیر غیرمنطقی او در جامعه و در جهت تحقق خواسته هایش می شود. در همین حال اگر آن بچه برخوردار از تربیت اسلامی و معارف دینی باشد، لااقل از آسیب های بیرونی مصون می ماند چرا که معتقدیم تربیت صحیح موجب آن می شود که کودک و نوجوان از انحرافات غیراخلاقی- انسانی (چالش ها) دوری می کند و می تواند خود را حفظ کند.» به باور بسیاری از کارشناسان کودکان کار را باید از چند منظر مورد دقت و توجه قرار داد وجود مشترک آنان نیازهای مالی خانواده است. برخی از آنان با توجه به نوع تربیت و غیرت ذاتی خود در حدود کمک حتی اندک به اقتصاد خانواده برآمده اند. این گروه در مسیر سالم بازار کار گام می گذارند، حرفه ای می آموزند و حاصل دسترنج خود را به خانواده می برند. اما گروهی دیگر از کودکان کار حاصل یک تفکر سوءاستفاده گر از نیازهای اقتصادی خانواده هاست. این گروه به اجبار و ناخواسته به شغل های کاذب روی می آورند که آسیب های جدی اجتماعی آنان را تهدید می کند.
در سایه کنار پیاده رو پررفت و آمد روی یک صندلی نشسته به دیوار تکیه زده است و با یک دو نفر از همکاران خود صحبت می کند. کنارش روی پله ای می نشینم. سؤالم را درمورد کودکان کار می گویم. «عباس محمدی» که می گوید مدیر خط خراسان است بر این نکته تاکید می کند: «چنانچه کودکان کار ساماندهی نشوند این معضل بیشتر خواهد شد در آن صورت کار سامان دادن آن ها برای دولت هم مشکلتر خواهد شد و زمانی خواهد رسید که جلوگیری از این پدیده سخت خواهد بود.»
● خلأ آرامش و تربیت در خانواده
«زهرا رضایی» کارشناس حوزه امور داوطلبان جمعیت هلال احمر، علت بروز پدیده کودکان کار را در خانواده ها جستجو می کند و با اشاره به این که چنین کودکانی به نوعی از نهاد خانواده جدا شده اند، معتقد است: «ظواهر امر نشان می دهد که قریب به اتفاق چنین خانواده هایی نتوانسته اند کودکان خود را در محیطی آرامش بخش تربیت و نیازهای لازم شان را تامین کنند. بنابراین، کودکان این قبیل خانواده ها با همین سن و سال کم، از خانه خود بیرون می روند تا آنچه خود می خواهند- شاید- بیابند و به خواسته شان برسند. به همین روی، خانواده دلیل اصلی رویکرد غیرمتعارف کودکان به کار است.»
این کارشناس، ادامه می دهد: «بدیهی است بچه هایی که در محیط خانواده تربیت لازم و سر و سامان منظم نداشته باشند، در شرایط خام سنی که دارند در جامعه به هر سو کشیده و با هر محرکی هم تحریک می شوند زیرا آن ها در سنی هستند که سریع آسیب پذیر خواهند شد.»
وی در خصوص راهکار مانع بروز این پدیده ناهنجار اجتماعی به لزوم رویکرد به آموزش و کسب دانش و به ویژه الزام قانونی تحصیل علم برای مردم اشاره می کند و می افزاید: «مراکز فرهنگی ما به ویژه آموزش و پرورش می باید تدابیری بیندیشند که بچه ها لااقل تحصیلات دوره ابتدایی را بگذرانند چرا که آنان از طریق تربیت و آموزش و دانش، ذهن و روحشان پرورش می یابد و معلم نقش بسیار موثر در تربیت و سالمداری شخصیت بچه ها دارد.» به گفته وی «اگر بچه ها، راهنما، مدبر، حمایتگر و مسئول و معلم نداشته باشند و در خانواده هم آن طور که باید به تربیت و نیازهاشان توجه چندان نشود، در جامعه دچار وسوسه های سوداگری ها خواهند شد.»
● نقش دولت در هدایت و پرورش کودکان کار
«عربی» به نقش دستگاه های اجرایی در ساماندهی و سلامت کودکان کار اشاره می کند و نقش دولت در هدایت و پرورش این کودکان را مفیدتر از خانواده می داند. او می گوید: «دولت برای این که بتواند کودکان- کار بیرون از خانه- را در جامعه به درستی تربیت کند می باید در مراکز دولتی برای ساماندهی کودکان کار برنامه ریزی کند وآن ها را به سمت اهداف مثبت در جامعه سوق دهد اینجا نقش دولت بهتر از خانواده خواهد بود چرا که در چرخه آن برنامه ریزی های صورت گرفته، بچه ها را پرورش داده و در جهت اهداف اصولی تربیت خواهد کرد.»
«نجات» متصدی فروش کتاب در کتابفروشی درباره راهکار و چاره یابی در برابر پدیده کودکان کار با اشاره به این که نبود ابزار و امکانات کنترل، سبب خلأ ساماندهی آنان می شود، می افزاید: «مسئولان دستگاه های مربوطه باید در میدان عمل سر و سامان بخشی کودکان کار باشند چون می بینیم عده آن ها رو به افزایش است. در این صورت، مشکلات مرتبط با این پدیده هم افزونتر خواهد شد.»
«محمدی» مدیر خط اتوبوسرانی خراسان در خصوص نحوه ساماندهی کودکان کار با تاکید می گوید لازم است یک سیستم ساماندهی، خانواده کودکان کار را از لحاظ مالی تا حدودی تامین کند. او تکرار می کند: «سامان بخشیدن این کودکان به اهداف پیشرفت و توسعه مملکت کمک خواهد کرد. به گفته وی« در کشورهای دیگر این قبیل کودکان در محلی مناسب نگهداری و ساماندهی می شوند و این بچه های کم سن و سال هم می باید به همین نحو تحت حمایت و نظارت قرار بگیرند تا به فساد و انحراف کشیده نشوند.»
شاید شما هم کودکان دختر و یا پسر ۷-۶ ساله ژولیده و ژنده پوش را اطراف اماکن زیارتی، حواشی میادین شلوغ و پایانه های مسافربری و حتی در اتوبوس و مترو دیده اید که به زور و اصرار فراوان جزوه ای دعا، تسبیح و مهر به رهگذران و زائران می فروشند. اگرچند لحظه وقت هم صرف کرده باشید و سماجت این کودکان کار را شاهد بوده اید شگفت زده شده اید که این کودکان خردسال ،چگونه قهارانه کالا و متاع شان را عرضه می کنند. کودکان کار یک دو تا از جزوات متبرکه را طوری به دست فرد موردنظر می دهد که طرف می پندارد آن جزوات رایگان است و به راهش ادامه می دهد. کودک کار پابه پای او می رود. گوشه پوشش رهگذر را می گیرد. دستش را به سویش دراز می کند: «پولشو ندادی!» رهگذر مات شیوه کار او می شود....
حرفه «کودکان کار» تنها در متن کلان شهر تهران و چند شهر بزرگ نیست. کار و شگرد کار این کودکان آن چنان روانشناسی، مکان شناسی و مردم شناسی شده است که در هر شهر و مکان و منطقه، برابر شرایط حسی- فرهنگی و رویکرد مردمان دامنه کارشان را می گسترانند!
موضوع پیچیده و مسئله ساز کودکان کار به نظر خیلی ها برآمده از تهیدستی و نیازمندی های روزمره است که این موارد در مسیر متعارف و تعریف فقر مادی، غیرقابل انکار است. اما این که در چنین وضعیتی کودکان ۷-۶ ساله و اندکی بیشتر از سوی شبکه های شبه مافیایی به کار واداشته می شوند قابل تأمل است. البته برخی از آنان خود در تنگناهای معیشتی و نیازهای روزمره مانده اند، داوطلبانه از محیط زندگی خانوادگی به میدان جامعه می روند تا بتوانند با اشتغال اندک در آمدی برای گذران زندگی خود و خانواده به دست آورند و یا به طورکلی در اقتصاد خانوادگی شریک شوند. این برون رفت و رویکرد به کسب و کار، گاه این قبیل کودکان را در موقعیت بدتر و رنج آورتر از آنچه در خانه تجربه می کنند، قرار می دهند.
● کارآموزی پرمخاطره در سنین کودکی
در تلاطم امواج جاری در کوچه های زندگی کم نبوده که از همین کودکان که بدواً با حجب و معصومیت- حال یا به اجبار خانواده و یا به میل خود به جامعه روی آورده است- در پی کار و رزق بوده اند، به جاهایی می رسند و یا از جاها و وضعیتی سردرمی آورند که دیگر هیچ رنگ و نمای آن حیا و پاکی را ندارند و کودک که می باید در مدرسه، تربیت و پرورش یابد و ذهن و روحش متعالی شود و شعور علمی و دانایی را تجربه کند، اینک نیز آلوده به انواع چالش ها و سیاهکاری و خطرات گوناگون می شود. براین واقعیت ها، این سؤال مهم حیاتی مطرح می شود: به راستی چه توضیحی می توان ارائه داد، فرزندان را پاک و ساده و بدون تجربه و فاقد قدرت درک لازم در سایه روشن های جامعه برای مشارکت و کمک هزینه خانوادگی روانه بازار کار می کنیم درحالی که این اتفاق قطعاً به سلامت روانی- فکری و رشد آن ها آسیب می رساند و مهم دیگر این که این چرخه ناروا هیچ تحول اقتصادی ایمن ساز در بدنه نیازخانواده به وجود نمی آورد! البته متولیان امور اجتماعی و مدیریت سیاستگذاری های حمایت ازخانواده های محروم و نیازمند نیز درباره غفلت ها و هدررفت فرصت ها چه توجیهی دارند. نسبت به پدیده کودکان کار آنقدر دست روی دست می گذارند که از میان همین گروه از کودکان تا مرزهای آسیب های جسمی و روانگردی پیش می روند و آنگاه درپی علاج و درمان و واکسینه کردن آن برمی آیند. درحالی که بیش از آن چه که می توان ریشه مشکلات را خشکاند و با پیشگیری های بهنگام، زمینه امنیت معیشتی چنان خانواده و کودکان شان را فراهم آورد باید هزینه کنند تا مگر سایه نامبارک و اسفناک این پدیده، محو شود.
● کودکان کار، نماد معضلات معیشتی
یک نماینده مجلس شورای اسلامی، کودکان کار را نماد سختی معیشتی می خواند درحالی که کودک و نوجوان از همین سنین می باید برای قبول مسئولیت های کلان جامعه فردا آمادگی و پرورش یابند، در مدار تهیدستی و نبود مهر و آموزش و... می چرخند که گاه و بعضاً طعمه سوداگران خطاپیشه خواهند شد.
پرویز سروری درخصوص موقعیت کودکان کار، چنین می گوید: «یکی از مشکلاتی که امروز به صورت پدیده ای ناهنجار در جامعه وجود دارد و نمادی از معضلات معیشتی را نمایش می دهد، کودکان- کار- هستند؛ بچه هایی که طبیعتاً در کودکی و نوجوانی می باید آمادگی های لازم را برای پذیرش مسئولیت های بزرگ در آینده قبول کنند اما متأسفانه برخی توسط سودجویان مورد سوءاستفاده قرار می گیرند. از سوی دیگر عنصر فقر، فقدان عاطفه لازم و عدم تربیت علمی، آموزشی و پرورشی، نیز زمینه ساز آن شده که جامعه فردای ما برای کنترل چنین عناصری- عوامل- هزینه پرداخت و تلاش کند جلوی این ناهنجاری را بگیرد که ازجمله، مراکزی برای پرورش کودکانی که از خانواده دورند و نیز از محیط های پرورشی و آموزشی فاصله گرفته اند، فراهم آورد.»
این نماینده مجلس درباره عوامل اولیه موقعیت و رویکرد- ناخواسته- کودکان کار به خروج ازخانه و ... می گوید: «بعضاً والدین اولین عامل سوق دادن این کودکان به محیط بیرون خانه هستند. آنها به علت اعتیاد یا فقر مادی، بچه ها- را آلت دست سوداگران می کنند و فرزندان خود را به ازای مقداری پول دراختیار سودجویان و سوءاستفاده کنندگان قرار می دهند که به نظر من این قبیل پدران و مادران صلاحیت نگهداری کودکان خود را ندارند. وی با اشاره به پروسه شکل گیری باندهای بزهکاران اجتماعی می گوید: «بعضی از این کودکان که پدر و مادر ندارند و یا آن ها را رها کرده اند، توسط سوداگران جذب می شوند و در مقابل مقدار کمی پول و یا یک محل- سکونتی- و تغذیه ناکافی در جهت اهداف سوداگران قرار می گیرند. در این وضعیت، اگر برخورد مؤثر صورت نگیرد، جامعه فردا در برابر این مشکل اجتماعی می باید هزینه های بیشتری پرداخت کند.»
«سروری» بخش پایانی صحبت خود را معطوف به وظیفه حکومت، دولت و مسئولان مبتنی بر انجام اقدامات اساسی برای کودکان کار می کند. وی در این باره می گوید: «مجلس آمادگی دارد از شهرداری و دیگر دستگاه های مسئول امور اجتماعی در جهت اقدامات ساماندهی مفید برای کودکان کار، حمایت کند.»
● فرصت دوگانه پیش روی ذهن کودکی
در شماره پیش اشاره شد که فقر مادی و فرهنگی در قالب پدیده ای به نام کودکان کار در بسیاری ازکشورها وجود دارد. اکنون باید اشاره کرد که برخی از کشورها، به طور ریشه ای به مقابله با پدیده کودکان پرداخته اند از جمله در منطقه آسیا در این خصوص مدیریت های رسمی بعضی از آن جوامع، نوع مقابله را در ایجاد اشتغال پیاده کرده اند و توانسته اند از طریق نظام غیررسمی (کارفرمایان) درصد بالایی از عده کودکان زیر ۱۰ سال را در کارخانه های تولیدی به کار بگمارند. هدف و دلیل بیشتر نیروهای کودک از رویکرد به کار، همانا کمک به اقتصاد خانواده و تامین معیشت بوده است. تحقیقات انجام شده حاکی از آن است که کشورهای رو به توسعه با پذیرش کار برای کودکان در چارچوب الگوهای تجربه شده در جوامع دیگر، خواهند توانست در زمینه مقابله با پدیده کار کودکان- پیش از سن مجاز- به توسعه و پیشرفت های موثری دست یابند.
در پروسه کودکان کار چنانچه وسعت نگری جایگزین تک نگری ها شود و نیز هماهنگی منسجم و پایدار بین دستگاه های ذیربط آسیب های اجتماعی- از جمله پدیده کودکان کار- برقرار باشد، طبیعتا خلاقیت معتبر در ساماندهی و ایمنی حاصل می شود و در آن صورت کارهای مقطعی و عجولانه جایگاهی نخواهد داشت. یک عامل مهم در کسب موفقیت امر سامان بخشی، توجه ویژه به آموزش و تربیت و پرورش است و این امر مستلزم وجود یک نظام قوی و فرانگر آموزشی است که چارچوب آن به شکل مناسب و استوار، سازمان یافته باشد. در این حالت فرصتی ایجاد خواهد شد که کودکان در فضای سالم و مفید پرورش یافته تصویرهایی روشن از آینده خود در روح و ذهنش قاب کنند و این اتفاقات به این شکل، این پیشنهاد و تئوری را نیز بر می تاباند که چنانچه کار و درس توامان برای کودکان مهیا باشد، با برنامه ریزی دقیق، منسجم و قوی این کودکان با هدایت مدیریتی خواهند توانست ظرف روز ساعاتی سرکلاس درس مدرسه و ساعاتی به اشتغال کار مناسب بپردازند. این تجربه با فراگیری نظام آموزشی و استقبال مردمی بازار کار، در کشورهای در حال توسعه خواهد توانست رویکرد کودکان به کارهای نازل، خطر بار و حقیرانه در جامعه را به حداقل برساند به ویژه آن که حضور کودکان کار در ساعات مدارس در ذات خود ضمن آموزش و سازندگی، سلامت روانی و جسمی و فکری شان را مصونیت می بخشد. خلاصه آن که به هیچ قیمت و بهانه و الزامی نباید گذاشت کودکان، کار در بیرون از خانه و خانواده را ترجیح به درس و آموزش بدهند و این تاکید از آن جهت است که نظام آموزشی در اولویت ساماندهی کودکان، قرار دارد.
سیدحسن موسوی چلک مدیرکل دفتر امور آسیب دیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی کشور می گوید: به طور میانگین در حدود ۸۰-۷۰ درصد کودکان کار با خانواده خود ارتباط دارند و ۳۰-۲۰ درصد بقیه با خانواده هاشان ارتباط ندارند.
وی برای روشن شدن موضوع و اذهان عمومی، به تشریح اجمالی وضعیت و تقسیم بندی گروه های کودکان کار، قوانین و مصوبات قانونی و چگونگی نظارت دستگاه های ذیربط ناظر بر اجرای آئین نامه های ساماندهی، شرایط کار و ممنوعیت هر نوع بهره کشی از کودکان و نوجوانان کار می پردازد.
وی در بحث کودکان کار در ایران می گوید: «با دو گروه سر و کار داریم: کودکان کار زیر ۱۵ سال سن و گروه دیگر ۱۵ تا ۱۸ سال. طبق ماده ۷۹ قانون، کار کودکان زیر ۱۵ سال ممنوع است اما بچه های ۵۱-۸۱ سال سن طبق ضوابطی می توانند کار کنند و از آن ها به عنوان کارگر نوجوان یاد می شود.»
به گفته وی، ساعت کار گروه کارگران جوان نیم ساعت باید کمتر از ساعت کار افراد عادی باشد منتهی شرط قانون است که مشاغل این گروه، سخت و زیان آور نباشد...
این مقام سازمان بهزیستی در پاسخ به سؤالم درباره وضعیت کودکان کار در کشورمان می گوید: «دو گروه کودکان کار داریم. این دو گروه ایرانی یا غیرایرانی هستند. غیرایرانی ها به چند گروه تقسیم می شوند. یک گروه کسانی هستند که کارت اقامت از مراجع ذیصلاح دارند. یک گروه دیگر کسانی اند که کارت اقامت ندارند. بعضی از غیرایرانی ها حتی شناسنامه ندارند چون پدر افغانی و مادر ایرانی هستند که حتی ازدواج والدینشان ثبت نشده است. در واقع هویت (ملیتی) ندارند. لذا ساماندهی این دو گروه با دفتر امور اتباع بیگانه وزارت کشور است. کشور است.گروهی از این بچه ها کسانی هستند که به نوعی مورد استثمار قرار می گیرند و از آنها بهره کشی می شود. اما با این حال ما قانون حمایت از کودکان و نوجوانان داریم که براساس آن، هر نوع بهره کشی از آن ها ممنوع شده است و فرد خاطی، بر طبق مواد ۷۱۲ و ۷۱۳ قانون مجازات اسلامی، مجازات خواهد شد. اصولا هرگونه بهره کشی و استثمار به کارگیری افراد و تکدی گری ممنوع است و برای مرتکبان خلاف، مجازات قانونی اعمال خواهد شد.»
«موسوی چلک» توضیح می دهد: «درصد قابل توجه بچه ها یعنی به طور میانگین بین ۷۰ تا ۸۰ درصدشان در خیابان ها کار می کنند اینان کسانی هستند که با خانواده خود ارتباط دارند و به نام «نان آوران کوچک» احساس تعلق به خانواده شان دارند. بقیه، یعنی ۲۰-۳۰درصد دیگر کودکان کار در واقع، خیابان هم محل کار و هم خانه شان است که «خیابان خواب» نامیده می شوند و با خانواده خود ارتباط ندارند. هر دو گروه کسانی هستند که برای تامین معاششان مجبورند در خیابان کار کنند. در سازمان بهزیستی با هر دو گروه سر و کار داریم. در مورد آن ۳۰-۲۰ درصد کودکان کار باید گفت که از طریق مراکز ثابت و سیار بهزیستی به ویژه در بعضی از شهرها از جمله تهران، مشهد، اصفهان، قم و شیراز با همکاری شهرداری ها آن ها شناسایی می شوند. درباره جمع آوری کودکان کار، ما اعتقاد داریم این امر جمع آوری نباید به اصطلاح فله ای و به زور باشد. می پرسم این شناسایی ها از چه زمان اجرا شده است؟
وی به اواخر سال ۷۸ اشاره می کند که برنامه شناسایی و جذب کودکان کار به مرحله اجرا گذاشته شده است. پس از شناسایی، مرحله ارجاع کودکان مذکور به مراکز تشخیص و جایگزینی کودکان خیابانی است. در آنجا توسط مدد کاران اجتماعی، روانشناسان و پزشکان، کار غربالگری اولیه شامل موقعیت روانی، اجتماعی و زیستی انجام می شود.
حسن آقایی
منبع : روزنامه کیهان