یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

تحلیلی بر مناقشات اخیر روسیه و گرجستان در اوستیای جنوبی بازسازی حیاط خلوت مسکو


تحلیلی بر مناقشات اخیر روسیه و گرجستان در اوستیای جنوبی بازسازی حیاط خلوت مسکو
معادلات سیاسی و امنیتی قفقاز به ضرر ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا برهم ریخته است.دراین میان واشنگتن و ناتواز ورود مستقیم به کارزار جنگ خودداری نموده و تنها به تشویق شفاهی و بدون ثمر تفلیس در برابر مسکو می پردازند.در این میان ساکاشویلی سخت ترین روزهای خودرا سپری می کند و ناکارآمدی انقلاب گل رز بر همگان اثبات گردیده است.... بر خلاف آنچه میخائیل ساکاشویلی و حامیان غربی وی تصور می‌کردند،روسیه به صورتی گسترده وارد فاز تهاجم نظامی به گرجستان شد.هم اکنون روسیه می‌تواند با بهره گیری از تفوق نظامی خود بر تفلیس به بازسازی حیاط خلوت خود بپردازد.هرچند این بازسازی بسیار دیر انجام شده است. روسیه می بایست از همان زمان برکناری شوارد نادزه از قدرت پروسه تقابل عینی خودبا واشنگتن و متحدان را آغاز می نمود.اما حضور استراتژیستهای ایده آل گرا در حزب روسیه واحد همواره به پاشنه آشیل کاخ کرملین در ابتدای هزاره سوم تبدیل شده است.
حدود دوسال قبل ایالات متحده آمریکا به همراه انگلستان و آلمان سعی کرد همان فرمول انقلاب گل رز ونارنجی را در مسکوپیاده کند. مخالفت روسیه با اجرای طرح دفاع ضد موشکی ایالات متحده آمریکا در خاک جمهوری چک و لهستان باعث شد تا واشنگتن به طراحی و اجرای توطئه ای مشابه انقلابهای رنگین در روسیه بپردازد.در این راستا شاهد بودیم که با افزایش مخالفت مسکو در خصوص اجرای طرح دفاع ضدموشکی آمریکا،دامنه شورش و نا آرامی در اطراف پوتین و کاخ کرملین نیز گسترده تر شد.حمایت دولت انگلستان از عاملان اصلی و حامیان مالی این شورش ها نیز بر هدایت غیر مستقیم واشنگتن وغرب در اوضاع داخلی روسیه مهرتائید نواخت. دخالت آمریکا در امور داخلی روسیه تنها مربوط به این مسئله نمی شود .از زمان فروپاشی کمونیسم ،کاخ سفید و کشورهای اروپایی اقدامات متنوع و گسترده ای را انجام داده اند.تازه ترین اظهارات گورباچف آخرین رئیس جمهوری شوروی سابق بارها از دولت روسیه خواسته است تا به آمریکا اجازه مداخله در امورداخلی این کشور را ندهد. همان گونه که از ابتدای وقوع انقلاب گل رز در تفلیس پیش بینی می شد،مناقشه روسیه و گرجستان وارد فاز نظامی گردید.صورت مسئله به اندازه ای ساده است که نیازی به تحلیل ندارد.
گرجستان به جدایی طلبان منطقه اوستیای جنوبی حمله کرده و به کشتاری وسیع در این منطقه دست زده است.از آنجایی که ۹۰ درصد ساکنان اوستیا تابعیت روسی دارند،کاخ کرملین در راستای دفاع از اتباعش وارد عمل شده و ارتش گرجستان را تار و مار نموده است. پوتین طی ماههای اخیر هیچ گونه اظهار نظری در خصوص تهدیدهای انقلاب گل رز بر زبان نرانده است.کاخ کرملین پس از خروج ادوارد شواردنادزه از قدرت سعی کرد همان ژست سیاسی-تاریخی معروف خود را بگیرد و به جای واکنش سریع و تاثیرگذار به واکاوی کنشهای غرب بپردازد.در حالی که غده سرطانی انقلابهای رنگین کالبد کرملین را شکافته بود،روسها به جای شیمی درمانی سیاسی به خوردن کپسولی آرامش بخش اکتفا نمودند.استراتژیستهای کاخ کرملین هیچ گاه نتوانستند فاصله میان رئال و ایده آل را در سیاست خارجی خود محاسبه کنند.وقوع انقلاب نارنجی در اوکراین ضربه بسیار سختی را بر پیکره مسکو وارد ساخت.حضور میخائیل ساکاشویلی و ویکتور یوشچنکو در راس معادلات سیاسی تفلیس و کی یف نسل سوخته استالین را از خواب زمستانی بیدار نکرد.روسیه بین سالهای ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۷ تنها به برگ برنده انرژی خود دل بسته بود.مسکو به اندازه ای مجذوب این برگ برنده شده بود که دامنه تهدیدات پیرامونی خود را فراموش نمود.روسها در ابتدای سال ۲۰۰۶ میلادی با قطع گاز خود به سوی اوکراین “سرما”را به عنوان هدیه کریسمس به اروپا فرستادند.
یکسال بعد روسها با چشمانی بسته برگ برنده خود را علیه بلاروس استفاده نمودند.در حالی که دولت الکساندر لوکاشنکو از سوی آمریکا و اتحادیه اروپا تحت فشار قرار داشت،مسکو به جای اعمال حمایتی و همه جانبه از “مینسک”گاز خود را بر روی آن بست .واقعیت امر این است که روسها پس از گذشت چندسال تازه دریافته اند که اگر پاسخ غرب را به صورتی جدی ندهند،شدت ضربه پذیری آنها در برابر کاخ سفید بیشتر خواهد شد. گرجستان تحت تاثیر القائات واشنگتن و اتحادیه اروپا ،حدود پنج سال برای کاخ کرملین شاخ و شانه کشید و سرانجام در گردابی گرفتار شد که حامیان غربی آن نیز جرات نزدیک شدن به آن را ندارند.اخیرا وقتی مقامات آلمانی گرجستان را مسبب ایجاد بحران در اوستیا دانستند گرجیها از ته دل به حال خود گریستند.سکوت صدر اعظم سرزمین ژرمنها حکایت از آن دارد که دموکرات مسیحی‌های آلمان هنوز در شوک حاصله از بروز تنش نظامی در قفقاز به سر می برند.آلمان مدتها به عنوان هیزم کش معرکه تفلیس و مسکو از هیچ گونه تلاشی در جهت فشار به روسیه فروگذار نکرد،اما در ابن برهه حساس تشخیص داده است حساب خود را از گرجستان جدا کند.شاید وقوع جنگ در اوستیا سخت ترین درسی بود که آنگلا مرکل از تاریخ آموخت.البته ایالات متحده آمریکا سعی کرده است درادامه جنگ موضع گیری خود را به سود گرستان تغیر دهد.اما این موضع گیریها هیچ گونه نتیجه ای در شکست گرجستان از روسیه نداشت.
وزارت امور خارجه آمریکا بارها درگزارشهای سالانه خود در مورد وضع حقوق بشر و دموکراسی در جهان ضمن اشاره به مسائل مربوط به آزادیهای سیاسی در روسیه از “اضمحلال تدریجی جامعه مدنی” این کشور ابراز نگرانی کرده و وعده داد به سازمانهای غیردولتی روسیه ازجمله برای شرکت در انتخابات دوما و ریاست جمهوری کمک کند. روسیه هم اکنون سعی دارد بیشترین امتیازات ممکن رااز مناقشه قفقاز کسب نماید.در پی متشنج شدن بیشتر روابط گرجستان و روسیه، ولادیمیر پوتین، نخست وزیر روسیه بار دیگر به هر گونه امکان عضویت گرجستان در سازمان پیمان آتلانتیک شمالی ناتو هشدار داد. به عقیده‌ پوتین عضویت تفلیس در ناتو، پای دیگر کشورهای این اتحادیه را نیز به درگیری‌های خونین اخیر خواهد کشاند. پوتین با انتقاد از هر گونه پذیرش عضویت گرجستان در ناتو اعلام نموده است در شرایط فعلی کاملا آشکار است که عضویت گرجستان در ناتو به ضرر امنیت بین‌المللی تمام خواهد شد. پوتین با موجه و حقوقی خواندن حمله نظامی روسیه علیه گرجستان اظهار نموده است که گرجستان با اقدام خود علیه اوستیای جنوبی، تمامیت ارضی خود را به خطر انداخت. به عقیده پوتین اقدام گرجستان در حکم یک نسل‌کشی است که بعید به نظر می‌رسد که بعد از این، اوستیای جنوبی دیگر خواهان ماندن در کنار گرجستان باشد.
پوتین تاکید کرد که روسیه هیچ جنگی با ملت گرجستان ندارد. بسیاری از روس‌ها و گرجی‌ها دارای روابط دوستانه و خویشاوندی هستند. پوتین تاکید کرد برای ملت گرجستان احترام زیادی قائل است و ملت گرجستان را ملت برادر می‌داند. از نظر پوتین مشکل، سیاست تجاوزکارانه‌ رهبر فعلی تفلیس که رئیس جمهوری موافق غرب است، می‌باشد. سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه‌ روسیه نیز پیش از این با محکوم کردن غرب، اظهار داشت که غرب مسئول بخشی از جنگ صورت گرفته توسط گرجستان علیه اوستیای جنوبی است. طبق نظر مقامات روسی ساکاشویلی خواهان یک گرجستان تنها برای گرجی‌هاست و از این رو اقدام به پاکسازی قومی نموده است. لاوروف، ساکاشویلی را فردی خواند که به علت آموزش و تحصیل در آمریکا به روش‌های تبلیغاتی غرب خو گرفته است. به عقیده‌ لاوروف، رئیس‌جمهور گرجستان دقیقا می‌داند که چگونه می‌تواند افکار عمومی غرب را تحت تاثیر قرار دهد. حتی برخی سیاستمداران گرجی نیز از برخی “حرکات دیکتاتورمابانه” ساکاشویلی انتقاد می‌کند. در نهایت اینکه نبرد اوستیا ،که دامنه آن به تفلیس نیز کشیده شد نقطه آغازی بر بازتعریف دوباره کاخ کرملین پس از وقوع انقلابهای رنگین در قفقاز است.آیااستراتژیستهای کرملین توان این بازتعریف را خواهند داشت؟
سحاب فاطمی
منبع : روزنامه رسالت