جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

نئولادیسم؛چشمان کاملا بسته


نئولادیسم؛چشمان کاملا بسته
واقع‌گرایی فناورانه یا در واقع همان تکنورئالیسم (Technorealism) درصدد است تا چشم‌اندازی نه‌چندان امیدوارکننده یا ناامیدانه ارایه دهد. اگرچه از زمان طرح این نظریه در ۱۹۹۸ بیش از ۹ سال می‌گذرد، ولی در کشور ما چندان به آن پرداخته نشده است.
لادیت (Luddite) واژه‌ای سیاسی-تاریخی است که از دل جنبش‌های سیاسی انقلاب صنعتی متولد شده است.
صنعتگران کارخانه‌های نساجی انگلیس در اوایل قرن ۱۹ بانیان جنبشی اجتماعی بودند که لادیسم خوانده شد.
این افراد برای مخالفت با تغییراتی که به‌واسطه انقلاب صنعتی ایجاد می‌شد و به نوعی تهدیدی برای زندگی‌شان به‌شمار می‌رفت دست به تخریب ماشین‌های نساجی می‌زدند.
جنبش تاریخی انگلیسی در فضایی شکل می‌گرفت که زمینه‌ساز آن جو سخت و خشن اقتصادی ناشی از سلسله جنگ‌های ناپلئون بود. اما از آن پس تاکنون، واژه لادیت برای تصویرکردن افرادی به کار می‌رود که با پیشرفت و تغییرات فناورانه مخالفت می‌کنند.
در حال حاضر از این واژه برای القای حس انتقادی نسبت به افرادی استفاده می‌شود که بی‌دلیل و با سرسختی با نوآوری‌های فناورانه مخالفت می‌کنند، با این تفاوت که این افراد را نئولادیت می‌خوانند.
اما نئولادیسم (Neo-Luddism) جنبش جدیدی است که با توسعه فناوری و توسعه مبتنی بر فناوری به‌طور عام یا خاص مخالفت می‌کند.
افرادی هم وجود دارند که خود را نئولادیت بدانند. (به‌ویژه در انگلستان افراد اگر علاقه‌ای به فناوری‌های نوین نداشته باشند و یا در استفاده از آنها با مشکل مواجه باشند به طعنه خود را لادیت می‌خوانند.)
از سوی دیگر واژه نئولادیت، گاه از سوی افرادی که فناوری را می‌ستایند به افراد یا سازمان‌هایی اطلاق می‌شود که با پیشرفت‌های فناورانه مقابله می‌کنند.
اما بدیهی است که نمی‌توان بدون در نظر گرفتن تمامی ابعاد یک موضوع، تنها نگرش منفی به آن داشت و یا ابعاد مثبت آن را نادیده گرفت. از همین رو انتقاداتی به نگرش نئولادیت‌ها وجود دارد.
یکی از انتقاداتی که به تفکر لادیسم وارد می‌شود، لادیت‌های اولیه را گروهی شبه نظامی می‌خواند که به‌دنبال ایجاد جو انحصاری در تولید بودند. این افراد اهداف تجاری و اقتصادی خود را با خرابکاری و ایجاد جو رعب و وحشت دنبال می‌کردند.
از طرفی، مورخان اقتصادی نئوکلاسیک معتقدند لادیت‌ها با تجارت آزاد و پیشرفت‌های فناورانه به‌طور یکسان مخالف بوده‌اند. به گفته این مورخان، طرفداران این نظریه اظهار می‌دارند فرآیندی که به نوگرایی انجامید (به‌ویژه استانداردهای سطح بالای زندگی رایج در کشورهای توسعه یافته را ایجاد کرد) با کاربرد فناوری برای حفظ و کسب منافع شخصی شکل گرفت.
از طرفی ادعای برخی از طرفداران لادیسم این است که برخی فناوری‌ها تعداد بیش‌تری از کارگران را بیکار می‌کند زیرا با قابلیت‌های ویژه‌شان از میزان نیاز به کارگران می‌کاهد.
این افراد درصددند اوضاع را این گونه جلوه دهند که کارفرمایان از نیروی کار کمتری انتظار تولید ثابت و مشابه زمان نیروی کار زیاد دارند. این کار با استخدام نیروی کار تولیدگر و متخصص انجام می‌شود. این اقدام برای جایگزینی حالتی که در آن تولید افزایش می‌یابد و نیروی کار ثابت می‌ماند، انجام می‌گیرد.
اما فارغ از فضای صنعتی حاکم بر این نظریه، اتفاقاتی که با تولد بمب‌های اتمی رخ داده، بخشی از افراد را به سمت بدبینی یا خوش‌بینی نسبت به فناوری‌ها سوق داده است. از دیگر سو، به عقیده برخی، برجستگی معایب اینترنت این ابزار نوین را به یک ضدقهرمان تبدیل کرده است.
البته ناگفته نماند که تغییرات فناورانه‌ای از این دست، نیازمند بستر فرهنگی است که برای این تغییرات مهیا شده باشد. زیرا تغییر، به‌خودی خود معمولا از سوی عموم مردم با مخالفت روبه‌رو می‌شود.
البته نباید لادیت‌ها را با نئولادیت‌ها کاملا یکسان دانست. لادیت‌ها برای مخالفت‌های خود دلایل اقتصادی و تجاری داشتند، اما نئولادیت‌ها یا افراد ضدفناوری صرفا مخالف فناوری هستند یا از آن می‌ترسند و دلایل آنها ممکن است از فردی به فرد دیگر متفاوت باشد.
نئولادیت‌ها البته به فناوری به چشم شیطان یا عاملی مخرب نمی‌نگرند بلکه معتقدند فناوری‌های مختلف بر طبیعت انسانی به شکلی که کیفیت وجودی او را تقلیل می‌دهد، تاثیر گذارند.
اغلب نئولادیت‌ها متفق‌القول اذعان می‌دارند که پیامدهای منفی توسعه و رشد فناوری‌ها بر کره‌زمین، جامعه و افراد بسیار بیش‌تر از مزایای آن است.
ادعا می‌شود، فناوری احتمالا به شکل‌گیری انسان‌های از خودبیگانه یا تغییر شکل داده شده منجر می‌شود؛ فرهنگ‌ها و جوامع سنتی را نابود می‌کند. ساختار خانواده را در هم می‌ریزد؛ ادبیات نابهنجار و آلوده به‌وجود می‌آورد؛ نیاز به ارتباطات چهره به چهره را کاهش می‌دهد و به طور کل، آنچه تحت عنوان انسان یا بشر تعریف می‌شود را تغییر می‌دهد.
اما در مقابل این دو دیدگاه بدبینانه و مخالف، دیدگاه دیگری هم مطرح است که این یکی، به خوش‌بینی مفرط دچار است. درباره تکنواتوپیانیسم یا آرمانی انگاری فناوری در روزهای آینده خواهیم نوشت.
● من نئولادیت نیستم
آنچه این روزها مسیرهای رفت و آمد را کوتاه می‌کند؛ اتومبیل‌های پر سرعت، قطارهای سریع‌السیر، اتوبوس‌های ریالی(!) هواپیما و یا حتی راه رفتن سریع نیست. اگر بگویم تنها فناوری است که چنین معجزه‌ای می‌کند، کمی زیاده روی کرده‌ام ولی از انصاف به دور نیست که بگویم بخش زیادی از اوقات فراغت یا زمان‌های مرده ما را فناوری زنده می‌کند.
در واقع حس زجر آور مسیرهای تکراری هر روزه را فناوری تعدیل می‌کند. گاهی که کلافه و خسته از بی خوابی شب گذشته قصد دارید به محل کارتان بروید و یا بعد از یک کلاس خسته کننده دانشگاه، در حال پیاده روی تا ایستگاه اتوبوس، مترو یا تاکسی هستید، یک موسیقی آرام بیش از هر چیز لذت بخش و آرامش دهنده است.
در این موارد فناوری است که به کمک‌تان می‌آید: آی‌پاد، MP۳ پلیرهای دیگر، گوشی‌هایی که قابلیت پخش موسیقی دارند و وسایلی از این است.
راه‌های دیگری هم وجود دارد: دیدن افراد موبایل به دست که پیامک (SMS) می‌فرستند و یا به نحوی خود را با گوشی موبایل‌شان سرگرم می‌کنند، تصویر بسیار آشنایی است.
البته اگر نئولادیت‌ها که مدام از معایب فناوری می‌گویند و افراد شیفته یا علاقه‌مند فناوری را سرزنش می‌کنند، این سطور را بخوانند، حسابی یا کمی تا اندکی از کوره در می‌روند.
ولی به هر حال واقعیت را نمی‌توان نادیده گرفت، زیرا خود این افراد نیز در مواقعی از مزایای فناوری منتفع می‌شوند.این همه را گفتم تا از پدیده جالب‌تری پرده بردارم؛ نمی‌دانم چه تعداد از افراد با آن بر خورد داشته‌اند ولی احتمال می‌رود تعداد بی خبران بیش‌تر باشد!
تصویر فرد خسته و کلافه را که فراموش نکرده‌اید؟ همان فرد را در ذهن داشته باشید که سوار اتوبوس‌های شلوغ یا قطار و وسایل نقلیه‌ای از این دست می‌شود. حوصله‌اش سر رفته است و ناگهان شیطنتش گل می‌کند و بلوتوث موبایل‌اش را روشن می‌کند . هنوز چند ثانیه‌ای نگذشته که گوشی، آماج حملات بلوتوثی می‌شود. البته اگر نام دستگاه‌اش را نیز هوشمندانه انتخاب کرده باشد، اقبالش بلند‌تر خواهد بود!
عکس، تصویر و صوت مدام دریافت می‌شود و لبخند بر لبان او می‌نشاند.
بماند که فرهنگ بلوتوث بازی، دردسرهای ویروسی یا سرقت اطلاعات گوشی را نیز به همراه دارد، اما خوشبختانه هنوز از کلاه سیاه‌های بلوتوثی در ایران به طور جدی خبری نیست.
به هر حال برای ما که در تمامی مقوله‌ها از «فرهنگ زیرزمینی» بهره‌ای شایسته برده‌ایم؛ شاید این هم نوعی دیگری از فرهنگ زیر زمینی باشد که واقعا در زیرزمین اتفاق می‌افتد.
برداشتی دیگر: حالا باز هم تصویر همان فرد خسته را در ذهنتان مرور کنید که با لبی خندان از پیامکی که در قالب بلوتوث دریافت کرده‌ از قطار، اتوبوس و غیره خارج می‌شود تا باقی مسیر را تنها گوش به اصواتی بسپارد که فناوری به گوشش می‌رساند.
گزارش: شیما حکیمی
منبع : روزنامه فناوران


همچنین مشاهده کنید