شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


جشنی در ستایش برف


جشنی در ستایش برف
«چارلی انگلیش» در کتاب «برف‌نوردان» درباره بسیاری از جنبه‌های برف نوشته است، بخشی از آن به ستایش بهترین برف‌های روی زمین اختصاص دارد، بخشی از آن به تاریخ و بخشی از آن هم به جست‌وجوی بهترین پلان‌های برفی در ادبیات و سینما می‌پردازد. او در بخشی از این کتاب نوشته است: «یادم نمی‌آید که اولین برف زندگی‌ام را چه زمانی دیدیم، اما دانه‌های برف همیشه حس و حال دنیای کودکی را برایم زنده می‌کند. هیجانی را که با کنار زدن پرده اتاق خواب دچارش شدم، من به یک‌باره با دنیایی روبه‌رو می‌شوم که بارش برف آن را دگرگون کرده است. در دنیای ادبیات خلق صحنه‌های برفی همیشه مربوط به پلان‌های غم‌انگیز و سخت است، پلان‌هایی که بارش برف در آنها خبر از نمایش صحنه‌ای از مرگ می‌دهد. با این حال این صحنه‌ها در بیشتر داستان‌های تاثیرگذار پررنگ‌تر و ماندگارتر در ذهن باقی می‌مانند. تصویری زیبا، رمانتیک و فضای سفید و خالی که انعکاسی از تهی بودن است.» چارلی انگلیش این اثر را به خاطره زیبای قهرمان‌های داستان «خداحافظ گری‌کوپر» نوشته رومن گاری تقدیم کرده است که می‌خواستند لابه‌لای تل برف‌ها و سپیدی پایان‌ناپذیرش بدجنسی جنگ و سیاست را تف کنند. ۱۰ داستانی که بیش از همه به خاطر صحنه‌های برفی‌شان به داستان‌های برفی شهرت پیدا کرده‌اند و در این کتاب به آنها پرداخته شده است، عبارتند از:
۱) آوای وحش اثر جک لندن
اولین‌باری که خواندن داستانی از جک لندن را شروع کردم برمی‌گردد به روزگار کودکی‌هایم. بدون آنکه بدانم داستانی که او شرح می‌دهد در کدام از یک برهه‌های زمانی می‌گذرد یا حتی اینکه چقدر فضا و بستری که برای داستانش خلق کرده، واقعی است؟ تنها اینکه در همان حال و هوای کودکی می‌دانستم که داستان در جایی در دوردست‌ها و نزدیک شمال می‌گذرد. با این وجود داستان «آوای وحش» او درست مانند هر خواننده دیگر آثار این نویسنده، تاثیری شگرف بر من گذاشت. باک، سگ قهرمانی است که یک‌باره از زندگی آرام و نرم خود به دنیایی وحشی پرتاب می‌شود. او از همراهی قاضی صاحبنام کالیفرنیایی به میانه دنیای بی‌رحم مردمانی می‌افتد که در آرزوی رسیدن به رویاهای طلایی‌شان راهی جست‌وجوی طلا شده‌اند. کلواندیک، خشن، بی‌رحم و سرد در ایالت یوکان برفی دارد که تا پوست و استخوان خواننده‌اش را می‌لرزاند. باک حالا باید غذایش را از میان برف‌ها و یخ‌ها پیدا کند. شاید این نوشتن رمان «سپید دندان» بود که جک لندن را به خالق رمان‌های سگی مشهورکرد، اما سرما و برف آوای وحش و رویارویی سگی که برف او را به اصل و طبیعت واقعی گرگ‌گونه‌اش نزدیک می‌کند، بی‌نظیر است.
۲) سرود کریسمس اثر چارلز دیکنز
اولین تصویر کریسمس برای هر مسیحی لابد همان بارش برف است، برفی که در رویاهای کودکی‌مان همراه آن منتظر سورتمه پاپانوئل و گوزن‌هایش بودیم. با این حال این چارلز دیکنز است که پرتره‌ای پوشیده از برف، کریسمس و لندن را جان‌بخشی می‌کند. پرتره برفی لندن در این مجموعه فراموش‌نشدنی است، او روزگار سخت مردم جامعه متوسط را در فضایی برف‌آلود و پر از فقر و تنگدستی به تصویر می‌کشد. اما چه کسی می‌تواند از خواندن داستان ششم این مجموعه سردش نشود؟
۳) بدترین سفر در دنیا اثر آپسلی چری گاراد
من عاشق داستان‌هایی هستم که پر از صحنه‌های پیش‌بینی نشده است، هرقدر داستان‌ها ناگوارتر هستند بیشتر به یاد می‌مانند. داستان بدترین سفر دنیا هم از این دسته است، شرح سفر گروهی از جوانان انگلیسی به دوردست‌ترین نقطه جهان. داستان از زبان یکی از اعضای گروه «اسکات» روایت می‌شود، جوانی که همیشه از سرما گریزان است، اما سر پرشورش سبب می‌شود که او از قطب سر در بیاورد. در واقع چری ۲۴ ساله جوان‌ترین عضو تیم اسکات است که برای ماجراجویی راهی قطب شده‌اند. جذاب‌ترین و نمایشی‌ترین صحنه‌های این سفرنامه به روزهایی برمی‌گردد که چری را برای یک ماموریت فرعی انتخاب کرده‌اند، او باید به تنهایی تخم‌های نوعی از پنگوئن امپراتور را میان برف و یخ بیابد. چری که روزها و روزها تا چشم کار می‌کند، در این سفر جز سپیدی برف چیزی ندیده است، می‌نویسد: «این بدترین سفر در جهان است.» دنیای یخی که چری از آن روایت می‌کند، رویارویی انسانی قرار گرفته است که در میان این سپیدی پایان‌ناپذیر تنهاست، کمی بعد او می‌نویسد: «قطب و برف‌هایش روزگاری بهترین و دورافتاده‌ترین جایی بود که یک نفر می‌توانست خودش را لابه‌لای سپیدی‌های آن گم کند.»
۴) بارش برف بر سروها اثر دیوید گاترسون
این عنوان به تنهایی یادآور اقیانوس شمال است، جایی که بلندترین و کهن‌ترین درختان جهان در هوای نمناکش قد می‌کشند. نقطه‌ای از زمین که برف همیشه در آنجا رونق دارد و به قول دیوید گاترسون برف میهمان همیشگی زمین آنجاست. دیوید گاترسون با اولین رمانش تصویری بی‌نظیر را پیش‌روی مخاطبانش خلق کرد، توصیف عجیبی از کولاک در جایی که دانه‌های برف خود را به پنجره‌های بسته می‌کوبند، درست پشت این پنجره‌های بسته که کولاک نمی‌گذارد کورسوی نوری از آن بیرون بتابد داستانی پلیسی و جنایی می‌گذرد. دیوید گاترسون به مدد برف داستانی را خلق کرده است که هرگز در داستان‌های بعدی او همچون «کتاب دیگران» و «بانوی جنگل ما» موفق به آفرینش آن نشد. داستان او آنقدر گیراست که هالیوود هم در مقابل وسوسه آن تسلیم شد و بازی اتان هاوک در این اثر مورد توجه قرار گرفت. او به روایت داستان ماهیگیر آمریکایی- ژاپنی می‌پردازد که شاهد قتل بسیاری از همسایه‌هایش است، داستان در فضایی سرشار از تقابل‌های نژادی و ماجراهای جنایی می‌گذرد، اما ما همه چیز را از پشت لایه‌های برف و کولاک می‌بینیم.
۵) والدن (یا زندگی در جنگل‌ها)اثر هنری دیوید تروا
والدن در واقع شرح بازگشت به اصل و طبیعت است. تروا تصمیم می‌گیرد برای دو سال زندگی در کلبه کوچکی در ساحل دریاچه ماساچوست را امتحان کند، او در این بین به شرح زندگی مردی می‌پردازد که در اوایل سال ۱۸۴۵ زندگی در طبیعت و جنگل را انتخاب کرده است. والدن تصویری متفاوت از رویارویی مردی با زمستان و سرما را در دل جنگل‌ها روبه‌روی خواننده‌اش قرار می‌دهد، یک زمستان متفاوت.
۶) دانه‌های برف؛ راز زیبایی زمستان نوشته کنت لیبرشت و پاتریشیا راسموس
کتاب دانه‌های برف اثری است که به جرات می‌توان آن را نشانه‌شناسی بلورهای یخ و برف نامید. داستان یک محقق که در آستانه ورود به قرن بیست‌و‌یکم از منظری تازه به کنکاش در بلورهای یخ و برف می‌پردازد. در عین حال تصاویر بی‌نظیری از بلورهای یخ و دانه‌های برف زینت‌بخش جزئیات تازه‌ای است که درباره این دانه‌های شگفت‌انگیز افشا شده است.
۷) فرانکنستین اثر مری‌شلی
مری‌شلی، یکی از مشهورترین رمان‌های «گوتیک» جهان را زمانی نوشت که در خانه «لردبایرن» در ساحل دریاچه «ژنو» زندگی می‌کرد. اما توصیف او از صحنه‌های زیبای انجماد و سرمایی که در این اثر حکمفرماست حاصل سفر او به همراه همسر آینده‌اش به «شامونیکس»است. زن و شوهر از کف دره‌های عمیق حرکت می‌کنند تا به گستره‌ای از یخچال‌های سرد و بلورهای یخی می‌رسند و این تصویر منجمد «مون‌بلان»است که داستان او را تبدیل به ماندگارترین اثر گوتیک در دنیای زنان ادبیات وحشت می‌کند.
۸) حال و هوای برفی دوشیزه سمییلا اثر پیترهویک
رمان «حال و هوای برفی دوشیزه سمییلا» یکی از مشهورترین رمان‌های برفی است که تا امروز خوانده‌ام. قهرمان نیمه اسکیموی این اثر شرحی دردناک از مرگ یک کودک را روایت می‌کند. با خواندن این رمان بیش از هر چیز ثابت می‌کند که همه دانسته‌هایم درباره دنیای برفی را باید دور بریزم، من که همیشه فکر می‌کردم در عالم اسکی روی برف‌ها با این دانه‌های شگفت‌انگیز عالمی داشته‌ام، با خواندن این اثر مطمئن شدم که هنوز دنیای برف حرف‌های بسیاری برای گفتن دارد. حال و هوای دوشیزه سمییلا ما را با دنیای اسکیموها و رفیق دیرینه‌شان «برف» به شدت آشنا می‌کند.
۹) روایتی از دنیای قطب اثر ویلیام اسکورسبی پسر
اسکورسبی شاید اولین دریانوردی باشد که پا جای کاپیتان کوک گذاشت. پدرش یک شکارچی وال بود و خودش از کودکی با دنیای ناشناخته برف و سرمای قطب آشنا بود. آنقدر که «هرمان‌منویل» شخصیت او را الهام‌بخش اصلی برای نوشتن رمان «موبی‌دیک» می‌داند. در واقع او تفاوت چندانی با کاپیتان آهاب داستان موبی‌دیک ندارد. روشنفکری که در تجارت بیرحمانه‌ای شریک شده است. اسکورسبی، یکی از اولین چهره‌هایی است که درباره قطب تحقیق کرد. او حتی روی عرشه کشتی روزهایش را به نقاشی دانه‌های برف گذراند، هرچند که هرگز مانند دانه‌های برف نرم و مهربان نبود.
۱۰) برف نوشته راث‌کیرک
کیرک در جایی زندگی می‌کند که جز آفرینش چنین اثری نمی‌توان انتظار دیگری از او داشت. مونت رینر در نزدیکی واشنگتن تنها نقطه‌ای است که می‌تواند یک نویسنده را وادارد تا چنین تصویری از زمستان، برف و شکوه آن بسازد. به نظر می‌رسد دکمه‌های کیبورد دستیار آقای نویسنده هم از جنس برف بوده.
ترجمه: امیلی امرایی
منبع : روزنامه کارگزاران


همچنین مشاهده کنید