یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا


تاملی بر جایگاه جامعه شناختی امنیت انسانی


تاملی بر جایگاه جامعه شناختی امنیت انسانی
در فرهنگ هر جامعه ای درونی ترین لایه هر اجتماعی، امنیت انسانی آن می باشد؛این امنیت که بصورت وجودی باید در جامعه نقش داشته باشد، با نوعی احساس تداوم و استمرار شکل می گیرد. امنیت انسانی به صورت یک واقعیت اجتماعی جزءِ سرمایه های اجتماعی هر جامعه ای است که انسانها در سایه وجودی آن به گسترش ارتباطات و تعاملات اجتماعی و اقتصادی می پردازند. امنیت انسانی با مفهوم کلیدی توسعه انسانی،که همان کیفیت زندگی است؛ ارتباط دارد. هنگامی که در جامعه امنیت انسانی در تمام ابعاد آن در جامعه حاصل گردد؛ کیفیت زندگی انسانی که شامل کاهش فقر،دسترسی به تسهیلات رفاهی و زیر بنایی، افزایش اشتغال،گسترش آموزش و پرورش،افزایش عدالت اجتماعی، گسترش حقوق اقلیت ها و افزایش یکپارچگی و ... شکل می گیرد. امنیت انسانی در دین اسلام از مفاهیم ارزشمند و والایی است که قرآن مجید آن را برای استمرار و بقاء جامعه امری ضروری دانسته است. امنیت روحی و روانی از شاخص های اساسی امنیت انسانی در جامعه است، وجود آرامش روحی و روانی در جامعه از اهداف اساسی شکل گیری و استمرار بقای جامعه می باشد. امنیت فردی همان حفظ جان انسان ها است، در واقع کشتن انسان ها و فساد انسانها نشانه نابود کردن انسانیت انسان است. وجود آسیب ها و پیامد های فساد برانگیز در جوامع بر اهمیت حفظ این نوع امنیت در جامعه تاکید می ورزد. توجه به امنیت شخصیتی و حیثیتی و حفظ آبروی افراد در جامعه نوعی ارزش اجتماعی در فرهنگ اسلامی و ایرانی محسوب شده است،وجود احترام به دیگران،دوری از شک و ظن به همنوع خود، پرهیز از تمسخر و القاب زشت و... که در دین اسلام و تفکر ایرانی بیان شده است از مهمترین مقوله های مورد بررسی در امنیت فردی است. از دیدگاه جامعه شناسی، امنیت انسانی و اجتماعی با نظم اجتماعی گره خورده است، امنیت اجتماعی در جامعه همان شرایط مطلوب وبهینه مطابق با ارزش ها و هنجارهای فرهنگی واجتماعی شیوه زندگی افراد جامعه تلقی شده است؛ در جامعه ای که نظم و امنیت اجتماعی در آن حاکم نباشد و پیامد های آنومی اجتماعی سراسر جامعه را فرا گرفته باشد، مسائل اجتماعی و انحرافات اجتماعی رشد می یابد و جامعه را به سمت اضمحلال و نابودی می کشاند. از دیگر شاخص های قابل مطالعه در امنیت انسانی بررسی امنیت ملی و سیاسی است؛ این مفهوم در دهه های اخیر در سیاست خارجی هر ملتی از اهمیت شایانی برخور دار بوده است.حفظ منافع ملت ها و تهدیداتی که امنیت جهان را به خطر می اندازد جزء حوزه مطالعاتی امنیت ملی و سیاسی قرار می گیرد.
● پیشگفتار
امنیت انسانی از مهمترین مولفه های تشکیل یک نظام انسانی است؛ این متغیر اجتماعی در سایه گسترش ارتباطات، پیشرفت علوم و فنون، مسکن، شهرسازی،آسایش و رفاه اجتماعی در توسعه جوامع نقش بارزی می تواند داشته باشد. تاثیر گذاری امنیت انسانی بر تمام شاخه های توسعه حیات انسانی نقش بنیادین دارد؛ و اندیشمندان بسیاری را که دغه دغه عدالت،رفاه و آسایش داشته اند به تامل وا می دارد. مقوله امنیت در زندگی انسان از نیاز های اولیه او محسوب می گردد،در سایه حفظ و استمرار این پدیده خلاقیت، نوآوری،رشد و بالندگی جوامع و تمدن ها میسر می گردد؛ فقدان و عدم آن در جامعه منجربه زوال تمدن ها و نابودی جوامع می گردد.
امنیت انسانی که مهمترین مولفه امنیت در جامعه می باشد به صورت واقعیت اجتماعی در جامعه قابل بررسی است، فقدان این پدیده در جامعه منجربه تضعیف وجدان جمعی و نابسامانی اجتماعی می گردد. هنگامی که در جامعه در تمام مراحل زندگی، افراد جامعه آسایش و اعتماد لازم برای هر گونه سرمایه گذاری را نداشته باشند، جامعه به سمت آسیب های اجتماعی سوق می یابد و نابود می گردد. بنابراین در فرهنگ هر جامعه ای درونی ترین لایه هر اجتماعی امنیت انسانی آن می باشد؛این امنیت که بصورت وجودی باید در جامعه نقش داشته باشد، با نوعی احساس تداوم در رویداد ها بطور مستقیم و غیر مستقیم که خارج از انسان می باشد شکل می گیرد.
● طرح مسئله
امنیت انسانی به صورت واقعیت اجتماعی در جامعه قابل بررسی است، و جزء سرمایه های اجتماعی جامعه انسانی است. بطور کلی امنیت انسانی در شکل گیری توسعه انسانی و استفاده از قابلیت ها یی چون اوقات فراغت، دنبال کردن اهداف سازنده، فعالیت در امور اجتماعی،فرهنگی و سیاسی نقش دارد. امنیت انسانی در فرهنگ هر جامعه ای بر انسجام و همزیستی مسالمت آمیز هویت های فرهنگی تاکید می کند؛ این پدیده بخشی از عملکرد نظام جامعه انسانی است که با نیاز های اساسی اولیه ارتباط دارد. از منظر جامعه شناختی مقوله امنیت انسانی در دین اسلام به عنوان سنگ زیرین مولفه های تکامل جامعه انسانی می توان تلقی کرد.تاکید قرآن و دین اسلام به مقوله امنیت انسانی بیانگر این است که بدون این واقعیت اجتماعی، رشد ، توسعه و شکوفایی حوزه های زندگی امکان پذیر نخواهد بود. امنیت روحی و روانی که از مولفه های اساسی امنیت انسانی است جزء درونی ترین خصوصیت زندگی هر فردی است، در واقع یکی از نیاز های اساسی و اولیه هر جامعه ای استقرارنظم و امنیت اجتماعی در جامعه است، که بدون این نیاز، جامعه به سمت هرج و مرج کشانده شده و روبه زوال رفته است. ارتباط امنیت ملی وسیاسی با امنیت انسانی در سال های اخیر مورد توجه سازمان های بین المللی قرار گرفته است؛ در زمینه های تمرکز بر دوری دولت ها ازجنگ و نظامی گری و محدوه ی روابط دیپلماتیک به سوی مولفه های حقوق فردی برابر انسان ها تغییر یافته است. بر این اساس در این مقاله به این سوال پاسخ می دهیم که ابعاد امنیت انسانی را از بعد جامعه شناختی چه ویژگی ها و شاخص هایی می تواند داشته باشد؟
● اهمیت موضوع
امنیت انسانی به صورت یک امر اجتماعی شامل صلح، آزادی،اعتماد،سلامتی و... می گردد.این پدیده جز سرمایه های اجتماعی هر جامعه ای است که انسانها در سایه وجودی آن به گسترش ارتباطات و تعاملات اجتماعی و اقتصادی می پردازند؛ و در گرو همکاری و تعاون در جامعه این پدیده شکل می دهند. وجود ارزش ها و هنجارهای مثبت رسمی و غیر رسمی که افراد جامعه در آن سهیم می باشند باعث شکل گیری سرمایه اجتماعی امنیت انسانی می گردد. هنگامی که در جامعه صداقت ، ارتباطات و ادای تعهدات نسبت به یکدیگر وجود داشته باشد افراد و نهادهای اجتماعی جامعه، خود را ملزم به اجرای رعایت این تعهدات و ارتباطات می نمایند؛ این مسئله باعث شکل گیری سرمایه امنیت انسانی در جامعه می شود. در ارتباط با اینکه امنیت انسانی چرا جزء سرمایه های اجتماعی است باید به دو نکته توجه کرد: اول اینکه ماهیت این پدیده جمعی است و تمام جوامع برای ادامه و استمرار حیات خود باید در تمام زمینه ها برای افراد جامعه خود امنیت زندگی کردن را فراهم نمایند، پس به این دلیل این پدیده، یک پدیده جمعی است و از وجدان جمعی جامعه ناشی می گردد؛ و متعلق به تمام گروه های اجتماعی است. به عبارت دیگر هنجارهایی که شالوده امنیت انسانی را تشکیل می دهند؛ در صورتی معنادار است که بیش از یک فرد در آن سهیم باشد. دوم امنیت انسانی در گرو همکاری و همیاری میسر می باشد. بر این اساس استقرار و استمرار پدیده امنیت انسانی در جامعه در گرو مشارکت اجتماعی افراد ونهادهای جامعه شکل می گیرد.
در حوزه جامعه شناسی توسعه، امنیت انسانی جزء مولفه های توسعه انسانی است. در واقع مفهوم کلیدی توسعه انسانی، کیفیت زندگی است.این مفهوم شفاف ترین رویکرد به مفهوم توسعه انسانی است؛ هنگامی که در جامعه امنیت انسانی در تمام ابعاد آن در جامعه حاصل گردد؛ کیفیت زندگی انسانی که شامل کاهش فقر،دسترسی به تسهیلات رفاهی و زیر بنایی، افزایش اشتغال،گسترش آموزش و پرورش،افزایش عدالت اجتماعی، گسترش حقوق اقلیت ها و افزایش یکپارچگی و ... شکل می گیرد. « توسعه انسانی که تصویری کامل تر از توسعه اجتماعی در هر جامعه ای دارد، فرصت های لازم را برای کاهش فقر، کاهش سوء تغذیه، مراقبت های بهداشتی اولیه همگانی،خدمات تنظیم خانواده، دسترسی،به آب آشامیدنی،سالم،فراهم بودن فرصت اشتغال، برای نیروی انسانی فعال و بالاخره افزایش امنیت انسانی از کاهش مخاطراتی نظیر قحطی، آلودگی، محیط زیست، جنگ، آوارگی،و خشونت های قومی و... فراهم می کند.» « زاهدی، ۱۳۸۵: ۳۰» در بررسی طرح مفهوم توسعه انسانی و چارچوب نظری آن مقوله امنیت انسانی منجربه ایجاد محیط توانبخش برای مردم یک جامعه می گردد؛ تا به واسطه آن مردم جامعه از حیاط طولانی، سالم و خلاق بر خور دار شوند. بکارگیری امنیت انسانی در این نوع توسعه روندی است که طی آن، امکانات افراد بشری را برای خلاقیت و ابداع افزایش می دهد. « وجود امنیت انسانی در هر جامعه ای کمک شایانی به برخورداری از زندگی طولانی همراه با تندرستی، دستیابی به دانش و توانایی نیل به منابعی که برای پدید آوردن سطح مناسب زندگی لازم می کند؛ همچنین انتخاب های دیگری که نزد مردم از ارزش والایی برخوردار است؛ مانند آزادی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، داشتن فرصت و موقعیت برای دستیابی به نقش خلاق و سازنده، برخورداری از حیثیت و منزلت شخصی و حقوق انسانی تضمین شده افزایش می دهد.» « ازکیا- غفاری، ۱۳۸۴:۵۳» بطور کلی امنیت انسانی در شکل گیری توسعه انسانی به شکل گیری قابلیت های انسانی چون سلامتی، دانش، و مهارت بهتر کمک شایانی می نماید؛ و استفاده ای که مردم می توانند از این قابلیت ها برای اوقات فراغت، دنبال کردن اهداف سازنده، فعالیت در امور اجتماعی،فرهنگی و سیاسی ببرند. در ارتباط با توسعه انسانی و امنیت انسانی قابل مطالعه است.
امنیت انسانی برجسته ترین و درونی ترین لایه فرهنگی هر جامعه ای است. امنیت انسانی جزء نیازهای وجودی یک جامعه است. از نگاه فرهنگ شناسی امنیت انسانی از ابعاد مادی و معنوی فرهنگ هر جامعه ای است که با ارزش ها و هنجارهای درونی شیوه زندگی افراد پیوند خورده است. بنابراین امنیت انسانی در فرهنگ، یعنی امنیت یک جزء در مجموعه سازواره یک کل. لکن در یک رویکرد همه سوء نگر قلمرو های امنیت انسانی در مباحث فرهنگی شامل: ملت سازی، فرهنگ سازی، و دولت سازی است. در این نگرش، از بعد فرهنگ مادی امنیت انسانی برابر با مولفه قدرت است. امنیت انسانی در فرهنگ معنوی هر جامعه ای دلالت بر میزان تحمل، انسجام و همزیستی مسالمت آمیز هویت های فرهنگی در درون یک جامعه دارد. به طور کلی امنیت انسانی در فرهنگ هر جامعه ای ناظر بر :«
۱)میزان اقتدار و هژومونی ایدئولوژیک؛
۲) میزان تحمل، انسجام و همزیستی مسالمت آمیز هویت های فرهنگی سنتی در جامعه؛
۳) میزان پویایی صنعت فرهنگی و تولید و باز تولید فرهنگی؛
۴) میزان توانای و استعداد در بخشودن و چفت کردن مدلول های فرهنگی مناسب به دال های شناور در جامعه و مفصل بندی یک گفتمان فرهنگی مسلط؛
۵) میزان دسترسی و مقبولیت و مشروعیت؛
۶) میزان در برگیری و بازتاب و بازنمایی دقایق و عناصر سایر خرده فرهنگ ها( میزان دگرگونی) ؛
۷) میزان توانایی جامعه برای تداوم بخشیدن به ویژگی بنیادی ( سیاسی و فرهنگی) خود تحت شرایط متحول و در مقابل تهدیدات احتمالی یا واقعی.» « میری آشتیانی، ۱۳۸۲: ۲۰» درحیطه فرهنگ هر جامعه ای امنیت انسانی رابطه تنگاتنگی با هویت فرهنگی، ملی، تاریخی، فردی و جمعی دارد که همراه باتطابق سازی و همسانی زمانی و محیطی همراه است.
امنیت انسانی نقش اساسی در ساخت و کارکرد جامعه انسانی دارد. بخشی از عملکرد نظام جامعه انسانی با نیاز های اساسی ارتباط دارد؛ امنیت در جامعه انسانی جزء نیاز های اساسی تلقی شده است. در واقع جامعه ای که بخواهد موجودیت خود را حفظ کند، اقتضاء می کند که شرایطی برقرار کند که این شرایط را جامعه شناسان جزء((نظام های)) جامعه ها می دانند. « امنیت انسانی جزء نظام دفاعی است. این نظام نیز یکی از ضروریات است،هر جامعه ای ناگزیر است با گسترش فنون خاصی به طور فردی و یا جمعی در مقابل نیرو های مخالف و عوامل متجاوز داخلی و خارجی یا تهدید کننده به دفاع از خود بپردازد. البته ممکن است هیچ جامعه ای همیشه و به طور کامل در این مورد موافق نباشد. آنچه که برای بقاء جامعه مطرح است این است که به تعداد کافی از اعضایش مدت طولانی تر و با تندرستی بیشتر زندگی کنند تا نسل آینده بتواند به دوران بزرگسالی دست یابد.» ( محسنی، ۱۳۷۸: ۶۸) از نظریاتی که تاکنون به دفعات در بحث از انگیزه ها مورد استناد قرار گرفته است، نظریه مازلو است. وی نیاز های انسانی را به پنج دسته زیر تقسیم می کند:« ۱- نیاز های جسمی Physiological needs ، ۲- نیاز به امنیت Security safety ، ۳- نیاز به روابط اجتماعی و محبت Affiliation love ،۴- نیاز به تایید و احترامRecognition esteem ، ۵- نیاز به خویشتن یابی Self actualization » ( رفیع پور، ۱۳۸۷:۴۲) این ۵ دسته نیاز به صورت یک زنجیره به هم پیوند خورده اند و هر دسته نیاز تنها وقتی فعال می شوند که طبقات پیشین؛ کم و بیش ارضاء شده باشند.
با توجه به چنین ویژگی هایی که امنیت انسانی در جامعه از بعد اجتماعی و فرهنگی دارد، در مجموع این پدیده اجتماعی جزء سرمایه های اجتماعی هر ملتی محسوب شده که با ارزش ها و هنجارهای جامعه پیوند خورده است. همچنین این پدیده به عنوان یک واقعیت اجتماعی امری اجباری و الزامی در هر جامعه ای است،که از وجدان جمعی و روح جمعی یک جامعه نشات گرفته است. وجود و استمرار امنیت انسانی در هر جامعه ای نقش بارزی در حیات توسعه انسانی دارد که در سایه سار آن ارتباطات، آسایش، رفاه اجتماعی،گسترش علوم و فنون ، عدالت و... استمرا یافته و متکامل می گردد.
● بررسی امنیت انسانی از منظر دین اسلام
امنیت انسانی در دین اسلام از مفاهیم ارزشمند و والایی است که قرآن مجید آن را برای استمرار و بقاء جامعه امری ضروری دانسته است. « می توان گفت که در فرهنگ قرآن، امنیت انسانی از یک مفهوم وسیع که در برگیرنده، متوازن و عمیقی بر خوردارست که شامل تمام حوزه های زندگی انسان ( مادی و معنوی، فردی و اجتماعی،داخلی و خارجی،سیاسی و اقتصادی) می شود. امنیت انسانی در مفهوم قرآنی آن در سایه تقوا، توکل، احترام به حقوق دیگران،اجرای قسط و عدالت، برابری و دفاع و حمایت از مظلوم و محروم، برخورد با مفسدو مجرم، دفع فقرو مسکنت،تامین معیشت و رفاه،حفظ آزادی های مشروع مردم و حاکمیت معیارهای انسانی و الهی امکان پذیر است.» ( آصف عطایی: ۱۳۸۵) از منظر جامعه شناختی مقوله امنیت انسانی در دین اسلام به عنوان سنگ زیرین مولفه های تکامل جامعه انسانی می توان تلقی کرد.تاکید قرآن و دین اسلام به مقوله امنیت انسانی بیانگر این است که این واقعیت اجتماعی در رشد ، توسعه و شکوفایی حوزه های زندگی جزء در سایه امنیت و آرامش امکان پذیر نخواهد بود. در قرآن مجید در آیه۱۲۶ سوره بقره، حضرت ابراهیم از خداوند متعال خواسته است که امنیت را در شهر برقرار کند و برای مردم آن شهر رفاه و آسایش ایجاد نماید. در سوره ابراهیم آیه ۳۵ایشان اشاره به این می کند که امنیت روحی و روانی را در شهر برای مردم فراهم کند که به سمت بت پرستی و زوال و نابودی سوق نیابند. از این دو آیه چنین نگرش جامعه شناختی استنباط می شود که از مهمترین شاخص های امنیت انسانی مولفه های آسایش و آرامش است که در حوزه امنیت اقتصادی و امنیت روحی و معنوی قابل مطالعه است؛در واقع این دو شاخص از امنیت انسانی در بعد دینی منجربه سعادت جامعه می گردد. از دیگر شاخص های امنیت انسانی که در دین اسلام برای آن اهمیت زیادی قائل شده امنیت جانی است؛ خداوند در سوره عنکبوت آیه ۶۷ اشاره به این می کند که وجود کعبه در شهر مکه حرم امنی است که خارج از آن امنیت برای انسانها وجود ندارد و آنها را می ربایند؛ در حالیکه در حریم کعبه انسانها دارای امنیت جانی هستند. اما در عصر حاضر و با توجه به اینکه در تمام ادیان آسمانی مکانهاو فضاهای قدسی حرم امن می باشد؛ اما تعصبات کورکورانه و جهالت مابانه برخی از افراد و مکاتب فکری حریم این مکان هارا پایمال کرده اند وامنیت انسانی را نابود کرده اند. به توپ بستن مسجد گوهر شاد در دوران پهلوی، انفجار عاشورای حرم رضوی(ع)؛ انفجار های متعدی که درعراق در بارگاه های منور ائمه اطهار (ع) در این چند ساله اخیر رخ داده است و... نمونه های از بی اهمیت بودن به دستورات آسمانی ادیان الهی من جمله قرآن مجید است. در قرآن مجید آرامش در حقیقت مهم ترین مولفه امنیت انسانی است، فقدان آرامش در جامعه منجربه فقدان امنیت جانی، مالی،عرضی و دینی می شود.و با حضور آرامش در جامعه، پایداری اقتصادی و اجتماعی به منصه ظهور و دوام می رسد و توسعه حیات انسانی استمرار می یابد.
▪ امنیت روحی و روانی
امنیت روحی و روانی از شاخص های اساسی امنیت انسانی در جامعه است، وجود آرامش روحی و روانی در جامعه از اهداف اساسی شکل گیری و استمرار بقای جامعه می باشد. وجود نظم روانی و آرامش روحی در تمام حوزه های زندگی از مهمترین الگو هایی است که دستگاه حکومتی باید برای افراد جامعه برنامه ریزی کنند. امنیت روحی و روانی جزء درونی ترین خصوصیات زندگی هر فردی است؛ اگر وجدان و روان افراد جامعه از آرامش کاملی برخور دار باشند و دلهره و اضطراب نداشته باشند؛ امکان تلاش و فعالیت در جهت ایجاد ارتقای امنیت فردی و اجتماعی بالا می رود، ولی هنگامی که برای این شاخص در جامعه برنامه ریزی دقیقی صورت نگرفته باشد؛ آسایش و آرامش فردی – اجتماعی در چنین محیطی وجود نخواهد داشت و زندگی برای افراد جامعه بی معنا و پوچ تلقی می گردد. در جوامع جهان سوم با توجه به اینکه درگیری تضادها و کشمکش های درونی و بیرونی روبه گسترش و اشاعه است. این شاخص برای برنامه ریزان دولتی و حکومتی چندان اهمیتی نداشته است.فقدان آرامش و آسایش روحی و روانی با پیامد ها و آسیب های روانی و جمعی همراه است، که در این زمینه مطالعه پژوهش های اجتماعی و روانشناختی جای بسی تامل دارد.
در اندیشه اسلامی به امنیت روحی و روانی، همچنین به آرامش فردی و اجتماعی توجه بسیاری شده است. دین اسلام آرامش را از درون فرد پایه ربزی می نماید؛ و فرد را هسته اساسی و سنگ زیرین ساختمان جامعه برای داشتن آرامش و امنیت روانی مهم دانسته است. بر اساس این نگرش، اگر وجدان افراد از آرامش و آسایش لازم و کامل برخوردار باشد جامعه به سوی ترقی و تعالی سوق می یابد؛ و اگر وجدان افراد از آرامش و امنیت روحی و روانی برخور دار نباشد و در جامعه نگرانی و اضطراب موج بزند؛ و افراد در جامعه پناهگاهی نداشته باشند جامعه به سمت نابسامانی سوق یافته است؛ و عقیده و ایمان دینی معنا بخش که او را به آرامش روحی می کشاند معنا گریز و بی هدف می گردد. ویلیام جیمز عقیده دارد که: « قدرتی که دین برای تحمل مصائب به انسان می دهد هرگز به عهده اخلاق بر نمی آید؛ زیرا شور و حرارتی که با اعتقاد به دین در انسان حاصل می شود، هرگز از عهده اخلاق بر نمی آید. در واقع دین به انسان آرامش می بخشد؛ و به وجود انسان معنا بخشیده است و راه های تحمل مشکلات را به انسان می آموزد.» ( گنجی،۱۳۸۲: ۳۷) در قرآن مجید آیاتی که مضمون امنیت روانی خداوند به آن اشاره فرموده است: هنگامی که انسان متدین ایمان و اعتقاد داردکه خدای متعال از رگ گردن به او نزدیک تر است(سوره ق آیه ۱۶)، و اگر از او چیزی به خواهد دعایش مستجاب خواهد شد (سوره بقره آیه ۱۸۶)، و به آنچه می کنید آگاه است(سوره مجادله آیه ۱۵)، خداوند کسی است که آرامش روحی و روانی را در دل مومنان فرو می فرستد(سوره فتح آیه ۴) و انسان در سایه این آرامش الهی است که آرام می گیرد و ثبات می یابد،و... نمونه های از مسائلی است که نگرش اسلام به امنیت روانی و آسایش را می رساند. در واقع زندگی بشر خواه و ناخواه در کنار خوشی ها و شیرینی ها ،رنج ها و مشکلات، از دست دادن ها و ناکامی ها دارد. و از حوادث جهان چون مرگ، پیری که قابل کنترل هم نیست رنج می برد. ایمان دینی در انسان نیروی مقاومت می آفریند و با تفسیر تلخی ها آن ها را شیرین می گرداند و اموری سخت و ناگریز چون مرگ را وسیله ای برای بازگشت به خداوند که آسایش و امنیت روانی دارد تلقی می نماید و از نعمات الهی بهره مند شدن تلقی می سازد؛ و بدین ترتیب نه تنها آن را تحمل پذیر بلکه به پدیده ای شیرین مبدل می سازد.
▪ امنیت فردی
از دیگر حوزه های مرتبط با امنیت انسانی ، امنیت فردی است؛ «این امنیت همان حفظ جان انسان ها است. در واقع کشتن انسان ها و فساد انسانها نشانه نابود کردن انسانیت می باشد. وجود آسیب ها و پیامد های فساد برانگیز در جوامع بر اهمیت حفظ این نوع امنیت در جامعه تاکید می ورزد. عدم کنترل اجتماعی در جامعه و ضعف قوای امنیتی و قضایی و عدم توجه به حقوق شهروندی شهروندان، احترام به حقوق اقلیت ها، ، نابسامانی و فساد اداری و سازمانی، بی ارزش بودن هویت شخصیتی وجنسیتی و... بر کاهش این نوع امنیت اثر گذار ست. در جامعه ای که ارزش ها و هنجارهای اجتماعی و دینی درونی نشده باشد، و قوای انتظامی آن در کنترل جامعه ضعف داشته باشند، امنیت فردی انسانها پایمال می گردد.» ( قنادان و همکاران،۱۲۸:۱۳۷۵) دستگاه قضایی جامعه ای که در اجرا و تدوین قوانین مدنی ضعف داشته باشد، و حقوق شهروندان، مظلومان و محرومان نادیده گرفته باشد،به سمت نابودی امنیت فردی سوق یافته است. در جامعه ای که دولتمردان و قوای حکومتی توجه خاصی به بسط و استقرار امنیت انسانی ندارند؛ حاکمان سیاسی وقت برای حکومت خود اهمیت بسیاری قائل هستند و از هر وسیله ای برای دوام و حکومت خود استفاده می کنند؛ در این حکومت های دیکتاتور مابانه جان انسان ها و ارزش انسانها بی اهمیت است؛ در جامعه ای که این پیامد ها افزایش یابد و نابسامانی اجتماعی به صورت اپیدمی سر اسر جامعه را فراگرفته باشد، جامعه به سمت طغیان اجتماعی خیز برداشته است و در راه نابودی هئیت حاکمه وقت به اقداماتی دست می زند. در برخی از جوامع جهان سوم که نشانه هایی از جامعه مردم سالار و مدنی یافت نشده است و حکومت ها از طریق دیکتاتوری و کودتا بر سر کار آمده اند. دارای چنین ویژگی هایی هستند. و بعد از دهه ها حکومت استبدادی به سمت زوال حرکت می نمایند. نمونه هایی از این نوع حکومت ها در میان کشور های جهان سوم وجود دولت دیکتاتوری صدام در عراق و حکومت طالبان در افغانستان و... می توان اشاره کرد. حفظ مال وثروت هم بخش دیگری از امنیت فردی است؛ که باید هیت حاکمه وقت برای حفظ و حراست آن قوانین اجتماعی و مدنی تدوین نماید وبه اجرا گذارد؛ نظارت دستگاه دقضایی به حفظ اجرایی این مقوله کمک شایانی می کند. توجه به امنیت شخصیتی و حیثیتی و حفظ آبروی افراد در جامعه نوعی ارزش اجتماعی در فرهنگ اسلامی و ایرانی محسوب شده است، وجود احترام به دیگران،دوری از شک و ظن به همنوع خود، پرهیز از تمسخر و القاب زشت و که در دین اسلام و تفکر ایرانی بیان شده است از مهمترین مقوله های مورد بررسی در امنیت فردی است. در تمام ادیان الهی و غیر الهی برای جان و مال و هویت حیثیتی انسانها که همان امنیت فردی را بیان می کند دستورات و آموزه های ارشادی بسیاری وجود دارد، اگر در جامعه رعایت شود دغدغه و نگرانی انسان بر طرف خواهد شد. در دین اسلام و احادیث دینی به امنیت فردی و حفظ جان انسان ها توجه خاصی شده است. از دید گاه اسلام قتل نفس و فساد، بی حرمتی به شخصیت انسانی،و تعرض به مال و ثروت افراد منجر به نابودی انسانیت شده؛ با نابودی تمام انسانها در حقیقت نوع انسان و انسانیت می میرد و نابود می شود. بر این اساس می توان بیان کرد که در اندیشه اسلامی انسانیت، هسته توحید محوری است.
▪ امنیت اجتماعی
از دیگر حوز های مورد مطالعه در امنیت انسانی، امنیت اجتماعی است. این پدیده ناشی ( از شرایط و موقعیتی که بر اساس آن تمام افراد جامعه در انجام فعالیت های مشروع و قانونی خود آزادی کامل داشته و از امکانات جامعه یکسان برخور دار باشند؛) شکل می گیرد. در واقع یکی از نیاز های اساسی و اولیه هر جامعه ای استقرارنظم و امنیت اجتماعی در جامعه است، که بدون این نیاز، جامعه به سمت هرج و مرج کشانده شده و روبه زوال رفته است. جامعه ای که بدون امنیت اجتماعی باشد از آسایش و آرامش بر خوردارنخواهد بود، ونشاط و تلاش از آن رخت می بندد؛ این مسئله باعث ناامنی اجتماعی و اقتصادی شده و منجربه سکون حوزه فرهنگی گردیده است. عدم وجود امنیت اجتماعی باعث تضارب اندیشه و افکار شده و منجربه رشد انسان های بی شخصیت متلمق ، چاپلوس و مدیران بی لیاقت می گردد؛ در واقع وجود عدم امنیت اجتماعی در جامعه منجربه شکل گیری جامعه جاهلیت می گردد. « وجود امنیت اجتماعی بر ایجاد وضعیت مطلوب اصول و قوانین انسانی کمک فراوانی می نماید و منجربه آرامش اجتماعی در جامعه می گردد. در واقع برقرار ی اصول امنیت اجتماعی به حفظ و جلوگیری از قانون شکنی و کنترل اختلال امنیت عمومی و انسانی کمک کرده است. بر این اساس برای ایجاد امنیت اجتماعی و پاسداری از حریم جامعه و اندیشه و انگیزه های ذاتی، به تنهایی کفایت نمی کند؛ بلکه قانون و نیاز مندی به آن، بر استمرار امنیت اجتماعی لازم است. علاوه بر قوانین اجتماعی و مدنی نیازمند تثبیت و توسعه امنیت در تمام زمینه ها می باشیم زیرا این مقوله ابزار لازم برای جلوگیری از تضاد منافع و تزاحم افراد و حل و فصل خصومت های اجتماعی بسیار مفید است. بر این اساس در هر جامعه ای قوه مجریه و حکومت، شایسته این نیاز مندی است که تا رفتار، اعمال و روابط اجتماعی را کنترل کندو در صورت تجاوز متخلفان را مجازات نماید. » ( لنسکی- نولان،۵۴:۱۳۸۰) از دیدگاه جامعه شناسی، امنیت انسانی و اجتماعی با نظم اجتماعی گره خورده است، امنیت اجتماعی در جامعه همان شرایط مطلوب وبهینه مطابق با ارزش ها و هنجارهای فرهنگی واجتماعی شیوه زندگی افراد جامعه تلقی یافته است؛ اجرای قوانین واصول زندگی اجتماعی در جامعه باعث رشد و توسعه پایدار جامعه می گردد. در جامعه ای که نظم و امنیت اجتماعی در آن حاکم نباشد و پیامد های آنومی اجتماعی سراسر جامعه را فرا گرفته باشد مسائل اجتماعی و انحرافات اجتماعی رشد می یابد و جامعه را به سمت اضمحلال و نابودی می کشاند.
▪ امنیت ملی و سیاسی
از دیگر شاخص های قابل مطالعه در امنیت انسانی بررسی امنیت ملی و سیاسی است؛ این مفهوم در دهه های اخیر در سیاست خارجی هر ملتی از اهمیت شایانی برخور دار بوده است.حفظ منافع ملت ها و تهدیداتی که امنیت جهان را به خطر می اندازد جزء حوزه مطالعاتی امنیت ملی و سیاسی قرار می گیرد. تجاوز به حریم کشور ها که باعث عدم امنیت اکثرمردم آن کشور شده است و زندگی روزانه شان را تحت تاثیر ترس و وحشت از پیامد های ناگوار و مسائل اجتماعی قرار داده است؛ همچنین باعث پایمال شدن حقوق شهروندی و حقوق بنیادین انسانی شده است؛ در حوزه مطالعاتی امنیت ملی قرار می گیرد. عدم امنیت ملی در بروز بحران تعادل جهانی شدن اقتصاد و بحران فقر اقتصادی موثر است، این پیامد در شیوع بیماری های که از جنگ ناشی شده همچنین قحطی و خشکسالی موثر می باشد.عدم امنیت ملی در بروز کاهش مسئولیت های مدنی و افزایش خشونت و رشد تروریسم بسیار تاثیر گذار است.
ارتباط امنیت ملی با امنیت انسانی در سال های اخیر مورد توجه فزاینده دولت ها و سازمان های بین المللی قرار گرفته است؛ در زمینه های تمرکز بر دوری دولت ها ازجنگ و نظامی گری و محدوه ی روابط دیپلماتیک به سوی مولفه های حقوق فردی برابر انسان ها تغییر یافته است. «این مفهوم شامل وضعیتی است که در آن افراد آسیب جسمی و روانی، ترس و اظطراب و تهدید زندگی مصون نگه داشته می شوند. تحولاتی که منجربه تغییر این مفهوم شد عبارت بود از :
۱) پایان جنگ سردو خارج شدن کشورها از تعارضات دو بلوک ؛
۲) جهانی شدن اقتصاد و ارتباطات ؛
۳) افزایش تخریب محیط زیست به دلیل استخراج منابع طبیعی و ناکار آمدی انرژی های جایگزینی از جمله انرژی اتمی ؛
۴) افزایش فعالیت های مجرمانه به دلیل تسهیل ارتباطات برای شبکه های خرید و فروش مواد مخدر،پول شویی و تجارت کودکان و زنان ؛ ۵- افزایش تروریسم.» ( آقا علیخانی، ۱۳۸۶)
در نگرش به مسائل امنیت سیاسی باید به مقوله احترام به حقوق ملت ها و انسان ها توجه کرد. در عصر حاضر سازمان ها و نهاد های بین المللی برای پذیرفتن کشور های تک حزبی و دیکتاتور مابانه به مجامع بین المللی، که هنوز راه زیادی تا دستیابی به امنیت سیاسی در مقابل سرکوب دولت ها ی وقت دارند؛ خواستار احترام دولت به حقوق شهروندان و حقوق اقلیت ها شده اند، و فراهم نمودن زمینه مشارکت همه جانبه احزاب و گسترش گروه های اجتماعی در انتخابات سرنوشت ساز را خواستار شده اند. ( گزارشات یونسکو- سازمان عفو بین الملل- سازمان جهانی حقوق بشر – پزشکان بدون مرز و...) نمونه های از تلاش های جهانی برای گسترش دموکراسی و برقراری امنیت سیاسی در جوامع تک حزبی و جهان سوم است. بر این اساس باید اشاره کرد که ارتباط امنیت سیاسی همانند امنیت ملی با امنیت انسانی« عبارت از نمردن کودکان، شایع نشدن بیماری ها، از دست ندادن شغل:،این که اختلاف قومی به درگیری منجر به نشود و مخالفان را وادار به سکوت نشوند. لذا تهدید به امنیت انسانی و سیاسی از سوی چندین منبع مهم انجام می شود؛ که این تهدیدات از جانب حکومت ها ( شکنجه گری) از جانب گروه های مردمی( تنش قومیتی) از جانب باند ها بر علیه افراد باند های دیگر( جنایت،تهدیدات خیابانی) از سوی افراد با خانواده های آنان مانند تهدید مستقیم علیه زنان ( هتک حرمت،تهدیدات خانوادگی) مستقیم علیه کودکان به دلیل آسیب پذیری و وابستگی آنان ( بد رفتاری با کودکان)» (بشریه،۱۷۵:۱۳۷۵)
به طور کلی عوامل متضمن در امنیت ملی و سیاسی هنگامی که به مخاطره و تهدید می افتد ، باعث عدم ثبات در کشور ها و آسیب پذیری ملت ها می شوند؛ در سال های اخیر در افغانستان و عراق نمود هایی از این واقعیت قابل مشاهده است.در این جوامع امنیت انسانی از رشد ضعیفی بر خورداراست و به طور مداوم با تنش های اجتماعی ،اقتصادی،قومی و سیاسی مواجه و از ثبات و آرامش به دور است. امنیت انسانی در ارتباط با امنیت ملی وسیاسی دو بعد دارد،یک بعد از آن حمایت در مقابل تهدید ات رایج مثل گرسنگی،بیمکاری و سرکوب ( استبداد) است، و بعد دیگر آن در امان ماندن از جدایی ناگهانی و مخرب از روش زندگی روزمره است؛ مثل جدایی از خانه، شغل،و یا روابط اجتماعی زمانی که مردم امنیت اولیه ی خود را در معرض تهدید می بینند اغلب بردباریشان را از دست می دهند یا در جایی که مردم اساس معیشت شان را در معرض نابودی می بینند مانند دسترسی به آب، زمینه وقوع انواع کشمکش ها را بوجود می آورند. در چنین شرایطی کشور ها بیش از هر زمان دیگر می تواننددر مقابل حملات و تهدیدات و کشمکش های داخلی و قومی و خارجی آسیب پذیر شوند. این امر پیوستگی میان امنیت ملی و سیاسی و امنیت انسانی را نشان می دهد.
● نتیجه گیری
امنیت انسانی همه مردم را علیرغم تفاوت در جنسیت، سن،گروه های نژادی، با یکدیگر مرتبط می کند.و حمایت افراد و اجتماعات را در برابر تمام اشکال خشونت نظامی و مجرمانه در دستور کار خود قرار می دهد. این مفهوم به کاربرد صحیح منابع اقتصادی، سلامت مردم و حفاظت از طبیعت،گسترش محیط زیست و حفظ سرمایه اجتماعی اشاره دارد ؛علاوه بر آن پایان خشونت علیه حقوق بشر را نیز مورد توجه قرار می دهد. امنیت انسانی از دو جزء مهم تشکیل یافته است : رهایی از ترس و رهایی از نیاز ، این دو رکن اساسی در امنیت اجتماعی ، روانی واقتصادی، امنیت محیط زیست، امنیت سیاسی، و... بسیار مهم است.
امنیت انسانی به طور همزمان در پنج سطح تهدیدات فردی،محلی، ملی، منطقه ای، و جهانی مطرح می شود.هریک از سطوح نه تنها مشکلات و مسایل مربوط به خود را دارد بلکه با مشکلات و سطوح دیگر نیز مرتبط است. بنابر این بهبود و افزایش امنیت انسانی در یک سطح بر سطح دیگر نیز اثر مثبت دارد. افزایش امنیت انسانی از طریق حفظ حقوق شهروندی و تامین حداقل نیاز های اساس افراد جامعه باعث حفظ انسجام ملی برای مقابله با تهدیدات خارجی و یا حتی پیشگیری از این تهدیدات می گردد.
در پاسخ به سوال طرح مسئله امنیت انسانی از بعد جامعه شناختی، این پدیده به صورت امری اجتماعی و فرهنگی قابل بررسی است، در سایه سار این پدیده در جامعه توسعه انسانی در تمام ابعاد آن به صورت پایدار استمرار می یابد. از منظر جامعه شناختی مقوله امنیت انسانی جزء مولفه های تکامل جامعه انسانی تلقی شده است. از بعد دینی امنیت انسانی، بیانگر این است که در صورت استمرار و وجود آن جامعه به سمت سعادت و کمال رشد پیدا خواهدکرد. امنیت روحی و روانی جزء درونی ترین خصوصیت زندگی هر فردی که بر آسایش و آرامش زندگی انسان تاثیر گذار است. است، از منظر جامعه شناختی استقرارنظم و امنیت اجتماعی پایه و اساس بقاء جامعه است،و بدون آن جامعه به سمت نابسامانی اجتماعی و نابودی سوق می یابد. ارتباط امنیت ملی و سیاسی با امنیت انسانی در سال های اخیر مورد توجه دولت ها و نهادهای بین المللی قرار گرفته است؛و استمرار این پدیده در جامعه بر حفظ و حراست از دموکراسی و آزادی و دفاع از حقوق شهروندی و انسانی در جهان کمک شایانی می نماید.
محمد حسن شربتیان
هئیت علمی دانشگاه پیام نور خراسان جنوبی
کتابنامه
ـ آصف عطایی،محمد، " امنیت و حوزه های قرآنی" تهران. روزنامه کیهان
ـ آقا علیخانی مجید، "امنیت ملی تابع امنیت انسانی"، تهران، روزنامه همشهری
ـ ازکیا- مصطفی، غفاری- ابراهیم"جامعه شناسی توسعه" نشر کیهان،۱۳۸۴.
ـ بشیریه، حسین ، " جامعه شناسی سیاسی" نشر نی، تهران، ۱۳۷۵.
ـ رفیع پور، فرامرز، " آناتومی جامعه" نشر انتشارات سهامی نشر، تهران،۱۳۷۸.
ـ زاهدی،محمد جواد، " توسعه و نابرابری" نشر مازیار،تهران،۱۳۸۵.
ـ قنادان- همکاران، منصور، " جامعه شناسی مفاهیم کلیدی" نشر آوای نور، تهران،۱۳۷۵.
ـ گنجی، احمد، " روانشناسی عمومی" نشر دوران، تهران.۱۳۸۲.
ـ لنسکی، گرهارد- نولان، پاتریک، " جامعه های انسانی" ترجمه ناصر موفقیان،نشر نی،تهران،۱۳۸۰
ـ محسنی،منوچهر، " مقدمات جامعه شناسی"نشر دوران، تهران،۱۳۷۸.
ـ میر آشتیانی، الهام، " مقدمه ای بر آسیب شناسی مسائل اجتماعی در ایران" نشر فرهنگ گفتمان، تهران، ۱۳۸۲.
آدرس : مشهد : بلوار آزادشهر – امامت ۱۱ – نبش چهارراه اول ۷۶ طبقه اول دومین زنگ سمت چپ کد پستی ۳۵۷۴۷-۹۱۸۸۶ همراه: ۷۴۸۹ ۱۱۰ ۰۹۱۵ تلفاکس:۳۴۱۹۲۶۹ – ۰۵۱۱