جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


بازآفرینی؛ اصل یا بدل


بازآفرینی؛ اصل یا بدل
بازآفرینی فرآیندی است که در آن یک اثر ادبی، هنری و تاریخی به ژانر دیگری تغییر می یابد. در این پروسه از پیش مخاطب سنجی و هدف گذاری ها صورت گرفته است. در آن معلوم است که این تغییر برای چه دسته از مخاطبان و به چه منظور و هدفی شکل می گیرد. پر پیداست که این تغییر بدون قاعده و اسلوب نیست. حدود و ثغور تغییر، سطوح تنفیذ، تنزیل و حتی تنفیه شرایطی دارد که بسته به نوع ژانر مخاطب و وفاداری به متن ما در متغیر است.
بدیهی است که این بازآفرینی بدل است، اصل نیست. گاهی چنان این بدل ساخته و پرداخته می گردد که نمی شود بین آن و اصل تمیز قائل شد. اما گاهی چنان بی سلیقه، نافرم و بدساختار پدید می آید که به خودی خود بدل و اصل نبودنش را فریاد می زند. بنابراین چنین پدیدآمدی دیگر اثر نخواهد بود و کارکردهای آن را نخواهد داشت و در برابر مواجهات جدی تمام پیکره اش از هم پاشیده خواهد شد. برای اینکه بتوان جنسی با درجه خلوص بالا تولید کرد می بایست از همان بن مایه و مواد اصل برای ساخت آن استفاده کرد. هرچه قدر درجه ناخالصی ساخته بالاتر باشد شکنندگی آن بیشتر خواهد بود.
فرق است بین باز آفرینی و بازیافت. در بازآفرینی تعریف فوق صادق است ، اما بازیافت دوباره احیا کردن و دوباره خلق کردن محصول است. در بازیافت آنچه که مدت هاست مرده و بلااستفاده مانده و از آن اقبالی نمی شود می توان با هنرمندی در سیکل تولید دوباره با لحاظ شرایطی دوباره از زیر خاک بیرون کشید و روی طاقچه دل خوانندگان گذاشت. آثارکلاسیک شکسپیر در غرب و شاهنامه، دیوان حافظ، گلستان و بوستان در ایران همیشه زنده اند، مرگ ندارند. لذا بازیافت در مورد آنها بی معنی است. اما می توان این آثار را برای کسانی که به هرولین(عمدتا محدودیت سنی، تجربه و دانش) امکان استفاده و بهره مندی برایشان سخت و دشوار است، سهل و آسان نمود. دانش نرم افزاری موجود در دنیای امروز بسیار پیچیده است. استفاده از فضای پررمز و راز اینترنت برای هر کسی شاید ممکن نباشد. اما مهندسان ذی ربط در تلاشند با خلق رایانه ها و نرم افزارهای ساده تر امکان بهره مندی از آن را بالا ببرند. حتی برای آن نرم افزارهای خودآموز طراحی نموده اند.
نقالی ها و پرده خوانی های گذشته نوعی بازآفرینی شفاهی از شاهنامه بود که هنرمندانی این اثر جاودانه را با نطق و بیانی حماسی توام با حرکات و نمایش های محدود آن را برای مردم کوچه و بازار عرضه می کردند. هنر بازآفرینی در قبال کتب مورد توجه باید چنین عمل کند و آن را به گروه هدف نزدیک و سبب انباشت اطلاعات و ایجاد معرفت در آنها گردد.
بازآفرینی پروسه تولیدی است که در آن محصول ژنریک خلق می شود. در بازآفرینی دز ارائه شده به مخاطب بسته به گروه سنی شان متفاوت است. چنانچه در تجویز دارو به بیماران دز تجویری بین کودکان و بزرگسالان متفاوت است. پس باید شناخت و سنجید که چه گروه سنی قرار است از کتاب بازآفرینی شده استفاده کنند. ما این را حتی در ارائه محصولات بصری، نقد فیلم و کارتون داریم. برخی داستان ها که در قالب فیلم سینمایی برای بزرگسالان به نمایش درمی آید لازم است که برای کودکان با دز پایین تر و مفاهیم و عباراتی ساده تر یا لحاظ حجم دریافت های ذهنی کودک به شکل کارتون و نمایش های عروسکی ارائه گردد. با توجه به سنجش فوق خیلی مهم است که بدانیم با چه قلمی و نثری و در چه قالب و فرمی و با چه ساختاری کتاب بازآفرینی می شود. در بحث زبان و فرم ارائه بسته به گروه هدف و مخاطب می توان دست به انتخاب زد. یک متن تحقیقی علمی و تاریخی به هیچ وجه در قالبی جدی قابل ارائه به کودکان نیست. ببینید مرتضی سرهنگی در ارائه کارکردهای چفیه، پلاک، خاکریز، نیامده دریافت ها و مشاهدات خود را با زبانی جدی به کودک ارائه کند.
او با کتاب هایی تحت عنوان اسم من چفیه است، اسم من پلاک است و... با زبان خود آنها سخن گفته است و از زیبایی های بصری نیز سود جسته و کتاب را به عکس و نقاشی آذین کرده است. (البته این کتاب ها بازآفرینی نیستند اصل اثر هستند و فقط برای دقت در انتخاب زبان مثال آوردم) برای کودک واقعه تاریخی عاشورا با بیان مداحان و کتاب های مذهبی و تاریخی گویا نیست. کتابی که در آن، این واقعه را بین آدم های خوب و بد تقسیم می کند و از داده های ذهنی خود کودک برای تبیین بهره می برد در ارتباط با کودک موفق است.
بازآفرینی و این تغییر و تبدیل نه فقط برای کودک بلکه بسته به نوع اثر و ژانر آن در گروه های ذهنی مختلف نیاز متفاوت است. فهم نثر علمی و پر از اصطلاحات غیرقابل ترجمه کتب پزشکی برای مخاطب عمومی سخت و دشوار است. برخی متون فلسفی و عرفانی چنین اند. در مطالعه آنها قدم از قدم نمی توان برداشت؛ اما هنر بازآفرینی فریادرس است. علیرضا کمری، در بازآفرینی هنرمندانه با نام گزاره چهل حدیث راه را هموار کرده است یا کاری شبیه به آن در بیان تاریخ بیهقی. البته اگر قرار باشد این متن در اختیار کودک و نوجوان قرار گیرد بازآفرینی دیگری نیاز است. خاطره را می توان در قالب داستان بیان کرد. همین طور تاریخ را. حتی برخی داستان ها زبان تاریخی می یابند، اما تاریخ نیستند. نکته آن است ما قلب محتوا نکنیم به هیچ روی پذیرفته نیست که در بازآفرینی در محتوا دست برده شود. تغییر و تبدیل فقط و فقط در محیط فرم و قالب و ساختار منظور نظر است.
بازآفرینی حتی مجاز به کوچک ترین دخل و تصرف در محتوا نیست. اگر چنین اتفاقی روی دهد خیانت به اصل اثر واقع شده است. گاه نویسنده و محقق در مطالعه، تحقیق و تتبع یافته های متعدد خود از کتب مختلف را ترکیب می کند و نظری دیگر ارائه می دهد. در اینجا آفرینش جدیدی رخ داده است. بین ویراست جدید و تجدید نظر با بازآفرینی نیز فرق است. در ویراست جدید نویسنده و محقق در تضارب آرا و با تتبعی دیگر ممکن است به دریافت و رهیافت های نوین رسیده باشند که می تواند آن را در اثر خود دخالت دهد و در آرا و نظریات خود تجدید نظر کند، اما بازآفرینی مجاز به ارائه نظرات و یافته های خود در آثار دیگران نیست. او اگر واجد چنین مرتبه ای است می تواند خود دست به تولید اثر جدیدی بزند. ممکن است نویسنده ای توانایی نداشته باشد که بدون تغییر در محتوا اثری را بازآفرینی کند ناتوانی او جهت کافی برای تغییر نیست. بهتر است او این مهم را به فرد دیگری واگذارد.
نکته مهم تر آن که در تبیین قالب، ژانر و زبان نباید به گونه ای عمل شود که قلب ماهیت صورت بگیرد. افسانه، رمان وداستانی که استوار بر یافته های ذهنی و خیالی است نباید در استفاده از یک ژانر تاریخی گونه ای قلب ماهیت شود که با گذشت زمان آن افسانه وداستان پندار واقعی و حقیقی یابند.
این که چه آثاری شایسته بازآفرینی هستند به نظرم شرایط زمان و مکان و طیف مخاطبان آن را تعیین می کند. لازم است بر این مهم خبرگانی سیاست و نظارت داشته باشند. بازآفرینی فرآیندی پیچیده و ظریف است که اگر امکان رعایت نکات فوق بر آن ممکن نباشد بهتر است باب آن را بسته نگه داریم.
محسن کاظمی
منبع : روزنامه جوان


همچنین مشاهده کنید