دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا
۸ مرداد ـ ۳۰ جولای ـ مشکل جاری بشریت، بوروکراسی بد و یکطرفه بودن کار رسانه ها است
«سیرل پاركینسون» تاریخدان انگلیسی كه در طول عمر ۸۴ ساله خود ۶۰ كتاب نوشت سی ام ژوئیه ۱۹۰۹ در دورام انگلستان به دنیا آمده بود. وی از همان زمان كه در كمبریج به تحصیل تاریخ سرگرم بود عقیده داشت كه خدمت مورخ و روزنامه نگار هنگامی كامل و مفید خواهد بود كه مشكل و درد روز جامعه ملی و بشریت را تشخیص دهد و آن را آنقدر دنبال كند، بشكافد و بگوید و بنویسد تا برطرف شود و یا دست كم رو به كاهش بگذارد و دنباله كار را به پژوهشگران دیگر بسپارد و با خیالی آسوده و شادمان از خدمتی كه كرده است از این دنیا برود.
دكتر پاركینسون با این باور، مشكل بشریت در قرن بیستم را بوروكراسی بد، كاغذبازی و تصمیمات و اقدامات بدون منطق و خلاف عقل سلیم دولتمردان تشخیص داده بود و برای هركدام از این موارد چند كتاب و دهها مقاله نوشت و حتی «طنز» خلق كرد كه ضرب المثل شده اند. یك ضرب المثل طنزگونه او در این زمینه از این قرار است: در این سازمان همه مدیرند و كارمند وجود ندارد. وی این ضرب المثل را به زبانی دیگر برای آمریكاییان بیان كرده است كه ورد زبان آنان شده است، از این قرار: در این قبیله همه چیف (رئیس) هستند و سرخپوست (عضو معمولی قبیله) وجود ندارد!.
پاركینسونCyril Parkinson در انتقاد از رسانه ها گفته است: رسانه ها هر مطلبی را كه سردبیرشان بپسندد به مخاطبان می دهند، و تا كنون دیده نشده است كه آنچه را كه مخاطب بطلبد تهیه كنند و عرضه بدارند و به عبارت دیگر؛ قبلا از مشتری بپرسند كه چه می خواهد تا برایش فراهم آورند. به باور دكتر پاركینسون، تا این مسئله حل نشود و روابط رسانه ها و مردم دو طرفه نباشد نباید رسانه ها را دستگاههایی پیشرفته بشمار آورد. نباید سردبیر، دیكتاتور رسانه باشد كه از لحظه پیدایش روزنامه در جهان و سپس سینما و رادیو تلویزیون، از شدت این دیكتاتوری مطلق ذره ای كاسته نشده است و در این حرفه، سردبیری را «خیلی خوب» نمره می دهند كه در تحریریه اش و انتخاب مطالب و ماموریت دادن به خبرنگار و نویسنده دیكتاتوری بیشتری اعمال كند. جهت اصلاح كار، این نظریه پاركینسون اینك در دانشگاه میسوری (گروه ژورنالیسم) تحت بررسی است تا راه حل به دست آید.
آخرین انتقاد پاركینسون از بوروكراسی، اجباری شدن «بی منطق» كمربند ایمنی، به وجود آمدن كارت شناسایی (كارت ملی) در انگلستان (با وجود این همه كارتهای شناسایی بزرگ و كوچك) و .... بوده است.
در زمینه تاریخ، مهمترین كارهای پاركینسون تالیف تاریخ جنگ دریایی ژوئیه ۱۵۸۸ انگلستان و اسپانیا و شكست آرمادای اسپانیا از ناوگان كوچك انگلستان در آبهای گراولین فرانسه است كه به برتری قدرت اسپانیا پایان داد و انگلستان جای آن را گرفت. عنوان این تالیف «كشتی آتش (ناو توپدار و شعله افكن): چرا قدرت اسپانیا ازمیان رفت؟» است.
كتاب دیگرش «قانون و بی قانوی» عنوان دارد كه در آن تاریخچه قانون و قانونگذاری از پیش از حمورابی تا قرن بیستم و از جمله قوانین «سولون» منعكس شده و به مورخان و پژوهشگران تاریخ توصیه كرده است كه هنگام بررسی یك برهه و یا یك حكومت، نخست قوانین موضوعه این دوره را تحلیل كنند زیرا كه این قوانین نیت های دولت را آشگار می سازد كه آیا قصد اختناق داشته، تصمیم به دور ساختن برخی از مردم از نزدیك شدن به مراكز قدرت داشته ... در ضدیت با چه اقدامی افراط داشته، در كجا بی قانون بوده و سهل انگاری قانون داشته و قانون اساسی اش را تا چه حد رعایت می كرده است و .... تالیفات مهم دیگر او «زبان چپ (درباره چپ گرایی ها)» و «تاریخ نیروی دریایی = سی پاور» هستند.
پاركینسون از معتقدان به «فلسفه تاریخ» بوده و همانند هگل، تاریخ ایران را مشحون از تكرار رویدادها معرفی كرده است از جمله این دو رویداد: ناپلئون در آغاز قرن هجدهم تصمیم گرفته بود كه از طریق ایران و با كمك این كشور هندوستان را از دست انگلستان خارج سازد و در اجرای این تصمیم به ایران نزدیك و متحد شد ولی در لشكركشی به روسیه جهت رسیدن به ایران از طریق قفقاز نیروهایش را از دست داد كه به پایان قدرتش انجامید. در دهه چهارم قرن بیستم هم هیتلر به همان ترتیب می خواست از راه قفقاز به ایران برود و با كمك ایران انگلستان را از هند و جهان عرب بیرون راند كه در لشكركشی به روسیه نیروهایش را ازدست داد و پایان یافت.
دكتر پاركینسون با این باور، مشكل بشریت در قرن بیستم را بوروكراسی بد، كاغذبازی و تصمیمات و اقدامات بدون منطق و خلاف عقل سلیم دولتمردان تشخیص داده بود و برای هركدام از این موارد چند كتاب و دهها مقاله نوشت و حتی «طنز» خلق كرد كه ضرب المثل شده اند. یك ضرب المثل طنزگونه او در این زمینه از این قرار است: در این سازمان همه مدیرند و كارمند وجود ندارد. وی این ضرب المثل را به زبانی دیگر برای آمریكاییان بیان كرده است كه ورد زبان آنان شده است، از این قرار: در این قبیله همه چیف (رئیس) هستند و سرخپوست (عضو معمولی قبیله) وجود ندارد!.
پاركینسونCyril Parkinson در انتقاد از رسانه ها گفته است: رسانه ها هر مطلبی را كه سردبیرشان بپسندد به مخاطبان می دهند، و تا كنون دیده نشده است كه آنچه را كه مخاطب بطلبد تهیه كنند و عرضه بدارند و به عبارت دیگر؛ قبلا از مشتری بپرسند كه چه می خواهد تا برایش فراهم آورند. به باور دكتر پاركینسون، تا این مسئله حل نشود و روابط رسانه ها و مردم دو طرفه نباشد نباید رسانه ها را دستگاههایی پیشرفته بشمار آورد. نباید سردبیر، دیكتاتور رسانه باشد كه از لحظه پیدایش روزنامه در جهان و سپس سینما و رادیو تلویزیون، از شدت این دیكتاتوری مطلق ذره ای كاسته نشده است و در این حرفه، سردبیری را «خیلی خوب» نمره می دهند كه در تحریریه اش و انتخاب مطالب و ماموریت دادن به خبرنگار و نویسنده دیكتاتوری بیشتری اعمال كند. جهت اصلاح كار، این نظریه پاركینسون اینك در دانشگاه میسوری (گروه ژورنالیسم) تحت بررسی است تا راه حل به دست آید.
آخرین انتقاد پاركینسون از بوروكراسی، اجباری شدن «بی منطق» كمربند ایمنی، به وجود آمدن كارت شناسایی (كارت ملی) در انگلستان (با وجود این همه كارتهای شناسایی بزرگ و كوچك) و .... بوده است.
در زمینه تاریخ، مهمترین كارهای پاركینسون تالیف تاریخ جنگ دریایی ژوئیه ۱۵۸۸ انگلستان و اسپانیا و شكست آرمادای اسپانیا از ناوگان كوچك انگلستان در آبهای گراولین فرانسه است كه به برتری قدرت اسپانیا پایان داد و انگلستان جای آن را گرفت. عنوان این تالیف «كشتی آتش (ناو توپدار و شعله افكن): چرا قدرت اسپانیا ازمیان رفت؟» است.
كتاب دیگرش «قانون و بی قانوی» عنوان دارد كه در آن تاریخچه قانون و قانونگذاری از پیش از حمورابی تا قرن بیستم و از جمله قوانین «سولون» منعكس شده و به مورخان و پژوهشگران تاریخ توصیه كرده است كه هنگام بررسی یك برهه و یا یك حكومت، نخست قوانین موضوعه این دوره را تحلیل كنند زیرا كه این قوانین نیت های دولت را آشگار می سازد كه آیا قصد اختناق داشته، تصمیم به دور ساختن برخی از مردم از نزدیك شدن به مراكز قدرت داشته ... در ضدیت با چه اقدامی افراط داشته، در كجا بی قانون بوده و سهل انگاری قانون داشته و قانون اساسی اش را تا چه حد رعایت می كرده است و .... تالیفات مهم دیگر او «زبان چپ (درباره چپ گرایی ها)» و «تاریخ نیروی دریایی = سی پاور» هستند.
پاركینسون از معتقدان به «فلسفه تاریخ» بوده و همانند هگل، تاریخ ایران را مشحون از تكرار رویدادها معرفی كرده است از جمله این دو رویداد: ناپلئون در آغاز قرن هجدهم تصمیم گرفته بود كه از طریق ایران و با كمك این كشور هندوستان را از دست انگلستان خارج سازد و در اجرای این تصمیم به ایران نزدیك و متحد شد ولی در لشكركشی به روسیه جهت رسیدن به ایران از طریق قفقاز نیروهایش را از دست داد كه به پایان قدرتش انجامید. در دهه چهارم قرن بیستم هم هیتلر به همان ترتیب می خواست از راه قفقاز به ایران برود و با كمك ایران انگلستان را از هند و جهان عرب بیرون راند كه در لشكركشی به روسیه نیروهایش را ازدست داد و پایان یافت.
منبع : تاریخ ایران و جهان در این روز
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران رهبر انقلاب شورای نگهبان مجلس صادق زیباکلام مجلس شورای اسلامی انتخابات مجلس دوازدهم دولت انتخابات مجلس دوازدهم انتخابات مجلس شورای اسلامی دولت سیزدهم
هواشناسی شهرداری تهران سازمان هواشناسی قتل حج تمتع تهران سیل زلزله سلامت وزارت بهداشت پلیس بارش باران
قیمت دلار خودرو قیمت طلا قیمت خودرو سایپا بازار خودرو حقوق بازنشستگان گاز مسکن نمایشگاه نفت بانک مرکزی چین
نمایشگاه کتاب نمایشگاه کتاب تهران کتاب تئاتر سالار عقیلی تلویزیون سینمای ایران رضا عطاران دفاع مقدس نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران سینما نمایشگاه
آیفون کره زمین
اسرائیل رژیم صهیونیستی فلسطین غزه جنگ غزه حماس آمریکا روسیه افغانستان سازمان ملل نوار غزه رفح
فوتبال مهدی طارمی استقلال پرسپولیس لیگ برتر رئال مادرید هوادار لیگ برتر فوتبال ایران بازی لیگ برتر ایران باشگاه پرسپولیس سپاهان
هوش مصنوعی شفق قطبی نوآوری ناسا خورشید طوفان خورشیدی ایلان ماسک تبلیغات اپل
رژیم غذایی تجهیزات پزشکی خواب دیابت بارداری فشار خون درمان ناباروری زایمان افسردگی