جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

قانون‌های موفقیت


قانون‌های موفقیت
همه موفقیت را دوست دارند و به آن، فکر می‌کنند. خیلی از مردم بدون این‌که دلیلش را بدانند، آن را از دست می‌دهند. بیشتر وقت‌ها شکست می‌خورند، ولی نمی‌توانند علت آن را توضیح دهند. به هرحال، عده‌ای ممکن است به‌غلط، احساس کنند که این سرنوشتشان است. بیشتر مردم نمی‌دانند چگونه موفقیت را معنی کنند و نمی‌دانند چگونه آن‌را به‌دست آورند. خیلی‌ها عقیده دارندموفقیت، رسیدن به ثروت است یا میزان موفقیت آنان به قدرتشان برمی‌گردد یا در آرزوی رسیدن به شهرت هستند. کدام‌یک موفقند؟ کسانی که هدف آنان اندوختن پول و جنس و کالاست و یا کسانی که برای ارتقای خود، از پله‌های دیگران بالا می‌روند، یا کسانی که شهرت جهانی پیدا می‌کنند ولی در زندگیشان نمی‌توانند سعادت و خوشی را پیدا کنند؟ اگر این‌ها کامیابی است، پس چرا این همه بدبختی در زندگی افراد مشاهده می‌شود؟ لحظه‌ای فکر کنید و صادق باشید. یک راه‌کار بسیار قیمتی وجود دارد که ما باید آن‌را به‌کار بریم. ”۷قانون برای رسیدن به موفقیت واقعی“. البته راه موفقیت، کپی فرمول‌ها و یا خریدن آنها نیست. آنها وقتی ارزشمندند که معنای درستشان درک شود و به‌کار برده شده و مرتب تکرار شوند.
● قانون اول: هدف خود را درست انتخاب کنید.
هر کسی می‌تواند انواع مختلفی از هدف‌ها را در زندگی خود داشته باشد. بعضی از این هدف‌ها می‌توانند کوچک، متوسط و بعضی از آنها بزرگ و یا خیلی بزرگ باشند. تعیین اندازهٔ این هدف‌ها، اختیاری است. یکی ممکن است هدفش رفتن به پارک (هدف کوچک) یا رفتن به دانشگاه (هدف بزرگ) باشد. نقاشی کردن، مسافرت کردن، پول‌دار شدن، ازدواج کردن، بچه‌دار شدن، خانه خریدن، ساز زدن، یادگیری یک زبان خارجی، شکستن یک عادت، خواندن یک کتاب و هزاران چیز دیگر، هدف‌هائی هستند که هر یک از ما ممکن است در زندگی خود انتخاب کنیم. هستند افرادی که به‌طور منظم برای خود هدف‌هائی را تعیین می‌کنند و برای رسیدن به آنها قدم برم‌دارند. در حقیقت، فهمیدن معنی موفقیت، قانون اول است، در حالی‌که افراد، مکرر هدف‌های کوتاه و کوتاه‌تری را انتخاب می‌کنند و ناخواسته، این قانون را نادیده می‌گیرند. مردم بیشتر وقت‌ها اجازه می‌دهند محیط، مرحله‌های زندگیشان را به‌ آنان دیکته کند. افراد کمی هستند که می‌نشینند و برای زندگی خود طرح‌ریزی می‌کنند. اگر هدف‌ها درست انتخاب نشده باشند، هیچ‌گونه ارزشی ندارد. پس در حقیقت برای رسیدن به موفقیت، باید هدف را درست انتخاب کرد.
● قانون دوم: علم و آگاهی داشته باشید.
اگر تایر ماشین شما صاف شده باشد، شما دست‌کم می‌دانید که باید آن‌را تعمیر کنید. بعضی کارها به دانش بیشتری احتیاج دارند برای نمونه یک پیانیست سال‌ها تمرین می‌کند تا بتواند آن کار را انجام دهد. یک دانشمند باید آموزش‌های وسیع در زمینه‌های مختلف ببیند. در کل، برای انجام هر کاری ما دست‌کم نیاز داریم بدانیم که چگونه آن کار را انجام دهیم. حیوانات کارهایشان را به‌صورت غریزی انجام می‌دهند و احتیاج به آموزش ندارند. در صورتی‌که مردم به‌طور غریزی، همهٔ چیزهائی را که برای زندگی لازم دارند، نمی‌دانند. آنان مجبورند با آگاهی برای رسیدن به هدف‌هایشان مبارزه کنند و باید یاد بگیرند در حرفه و شغلشان، بهترین کار را انجام دهند. حال اگر دانش و آگاهی برای رسیدن به موفقیت لازم است، ممکن است این سئوال ایجاد شود که چه مقدار علم و دانش یا ارزش‌های معنوی در زندگی اهمیت دارد؟ در جواب باید گفت که هر کسی برای فارغ‌التحصیل شدن باید علوم مختلف را بیاموزد. پس چرا بعضی‌ها فکر می‌کنند برای زندگی کردن احتیاج به یادگیری نیست؟ چرا خیلی‌ها اعتقاد دارند زندگی ساده است و ساده به‌دست می‌آید؟ چرا از اهمیت تسخیر ارزش‌های دست غافلند؟ چرا از هدف‌های زندگی بی‌خبرند؟ در صورتی‌که ندانستن ارزش‌های واقعی، زندگی افراد را به‌سوی انحطاط می‌برد. این قانون می‌گوید که بعد از تعیین هدف، باید با آگاهی و علم، در راه رسیدن به هدف‌ها و رسیدن به موفقیت واقعی به سمت جلو پیش رفت.
● قانون سوم: سلامت و تندرست باشید.
بسیارند افرادی که نمی‌دانند چگونه سلامتی خود را حفظ کنند. این انسان خاکی برای بقا، به آب و غذا احتیاج دارد. به‌همین دلیل انتخاب نوع غذا و چگونگی خوردن آن در سلامتی افراد مؤثر است. از اقدام‌های دیگر در جهت سلامتی و تندرستی، ورزش است که در زندگی مدرن امروزی جایگاه کمی دارد. مطالعه‌ها نشان می‌دهد که افراد غنی و موفق، از سلامتی بهتری برخوردارند، زیرا آگاهی آنان از تغذیه، ورزش، استراحت به‌موقع و ... بیشتر است. آنان می‌دانند که بدنشان یک منبع تجدید نشدنی است و می‌دانند چگونه از این منبع استفاده کنند. پس شما وقتی می‌توانید به‌سوی هدف‌هایتان قدم بردارید و موفق شوید که بدنی سالم و تندرست داشته باشید.
● قانون چهارم: حرکت کنید.
هستند افرادی که ۳قانون بالا را اجرا کردند، ولی چون به اهمیت قانون بعدی پی نبرده‌بودند، به موفقیت واقعی نرسیدند. چون هدف را انتخاب کرده بودند و علم مربوط به آن‌را نیز داشتند، به اهمیت زندگی خوب و سالم واقف بودند؛ ولی هرگز به سمت هدفشان حرکت نکردند. هستند افرادی که شکست می‌خورند و در صدد شناخت علت شکست‌های خود هستند تا از آن جلوگیری کنند. نباید فراموش کرد که توانائی ما بیشتر از آن چیزی است که فکر می‌کنیم و کار ما پیمودن مسیر برای رسیدن به هدف است.
● قانون پنجم: مبتکر و خلاق باشید.
اگر زندگی همیشه ساده بود و سیر هموار، هرکسی می‌توانست با آن ۴ قانون به موفقیت و کامیابی برسد. اما زندگی این‌طور نیست، مشکل‌های غیرقابل پیش‌بینی، مانع‌ها و مسئله‌های مختلفی ممکن است برای هر ایجاد شود. اما این شما هستید که می‌توانید با این بحران‌ها مقابله کنید. نباید هیچ نگرانی جز از دست رفتن زمان را داشته باشید. زمان را از دست ندهید. به‌سوی مانع‌هائی که برای شما ایجاد می‌شود، حرکت کنید و ابتکار به‌ خرج دهید. شما باید همیشه به حریفتان فکر کنید. به‌سوی کارهائی که مردم انجام نمی‌دهند و هرگز به آن فکر نمی‌کنند بروید. باید بدانید حریف شما همیشه انسان‌ها نیستند. هر مشکل، سختی و مانعی می‌تواند به‌عنوان حریفی برای شما باشد. تصمیم بگیرید و به آن فکر کنید و زا مبارزه‌ای که در آن حریفتان را مغلوب کرده‌اید لذت ببرید. آن‌وقت می‌بینید که شادی و هیجان پیروزی، جای خودش را با غم و رنج شکست عوض می‌کند. فراموش نکنید برای رسیدن به موفقیت واقعی، باید خلاق بودن را تمرین کنید.
● قانون ششم: پشتکار و استقامت داشته باشید.
حتی تمرین‌ پنجم هم برای رسیدن به موفقیت کافی نیست، اگر می‌خواهید به پایان راه یعنی موفقیت برسید، باید به این مرحله قدم بگذارید که همان قانون ششم است. همیشه تمرین قانون پنجم را تمرین کنید. آن‌وقت خودبه‌خود می‌توانید به ششمین قانون برسید. زندگی، آسان نیست، مسیر، بسی سخت است و ناهموار. اما راه سخت، راهی است که ما را به‌سوی زندگی واقعی هدایت می‌کند و معدود افرادی هستند که آن‌را می‌یابند. درست مانند خرید یک ساعت مخصوص که به‌دقت انتخاب می‌شود و مورد علاقه است یا پیدا کردن آن که هیچ بهائی برای آن پرداخت نشده. پس نمی‌تواند آن‌قدر ارزش داشته باشد. برای رسیدن به موفقیت، باید به هدف چسبید و به‌سوی آن حرکت کرد و باز هم پشتکار داشته باشید و در برابر مشکل‌ها، مقاومت کنید. خلاقیت به‌تنهائی کافی نیست، برای رسیدن به هدف باید مبارزه کرد. شما می‌توانید هرکاری را که بخواهید، انجام دهید. در راه زندگی واقعی قدم بردارید و به هیچ‌کس اجازه ندهید که جلوی عقیده‌های شما را بگیرد. به خود بگوئید که چه‌قدر در این راه توانائی دارید.
● قانون هفتم: ایمان داشته باشید.
افراد زیادی هستند که این ۶قانون را اجرا کرده‌اند و موفقیت آنان چشم‌ها را خیره کرده است، ولی باید دید که آیا آنان به‌طور واقعی به هدف نهائی رسیده‌اند؟ این قانون مهم‌تر از همهٔ قانون‌های دیگر است و بدون آن، همهٔ برنامه‌های رشد و پیشرفت معنوی از بین می‌رود. این قانون، هم‌چون هاله‌ای، همهٔ قانون‌های دیگر را احاطه کرده است. انسان‌ها می‌توانند ۶قانون قبلی را تمرین کنند و آنها را بفهمند، ولی هرکسی توانائی فهم این قانون را ندارد. ایمان است که انسان را به‌سوی موفقیت سوق می‌دهد. باور ایمان که نیروی درونی است، به انسان انگیزه می‌دهد در راهی که در پیش گرفته، استوارتر قدم بردارد و فقط خداوند دانا و توانا می‌تواند قانون‌ها و کلیدهای شناخت و معرفت تماس با خود را آشکار کند. با به‌کار بردن این قانون‌ها، مطمئن باشید تنها یک چیز در انتظار شماست و آن، چیزی نیست جز رسیدن به موفقیت.

میترا هاشمی
منبع : مجله شادکامی و موفقیت


همچنین مشاهده کنید