شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا
خواستگاری حق کیست؟ مرد یا زن؟
خواستگاری دیگر نیاز به تعریف ندارد همه کم و بیش دیده ایم و شنیده ایم. حداقل صدا و سیما در هر فیلم خود حداقل یک خواستگاری را دارد، لذا با این اوصاف دیگر نیاز به تعریف خواستگاری نیست.
● خواستگاری حق کیست؟
اگر با دید جامعه مردسالار جواب بدهیم ، خواهیم گفت حق مرد! زیرا عرف جامعه ما نمی پذیرد که یک زن از یک مرد خواستگاری کند. قبلا اعتقادم بر این بود که اگر یک زن از یک مرد درخواست ازدواج کند و مرد درخواستش را نپذیرد، ممکن است زن به خاطر احساسات خود دچار بحران روحی شود و ضربه های روحی سنگینی بخورد ، اما بزرگ تر که شدم (حداقل از نظر جسمی) دیدم که نه این طور نیست؟ شاید این طور هم باشد اما با قطعیت نمی توان نسخه اش را پیچید.
چون امروزه آنقدر شبکه اجتماعی افراد (عده کثیری از مردم) بالا رفته است که توان این گونه برخوردها را دارند. یکی از همقطاران در نشریه ای مطلب حاضر را به خوبی به چالش کشیده بود و اکثر مطالب از پشتوانه علمی خوبی برخوردار بودند. ایشان معتقد بودند که "جامعه سنتی ایران هنوز نمی پذیرد که یک زن به خواستگاری یک مرد برود."
اگر حتی قبول کنیم که هنوز ما این فرهنگ را نیافته ایم که یک زن به خواستگاری یک مرد برود. حالا اگر با دید دیگری به خواستگاری نگاه کنیم به این سوال خواهیم رسید که خواستن حق کیست؟ مرد یا زن ؟ آیا خواستن انحصاری است؟ به نظر من خواستن حق هر دو است، هر دو می توانند بخواهند، اما بروز این خواستن مهم است، به فرض اینکه یکی دیگری را بخواهد باید این خواستن را به نوعی بروز دهد. به اینجا که می رسیم باز به نقطه اول بازگشته ایم باز مسئله خواستگاری و مسائل پیرامون آن پیش می آید.
نکته ای که برخی از منتقدان به خواستگاری زن از مرد وارد می کنند این است که به دلیل احساسی بودن زن، درخواست ازدواجش نیز از روی احساسات بوده و نمی تواند ضامن دوام زندگی زناشویی در آینده باشد. اما به فرض اینکه این نظریه را قبول کنیم باز حق نداریم او را از انتخابش منع کنیم. درواقع با این کار احساسات او را بی ارزش کرده و به حساب نیاورده ایم .
به عقیده من درخواست ازدواج لااقل در جوامعی که دم از مدرنیته می زنند و ادعای فرهنگ دارند باید به شکلی باشد که طرفین بتوانند آزادانه و بی هیچ دغدغه ای درخواست خود را مطرح کنند.
اما مشکل اساسی اینجاست که خود زنها هم در بیشتر موارد نمی خواهند و نمی توانند پا پیش نهند . یکی از دوستان همواره می گوید که یک زن می تواند ۴۰ سال عاشق بماند و زبان نگشاید اما یک مرد نمی تواند ۱ روز عاشق بماند و زبان نگشاید. البته این جمله بیشتر جنبه علمی ندارد و مورد قبول من نیست ، زیرا درست است که زن و مرد تفاوت هایی با هم دارند اما هر دو در انسان بودن مشترک اند. و از یک گوهر مشترک اند و ودیعه الهی که با نام عشق از آن یاد می شود، کیفیتی تقریبا مشابه نزد هر دو دارد. لذا یک زن نمی تواند با این استدلال که چون من زنم، سکوت کند.
البته برخی از زن ها این مشکل را (ناتوانی در بیان صریح) با رفتار و حرکات خود حل می کنند و با زبان بی زبانی علاقه خود را بروز می دهند.
در نقد سخن من ممکن است بعضی ها بگویند درست است که در حال حاضر خواستگاری از سوی مرد صورت می گیرد، اما پذیرش نهایی از سوی زن است و اوست که تصمیم نهایی را می گیرد. اما به فرض قبول کردن اینکه خانواده زن مخصوصا پدر خانواده هیچ دخالتی در تصمیم گیری وی نداشته باشد ، باز هم دلیل این نمی شود که بگوییم خواستگاری عادلانه بوده. و طرفین از حقوق برابر برخوردار بوده اند.
سخن آخر اینکه، بستر جامعه و همچنین افکار عمومی باید به گونه ای باشد که خواستگاری را با اشکال غیر معمول نیز بپذیرد و صرفا با تکیه بر عرف جامعه خط قرمزی بر این موضوع نکشد. زیرا عرف را جامعه به وجود آورده است و جامعه است که می تواند روی آن اثر گذاشته و دچار تغییر و تحولش کند.
● خواستگاری حق کیست؟
اگر با دید جامعه مردسالار جواب بدهیم ، خواهیم گفت حق مرد! زیرا عرف جامعه ما نمی پذیرد که یک زن از یک مرد خواستگاری کند. قبلا اعتقادم بر این بود که اگر یک زن از یک مرد درخواست ازدواج کند و مرد درخواستش را نپذیرد، ممکن است زن به خاطر احساسات خود دچار بحران روحی شود و ضربه های روحی سنگینی بخورد ، اما بزرگ تر که شدم (حداقل از نظر جسمی) دیدم که نه این طور نیست؟ شاید این طور هم باشد اما با قطعیت نمی توان نسخه اش را پیچید.
چون امروزه آنقدر شبکه اجتماعی افراد (عده کثیری از مردم) بالا رفته است که توان این گونه برخوردها را دارند. یکی از همقطاران در نشریه ای مطلب حاضر را به خوبی به چالش کشیده بود و اکثر مطالب از پشتوانه علمی خوبی برخوردار بودند. ایشان معتقد بودند که "جامعه سنتی ایران هنوز نمی پذیرد که یک زن به خواستگاری یک مرد برود."
اگر حتی قبول کنیم که هنوز ما این فرهنگ را نیافته ایم که یک زن به خواستگاری یک مرد برود. حالا اگر با دید دیگری به خواستگاری نگاه کنیم به این سوال خواهیم رسید که خواستن حق کیست؟ مرد یا زن ؟ آیا خواستن انحصاری است؟ به نظر من خواستن حق هر دو است، هر دو می توانند بخواهند، اما بروز این خواستن مهم است، به فرض اینکه یکی دیگری را بخواهد باید این خواستن را به نوعی بروز دهد. به اینجا که می رسیم باز به نقطه اول بازگشته ایم باز مسئله خواستگاری و مسائل پیرامون آن پیش می آید.
نکته ای که برخی از منتقدان به خواستگاری زن از مرد وارد می کنند این است که به دلیل احساسی بودن زن، درخواست ازدواجش نیز از روی احساسات بوده و نمی تواند ضامن دوام زندگی زناشویی در آینده باشد. اما به فرض اینکه این نظریه را قبول کنیم باز حق نداریم او را از انتخابش منع کنیم. درواقع با این کار احساسات او را بی ارزش کرده و به حساب نیاورده ایم .
به عقیده من درخواست ازدواج لااقل در جوامعی که دم از مدرنیته می زنند و ادعای فرهنگ دارند باید به شکلی باشد که طرفین بتوانند آزادانه و بی هیچ دغدغه ای درخواست خود را مطرح کنند.
اما مشکل اساسی اینجاست که خود زنها هم در بیشتر موارد نمی خواهند و نمی توانند پا پیش نهند . یکی از دوستان همواره می گوید که یک زن می تواند ۴۰ سال عاشق بماند و زبان نگشاید اما یک مرد نمی تواند ۱ روز عاشق بماند و زبان نگشاید. البته این جمله بیشتر جنبه علمی ندارد و مورد قبول من نیست ، زیرا درست است که زن و مرد تفاوت هایی با هم دارند اما هر دو در انسان بودن مشترک اند. و از یک گوهر مشترک اند و ودیعه الهی که با نام عشق از آن یاد می شود، کیفیتی تقریبا مشابه نزد هر دو دارد. لذا یک زن نمی تواند با این استدلال که چون من زنم، سکوت کند.
البته برخی از زن ها این مشکل را (ناتوانی در بیان صریح) با رفتار و حرکات خود حل می کنند و با زبان بی زبانی علاقه خود را بروز می دهند.
در نقد سخن من ممکن است بعضی ها بگویند درست است که در حال حاضر خواستگاری از سوی مرد صورت می گیرد، اما پذیرش نهایی از سوی زن است و اوست که تصمیم نهایی را می گیرد. اما به فرض قبول کردن اینکه خانواده زن مخصوصا پدر خانواده هیچ دخالتی در تصمیم گیری وی نداشته باشد ، باز هم دلیل این نمی شود که بگوییم خواستگاری عادلانه بوده. و طرفین از حقوق برابر برخوردار بوده اند.
سخن آخر اینکه، بستر جامعه و همچنین افکار عمومی باید به گونه ای باشد که خواستگاری را با اشکال غیر معمول نیز بپذیرد و صرفا با تکیه بر عرف جامعه خط قرمزی بر این موضوع نکشد. زیرا عرف را جامعه به وجود آورده است و جامعه است که می تواند روی آن اثر گذاشته و دچار تغییر و تحولش کند.
منبع : مطالب ارسال شده
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
امیرعبداللهیان حسین امیرعبداللهیان دولت سیزدهم دولت سیستان و بلوچستان جنگ انتخابات مجلس شورای اسلامی حجاب مجلس افغانستان حسن روحانی
ایران سیل تهران هواشناسی شهرداری تهران بارندگی سازمان هواشناسی باران فضای مجازی آتش سوزی هلال احمر آموزش و پرورش
مسکن بانک مرکزی دلار قیمت خودرو قیمت دلار قیمت طلا تورم ارز سهام عدالت بازار خودرو حقوق بازنشستگان ایران خودرو
مسعود اسکویی ایتالیا صدا و سیما تلویزیون بی بی سی دفاع مقدس مهران غفوریان موسیقی صداوسیما سریال سینمای ایران سازمان صدا و سیما
رژیم صهیونیستی فلسطین اسرائیل جنگ غزه حماس روسیه آمریکا انگلیس اوکراین نوار غزه ایالات متحده آمریکا جنگ اوکراین
فوتبال پرسپولیس استقلال سپاهان لیگ برتر رئال مادرید باشگاه استقلال جواد نکونام بازی علی خطیر باشگاه پرسپولیس بایرن مونیخ
اینستاگرام خواب آیفون دیابت اپل ناسا عکاسی تبلیغات موبایل گوگل
سلامت کبد چرب فشار خون گرما