شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

از هستی خود که یاد دارم


از هستی خود که یاد دارم    جز سایه نماند یادگارم
ور سایه ز من بریده گردد    هم نیست عجب ز روزگارم
چون یار ز من برید سایه    چون سایه ز من رمید یارم
از هم‌نفسان مرا چراغی است    زان هیچ نفس زدن نیارم
زان بیم که از نفس بمیرد    در کام نفس شکسته دارم
چون هم‌نفسی کنم تمنا    بر آینه چشم برگمارم
ترسم ز نفاق آینه هم    زان نتوانم که دم برآرم
خاقانی‌وار وام ایام    از کیسه‌ی عمر می‌گزارم


همچنین مشاهده کنید