جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

زهی لعل تو در درج منضود


زهی لعل تو در درج منضود    عذارت آتش و زلف سیه دود
میانت چون تنم پیدای پنهان    دهانت چون دلم معدوم موجود
مریض عشق را درد تو درمان    اسیر شوق را قصد تو مقصود
چرا کردی بقول بد سگالان    طریق وصل را یکباره مسدود
گناه از بنده و عفو از خداوند    تمنا از گدا وز پادشه جود
فکندی با قیامت وعده وصل    خوشا روزی که باشد روز موعود
خلاف عهد و قطع مهر و پیوند    میان دلبران رسمیست معهود
روان کن ای نگار آتشین روی    زلالی آتشی زان آب معقود
ز من بشنو نوای نغمه‌ی عشق    که خوش باشد زبور از لفظ داود
بود حکمت روان بر جان خواجو    که سلطانست ایاز و بنده محمود


همچنین مشاهده کنید