پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024


مجله ویستا


برگ‌هایی از تاریخ تهران


برگ‌هایی از تاریخ تهران
کتاب «برگ‌هایی از تاریخ تهران» نوشته داریوش شهبازی، نخستین جلد از مجموعه مقالاتی است که نویسنده طی چند سال گذشته در نشریات مختلف به چاپ رسانده و اکنون همگی را در قالب کتاب به علاقه‌مندان تاریخ و فرهنگ عرضه داشته است.
شهبازی که به گفته خودش از سال ۱۳۶۸ به بعد سرگرم گردآوری مجموعه بزرگ‌تری به نام «فرهنگ تاریخ تهران» بوده است که شاید بالغ بر ۲۰ مجلد شود اما او در مقدمه «برگ‌هایی از تاریخ تهران» درباره انگیزه‌های نگارش این اثر می‌گوید: «بر مبنای پژوهش و مطالعات انجام‌یافته علم کسب شده بشر در فاصله سال‌های ۱۹۹۵-۱۹۷۵ میلادی برابر کل علم انسان از ابتدا تا آغاز این دوره است و همین پژوهش اثبات می‌نماید که هر پنج سال علم انسان دوبرابر می‌شود و در آینده نه‌چندان دور این عدد به دو سال خواهد رسید.
سرعت بالای تحولات بشری باعث شده است گذشته نه‌چندان دور پایتخت بسیار غریب جلوه نماید و چنانچه برای ثبت و ضبط آن دست و پا نکنیم چه بسا بسیاری از زوایای فرهنگی، تاریخی و اجتماعی آن را برای همیشه از دست بدهیم. نیاز به حفظ گذشته تهران و آثار مردم این شهر در دل تاریخ و اهمیت و ضرورت ثبت و ضبط آن عمده‌ترین بهانه تولد «فرهنگ تاریخ تهران» بوده است.
این کتاب مجموعه مقالاتی است از تاریخ تهران قدیم برگرفته از همین فرهنگ که در یکی دو سال گذشته در نشریات به چاپ رسیده است.
برگ‌هایی از تاریخ تهران دربردارنده ۳۳ مقاله مستقل درباره تاریخ و فرهنگ مردم تهران قدیم است. عناوین برخی از این مقالات عبارتند از «قنات حاج علیرضا»، «هفت‌حوض، باغ گمشده در دل تهران»، «حکایت احداث صابون‌پزخانه»، «شکار در تهران قدیم»، «تریاک چگونه وارد تهران شد» و «نخستین خانه تهران کجاست». اما شاید یکی از زیباترین مقاله‌های این مجموعه مقاله «انگوری‌های تهران قدیم» باشد که فرازهایی از آن را در اینجا می‌آوریم: «انگوری، آی انگوری، مثل چراغ زنبوری، بیا که باغت آباد شه، چه انگوری آورده‌ام ...» این عبارات آهنگین که با صدایی رسا و آوازگونه، صبح‌های کوچه پس‌کوچه‌های تهران دست‌کم ۶۰-۵۰ سال پیش را پر می‌کرد، از حنجره مردان زحمتکشی خارج می‌شد که انگورفروشی دوره‌گردی را برای کسب درآمد برگزیده و رزق و روزی حلال را برای زن و بچه خود انتخاب کرده بودند. این شیرمردان برای انجام حرفه و کار خود یک الاغ داشتند و دو جعبه چوبی و یک خروار غیرت. در تهران قدیم مردم مانند دیگر شهرها دارای اندیشه‌های پاک و رفتار و گفتاری برگرفته از فرهنگ اصیل ایرانیان پاک‌نژاد بودند. هرکس در حد توان خود از راهی که برمی‌گزید، سعی در کسب و کار حلال داشت و از همه مهم‌تر در کارش صبور بود و چون جوانان امروز عجول نبود و یک شبه نمی‌خواست، صاحب هر آنچه که نداشت شود.
در گذشته وسعت تهران همان محدوده مرکزی تهران امروز بود و بسیاری از آبادی‌های اطراف نظیر طرشت، پونک، فرحزاد، کن، آبادی‌های شمیران و شهر ری
و ... به تهران نپیوسته بود و در بیشتر این آبادی‌ها و البته دهکده‌های کرج و شهریار و ورامین انواع انگور مانند عسگری، ریش‌بابا، صحابی، مهدیخانی، شاهانی، یاقوتی و ... کشت می‌شد و «انگوری‌»های زحمتکش در نخستین ساعات بامداد با الاغ خود به باغ‌های دهات اطراف می‌رفتند و انگور روزانه خود را از باغداران می‌خریدند و پیاده به دنبال الاغشان به سمت تهران حرکت می‌کردند تا بتوانند در ساعات اولیه روز انگور تازه را به مردم عرضه کنند.
اگر به نقشه‌های تهران قدیم و اسناد تاریخی آن زمان نظر افکنیم، چندین باغ و خیابان را با نام «انگوری» درمی‌یابیم که اینک به شرح آنها می‌پردازیم:
۱) باغ انگوری:
در جنوب شرقی میدان کنونی محمدیه، زمانی که هنوز میدان ساخته نشده بود و تنها محوطه‌ای برای انجام اعدام‌های دولتی بود و خیابان مولوی هم احداث نشده بود و قسمت غربی‌اش به‌نام خیابان معیرالممالک و قسمت شرقی‌اش به صورت نامنظم به نام خیابان جلو قبرستان شهرت داشت، خیابانی از محوطه اعدام به جنوب کشیده شده بود با نام قاپوق. در این خیابان قواره اول ضلع شرقی‌اش عمارت بزرگ و مفصل قوام‌الدوله در میان باغ طراحی شده وسیعش واقع بود و در جنوب و مجاور آن باغ، باغ دیگری قرار داشت که ضلع شمالی‌اش باغ قوام‌الدوله، ضلع غربی‌اش خیابان قاپوق و قسمتی از ضلع جنوبی‌اش عمارت اسکندرخان و بخشی از ضلع شرقی‌اش اراضی یخچال حاج باقر بود.
این باغ را بدان سبب که در آن انگور فروخته می‌شد و پاتوق انگورفروش‌ها بود، «انگوری» و یا «انگورفروشی» می‌گفتند.
۲) باغ انگوری دیگری که در گستره تهران بدان برمی‌خوریم، در اراضی احتسابیه است. احتسابیه از‌ آبادی‌های کوچک حومه شمیران و نزدیک سوهانک بوده است و به استناد گفته اعتمادالسلطنه آن را
اقبال السلطنه وزیر قورخانه آباد کرده است اما بعدها به مالکیت احتساب الملک درآمد و بدان سبب «احتسابیه» نام گرفت.
۳) باغ انگوری دیگری هم در محل باغ فرمانفرما (کاخ مرمر سابق) در فاصله خیابان امام‌خمینی (ره)(سپه) تا جامی بوده است .سند ما، نقشه نجم‌الدوله به سال ۱۳۰۹ قمری است که نام قسمت شمالی خیابان ولی‌عصر کنونی فاصله بین تقاطع ولی‌عصر و امام‌خمینی(ره) تا خیابان وزیری فعلی حدود اراضی وزیر می‌رسید، به‌نام «خیابان باغ انگوری» درج شده است نام این خیابان از وجود همین باغ حکایت می‌کند.
این باغ بزرگ مستطیل شکل همان اراضی باغ فرمانفرما است که بعدها رضاخان آن را به خانه خود اختصاص داد و در دوران پهلوی به کاخ مرمر شهرت یافت.در دوران ناصری باغ مزبور به برادر وزیر تهران تعلق داشت و در نقشه آن عصر «رزستان» ثبت شده است یعنی باغ انگور بوده است.
منبع : روزنامه تهران امروز