جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا
ای قربانی کجایی؟!
این روزها پاسخ دادن به مسائل سیاسی «بر مبنا و با ارجاع به» حالات درونی و احساسات و تمایلات شخصی، به رویهای غالب در گفتار سیاسی بدل میشود که بهواسطه آن سیاست از تصمیمات قاطع و روشن تهی، مرز امر خصوصی و عمومی در کنش سیاسی مخدوش، و در نهایت سیاست از عرصهای اجتماعی زدوده میشود؛ اما همبسته با این سیاق سیاستزدایی و با شروع از آن، گفتاری دیگر نیز دستاندرکار است تا عرصه پیکارهای اجتماعی را سیاستزدایی کند. این گفتار که حقوق بشر را به «حقوق قربانی» فرو میکاهد؛ یعنی حقوق آن دسته از افراد که در رنج و عذاباند و بایستی فیالفور «حقوق بشر» را به کار بست تا دستکم این دردمندان را از رنجها رها ساخت. اما آیا اصلا میتوان و سزاست که به چنین درکی از حقوق بشر (حقوقی در خدمت کاهش آلام هر قربانی خشونت) خرده گرفت؛ آیا واقعا همین درک، یگانه درک حقیقی از حقوق بشر نیست؟ مگر این مقدمه اعلامیه جهانی حقوق بشر نیز نیست که متذکر شده: «نظر به اینکه اعمال وحشیانهای که بر اثر نادیده گرفتن حقوق بشر و بیاعتنایی به آن انجام یافته، وجدان بشریت را به خشم آورده...»، «...حقوق بشر معیار مشترکی برای همه مردمان و ملتها» است؟
راست این است اما که بدل ساختن حقوق بشر به حقوق نوعی قربانی بیچاره، به بهای از دست رفتن سویه سیاسی حقوق بشر تمامشده است. سویه سیاسی حقوق بشر، برخلاف آنچه طیفی از گرایشهای راستگرا (از سنتگرایان شرقی تا مدافعان لیبرال حقوق بشر) تاکید دارند، «عنصر اضافی، صفت عرضی یا پیامد ضمنی پروژه حقوق بشر نیست، بلکه جزء برسازنده حقوق بشر و خصوصا سوژه حقوق بشر است؛ سیاست و پیکار سیاسی در قبال حقوق بشر، هرگز آن عنصری نیست که در خلال پیگیری پروژه حقوق بشر بر آن بار میشود، بلکه دقیقا در کانون آن قرار دارد. از اینرو، مسئله صرفا این نیست که کنشها و تلاشهای حقوق بشری در برخی جوامع (مثلا ایران)، به علت ساخت قدرت، خواهی نخواهی خصلتی سیاسی مییابد، بلکه حقیقت این است که پروژه حقوق بشر تنها در صورتی مفهوم و معنا مییابد که از عنصر حیاتی سیاست بیبهره نباشد. تنها آن سوژهای میتواند موضوع حقوق بشر واقع شود که بر سر حق و آزادیاش پنجه در پنجه قدرت اندازد. بدین اعتبار که سوژه اساسا «سوژه» نیست، «سوژه میشود».
سوژه تنها در لحظه «به چالش کشیدن» عناصر وضعیت (به زبان روانکاونه: گشتن حول ابژه میل و نه به قصد به کف آوردناش) است که چونان سوژه ظاهر میشود. در خلال چنین پیکاری است که حقوق بشر، حقوق «بشر» میشود وگر نه امتیازات و قواعدی برای مشتی عناصر زبانبسته و خیره به دستان فرادستان است که این امتیازها از بالا بر آنها فروخوانده شود. به بیان روشن، حقوق در سیطره درکی حیوانی از آن، گفتاری که حقوق بشر را به حقوق قربانیان تقلیل میدهد، دقیقا بر همین درک حیوانی استوار است؛ یک سوژه- قربانی تام و تمام را به جای سوژه انسانی پیکارجو مینشاند.
چنین سوژهای، سوژه سیاسی نیست که برنامه مشخصی داشته باشد، بلکه عنصری رنجدیده و بیپشت و پناه است که به دخالت دستی کنترلگر و تعدیلکننده (از بالا) احتیاج دارد؛ سوژهای که عمیقترین میلاش، این خواسته حیوانی است: «دوباره بتوانم حال خوشی داشته باشم»...
تحت چنین گفتاری، تنها آن سوژهای بایستی پشتیبانی شود که در «آغاز» همچون قربانی ناتوان شرایط موجود شناخته شده باشد، موجودیتی بیپرنسیب که از هر هویت سیاسی تهی است و به «ستمکشی» محض فرو کاسته شده است.
پافشاری مد روز بر تفکیک موبهمو و دقیق سیاست و حقوق بشر، غالبا با این ترفند توجیه میشود که «حقوق بشر پروژهای است معطوف به همه اطراف و اشخاص، فارغ از سوگیریهای عقیدتی و سیاسی ایشان؛ در یک جدال اجتماعی و سیاسی، همه اعضای اجتماع، سزاوار آناند که از حقوق بشر و آزادیهای اساسی بهرهمند شوند، صرفنظر از اینکه در این جدال، چه برنامه یا جهتگیری سیاسیای دارند» چنین درکی از حقوق بشر، به جای سوژه سیاسی، از پیش سوژه- قربانی سیاستزدوده را فرض گرفته است؛ سوژهای که به قدری رنج برده است که با همه آسیبدیدگان و ستمدیدگان از هر جناحی همدلی میکند. فرض کنید، پدری، چنان فرزند خردسالاش را شکنجه داده است که کودک تاب نیاورد و ناقص شود. دفاع راستین از حقوق کودک (به مثابه بخشی مهم در ساختار حقوق بشر) در این پرونده، تمرکز بر نقض تمامیت و امنیت جسمانی و روحانی کودک است، اما گفتار ایدئولوژیکی که شرحاش رفت، هر دو سوی دعوا را شایسته غم خوردن میداند. موقعیت هر دوسو را بایستی همدلانه درک کرد. مثلا باید متوجه موقعیت خطیر پدر نیز بود، احتمالا او بیکار بوده و تحت فشارهای روانی، دستش به خون فرزندش آلوده شده است. نقش حقوق بشر، بهطور عام و حقوق کودک بهطور خاص، در چنین تحلیلی به کلیدی میماند که قرار است همه درها را باز کند اما اتفاقا چنین کلیدی، هیچ دری را نخواهد گشود؛ به دیگر سخن تنها جانب یک سوی ماجرا را باید گرفت تا حق کودک (به مثابه حقی بشری) معنا و مفهوماش را باز یابد.
مراعات حال هر دو طرف قضیه، نهایتا به مهندسی تخصصی منافع در یک اجتماع درخواهد غلتید و آزادی کنش و ذهنیت را بیارزش می سازد. ردپای «قربانی سازی» را میتوان از جمله در پاسخهای مختلفی بازیافت که به این مسئله بغرنج عصر ما داده میشود: «آیا با جنگ، میتوان صلح را برقرار کرد؟»
مثلا دخالت نظامی ناتو در یوگسلاوی، به بهانه برقراری صلح و ختم نسلکشی در بالکان، با انتقادات فراوانی روبهرو شد؛ مثلا با این نقد لیبرالی که دخالت ناتو، نمیتواند به صلح بینجامد، چون دقیقا همان حقیقتی را نقض میکند که در پی اثبات آن است: با کشتار و بمباران، صلحی به ارمغان نمیآید؛ انساندوستی یا صلحطلبی نظامیگرانه، تناقضی بیش نیست. یا مثلا با این نقد کلاسیک مارکسیستی که اهداف جنگی ناتو، نه براساس دغدغههای اخلاقی، بلکه با نظر به منافع اقتصادی و ژئوپلیتیکی پنهان انتخاب شده است. ایراد اصلی دخالت ناتو اما هرگز از این دست نیست، چراکه تناقض صلحطلبی و نظامیگری را باید پذیرفت، این واقعیت جهان امروز است که در بطن آن چنین تناقضی عملا در جریان است؛ مگر آلمان هیتلری، جز با جنگ به صلح وارد شد؟ مسئله و مشکل اصلی اما این است که گفتار تبلیغاتی مسلط، دخالت ناتو را با انگیزههای اخلاقی و بشردوستانه توجیه میکرد: نجات بیگناهان از عفریت جنگ و ستم قومی. این نوع مشروع ساختن جنگ، به جای اینکه دخالت نظامی را در قالب پیکاری سیاسی جای دهد، آن را سیاستزدایی میکند.
مشکل چنین مداخلات نظامیای، نه در کفه نظامیگریاش، که در توجیهات حقوقبشری و انسانی برای آن است، از این رو آنچه ضروری است، نه یک مشی صلحطلبانه غیرنظامی که ازقضا، دخالتی نظامی است که از پوشش بشردوستانه عاری باشد و خصلت سیاسیاش تصریح شود. یک خبرنگار نیویورک تایمز در همان روزهای جنگ ناتو در یوگسلاوی، گزارشی نوشت که به «رنج» آلبانیاییتبارهای کوزوو اختصاص داشت. او به گفتههای زنی اشاره میکند که مظهر «رنج دیدن» است، او فقط میخواهد «هر چه زودتر نفس راحتی بکشد و ماجرا تمام شود»، بنابراین او یک برنامه سیاسی مشخص (مثلا تحقق خواست استقلال کوزوو) را در سر ندارد، بلکه، «همه چیز برایش علیالسویه است؛ استقلال یا وابستگی او فقط میخواهد این ماجراها به سر برسد، به خانه و زندگیاش برگردد و با دوستان و آشنایان دور هم خوش باشند.» بنابر همین آرزو است که از دخالت خارجی حمایت میکند «فرقی نمیکند کدام خارجی، فقط بیاید»، برای همه طرفهای جنگ هم ناراحت است: «هم صربهای کشته شده در بمبارانها و هم هممیهنانش» او نمونه ایدهآل یک سوژهـ قربانی است.
بنابراین پارادوکس اقدام ناتو، تناقض صلح از مسیر جنگ نیست بلکه این مهم است که ناتو در عین حال که برای حمایت از قربانیان کوزوویی دخالت میکند، همزمان مراقب است که آنها «قربانی» باقی بمانند و به نیرویی سیاسی بدل نشوند که از خود برنامهای دارد و میتواند از خود دفاع کند. مثلا در حالی که به نظر میرسید با خروج ارتش صرب از کوزوو، ناتو از ارتش آزادیبخش کوزوو حمایت کند، برعکس، خیلی زود در تنور این تبلیغات دمیده شد که این ارتش آلبانیتبار، هرگز قابل اعتماد نیست؛ قاچاقچیاند و چپگرا. به زبان بیزبانی، واقعیت این بود که اگر چه آلبانیتبارها موجوداتی قابل دفاعاند (بهویژه در برابر صربها) اما هرگز اجازه ندارند تا همچون یک سوژه سیاسی و خود اتکا باشند؛ سوژهای که به اقدام «خیرخواهانه» و فرادستانه ناتو احتیاج نداشته باشند. حمایت از «دیگری»، طبق این ایدئولوژی، تا جایی مجاز است که او قربانی بماند. درست در لحظهای که آن دیگری مثل یک قربانی (مادر بیپناه کودک یتیم آواره یا پیران افلیج) رفتار نکند و ابتکار عمل از خود نشان دهد، فورا تروریست یا قاچاقچی خوانده میشد.
آیا طرز برخورد اصلاحطلبان وطنی با جنبشهای اجتماعی از همین جنس نیست؟ آیا این اصلاحطلبان نبودند که فقط تا زمانی مدافع حقوق جنبشهای اجتماعی ماندند که از آنها در حد و اندازه موضوع تضییع حقوق قضایی، صنفی یا اداری بمانند؟ به محض آنکه جنبشهای اجتماعی بکوشند یا بتوانند از این تضییقات صرف به ابتکاری سیاسی فرا بروند و به جای اصلاحطلبان خلاء حضور نیروی سیاسی تحولخواه را خودشان پر کنند، از منظر بسیاری اصلاحطلبان، غیر خودی، تندرو یا غربزده خوانده میشوند.
روزبه کریمی
منبع : روزنامه کارگزاران
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران اسرائیل غزه مجلس شورای اسلامی دولت نیکا شاکرمی روز معلم معلمان رهبر انقلاب مجلس بابک زنجانی دولت سیزدهم
هلال احمر قوه قضاییه یسنا آتش سوزی تهران پلیس بارش باران سیل شهرداری تهران آموزش و پرورش سازمان هواشناسی دستگیری
قیمت خودرو بازار خودرو حقوق بازنشستگان قیمت طلا قیمت دلار خودرو دلار سایپا ایران خودرو بانک مرکزی کارگران تورم
فضای مجازی سریال شهاب حسینی تلویزیون نمایشگاه کتاب عفاف و حجاب مسعود اسکویی سینما فیلم سینمای ایران دفاع مقدس موسیقی
رژیم صهیونیستی فلسطین آمریکا حماس جنگ غزه اوکراین چین نوار غزه ترکیه انگلیس یمن ایالات متحده آمریکا
استقلال فوتبال پرسپولیس علی خطیر سپاهان باشگاه استقلال لیگ برتر ایران تراکتور لیگ قهرمانان اروپا رئال مادرید لیگ برتر بایرن مونیخ
هوش مصنوعی کولر تلفن همراه گوگل اپل آیفون همراه اول خودروهای وارداتی تبلیغات اینستاگرام ناسا
فشار خون کبد چرب بیمه دیابت بیماری قلبی کاهش وزن داروخانه رابطه جنسی