چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

زندگی و زمانه سیدحسن تقی زاده


در بررسی رجال عصر مشروطه، سیدحسن تقی زاده از چهره های موثر، صاحب نام و ذی نفوذ به شمار می رود. اگر چه این نوشتار تحت عنوان زندگینامه تقی زاده، عهده دار به تصویر كشیدن چهره یكی از شخصیت های سیاسی صاحب نام در تاریخ معاصر ایران است اما آنچه بیشتر توجه نگارنده را به خود معطوف داشته تبیین مواضع و عملكرد یكی از جریان های سیاسی است كه در حساس ترین فراز های تاریخ معاصر ایران، یعنی نهضت مشروطه، ایفای نقش نموده و تقی زاده نیز در شمار یكی از اعضای شاخص و چهر ه های بارز این جریان سیاسی است، جریانی كه تحت عنوان «روشنفكری» در بسیاری از حوادث مشروطه و قبل و بعد از آن به صورت پنهان و آشكار دخیل بوده است.
نهضت مشروطه در آغاز همچون سایر قیام های عدالتخواهانه مردم دین باور از جمله نهضت تحریم استعمال تنباكو، از پایگاه های سنتی و مردمی این دیار یعنی مساجد شروع شده و با قیام مردمی و بدون توسل به خشونت و خونریزی های متداول تا تحقق اهداف خویش ادامه یافت. تقی زاده یكی از شخصیت های اثرگذار مشروطیت روحانی زاده ای بود كه چون سایر جوانان روزگار خویش، در حوزه علمیه زادگاهش ( تبریز) دروس معمول و متعارف حوزوی را خوانده و ملبس به لباس روحانیت شد اما از آغاز جوانی تحت تاثیر روشنفكرانی چون طالبوف و میرزا ملكم خان قرار گرفت و با مطالعه آثار مكتوب آنان و خواندن نشریاتی كه از اسلامبول، مصر، كلكته، قفقاز، لندن و پاریس مخفیانه به ایران می رسید، با آرای لیبرال _ دموكرات ها آشنا شد و پیش از عزیمت به غرب به عنوان یك روشنفكر سكولار، تلاش خود را جهت اشاعه آرای پیشكسوتان غربگرایی در زادگاهش آغاز كرد و در دوره اول مجلس به عنوان نماینده مردم تبریز به مجلس راه یافت.
تقی زاده همچنین عضو كمیته مخفی تهران یا لژ بیداری ایران بود. در تهیه پیش نویس قانون اساسی دخیل و به عنوان یكی از چهره های شاخص و فعال جریان روشنفكری، طرفدار جدایی دین از سیاست بود. وی شدیدترین خطابه ها را علیه نمایندگان متشرع مجلس به ویژه هنگام طرح لزوم بازنگری پیش نویس قانون اساسی و انطباق آن با قوانین شرع ایراد كرد. اگر چه در روز واقعه به توپ بستن مجلس، بر خلاف انتظار در كنار مردم و نمایندگان نبود، اما شبانگاه همان روز به همراه چند تن از یارانش به سفارت انگلیس پناه برد و پس از چندی تحت حمایت سفارت انگلیس به اروپا عزیمت نمود.
پس از فتح تهران و سقوط محمد علی شاه، عضو هیات مدیره شد و در زمره كسانی درآمد كه با تائید حكم بر دار كردن شیخ فضل الله نوری زمینه ساز شكست نهضت مشروطه گردید. عملكرد گذشته و مواضع دین ستیزانه وی در مجلس دوم به عنوان رهبر حزب دموكرات، موجب شد تا علمای مشروطه خواه نجف او را فاسد بخوانند. موضوع ترور سیدعبدالله بهبهانی به دستور حزب دموكرات و تظاهرات اعتراض آمیز مردم علیه حزب دموكرات و رهبران آن عرصه را بر تقی زاده چنان تنگ كرد كه مجبور به خروج از ایران گردید. در آغاز جنگ جهانی اول، ظاهراً بنا به خواست آلمانی ها و در واقع به دستور سرویس اطلاعاتی انگلیس برای مبارزه با روس و انگلیس، كمیته برلن را كه هدفش مبارزه با روس و انگلیس اعلام شده بود، تشكیل داد و در كتاب حسینقلی خان نواب، چهره شاخص وابسته به سفارت انگلیس كه در آن زمان به اصرار تقی زاده به عنوان سفیر ایران در آلمان ماموریت یافته بود، نقش بحث برانگیزی را ایفا نمود.
در جریان انتقال سلطنت به خاندان پهلوی، به عنوان یكی از شخصیت های مدعی پیشگامی در نهضت مشروطیت و حامی قانون اساسی به عنوان مخالف طرح خلع قاجاریه از سلطنت سخن گفت، اما به رغم مخالفتش با انتقال سلطنت طرح خلع قاجاریه از سلطنت سخن گفت، اما به رغم مخالفتش با انتقال سلطنت به رضاخان، در دوران سلطنت رضا خان، چون گذشته مورد عنایت خاصه رضاخان قرار داشت. تقی زاده در آغاز سلطنت رضا خان، مدتی به عنوان والی خراسان و سپس به عنوان سفیر ایران در لندن خدمت كرد. در دوره سفارتش در لندن در جریان تمدید قرارداد دارسی قرار گرفت و پس از چندی برای ایفای نقش در تمدید این قرارداد به ایران فراخوانده شد و به عنوان وزیر دارایی در این جریان حضور یافت و به عنوان طرف ایرانی، این قرارداد را امضا كرد. در این كتاب۴۳۶ صفحه ای، «زندگینامه، تحصیلات، دوران تدریس و تاسیس مدرسه تربیت، حضور در مجلس، نقش وی در تدوین متمم قانون اساسی، ترور شیخ فضل الله، پناهنده شدن تقی زاده به سفارت انگلیس، خروج وی از ایران و عزیمت به اروپا و آمریكا، ماموریت های سیاسی وی، تقی زاده و مجلس پانزدهم، درگذشت و سالشمار زندگی تقی زاده» مورد اشاره قرار گرفته است. تقی زاده بی تردید از بازیگران سیاسی تاثیرگذار عصر خود بود و در عرصه علمی _ فرهنگی كشور نفوذ و ریشه داشت. اما به رغم اینها، در هیچ یك از زمینه های فعالیتش نمی توان تصویری كامل یا بی نقص از او ترسیم كرد. نه انقلابی و آزادیخواهی بود كه تا به آخر به اصول نخستین خود پایدار بماند، نه مشروطه خواهی راسخ و حقیقتاً وفادار به قانون اساسی، نه سلطنت طلبی تمام عیار، نه غرب ستا و غربگرایی پایدار، نه سنت ستیزی استوار، نه نوآور و بدعتگری جسور، نه محقق و مولفی كه عمر خود را یكسره وقف تحقیق و تالیف كند. نه صاحبنظر و اندیشه ای كه از خود، مكتب، مشی یا طریقه خاصی باقی بگذارد. او آمیزه ای بود از همه اینها. اما آمیزه ای ناقص و ناتمام.
محمود فاضلی
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید