سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

پیام رهبر انقلاب به خاتمی


پیام رهبر انقلاب به خاتمی
قریب به سی سال پیش بود؛ اسقف هانیبال بوگینینی فرستاده "رهبر کاتولیک های جهان" خدمت امام راحل رسید. و امام با بیان اینکه اگر در این موقع حساس، مقامات دیگر تقاضای ملاقات کرده بودند نمی‏پذیرفتند، سخن آغاز کردند و ابراز خوشحالی کردند که فرصتی فراهم شده تا تذکراتی را بیان کنند.
تذکراتی برای همیشه تاریخ. و چنین فرمودند:«آقای پاپ باید به فکر ملت مسیح باشد، به فکر همه ملتهای مستضعف باشد، به فکر آبروی مسیحیان باشد... من به شما آقای پاپ عرض می‏کنم که اگر عیسی مسیح امروز بود؛ کارتر را استیضاح می‏کرد. اگر عیسی مسیح بود ما را از چنگال این دشمن خلق و دشمن بشر نجات می‏داد. و شما نماینده ایشان هستید، و شما "باید" همان کاری که مسیح می‏کند، بکنید.» لحنی کوبنده و استوار در مطالبه حقوق ملت ها.
ایشان در جای دیگر به صراحت نسبت به سکوت کلیسا واکنش نشان دادند:«ما این سؤال را داریم که چرا سکوت در مقابل ظلم؟ این دستور حضرت مسیح هست!؟ چرا واگذار کردند ابرقدرتها را به حال خود تا هرچه جنایت می‏خواهند بکنند و هرچه مظلومان را می‏خواهند از بین ببرند؟» و باز هم تاکید کردند:«هرکس که دنباله مسیح باشد باید حامی مظلومان باشد، و باید با ابرقدرتها مقابله کند، همان طوری که کسی که تابع مذهب اسلام است باید با ابرقدرتها مخالفت کند، و مظلومان را از زیر چنگال اینها بیرون بیاورد.»
چندی پیش بود که شماری از شخصیتهای سیاسی – مذهبی بین المللی خدمت مقام معظم رهبری رسیدند تا ایشان اصول واقعی مقابله با ظلم را تبیین کنند و داعیان قاطع را به ناصحان قاعد ترجیح دهند:«تداوم دیدار و گفتگو و بیان متقابل حقایق، یقیناً در ایجاد تفاهم میان ملتها و دولتها نقش زیادی دارد، اما اینگونه اقدامات برای مهار خصلتهای ناپسند قدرت طلبان جهانی، و پایان بخشیدن به مصائب کنونی بشر، کافی و مؤثر نیست و باید عوامل دیگری را نیز مد نظر قرار داد.»
این شخصیت ها برای آنچه "گفتگوی تمدن ها" خوانده می شود، به ایران آمده بودند و گو آنکه رهبر انقلاب همه رشته هایی که بافته بودند، پنبه کرد:«دعا و نصیحت برای حل مشکلات جهان خوب است اما بدون عدالت طلبی و مقابله با ظلم، هیچ نصیحتی و اقدامی مؤثر نخواهد بود بنابراین عناصری که در کشورهای مختلف جهان و جامعه بین المللی تأثیرگذارند با ظلم واضح و آشکار جاری در فلسطین و عراق مقابله کنند.»
موضع صریح رهبر انقلاب که آیینه تمام نمای مواضع انقلابی امام راحل بود، بر یک واقعیت مهم تکیه داشت و آن اینکه نمی توان تنها با زبان نصیحت و اندرز و گفتگو که البته برای مسلمانان راحت طلب بهترین مشی است، گره از مشکلات روز جهان گشود. نمی توان حق مظلوم را از ظالمان مستکبر عرصه جهانی با لبخند و تبسم گرفت. ایشان در واقع دو گفتمان را به ترازو کشیدند و یکی را مردود و دیگری را شاخص اصلی خواندند:«در هر تلاش و حرکتی برای حل مشکلات جهان، باید شعار عدالت طلبی و مبارزه با ظلم را شاخص اصلی قرار داد.»
پیش از این نیز رهبر انقلاب در دیدار با اعضای هیئت دولت نهم فرموده بودند: «ما متأسفانه در برخی از اوقات گذشته، می دیدیم که بعضی از کسانی که مرتبط با مسئولین بودند یا حتی خودشان مسئول یک بخشی بودند، کأنّه از گفتمان انقلاب در مقابل دیگران شرمنده‏اند و خجالت میکشند که حقایق انقلاب را بر زبان جاری کنند یا آنها را پیگیری کنند یا به آنها اهمیت بدهند.»
ایشان این نوع مواضع را بلای خیلی بزرگی برای جامعه دانسته بودند و با اشاره به روند غرب‏باوری و غرب‏زدگی و نفوذ اندیشه های سکولار در دولت های گذشته، در خصوص امتیازات دولت نهم افزوده بودند:«گفتمان عمومی دولت اینهاست؛ به طور خلاصه: زنده‏کردن و بازسازی برخی خصوصیات جوهری انقلاب و منطق امام؛ و مقابله‏ با کسانی که میخواستند این ارزشها و این مفاهیم اساسی را منسوخ کنند، یا از بین ببرند، یا ادعا میکردند که منسوخ شده و از بین رفته؛ این چیز با ارزشی است. این خصوصیت دوم و امتیاز دومی است که در این دولت هست.» ایشان با اشاره به اینکه جهت گیری ممتاز دولت نهم در عرصه سیاست خارجی را هیچکس نمی‏تواند ندیده بگیرد، افزوده بودند: «هر دلبسته‏ی به انقلاب، این را قدر می‏داند.»
به نظر می توان مجموعه این اظهار نظرهای عمیق را پیامی برای دولتمردان اصلاحات و شخص آقای خاتمی تلقی کرد. همزمان با طرح گفتگوی تمدن ها بود که ایران "محور شرارت" نامیده شد و همزمان با مواضع صریح دکتر محمود احمدی نژاد است که از ایران با عنوان "حقیقتی غیر قابل انکار" یاد می شود. که این مؤید ارجحیت اصول دیپلماسی فعال و تفاوت ژرف آن با مواضع منفعلانه است.
اما ریشه و بنیان این دو گفتمان و دو خط مشی به کجا می انجامد و مبدعان آن کدامند؟ "داریوش شایگان" از مشاوران اشرف پهلوی در سال ۱۳۵۶ با حمایت دربار، اولین بار"مرکز ایرانی مطالعه فرهنگها" را در ایران بنا نهاد. بعدها یک فصل از کتاب "زیر آسمانهای جهان" او به "گفتگوی تمدنها" اختصاص یافت.
شایگان همان کسی است که ده روز پس از ارتحال امام خمینی(ره) همراه با رامین جهانبگلو، داریوش همایون(وزیر اطلاعات رژیم شاه)، بهروز صوراسرافیل(وابسته سازمان سیا) و... بیانیه ای علیه جمهوری اسلامی ایران منتشر می کند و ایران اسلامی را جنایتکاری بر ضد بشریت لقب می دهد. بیانیه ای که در آن به صراحت آمده است:«جای خوشحالی است که اکثریت مهمی از نمایندگان پارلمان اروپا قطعنامه ای را امضاء کرده اند که در آن رژیم قرون وسطایی و تروریست تهران محکوم شده است.»
کسی که شهریور ماه سال ۱۳۸۴ همراه با سید محمد خاتمی و رامین جهانبگلو به کنفرانس بین المللی بنیاد گورباچف دعوت می شود و مقالاتش مورد توجه حامیان و مروجان ایده "گفتگوی تمدن ها" در ایران قرار می گیرد.
بعد از طرح این ایده است که زمینه دو جنگ افغانستان و عراق در سایه گفتگو! برای دولتمردان آمریکا فراهم می شود و دو همسایه ایران مورد هجوم نظامیانی قرار می گیرد که از آن سوی دنیا ادوات نظامی خود را بسیج کرده اند. و بازی دومینوی غرب برای شکست ایران و فروپاشی جمهوری اسلامی در سایه سکوت مفرط دولتمردان اصلاحات که افتخار تعمیر بت را داشتند، شکل می گیرد.
این در حالی است که رسانه های وابسته به دولت اصلاحات هجمه گسترده ای را برای استحاله ارزش ها و باورها تدارک می بینند. دیگر "رزمندگان جبهه ها از عوامل اصلی خشونت در ایران هستند!"، "نظام اسلامی با اصلاحات و مدرنیته منافات دارد!"، "همجنس بازی نباید ممنوع باشد!"، "هیئت های مذهبی منشأ خشونت اند و بسیجی ها اعضای تشکیل دهنده این هسته ها می باشند!"، "حجاب و حیای زنان نماد عقب افتادگی است!" و...
این تلاش دو سویه برای تحقق آن چیزی است که دموکراسی غرب خوانده می شود و در سایه راسیونالیسم مفرط حساب پاپ و سزار را از هم جدا می کند تا بتواند روحانیت و مرجعیت شیعی را خانه نشین کند و مقدمات ترویج "فرهنگ انسان محور" غرب را شکل دهد.
و گفتمان امروز همان چیزی است که روزی پیشوای اول شیعیان در دفاع از حقوق مظلومان فریاد می کرد که: «بدانید! روزگار دگر بار شما را در بوته آزمایش نهاد. مانند روزی که خداوند پیامبر را برانگیخت. به خدایی که او را به راستی مبعوث فرمود، درهم خواهید آمیخت و سخت غربال خواهید شد و چون محتوای دیگ خروشان زیر و رو می شوید تا آن که پایین است فراز آید و آن که در فراز است به زیر شود.»
و عدالت البته برای مستکبران و صاحبان قدرت و ثروت تلخ است. تمام رسانه های تبلیغاتی معاویه بسیج خواهد شد تا کمر علی را بشکنند. تا بعدها بگویند مگر علی نماز هم می خواند؟! ناکثین و قاسطین و مارقین به هم می آمیزند؛ و این اثر عدالت است. حمایت اکثریت کشورهای جهان از طرحی که مقدمه تجاوز گسترده سردمداران آمریکا را فراهم آورد، امتیاز مثبتی برای ارائه کنندگان آن نیست. هنر شکستن هیبت و استیلای استعمار است و با گفتگو و پند و اندرز نمی توان چنین کرد.
حال سوال اینجاست! آیا آقای خاتمی و حامیانشان که بعضا ادعای ولایتمداری دارند، پیام عمیق و رسای رهبری در ترجیح گفتمان عدالت را خواهند شنید و آیا مروجان سنت کلیسا مقابله علنی با ظلم و نابرابری را رقم خواهند زد؟ آیا کسانی که روزی "عبور از حاکمیت" را تئوریزه می کردند، به دامان حاکمیت اسلام باز خواهند گشت؟ اینها سوالاتی است که البته پیش بینی ها چندان در خصوصشان خوش بینانه نیست!
منبع : پایگاه خبری دیلم


همچنین مشاهده کنید