سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

نامه‌ی بچه های محله‌ی باغ نی کرمانشاه به رهبرمان


نامه‌ی بچه های محله‌ی باغ نی کرمانشاه به رهبرمان
"بسمه تعالی"
در شهر کوچک ما فریادهایمان را نمی شنوند و به سند اینکه مسئول اند و رئیس، سلام هایمان را با خداحافظی پاسخ می گویند و ما با جان و دل لمس کرده ایم درد یتیمی را!
آقای خامنه ای عزیز، ما شما را نه به چشم یک مسئول بلکه به چشم یک دوست همراه هستیم و می دانیم سلاممان را بی جواب نمی گذارید.
دوست خوب خدا آقای خامنه ای سلام!
ما بچه های محله ی باغ نی کرمانشاهِ نوزدهم تیر امسال، سالروز یک جنایت مهربان را به سوگ نشسته ایم.
جنایت، از آن جهت که به دل همه ی مردم تیر خورد! و مهربان، چرا که همه ی مسئولین گفتند "آفرین".
محله ی باغ نی، محله ی با صفای کودکی های ما و از قدیمی ترین محله های شهر کرمانشاه است مردم محله به عشق خطه ی کوچکی که به دست خود آباد ساخته اند، در آخر شناسنامه هایشان نوشته اند "...باغ نی!"
امروز که برای شما می نویسیم الفبای شهر کرمانشاه باغنی عزیزمان به نفس نفس افتاده است
آقای خوبم، می خواهیم در عصری که تلسکوپ ها در کلنجار خبر آوردن از دورترین ها هستند در عصر معراج فولاد برایتان از کرمانشاهی بگوییم که نتوانسته است برای محله قدیمی اش دریکی از بهترین نقطه ی شهر آبادانی بیاورد می خواهیم از خاموشی مسئولینی بگوییم که میدانند علم پیشرفت کرده است اما برایشان سخت است روی آبشوران محله را که مادر موش های سیاه است بپوشانند مسئولینی که چشمانشان را بر روی پل سست آبشوران که محل گذر دانش آموزان است بسته اند ویادشان رفته است مسئولند مسئول مردم محل که اسیر میکروب ها ی آبشوران شده اند . مسئول خون کلب علی شیرین عقل که در آبشوران افتاد وجانش را از دست داد
این داغ را اگر مردم محل فراموش کنند اما هرگز نمی توانند نفرت خود را از ارگان غاصبی که به اسم آبادانی همه کار کردند به جز آبادانی پنهان کنند جهاد دانشگاهی را می گویم .
● آقای خامنه ای عزیز جهاد دانشگاهی آمد وزمین های خالی باغنی که به اهالی وعده پارک و فضای سبز شدنش را داده بودند به فضای سبزتبدیل کرد اما برای جهاد دانشگاهی! و مردم ماندند و حصار بلند فضای سبزشان.
● زمینهای سازمان آب و منبع ابی که مردم دیرزمانی با آن امرار معاش کرده بودند و وقف خود آنها بود را بردند. چگونه!!!؟ و امروز ساختمانی چند طبقه در آنجا می بینیم که رویش بزرگ نوشته اند جهاد دانشگاهی .
● قرار بود که زمین هایی از محل را به خیابان اصلی وصل کنند که زهی خیال باطل! امروز در آنجا قسمت هایی از جهاد اکبر دانشگاهی را می بینیم!
● قصه ی پرغصه ی مدرسه ای که متعلق به اهالی بود و برای تحصیل فرزندشان ساخته بودند را چگونه بیان کنیم که دردی نو بر دل دردمندتان نیفزاییم! باور کنید مدرسه را شبانه با لودر خراب کردند و خواب و آرامش را از اهالی صلب کردند، آرامش چه می گوییم؟! وامروز در جای خالی مدرسه مان ساختمانی جدید از جهاد زورمند دانشگاهی سبز شده است
● زمانی حمامی هم بود که آن نیز وقف این مردم مظلوم بوده است ! که در ابتدا به بهانه محل استقرار نیروی انتظامی، حمام متروک را غصب کردند وامروز آن ساختمان هم بخشی از امارات متحده جهاد دانشگاهی است!
● آقای خوبم باورتان نمی شود اگر بگویم خیابان محله مان را، که تا چندی پیش مسیر اصلی عبور ومرور مان بود، بستند و اتفاقا" آنجا هم به فضاهای جهاد دانشگاهی ملحق شد و آنگاه که گفتیم: "چرا راهمان را دور میکنید؟ گفتند: "مگر پا ندارید!" وما به پاهایمان نگاه کردیم و مدرسه ویران شده مان، حمام وقف شده و خیابان مسدود را طواف کردیم تا به خیابان اصلی رسیدیم. اما ندای دلمان می گفت: "خورشید طلوع خواهد کرد."
● طرح هایی را که جهت آبادانی محله تصویب شده بود جامه عمل نپوشاندند، زمین هایمان را به جهاد دانشگاهی فروختند، مدرسه مان راویران کردند و... باغ نی مان را حصار کشیدند وآنگاه که گفتیم: "چرا؟" پلیس ها را دیدیم که زنجیر تشکیل داده بودند با باتوم هایی که در سال مهر ورزی برایمان دهن کجی می کردند وچیزی شبیه حکومت نظامی برقرار بود، تا حضرات در جهاد دانشگاهی، با فراغت بال به غصب پرغضب خویش ادامه دهند.
● مردم به استانداری کرمانشاه پناه بردند، مردم راراه ندادند، پیرمردها وپیرزن های محل، خسته روی پله ها نشستند! آخر سرهم یک نفر آمد وبه یکی از اهالی توهین کرد وبیرونمان کردند!!!
الآن هم یک عالمه آهن توی خیابان ریخته اند.همان اندک خیابان باقی مانده را هم با لودرها و بلوک و تیر آهن هایشان اشغال کرده اند و سروصداها، سروصداها، سروصداها...!!! شاید برنامه ای برای این خیابان هم دارند، شاید روزی دیگر باغ نی در کار نباشد.
● ابر ساختمان های این جهاد اکبر دانشگاهی، به ساختمان های محقر و کوچک ماسرک می کشند وخانواده ها همیشه ملزم به رعایت حجابند.
محله ی ما مانده است و هیئت فاطمیه اش که آن هم در خانه ی یکی از اهالی جلساتش برگزار می شود آنجا برایمان از خدا می گویند و فکر نمی کنیم یک خانه ی شخصی که وقف عشق شده است بتواند به طور گسترده از لحاظ فرهنگی به اهالی خدمت کند.
ما بچه های محله ی باغ نی چشم امیدمان به شماست. بیایید و به اینها بگویید آبادانی یعنی چه؟. بگویید همین موش های سیاه آبشوران پایه های ساختمانتان را می جوند بگویید مهر ورزی یعنی چه؟ آقا ما شما را دعوت می کنیم به محله ای که افتخارش ده شهیدی است که در راه انقلاب داده. بیایید که ما سخت منتظریم. سخت سخت سخت...
ارادتمند شما: بچه های محله ی باغ نی کرمانشاه ـ مهر ماه سال ۱۳۸۷
محمد حامد پورجعفری


همچنین مشاهده کنید