جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


زیبائی قدیس‌وار یک تبهکار اسطوره‌ای


زیبائی قدیس‌وار یک تبهکار اسطوره‌ای
”آلن دلون“، اسطوره جوانی و زیبائی، این شمایل همیشگی سینمای گنگستری در هشتم نوامبر سال ۱۹۳۵ به‌دنیا آمد. در سال‌های نوجوانی چندبار از مدارس مخلتف اخراج شد و سپس در مدرسه نظام در نیروی دریائی فرانسه درس خواند و بعد به‌عنوان چترباز در هندوچین به فعالیت پرداخت.شاید کمتر کسی با دیدن ”آلن دلون“ در سال‌های نوجوانی و اوایل جوانی گمان می‌کرد او روزگاری بدل به یکی از اساطیر بازیگری خواهد شد. ”آلن“ که پیش از آغاز باربری، مشاغل گوناگونی را تجربه کرده بود، به گفته خودش، موفقیت امروزینش را مدیون شانس و تصادف است. غیر از این‌هم نباید باشد. ”آلن دلون“ در سال‌های ابتدائی دهه پنجاه مدتی به‌عنوان گارسون به فعالیت پرداخت. پس از چندی، پس از اخراج شدن از کار ”باربری“ را در بازار پی گرفت و تازه پس از پیشرفت زیادش بود که فروشندگی را در یک بازار کوچک محلی آغاز کرد. اینجا، اما ستاره شانس به او چشمک زد. ”آلن دلون“، برای بازی در فیلم ”وقتی زن دخالت می‌کند“ به کارگردانی ”ایو الگره“ دعوت شد و از پس ایفای نقش خود برآمد و نقطه شروع خوبی برای دوران بازیگری‌اش رقم زد. این اتفاق در سال ۱۹۵۷ برای ”آلن دلون“ جوان رخ داد... مدت زمان ظهور و صعود برای این چهره همیشه ماندگار بسیار کوتاه بود. در فاصله سه سال او کاری کرد که سخت‌گیرترین منتقدان جهان هم توانائی‌هایشان را ستودند و البته در مدت ده سال چنان بالا رفت که جزء چهره‌های نامدار کشورش شد...
یک ستاره متولد شد
”آلن دلون“ که از سال ۱۹۵۷ کار در سینما را به‌عنوان یک هنرپیشه آغاز کرده بود، در سال ۱۹۶۰ به یک نقطه اوج اساسی رسید. کمتر کسی در آن سال‌ها باور می‌کرد کارگردانی چون ”لوکینوویسکونتی“ نقش اصلی فیلمش را به جوانی کم‌سابقه چون ”آلن دلون“ بدهد، اما او این‌کار را کرد و نتیجه‌اش را هم دید. حاصل کار ”آلن دلون“ چنان درخشان و قدرتمند بود که او را بدل به شمایل سینما کرد. نتیجه موفقیت این همکاری، ادامه همکاری دو نفره ویسکونتی ـ آلن دلون در نمایش ”حیف که بدکاره است“ که در سال ۱۹۶۱ اجراء شد و سرانجام به فیلم پرهزینه ”یوزپلنگ“ ختم شد.
خلافکار؟
در سال ۱۹۶۸، ”آلن دلون“ به اتهام دست داشتن در قتل و ترانزیت موادمخدر مورد تعقیب قضائی قرار گرفت. این موضوع از چند جنبه مختلف سروصدای فراوانی به پا کرد. او که با فیلم ”سامورائی“ شاهکار ”ژان‌پیر ملویل“ شمایل ”گنگستر“ تنها، زخمی و خسته را جان بخشیده بود، به‌نحو طعنه‌آمیزی در رسانه‌های گروهی در قالب نقش خود مجسم شد. از طرف دیگر، رسوائی ”آلن دلون“ پای بسیاری از سیاستمداران و چهره‌های سرشناس را به میان کشید. رسوائی بسیار شدیدی بود، اما ”آلن دلون“ مثل شمایل آشنایش در ”سامورائی“ به استقبال مرگی خود خواسته نرفت. او آشنایان فراوانی داشت و از اتهامات تبرئه شد. تاکنون هم دقیقاً مشخص نشده آیا تبرئه ”آلن دلون“ حقیقت بوده یا اینکه روابط روابط پشت پرده دستگاه قضائی را به چنین نتیجه‌ای رسانده است، اما به هر حال چنین مسئله حل نشده‌ای، علاوه بر زیبائی مردانه نوعی رازآلودی هم حول ”آلن“ ایجاد کرد که به جذابیت او کمک فراوان نمود...
شمایل سینمای فرانسه
”آلن دلون“ در کنار ”ژان پل بلموندو“ و ”کاترین دنوو“ شاید مشهورترین ستارگان سینمای فرانسه باشند. شاید که نه، این سه قطعاً در شناسائی سینمای فرانسه بیشترین نقش را داشته‌اند و جایگاهشان در سینمای غنی این کشور غیرقابل کتمان است. او در ابتدای دوران بازیگری‌اش بدون هیچ سابقه‌ای، در نقش جوانان پرشور و پرانرژی یا در نقش مردان تبهکار ظاهر می‌شد، اما ظاهرش به کمکش آمد و چنین مقرر شد که نقش عشاق نازک‌دل و قهرمانان قصه‌های رمانتیک را هم برعهده بگیرد و چنین شد که او را همتای فرانسوی اسطوره عصیان و جوانی امریکا یعنی ”جیمز دین“ نامیدند و همان جایگاه ”جیمز دین“ در سینمای امریکا، در فرانسه بر دوش ”آلن دلون“ قرار گرفت: او بدل به شمایل سینمای فرانسه شد.
اولین گام‌ها
با اینکه ”آلن“ قبل از فیلم ”آفتاب سوزان“ به کارگردانی ”رنه کلمان“ در چند فیلم مختلف ظاهر شده بود، اما اولین موفقیتش در زمینه حرفه‌ای در این فیلم رخ داد. او در این فیلم نقش ”تام ریپلی“، یک شخصیت لمپن انگل صفت را بازی می‌کرد که حضورش تصویرگر با دقت و روانشناسانه‌ای از یک قاتل بدبین جوان بود که قصد داشت هویت قربانی خود را تصاحب کند. حضور ”آلن دلون“ در این فیلم، که اقتباسی از رمان ”پاتریشیاهای اسمیت“ بود، راه‌های جدیدی برای او گشود. پس از این بود که نقش کاملاً متفاوتی در ”روکو و برادرانش“ به کارگردانی ”لوکینو ویسکونتی“ به او پیشنهاد شد. در این فیلم ”دلون“ نقش ”روکو“ ایثارگر را بازی می‌کند که برای رضایت برادر حق ناشناس ”سیمونه“ دست به هر کاری می‌زند. در واقع ”دلون“ در این فیلم درصدد احیاء ارزش‌های از دست‌رفته است. حضور درخشان ”دلون“ در این فیلم چشم‌ها را خیره کرد و او را به‌عنوان هنرپیشه‌ای بزرگ به جهانیان شناساند.
تولد دوباره گنگستر
”آلن دلون“ در اوایل کارش در نقش تبهکاران ظاهر شده بود، اما شمایل او به‌عنوان گنگستری با برانی و کلاه، از جائی آغاز شد که پس از بازی در ”روکو و برادرانش“ و ”یوزپلنگ“ و چند فیلم ایتالیائی دیگر، او به همراه ”ژان گابن“ با بازی در فیلم ”نغمه زیرزمینی“ به کارگردانی ”هانری و رنوی“ (۱۹۶۴) دوباره به ژانر جنائی، به‌دلیل فیلمنامه پر سروصدا و جنجالی، تولید حرفه‌ای و سنگین و نیز بازی‌های تحسین برانگیز و موفق ”دلون“ و ”گابن“ به موفقیت چشم‌گیری دست یافت. پس از این بود که ”دلون“ در چند فیلم دیگر حضور یافت که موضوعشان درگیری میان ”گنگسترها“ و نقشه‌های آنان برای سرقت بود. فیلم‌هائی چون ”زمانی‌که دزد بودم“، ”الهه سیاه“، ”حادثه‌جویان“، ”خداحافظ رفیق“ و... نتیجه موفقیت شمایل همیشگی ”دلون“ بود که سپس به شمایل همیشه ماندگار ”جف کاستلو“ در ”سامورائی“ ساخته شاهکار ”ملویل“ انجامید و در پی آن‌هم فیلم‌هائی چون ”دایره سرخ“ و ”یک پلیس“ این همکاری را امتداد بخشید...”دلون“ از سال ۱۹۶۸، با اینکه همچنان مشغول ساختن و بازی در فیلم‌های پلیسی ـ جنائی بود، تهیه‌کنندگی را هم آغاز کرد و تلاش‌های او برای گسترش حیطه‌کاری‌اش آشکارتر از آن بود که به‌چشم نیاید.
فرشته مرگ
سیمائی که ”دلون“ را بدل به یکی از زیباترین و جذاب‌ترین بازیگران مرد سینمای جهان کرده بود، در آستانهٔ چهل سالگی شروع به خدشه خوردن کرد. آن زیبائی قدیس‌وار در پیوند با کاراکتر یک مرد جوان بود که فیلم‌های ”آلن دلون“ را خواستنی می‌کرد، اما اکنون تناقضی بزرگ سربرآورده بود. زیبائی ”آلن دلون“ به آگاهی عمومی از این نکته که این هنرپیشه همیشه موفق در نقش‌های تبهکاران، در زندگی واقعی‌اش هم سر و سری با دنیای تبهکاران دارد، شدت بیشتری گرفت و روز به روز تسریع شد. در استفاده از ترکیب این تناقض بود که حضور ”دلون“ در فیلم‌هائی چون ”دسته سیسیلی‌ها“ ساخته ”هانری ورنوی“ و ”بورسالنیو“ ساخته ”ژاک دوره“ در نقش یک تبهکار پر از تناقض به دل‌ها نشست، اما اینها هیچ‌کدام نتوانستند قله ”آلن دلون“ در نقش تبهکار در فیلم‌های ”سامورائی“ و ”دایره سرخ“ که آنها را اسطوره تبهکاری نامیده‌اند، تکرار کنند. شخصیت ”دلون“ در این فیلم‌ها تلفیقی مجذوب کننده و سحرآمیز از یک تبهکار اسطور‌ه‌ای و یک آدم امروزی تنها ارائه می‌داد. ”آلن دلون“ صرفاً با همین دو نقش هم می‌تواند در قله سینمای جهان جای گیرد.
نقش‌های متفاوت
این هنرپیشه با فیلم‌های ”انبارهای سوخته“ و ”معالجه با شوک“ بازی در نقش‌هائی را تجربه کرد که به نسبت فیلم‌های قبلی‌اش پیچیدگی‌های روانی بیشتری داشتند، اگر چه او در سال‌های جوانی در فیلم ”آفتاب سوزان“ یکی از پیچیده‌ترین نقش‌هایش را بازی کرده بود. ”آلن دلون“ در فیلم ”انبارهای سوخته“ در نقش یک قاضی و در ”معالجه با شوک“ در نقش یک دکتر ظاهر شد، اما نقش متفاوت اصلی او در فیلم ”ترور تروتسکی“ ساخته ”جوزف لوزی“ بود که در نقش یک قاتل حرفه‌ای قرار بر کشتن یک انقلابی داشت، اما دچار تحول می‌شد.فیلم‌های بلندپروازانه چون ”آقای کلاین“، ”عشق سران“، ”موج نو“ و... نشانگر تلاش‌های ”آلن دلون“ برای ماندگاری در عرصه‌های متفاوت سینما هستند، اما نیازی به این‌کارها نیست. ”دلون“ که اکنون هفتاد سالش است، کار خودش را کرده و با همان شمایل مرموز قاتل حرفه‌ای، برگی زرین در تاریخ سینما به نامش ثبت شده است.

دامون بهاری
منبع : روزنامه اعتماد