یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


خنده و عشق و سیاست و ...


خنده و عشق و سیاست و ...
همیشه پای یک زن در میان است داستان یک زوج جوان را روایت می کند که در زندگی زناشویی شان دچار مشکل هستند.
امیر شکوهی (حبیب رضایی) صاحب انتشارات نمایشنامه و مریم زمانی (گلشیفته فراهانی) مدیر مالی یک شرکت در آستانه طلاق از یکدیگر هستند. آخرین فیلم کمال تبریزی بر خلاف ظاهر خوش رنگ و لعاب اش و حتی فیلمنامه به ظاهر پر و پیمانش در سطح حرکت می کند و این ضعف را باید حاصل ضعف های متعدد فیلمنامه آن دانست. بگذارید اول خوبی های فیلمنامه گفته شود.
فیلمنامه رضا مقصودی و نغمه ثمینی در بیشتر سکانس ها دیالوگ های خوب و حاضر جوانانه و بامزه ای دارد. پر از شخصیت هایی است که هر یک از آنها می توانند به نمک ماجرا بیفزایند.
ایده هایی بامزه ای نیز در طول فیلم شاهد هستیم که از آن جمله می توان به فصل بسیار خوب دفترخانه طلاق اشاره کرد که سرشار از ایده های ناب اعم از شماره محضرخانه ، اعلامیه های منشی محضرخانه از طریق بلندگو و اجاره شاهد در بقالی کنار دفترخانه و شوخی با میزان نرخ کرایه شاهدها است.
همچنین فصل تصادف اتومبیل ها در اتوبان به خاطر مریم که هجو فیلم ها و مجموعه های حادثه ای است و در خدمت ایده و نام اثر نیز می باشد.
یا می توان به سکانسی اشاره کرد که سراسر دفتر مریم ، پس از طلاق، از دسته گل های مردان خواستار او پر می شود. اما همه این ها روی ظاهری ماجراست. با نگاهی موشکافانه به فیلمنامه اثر خواهیم دید که همیشه پای یک زن در میان است چیز زیادی در چنته ندارد.
فیلم مملو از سکانس هایی است که به خودی خود جذاب و با نمک هستند اما در پیکره اثر جایی ندارند. از آن جمله می توان به سکانس طولانی سوار شدن آن زن تلکه کن به ماشین امیر و همچنین ماجراهای کلانتری پس از جر و بحث با آن زن آن چنانی در رستوران اشاره کرد.
کنایه های سیاسی فیلم نیز دل چسب نیستند و حرف های افسر کلانتری مبنی بر نسبت دادن فقر و بی عدالتی و ماهواره و تحریم اقتصادی (البته داوری جشنواره فیلم فجر هم جزء موارد صحبت های افسر کلانتری بود که ایده ای بسیار جالب توجه بود) و نیز صحبت های جاهد (مهران مدیری) مبنی بر پناهنده شدن نویسنده کتاب شنل قرمزی به گینه بیسائو به خاطر اتهام نگارش کتاب عالیجناب سرخپوش ۲ و فشارهایی که از نهادهای بالا بر امیر برای چاپ نمایشنامه نویسنده ای مجعول به نام پری طلعت پور وارد می شود، همه و همه انتقادات اجتماعی و گاه سیاسی کارگردان و فیلمنامه نویسان به شرایط موجود هستند که البته تنها در سطح حرکت می کنند و چیزی فراتر از پیامک های کنایی رد و بدل شده میان مردم کوچه و بازار نیستند. فیلم به مانند تمام فیلم های کمدی طیف وسیعی از تیپ های گوناگون را تشکیل می دهد.
مادر مریم، پدر بی خیال مریم، جاهد (که علت ضد زن بودن اش هیچگاه فاش نمی شود و عاشق شدن اش در پایان فیلم کاملا قابل پیش بینی بود)، مدیر عامل شرکت (رضا کیانیان) زن همسایه و پسرش، منشی انتشارات (صبا کمالی)، کارگر انتشارات جلال و منشی مرد مریم همه از تیپ های نمونه ای هستند که پیش از این ما به ازای شان را بارها و بارها دیده ایم و تنها قرار است بخشی از بار کمیک سکانس ها را بر عهده بگیرند.
در این بین نقش مدیر شرکت به لطف بازی همیشه خوب کیانیان به یکی از جذاب ترین کاراکترهای فیلم بدل شده که رعایت ریزه کاری های خوبی از جمله نوع حرکت دست و صورت در زمان تمارض اش مهر تایید دیگری بر قابلیت های کیانیان است. ضمن اینکه کاراکتر مدیر شرکت پس از رو کردن نیمه دیگر وجودی اش برای مریم و ابراز علاقه اش به او، کمی شبیه به کاراکتر نایینی (با بازی احمد نجفی) در سگ کشی شده است.
مهران مدیری هم در کارنامه نه چندان پربار سینمایی خود (بر خلاف کارهای موفق تلویزیونی اش) توانایی های خود را این بار به شکلی جدی در بوته آزمایش قرار داده و هر چند که شیوه بازی کردن اش ( به خصوص در نوع گویش) به کاراکتر محبوب پدر فرهاد در سریال پاورچین و شیرفرهاد در مجموعه شبهای برره نزدیک است، اما وزنه ای سنگین برای قابل تحمل شدن فیلم به حساب می آید.
موسیقی آریا عظیمی نژاد هم بسیار خوب پرداخته و ساخته شده و کاربرد درستی هم در طول فیلم داشته است.
چیزی که در همیشه پای یک زن در میان است کمی آزار دهنده است، مطرح کردن تئوری توطئه زنانه در قالبی فانتزی و با نمایشنامه " مردان علیه زنان علیه مردان" است که از نیمه دوم فیلم به عنوان خط اصلی داستان مطرح می شود، تلاش امیر برای پیدا کردن سرنخ این توطئه سراسری به سبک تریلرهای معمایی هالیوودی و رسیدن سرنخ آن به مریم با توجه به قابلیت های شخصیتی اش، دور از ذهن و غیر قابل باور می باشد و با فضای فیلم نمی خواند.
حیف است که در پایان این یادداشت بر آخرین فیلم کمال تبریزی، تقدیری از تیتراژ متفاوت فیلم چه در ابتدا و چه در انتها نکنیم که نوآوری های بسیاری در آن به چشم می خورد و شاید بتوان گفت ارزشی معادل تمام تصاویر فیلم دارد. به هر حال باید به گلاره کیازند و آرش صادقی بابت این خلاقیت تبریک گفت.
امیررضا نوری پرتو
منبع : سایت خبری ـ تحلیلی سینمای ما


همچنین مشاهده کنید